کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 خطرات فروش ابزارهای دیجیتال
 بازاریابی موثر در توییتر
 معرفی نژادهای محبوب سگ
 کسب درآمد از تبلیغات گوگل
 نشانه‌های عشق ماندگار
 درآمد از فروشگاه آنلاین
 ملاک‌های ازدواج از دید روانشناسی
 درآمد از طریق وبسایت
 رازهای درآمدزایی از بلاگ‌نویسی
 افزایش فروش عکس آنلاین
 احساس گناه در رابطه عاشقانه
 راه‌های ساده درآمد خانگی
 درمان جوش سگ در خانه
 تولید محتوای تعاملی موفق
 آموزش دستشویی سگ ژرمن شپرد
 درآمد از ترجمه هوش مصنوعی
 اشتباهات پرهزینه در پادکست‌نویسی
 کسب درآمد بدون سرمایه اولیه
 خطرات درآمد طراحی با هوش مصنوعی
 درآمد از عکاسی آنلاین
 کسب درآمد از آموزش هوش مصنوعی
 شناخت نژاد سگ کن کورسو
 احساس تنهایی در روابط عاشقانه
 معیارهای انتخاب همسر برای مردان
 نگهداری سگ ساموید پشمالو
 اقدامات ضروری نگهداری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



همدلی توجه فراوانی را از حوزه های متفاوت تحقیقات، چون روان شناسی، کردارشناسی[۱۲۴] ، علوم عصب شناختی[۱۲۵] و روان پزشکی[۱۲۶] به خود جلب ‌کرده‌است( پرستون و دی وال ، ۲۰۰۲ و بلایر، ۲۰۰۵ ، دکتی و جکسون[۱۲۷] ، ۲۰۰۴). همدلی نقشی اساسی در زندگی زناشویی و اجتماعی دارد(ریف، کتلر و ویفرینگ[۱۲۸] ، ۲۰۱۰) ، عنصری ضروری برای عملکردهای موفقیت آمیز بین فردی(سوسا، ‌مک‌ دونالد، راش بی، لی، دیموسکا و جیمز[۱۲۹] ، ۲۰۱۰) و پاسخ عاطفی فرد به واکنش های عاطفی دیگران است(علی، آموریم و چامورو-پریموزیک[۱۳۰] ، ۲۰۰۹). افراد از طریق سهیم شدن در حالات هیجانی دیگری، دریافت پسخوراند منظم از روابط بین شخصی(پرانیس[۱۳۱] ،۲۰۰۰) ؛ و آگاهی از احساسات فرد دیگر (لپن، مک کین، کاربونل و هاگن[۱۳۲] ، ۱۹۸۵ ).

اگر چه همدلی مبتنی بر توانایی فهم تجربیات درونی بیمار است، اما همدلی به وسیله ی پاسخ های عاطفی مشخص می شود که ریشه‌های آن به روابط و تجربیات گذشته باز می‌گردد( شچمن[۱۳۳] ، ۲۰۰۲) .همدلی موضوع مهمی در فلسفه ی اخلاقی مدرن محسوب می شود(ریف، کتلیر و ویفرینک[۱۳۴] ، ۲۰۱۰). در واقع، همدلی در رشد اخلاقی و اجتماعی نقش بسیار برجسته ای دارد( کارنیول، گابای، اوچیون و هاراری[۱۳۵] ، ۱۹۹۸). فرهنگ لغت آکسفورد همدلی را به عنوان قدرت فرافکندن شخصیت خود در موضوع مورد تفکر تعریف می‌کند(لندسبورگ[۱۳۶] ، ۲۰۰۹).

فرهنگ لغت بریتانیکا[۱۳۷] همدلی را توانایی تصویر سازی خود به جای دیگری و فهم احساسات، تمایلات[۱۳۸] و ایده های فرد دیگر تعریف می‌کند؛ حتی این تعاریف مختصر نیز بیان می‌کنند که همدلی مفهومی چند بعدی است(کرامر، محمدی، دونامایور، سمیعی و مانت[۱۳۹] ، ۲۰۱۰).

کارل راجرز ؛ نه تنها مفهوم همدلی را در نظریات خود وارد کرد(ویلیامز و استیکلی[۱۴۰] ، ۲۰۱۰) ، بلکه معتقد بود، همدلی یک فرایند[۱۴۱] مؤثر زیر بنایی برای تغییرات روان شناختی در رابطه ی پزشک ـ بیمار است(راجرز، ۱۹۵۹). همدلی در نظریه شخصیتی او باعث ایجاد یک رویکرد تحولی نسبت به درمان، تحت عنوان “رویکرد مرُاجع محور”[۱۴۲] راجرز همدلی را به عنوان توانایی نفوذ[۱۴۳] درمانگر ، تمایل به فهم افکار، احساسات و کشمکش ها[۱۴۴] از دیدگاه بیمار تعریف می‌کند(شونر و مونتگومری[۱۴۵]، ۲۰۱۰ ).

راجرز معتقد است همدلی باید به عنوان فرآیندی نگریسته شود که شامل ورود به دنیای ادراکی شخصی دیگران و درگیری با دنیای ذهنی درونی آن ها باشد. این امر مستلزم حساسیت به معنای احساس شده ای است که در درون شخصی دیگر در جریان می‌باشد(راجرز،۱۹۷۵).

قابلیت ما برای تجربه ی خشم، لذت، ترس و عشق همان چیزی است که به ما امکان ورود به دنیای فرد دیگر را می‌دهد، حتی اگر شرایط فرد مورد نظر با شرایط خود ما متفاوت باشد. راجرز این نکته را به روشنی بیان می‌کند که همدلی فرایندی فعال است اما همچنان در ظاهر به عنوان روشی منفعل از آن یاد می شود که خصیصه ی اصلی آن نشستن و گوش دادن است :

“در واقع امکان دادن به خود برای ورود به دنیای درونی فرد دیگر یکی از مؤثرترین، دشوارترین و پرزحمت ترین اموری است که می شناسیم. و همچنان ارزش انجام دادن را دارد چرا که این کار یکی از رهاننده ترین و شفابخش ترین کارهایی است که تاکنون امکان انجام آن را داشته ام” (راجرز ، ۱۹۸۶).

تاثیرات همدلی :

در میان ابعاد هوش هیجانی، همدلی[۱۴۶] و خویشتن داری[۱۴۷] از مؤلفه های اساسی هستند(گلمن[۱۴۸] ، ۱۹۹۵ ). بوربا[۱۴۹] ( ۲۰۰۱ ) همدلی را شناخت احساسات دیگران تعریف می‌کند. کودکان همدل نسبت به دیگران مهربانی و رفتارهای مراقبتی انجام می‌دهند. آن ها برای دیگران حساس هستند و در مواقع آسیب دیدن نگران آن ها می‌شوند؛ آن ها هیجانات مثبتی نسبت به دیگران دارند( خنده، لبخند، هیجان زدگی) ؛ با دیگران تعاملات فیزیکی مثبتی دارند(همکاران، مشارکت، عاطفه) ، تعاملات کلامی مثبت برقرار می‌کنند( گوش کردن، تحسین، تشویق) و نسبت به تعاملات غیر کلامی(زبان بدن، حالات چهره، تن صدا، اشارات) نیز حساسند (بوربا، ۲۰۰۱ ).

تحقیقات واتسون[۱۵۰] به وضوح برخی رفتارهای ارتباطی در همدلی کردن که توسط مراجعین، حین فرایند درمان تشخیص داده شده است را نشان می‌دهد. این موارد شامل : ۱) ارتباط مستقیم چشمی برقرار کرده و به صحبت های مراجع توجه کنید. ۲) بالاتنه را به طرف جلو خم کرده و سر را بعلامت تأیید تکان دهید. ۳ ) تن صدا به صورتی باشد که علاقه مندی به ارتباط، اهمیت داشتن را نشان داده، و شدت و میزان عبارتهای احساسی منطبق با تجربیات هیجانی مراجع باشد. ۴) در بیان کلمات وضوح را رعایت کنید. استفاده از کلمات احساسی اغلب ادراک کننده همدلی هستند. در مقابل حالت تن صدایی که القاکننده بی علاقه گی[۱۵۱] است و یا بی حوصله[۱۵۲] به نظر می‌رسد، وقفه ها[۱۵۳] و تأملات[۱۵۴] و اطمینان طلبی[۱۵۵] ارتباط منفی با درک مراجعین از همدلی توسط درمانگر دارد(واتسون،۲۰۰۲).

به همین دلیل محققان معتقدند همدلی، ساختاری چند بعدی است(کارنیول، گابای، اوچیون و هاراری، ۱۹۹۸؛ویم و وین[۱۵۶] ، ۲۰۰۶). همدلی به عنوان عنصر اصلی روان درمانی(راجرز، ۱۹۷۵ و دادس، هانتر و هاوز، ۲۰۰۸) به وسیله ی دیدگاه های گوناگون شناختی ـ رفتاری، متمرکز بر بیمار، روان پویایی و تجربی استفاده می شود و رضایت بیمار(مرسر، نیومان، ورتز، فیتزپاتریک و ووجت[۱۵۷] ، ۲۰۰۸) را از فرایند درمان افزایش می‌دهد. فراتحلیلی از ۴۷ مطالعه(با ۳۰۲۶ مراجع) رابطه ی کلی بین همدلی و پیامدهای مثبت درمانی را گزارش می‌کنند که این همبستگی(۳۲ = r )است(شونر و مونتگومری[۱۵۸] ،۲۰۱۰). یکی از ابعاد مهم همدلی، پاسخ دهی هیجانی[۱۵۹] به احساسات فرد دیگر(هافمن[۱۶۰]، ۲۰۰۱ ؛ شامای-تی سوری، اهارون-پرتز و پری[۱۶۱] ، ۲۰۰۹) است. سال ها مطالعه در حوزه ی مشاوره و روان درمانی اهمیت همدلی را در ایجاد روابط بین شخصی نشان داده است.(کلت ،هامفری و اسلیس[۱۶۲] ،۲۰۰۶).

همدلی نقش اساسی در تعهدات[۱۶۳] بین شخصی و تعاملات اجتماعی(فانتنل، سوارز و میل و دیگران[۱۶۴] ،۲۰۰۹)، کیفیت روابط خانوادگی(لیزاریگا، یوگارت، کاردل-الاوار، آیریارت و باکودانو[۱۶۵] ،۲۰۰۳)، ایجاد دوستی و حفظ آن (های[۱۶۶] ،۱۹۹۴ ؛ دل باریو ، آلوجا و گارسیا[۱۶۷] ،۲۰۰۴)، افزایش سلامت (آفرمن-زاکربرگ[۱۶۸] ،۱۹۹۲)، افزایش احتمال کمک(دیویس[۱۶۹] ،۱۹۸۳)نوع دوستی[۱۷۰] (باتسون و شاو[۱۷۱] ، ۱۹۹۱ ؛لیزاریگا، یوگارت، کاردل-الاوار، ایریارت و باکودانو، ۲۰۰۳)، تنظیم رفتار اجتماعی(فایندلای، گیرردی و کاپلان[۱۷۲] ،۲۰۰۶)، بازشناسی بیانی[۱۷۳] (درنتل ، فاینکلمیر ، تویگار و دیگران[۱۷۴] ،۲۰۰۹)، اکتساب اخلاقیات(دی آمبروسیو ، اولیور ،دایدون و بش[۱۷۵] ،۲۰۰۹)، انسجام[۱۷۶] خانوادگی، حمایت والدینی و ‌پاسخ‌گویی‌ در روابط(هنری، ساگر و پلانکت[۱۷۷] ، ۱۹۹۶)، پیوند های اجتماعی(اندرسون و کلتنر[۱۷۸]، ۲۰۰۲)، و رفتارهای اجتماعی در ایجاد و حفظ روابط بین شخصی(دیویس[۱۷۹]، ۱۹۹۶؛باتسون و شاو،۱۹۹۱ )دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:11:00 ق.ظ ]




منظور از ضرورت در قتل زنان و کودکان و … این است که کفار آن ها را سپر قرار داده باشند و یا این که پیروزی سپاه اسلام بر آن کفار بستگی به قتل این افراد داشته باشد. اگر زنی در صف کفار قرار گیرد و با مسلمانان بجنگد و یا در هنگام محاصره بر حصار قلعه ظاهر شود و مسلمانان را دشنام دهد و یا بدن و عورت خود را برهنه کند جایز است که به سوی او تیراندازی شود پیامبر اکرم (ص) در غزوه بنی قریظه زنی را که سنگ دستاس بر سر محمود بن مسلمه زده و اورا کشته بود کشت. نوجوانان نزدیک بلوغ اگر بجنگند و یا ضرورت ایجاب کند کشته می‌شوند ولی در صورت عدم مشارکت آن ها در جنگ و عدم ضرورت اضطرار قتل آن ها جایز نیست. هم چنین کشتن پیران فرتوت که نه قدرت جنگیدن دارند و نه از تدبیر آن ها در جنگ استفاده می شود جایز نیست. ولی اگر خودش قدرت جنگیدن ندارد ولی از تدبیر و رأی او در جنگ استفاده می شود قتلش جایز است. هم چنان که «درید بن صمه» با آن که یکصد و پنجاه سال داشت چون به عنوان مشاور جنگی از او استفاده می شد درجنگ حنین به دست مسلمانان کشته شد و پیامبر ناراحت نشد. هم چنین اگر پیرمردی رأی و تدبیر جنگی نداشته باشد ولی بجنگد کشتن او جایز است.[۹۹]

اصحاب صومعه و راهبان اگر وارد جنگ شوند و مبارزه نمایند و یا از تدبیر و رأی آن ها استفاده شود قتل آن ها جایز است. کسانی که از جنگ کناره گیری کرده و ارتفاعات پناه برده اند قتلشان جایز نیست. صاحبان حرف و صنعت و بازاریان در صورتی که به جنگ کمک نمی کردند و اسلحه برای آن ها نمی سازند و یا تهیه نمی نمایند قتلشان جایز نیست. هم چنین فرستادگان دشمن نیز کشته نمی شوند.

گفتار دوم – حمایت از غیر نظامیان در اسلام

با عنایت به آیات قرآن کریم و کلام ائمه معصوم (ع) و آنچه که به طور کلی در خصوص افراد غیر نظامی سخن به میان آمده ،حمایت اسلام شامل افراد ذیل خواهد شد:

بند اول- اطفال تبعه دشمن

کودکان و نوجوانان معمولاً در جنگ‌ها و نزاع‌ها بسیار آسیب‌پذیر بوده و بیشترین صدمات جسمى و روحى متوجه آنان خواهد بود. این مسئله هنگامى که جنگ‌ها و نزاع‌ها به شهرها و محله‌ها کشانده مى‌شود، بیشتر نمایان است. از دیدگاه اسلام، این کودکان هر چند وابسته به دشمن و از اتباع دشمن هستند، ولى داراى مصونیت مى‌باشند. در این مورد از پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل‌بیت او دستور صریح مبنى بر نهى صریح از کشتن اطفال دشمن رسیده است:

… لاَنّ رسولَ اللّه صلى‌الله‌علیه‌و‌آله نهى عن قتل النساء و الوالدان فى دار الحرب اِلاّ اَن یقاتلن»؛[۱۰۰]همانا رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌و‌آله از قتل زنان و کودکان در دارالحرب نهى ‌کرده‌است، مگر اینکه این عده مشغول جنگیدن باشند.

با توجه به آنچه گذشت، کودکان از مصونیت کامل بهره‌مند هستند، مگر هنگامى که این کودکان در پیشبرد جنگ مؤثر باشند و همانند اتباع دشمن، مشغول جنگیدن و کارزار نظامى باشند.

بند دوم- حقوق زنان

زنان نیز وضعیتى مشابه کودکان دارند و در جنگ‌ها، بخصوص جنگ شهرها، بیشترین آسیب متوجه آنان است. از این‌رو، همانند کودکان داراى مصونیت مى‌باشند. چنین مسئله‌اى در روایات اسلامى و گفتار فقیهان اسلامى مورد تأکید قرار گرفته است. استثنایى که ‌در مورد کودکان بیان شد، در اینجا هم قابل طرح و بیان است. به عبارت دیگر، چنانچه، زنان همانند سایر جنگ‌جویان و افراد نظامى در صحنه جنگ و کارزار به فعالیت بپردازند، همانند افراد نظامى بوده و از مصونیت بهره‌اى ندارند. در یک مورد، زن یهودى که اقدام به قتل مرد مسلمانى نموده بوده، در حمله تلافى‌جویانه به امر پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله به قتل رسید،[۱۰۱]ولى به نظر مى‌رسد که دستور پیامبر صلى‌الله‌علیه‌و‌آله در این مورد به خاطر نقض پیمان از طرف بنى‌قریظه بوده که موجب شده که آنان از امان و حمایت مسلمانان خارج شوند، و یا در برابر قتلى که زن انجام داده قصاص گردیده است.

با این حال، در برخى تعالیم اسلامى، مصونیت ویژه‌اى را براى زنان قائل شده‌اند. برخى از فقیهان شیعه ‌در مورد جواز کشتن زنان در جنگ حتى در صورتى که در جبهه شرکت کرده و رزمندگان خود را یارى بدهند و علیه مسلمانان وارد عملیات شوند تردید کرده و بسیارى به صراحت آن را رد کرده‌اند. صاحب جواهر در این‌باره چنین مى‌نویسد:

«و لا یجوز قتل المجانین و لا الصبیان و لا النساء منهم و لو عاونّهم اِلاّ مع الاضطرار، بلا خلاف اجده فى شى‌ءٍ مِن ذلک، بل فى المنتهى الاجماع علیه فى النساء والصبیان»؛[۱۰۲]جایز نیست دیوانگان، کودکان و زنانِ اتباع دشمن کشته شوند، گرچه این عده، اتباع دشمن را یارى رسانند، مگر در هنگام اضطرار. در این مسئله از هیچ یک از فقیهان، نظر مخالفى دریافت نکردم، بلکه علّامه حلّى در کتاب المنتهى ‌در مورد عدم جواز قتل زنان و کودکانِ اتباع دشمن ـ حتى اگر در کارزار نظامى هم شرکت داشته باشند ـ ادعاى اجماع ‌کرده‌است.

صاحب جامع‌المقاصد، کلامى شبیه علّامه حلّى دارد و حتى وى مصونیت را در محدوده گسترده‌ترى مورد توجه قرار داده است. از نظر وى، دیوانگان، کودکان، زنان، پیرمردان و افراد خنثاى مشکل حتى اگر در جنگ شرکت داشته باشند، نمى‌توان آنان را به قتل رساند. وى مى‌گوید:

«لا یجوز قتل المجانین، و لا الصبیان، و لا النساء منهم و ان اَعَنَّ اِلاّ مع الحاجه و لا الشیخ الفانى و لا الخنثى المشکل و یقتل الراهب و الکبیر ان کان ذا رأى او قتالٍ»؛[۱۰۳] جایز نیست دیوانگان، کودکان و زنانِ اتباع دشمن را به قتل رساند، و اگر چه این عده دشمن را یارى مى‌رسانند. همچنین پیرمرد فرتوت و خنثاى مشکل ـ حتى اگر در پیش‌برد جنگ مشارکت داشته باشند ـ کشته نمى‌شوند. البته روحانى و پیرمردى که داراى اندیشه و رأى جنگى هستند ـ و از این طریق دیگران را به جنگ ترغیب مى‌کنند ـ و یا آنکه خودشان در جنگ شرکت دارند کشته مى‌شوند.دلیل مطلب مذبور برخى روایات اسلامى است؛ از جمله روایتى از امام صادق علیه‌السلام که آن حضرت از پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله نقل کرد که فرمود:

حتى اگر زنى در جنگ شرکت کند تو از کشتن وى، تا مى‌توانى چشم‌پوشى کن.[۱۰۴]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:11:00 ق.ظ ]




در برخی از موارد نیز که عمل نقض حقوق منجر به ورود خسارت به شخص می‌گردد و منافع عمومی و ملی یک کشور نیز در میان است. دو حق به موازات هم قابل تصور است یکی حق شخص متضرر و دیگری حق دولت متبوع شخص متضرر.

ثانیاًً: نظر به اینکه دولت مکلف است زمینه را جهت احقاق حقوق اتباع خود فراهم نماید، ‌بنابرین‏ باید بتواند در مواردی که حقوق اتباعش مورد تجاونز و تخطی قرار گیرد، از تبعه متضرر خود حمایت نماید. ‌بنابرین‏ در حقوق داخلی می بایست فرض بر تکلیف حمایت دولت از تبعه متضرر خود دانست. بعبارتی دولت متبوع شخص متضرر مکلف به اقامه دعوی بطرفیت تابع خاطی جهت احقاق حقوق تبعه متضرر خود است. آنهم تکلیف حقوقی و قانونی، هرچند در نحوه عملکرد جهت اعمال این حمایت با لحاظ ملاحظاتی نظیر منافع ملی و بین‌المللی، خطر تیرگی روابط با تابع خاطی و… اختیار مطلق دارد.

بند دوم : حمایت دیپلماتیک: احقاق حقوق شخص متضرر یا دولت متبوع او؟

نظر به اینکه حمایت دیپلماتیک ساز و کار و سلسله اقداماتی است که در جهت جبران خسارات وارده متعاقب نقض قواعد حقوق بین الملل تسوط تابع مختلف حقوق بین الملل صورت می پذیرد، این سؤال مطرح می‌گردد که حمایت مذبور آیا در جهت احقاق حقوق تقویت شده و جبران خسارات وارده به شخص متضرر است یا اقدامی در جهت جبران خسارت وارده به دولت متبوع اوست؟ در این خصوص در حقوق بین الملل دکترین نظریات مختلفی را ابراز نمودند.

الف) حمایت دیپلماتیک، ساز و کاری در جهت احقاق حقوق تقویت شده و جبران خسارات وارده به دولت متبوع شخص متضرر.

مطابق آموزه کلاسیک حمایت دیپلماتیک، از آنجایی که جامعه بین‌المللی منحصراًً از دولت‌ها ترکیب یافته و مسئولیت بین‌المللی صرفاً یک مسئله کشور با کشور محسوب می شود، قربانی همواره یک کشور است و خسارت هم منتسب به کشور است.[۱۲۹] ‌بنابرین‏ خسارات وارده به شخص (اعم از حقوقی یا حقیقی) در نتیجه اقدامات خلاف حقوق بین الملل تابعی، در واقع خسارت غیر مستقیم به دولت متبوع او تلقی می‌گردد و اقدام دولت متبوع شخص متضرر در قالب حمایت دیپلماتیک، در واقع اقدام از ناحیه خود و ابزاری جهت جبران خسارات وارده به خود می‌باشد.[۱۳۰] ‌بنابرین‏ از آنجا که خسارت دیده اصلی دولت متبوع شخص متضرر است ممکن است از اعمال حمایت دیپلماتیک (احقاق حق و تقاضای جبران خسارت) صرفنظر نماید یا به هر نوع توافق و جبران خسارتیکه توفیق یابد راضی گردد، ضمن اینکه بر فرض اعمال حمایت دیپلماتیک و دریافت مبلغی به ‌عنوان خسارت، به هر نحو که تمایل داشته باشد می‌تواند آن را به مصرف برساند.[۱۳۱]

ب) حمایت دیپلماتیک، ساز و کاری جهت احقاق حقوق تفویت شده و جبران خسارات وارده به شخص متضرر.

تحولاتی که در سطح بین الملل در جهت ترفیع موقعیت شخص در حقوق بین الملل ایجاد گردید، باعث شد که عده ای از دکترین با انتقاد از نگرش کلاسیک و مبالغه آمیز توصیف نمودن آن بر این عقیده شدند که هنگام ورود خسارت به شخص در اثر اعمال ناقض حقوق بین الملل تابعی و در نتیجه توسل شخص متضرر به دولت متبوعش جهت اعمال حمایت دیپلماتیک، اقدامات دولت متبوع شخص متضرر در قالب حمایت دیپلماتیک در واقع در جهت جبران خسارت وارده به شخص متضرر صورت می پذیرد.[۱۳۲] اما آنچه اعمال مذبور در عین حال باعث ورود خسارت به دولت متبوع شخص متضرر نیز گردیده باشد، بدیهی است، اقدامات دولت متبوع شخص متضرر در قالب حمایت دیپلماتیک، در واقع به نوعی در جهت جبران خسارات وارده به خود نیز می‌باشد و بر فرض عدم تقاضای شخص متضرر جهت اعمال حمایت دیپلماتیک، دولت متبوع، خود می‌تواند درخواست جبران خسارات وارده به خود را از تابع خاطی نماید.

نظر به اینکه اعمال ناقض حقوق بین الملل تابعی در اغلب موارد به طور مستقیم منجر به ورود خسارت به شخص و گاه به طور غیر مستقیم منجر به ورود خسارت معنوی[۱۳۳] به دولت متبوع شخص می‌گردد. ‌بنابرین‏ به نظر یم رسد صرفنظر از اینکه ا قدامات دولت متبوع شخص متضرر در قالب حمایت دیپلماتیک در جهت احقاق حقوق تفویت شده شخص متضرر صورت می پذیرد، اما به نوعی در جهت جبران خسارت وارده به خود نیز می‌باشد. هرچند در برخی موارد نیز عمل ناقض حقوق موجب ورود خسارت به دولت متبوع شخص متضرر نیز می‌گردد.

‌بنابرین‏ دو حق یکی متعلق به شخص متضرر و دیگری متعلق به دولت متبوع او قابل تصور است که در اینگونه موارد اقدامات دولت متبوع شخص متضرر در قالب حمایت دیپلماتیک در واقع در جهت احقاق حقوق و جبران خسارات وارده به شخص متضرر و دولت متبوع می‌باشد. ‌بنابرین‏ گرایش اخیر با واقعیات دنیای امروز سازگارتر بنظر می‌رسد.

بند سوم: (موانع) علل رد حمایت دیپلماتیک

در صورت ورود خسارت به اشخاص ناشی از عمل ناقض حقوق بین الملل تابعی از حقوق بین الملل و متعاقباً توسل شخص متضرر به حمایت دیپلماتیک دولت متبوع خود، موانعی بر سر راه اعمال این حمایت وجود دارد که موانع مذبور از دیدگاه دولت حامی، منجر به عدم پذیرش حمایت دیپلماتیک می‌گردد.[۱۳۴]

چنانچه کشور حامی معتقد به نظریه کلاسیک در خصوص هویت دارنده حق حمایت باشد، بدین لحاظ که تنها مرجع صالح جهت تصمیم گیری در خصوص اعطا یا عدم اعطای حمایت دیپلماتیک کشور می‌باشد، ‌بنابرین‏ به جهت برخی ملاحظات سیاسی، اقتصادی، حقوقی که بشرح ذیل به بررسی آن ها خواهیم پرداخت، می‌تواند به ادعای شخص متضرر واقعی ننهاده، از اعمال حق درخواست جبران خسارت صرفنظر نموده، مبادرت به رد حمایت دیپلماتیک نماید.

۱- ملاحظات سیاسی و اقتصادی: اعتبار و موقعیت سیاسی کشور مدعی علیه، قدرت و نفوذ سیاسی کشور مدعی علیه در مجامع بین‌المللی، وابستگی شدید اقتصادی کشور مدعی، به کشور مدعی علیه، بیم از عمل متقابل. بیم از محدودیت ها و تحریم های اقتصادی و… بدون تردید تصمیم گیری راجع به اعمال یا عدم اعمال حمایت دیپلماتیک را متأثر می‌سازد.[۱۳۵]

۲- فقدان هر یک از شروط معنونه جهت اعمال حمایت دیپلماتیک (تابعیت، طی مقدماتی مراجع، پاکدستی مدعی) می‌تواند اعمال حمایت دیپلماتیک از ناحیه دولت متبوع را تحت تأثیر قرار داده احتمالاً آن را غیر قابل پذیرش نماید.

بدیهی است، چنانچه دولت متبوع شخص متضرر، قائل به شخصی بودن و تعلق حق حمایت دیپلماتیک به شخص متضرر باشد، انصراف شخص متضرر از حمایت دیپلماتیک دولت متبوع و یا فقدان پیش شرطهای لازم می‌تواند از موانع اعمال حمایت دیپلماتیک محسوب گردد.

بند چهارم : انصراف از حمایت دیپلماتیک

کشورها و سازمان‌های بین‌المللی، به ‌عنوان اشخاص حقوقی، می‌توانند با یکدیگر یا اشخاص حقیقی یا حقوقی خارجی قراردادها و موافقتنامه های گوناگونی، با صور و موضوعات مختلف منعقد نمایند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:11:00 ق.ظ ]




اثر عقد صلح در هر مورد با موارد دیگر متفاوت است؛ اگر صلح بر روی عین باشد، اثر آن انتقال مالکیت عین است و اگر صلح بر روی منافع باشد، اثر آن انتقال مالکیت منافع است. پس ‌در مورد اول، صلح نتیجه بیعی و ‌در مورد دوم، نتیجه اجازه را می‌دهد. اما باید دانست که احکام خاصی که مترتب بر هر یک از عقود است، در صلح جاری نمی‌شود. مثلاً در جایی که صلح فایده عقد بیع را داشته باشد و موجب انتقال مالکیت شود، خیار مجلس، خیار حیوان، حق شفعه و … وجود ندارد (بجنوردی، ۱۳۷۷: ج ۵، ص ۱۴).

مسلماًً عقد صلح، عقدی است که از دامنه گسترده‌ای در موضوعات برخوردار است و همان گونه که پیش از این آمده، تقریباً هر نقل و انتقالی را می‌توان تحت عنوان صلح انجام داد. ‌بنابرین‏ از این لحاظ که صلح قابلیت ایجاد مالکیت موقت را داشته باشد، شاید با مشکلی مواجه نباشیم و آن چه که در بیع به عنوان دومین مشکل مطرح بود، در این جا موضوعیت نداشته باشد. ولی مسأله اولی در بیع مطرح بود، در اینجا نیز مطرح است و آن امکان یا عدم امکان پذیرش مالکیت موقت است. با توجه به اینکه در بخش‌های قبلی، امکان و مشروعیت مالکیت موقت اثبات شد، می‌توان گفت که انعقاد قرارداد مالکیت موقت در قالب عقد صلح بی‌اشکال می‌باشد.

۲-۲-۲- عقود متضمن مالکیت منافع

در برخی موارد قرارداد مالکیت موقت، مالک عین مالکیت آن را به مشتریان واگذار نمی‌کند، بلکه صرفاً منافع مورد نظر را به چند نفر تملیک می‌کند. در این بخش، آن دسته از عقود معین معوض که متضمن انتقال منافع می‌باشند و انطباق یا عدم انطباق قرارداد مالکیت موقت تحت این عقود مورد بررسی قرار می‌گیرد.

الف) اجاره:

فقها اجاره را عقدی می‌دانند که ثمره آن تملیک منفعت در قبال عوض معلوم است (شهید ثانی، ۱۴۱۶: ج ۴، ص ۳۲۷). اجاره همانند بیع، عقدی تملیکی است با این تفاوت که بیع مخصوص تملیک عین است و اجاره مخصوص تملیک منفعت. از ویژگی‌های اجاره، معوض بودن و موقت بودن آن است؛ یعنی تملیک منافع باید در مدت معین در مقابل عوض معلوم صورت گیرد.

به نظر می‌رسد، می‌توان قرارداد انتقال مالکیت موقت را در جایی که متضمن انتقال منافع باشد، با عقد اجاره مطابقت داد و آن را تحت این عنوان منعقد کرد. زیرا در عقد اجاره، مالکیت منافع در مقطع خاصی از زمان صورت می‌گیرد و مشکل ملکیت موقت که در عقود سابق داشت، در اینجا وجود ندارد.

ب) صلح منافع:

از نظر حقوقی به نظر می‌رسد، عقد صلح منافع بستر مناسبی برای اجرای قرارداد مالکیت موقت باشد، زیرا علاوه بر اینکه مشکل توقیف مالکیت در آن راه ندارد، مشمول قواعد خاص عقد اجاره نیز نمی‌باشد و تعیین مدت به طور کامل و دقیق در آن لازم نیست. چرا که در صلح علم اجمالی به مورد معامله کفایت می‌کند و وجود علم تفصیلی شرط نیست (بجنوردی، ۱۳۷۷: ج ۵، ص ۱۹).

۲-۲-۳- شرکت

معنای لغوی شرکت عبارت است از اختلاط و امتزاج دو چیز به نحو اشاعه و یا غیر آن (نجفی، ۱۳۶۶: ج ۲۶، ص ۲۸۴). تعریف مشهور فقها از شرکت عبارت است از اجتماع حقوق مالکان متعدد در شیء واحد به نحو اشاعه (شهید ثانی، ۱۴۱۶: ج ۴، ص ۳۰۱).

حقوق ‌دانان در تعریف شرکت گفته‌اند، عقدی است که به موجب آن دو یا چند شخص به منظور تصرف مشترک و تقسیم سود و زیان و یا مقصود دیگری، حقوق خود را در میان می‌نهند تا به جای آن، مالک سهم مشاعی از این مجموعه شوند (امامی، ۱۳۷۶: ج ۲، ص ۲۱۴).

‌بنابرین‏ تعاریف در شرکت دو جزء اساسی وجود دارد؛ یکی اجتماع حقوق و دوم مشاع بودن، این اجتماع در شرکت مالکیت هر یک از شریکان، اصالت خود را از دست نمی‌دهد و در مالکیت جمعی منحل نمی‌شود.

اما در عالم خارج آمیخته با حق دیگران است، به گونه‌ای که در هر جزء وجود دارد، بدون آنکه بتوان مصداق جداگانه و مستقلی برای آن معین کرد (کاتوزیان، ۱۳۷۹: ج ۲، ص ۱۷). از ویژگی‌های عقد شرکت می‌توان به معوض بودن و تملیکی بودن اشاره کرد (همان). وجود شرکت الزامی بر نگهداری حالت اشاعه ایجاد نمی‌کند. پس هر یک از شریکان می‌توانند، هر وقت بخواهند، تقاضای تقسیم مال مشاع را بنمایند (ماده ۱۸۹ قانون مدنی). این مسئله را قسمت یا تقسیم می‌گویند. فقها در تعریف قسمت گفته‌اند، قسمت عبارت است از تمییز و جداسازی سهم یک نفر از سهم دیگری (نجفی، ۱۳۶۶: ج ۲۶، ص ۳۰۹) و آن را بیع یا صلح ندانسته‌اند.

مال مشاع را به چند اعتبار می‌توان تقسیم کرد: بر مبنای دخالت شریکان در تقسیم، بر مبنای ترتیب و شیوه اتخاذی در دادگاه، بر مبنای موضوع تقسیم مال مشاع و بر مبنای تقسیم منافع (کاتوزیان،۱۳۷۹: ج ۲، ص ۷۵). تقسیم مال مشاع بر مبنای تقسیم منافع را مهایات می‌گویند که می‌تواند ‌در مورد عین مشاعی یا منافع مشاعی صورت گیرد. یکی از روش‌هایی که می‌توان قرارداد مالکیت موقت را در قالب آن منعقد ساخت، عقد شرکت و تقسیم منافع آن بر اساس زمان می‌باشد. در این روش تصرفات و انتفاعات هر یک از شریکان باید در حد اذن سایر شرکا باشد و هر شریک یکی از مالکان عین محسوب می‌شود.

۲-۳- انتقال موقت مالکیت در عقود نامعین

در این مبحث به دنبال پاسخ ‌به این سئوال هستیم که اگر قرارداد مالکیت موقت مصداقی از عقود معین نباشد، می‌توان آن را به عنوان یک عقد عرفی و عقلانی مشروع دانست؟

۲-۳-۱- اشاره‌ای به مبانی اصل آزادی اراده در فقه

در میان فقیهان شیعه همواره این بحث مطرح بوده است که آیا برای تشخیص مشروعیت یک قرارداد باید نص خاصی بر آن وجود داشته و مشروعیت و اعتبار آن از ناحیه شارع تصریح شده باشد یا آنکه علاوه بر عقود معین که نام آن ها در فقه آمده است، به طور کلی قراردادهای عقلایی، مشروعیت و اعتبار دارد؟ گروه زیادی از فقها – به ویژه متقدمین – قائل به توقیفی بودن عناوین عقود و معاملات شده و اعتبار قراردادها را تنها در قالب عقود معین پذیرفته‌اند. به عنوان مثال شهید ثانی ‌در مورد علت بطلان عقد مغارسه[۱۱] می‌فرماید: «ان عقود المعاوضات موقوفه علی اذن الشارع و هی منتفیه هنا» (شهید ثانی، ۱۴۱۶: ج ۵، ص ۷۱). مؤلف کتاب مفتاح‌الکرامه پس از نقل اجماع فقها بر بطلان مغارسه می‌فرماید: «و حجه المعظم ان عقود المعاوضات موقوفه علی اذن الشارع و هی منتفیه هنا.»(حسنی عاملی، ۱۳۷۸: ج ۷، ص ۳۸۶).

صرف‌نظر از مباحثات نظری که میان فقها و حقوق ‌دانان وجود دارد، ماده ۱۰ قانون مدنی، اصل آزادی قراردادی را مورد تأکید و تأیید قرار داده، مقرر می‌دارد: «قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد کرده‌اند، در صورتی که خلاف صریح قانون نباشد، نافذ است». ‌بنابرین‏ در حقوق ما، آزادی اراده را باید به عنوان اصلی مسلم و پذیرفته شده تلقی کرد و لذا جز در مواردی که قانون، مانعی در راه نفوذ قرارداد ایجاد ‌کرده‌است، اراده اشخاص، حاکم بر سرنوشت پیمان‌های ایشان است (کاتوزیان، ۱۳۷۶: ص ۱۴۴).

مهم‌ترین نتیجه اصل آزادی اراده آن است که اشخاص می‌توانند قراردادهای خود را زیر هر عنوان که مایل باشند، منعقد ساخته، نتایج و آثار آن را به دلخواه معین کنند. ‌بنابرین‏ پیش‌بینی نهادهای حقوقی و عقود معین در فقه و قانون بدان معنی نیست که اشخاص ناچار باشند یکی از قالب‌های پیش‌ساخته قراردادی را برای هر پیمان برگزینند (همان).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:11:00 ق.ظ ]




۱۱-خویشتن داری /خودانضباطی ناکافی : مشکلات مستمر درخویشتن داری ‌و تحمل نکردن ناکامی ها در راه دستیابی به اهداف شخصی یا ناتوانی ‌در جلوگیری از بیان هیجان ها وتکانه ها دارند ،درشکل های خفیف تر آن ،بیمار به شدت از ناراحتی اجتناب می‌کند .فردی که چنین طرحواره ای دارد ،درد را تحمل نمی کند ،از مسئولیت پذیری گریزان است ،به هر قیمتی که شده از تعارض جلوگیری می‌کند ‌و زیاد به خودش سخت نمی گیرد .این عوامل باعث می شود از رضایت شخصی ،تعهد وانسجام شخصیتی چنین فردی جلوگیری شود .

حوزه چهارم :دیگر جهت مندی

افرادی که طرحواره هایشان در این حوزه قرار می‌گیرد ،تمرکز افراطی برتمایلات ،احساسات وپاسخ های دیگران به گونه ای که نیازهای خودشان را نادیده می گیرند .این کار به منظور دریافت عشق وپذیرش ،تداوم ارتباط با دیگران یا اجتناب از انتقام وتلافی صورت می‌گیرد .در این طرحواره ها فردبه طور معمول درخانواده هایی به وجود می‌آید که فرد را با قید وشرط پذیرفته اند وفرد به منظور دستیابی به توجه ،عشق وپذیرش دیگران باید جنبه‌های مهم شخصیت خود را نادیده بگیرددربسیاری از این خانواده ها ،نیازها وتمایلات هیجانی والدین ومنزلت اجتماعی ،در مقایسه با نیازها واحساسات فرد ،ارزش بیشتری دارند .سه طرحواره در این حوزه شکل می‌گیرد که عبارتند از :

۱۲اطاعت: احساس اجبار نسبت به واگذاری افراطی کنترل خود به دیگران است ،این کار معمولا ًبرای اجتناب از خشم ،محرومیت ،یا انتقام صورت می‌گیرد اطاعت از هیجان های واپس زنی شخصی می‌باشد دونوع از اطاعت ها عبارتند از:

الف –اطاعت از نیاز ها :واپس زنی تمایلات ،تصمیمات وترجیحات شخصی .

ب-اطاعت از هیجان ها :واپس زنی هیجانات شخصی به ویژه خشم .

معمولا این طور به نظر می‌رسد که تمایلات ،عقاید واحساسات فرد ،فاقد ارزشند یا برای دیگران اهمیت ندارند .اغلب به شکل اطاعت افراطی همراه با حساسیت بیش از حد نسبت به احساسات دیگران تجلی می‌یابد .این طرحواره به طور کلی منجر به خشمی می شود که درقالب یک سری نشانه های ناسازگارانه از جمله رفتارهای منفعل- پرخاشگرانه ،‌طغیان‌های عاطفی کنترل نشده، کناره گیری از عواطف وسوءمصرف مواد آشکار می شود.

۱۳ایثار: تمرکز افراطی بر ارضاءنیازهای دیگران درزندگی روزمره که به قیمت عدم ارضا نیازهای خودفرد تمام می شود.رایج ترین انجام این کار عبارتند از جلوگیری از آسیب رساندن به دیگران ،جلوگیری از احساس گناه ناشی از خودخواهی یا تداوم ارتباط با افراد نیازمند .این امر اغلب از حساسیت بیش از حد نسبت به درد ورنج دیگران ناشی می شود . چنین طرحواره ای منجر ‌به این احساس می شود که نیازهای فرد ایثار گر به قدر کافی ارضاءنمی شوند وهمچنین باعث رنجش افرادی می شود که او ازآنها نگهداری می‌کند.

۱۴- پذیرش جویی /جلب توجه: تأکید افراطی درکسب تأیید ،توجه وپذیرش از سوی دیگران که مانع شکل گیری معنایی مطمئن وواقعی از خودمی شود .گاهی اوقات این طرحواره باتأکید افراطی بر مقام ومنزلت ،قیافه وظاهر ،پذیرش اجتماعی یا پیشرفت مشخص می شود ‌و وسیله ای است برای دستیابی فرد به تأیید ،تحسین وتوجه دیگران . این طرحواره اغلب منجر به اتخاذ تصمیماتی غیرقابل اطمینان وناخوشایند درمورد وقایع مهم زندگی می شودیا این که منجر به حساسیت بیش از حد نسبت به طرد می‌گردد.

حوزه پنجم :گوش به زنگی بیش ازحد و بازداری

افرادی که طرحواره هایشان در این حوزه قرار می‌گیرد ،احساسات وتکانه های خودانگیخته را واپس زنی می‌کنند ،آن ها اغلب تلاش می‌کنند تا بتوانند طبق قواعد انعطاف ناپذیر ‌و درونی شده خود ،عمل کنند حتی به قیمت از دست دادن خوشحالی ،ابراز عقیده ،آرامش خاطر و روابط صمیمی . این طرحواره ها درخانواده هایی به وجود می‌آید که برعملکرد عالی ،بی نقص گرایی ،وظیفه شناسی ،پنهان سازی هیجان ها واجتناب از اشتباه تأکید می شود وبه لذت ،خوشی وآرامش اهمیت چندانی داده نمی شود چهار طرحواره در این حوزه شکل می‌گیرد که عبارتند از:

۱۵بدبینی /منفی گرایی: تمرکز عمیق ‌و مداوم برجنبه های منفی زندگی (درد،مرگ،دلخوری ،فقدان ،تعارض ،گناه ،مشکلات حل نشده و….)همراه با دست کم گرفتن جنبه‌های مثبت وخوش بینانه ی زندگی یا غفلت از آن ها.این طرحواره معمولاًشامل انتظارات افراطی درطیف وسیعی از موقعیت های کاری ،مالی وبین فردی است که خود این حالت منجر به اشتباهات شدیدی می شود ،به طوری که شخص درنهایت احساس می‌کند زندگی شخصی اش ازهم پاشیده است .اغلب باعث ترس غیر معمول از اشتباه کردن می شود ،اشتباهی که ممکن است منجر به ورشکستگی مالی ،فقدان ،تحقیر وسرافکندگی یا گیرافتادن دریک موقعیت بد بشود .ازآنجا که نتایج منفی وبالقوه چنین حالتهایی اغراق آمیز است ،مشخصه این افراد ،نگرانی مزمن ،گوش به زنگی ،غرزدن یا بلاتکلیفی است .

۱۶-بازداری هیجانی: بازداری افراطی اعمال ،احساسات وارتباطات خودانگیخته که ‌معمولا به منظور اجتناب از طرد دیگران ، احساس شرمندگی و از دست دادن کنترل برتکانه های شخصی صورت می‌گیرد. معمولی ترین حوزه هایی که بازداری درمورد آن ها اعمال می شود عبارتند از :

الف –بازداری ‌از بروز خشم وپرخاشگری .

ب- بازداری از بیان تکانه های مثبت (از قبیل خوشحالی ،محبت و…).

ج- بازداری از بیان آسیب پذیری یا بیان راحت وصریح احساسات ونیازهای شخصی

د-تأکید افراطی بر عقلانیت ونادیده گرفتن هیجانات

۱۷-معیارهای سرسختانه/عیب جویی افراطی: باور اساسی مبنی بر این که فرد برای رسیدن به معیارهای بلندپروازانه درباره رفتار وعملکرد خود ،باید کوشش فراوانی به خرج دهد واین ‌کاربرهای جلوگیری از انتقاد صورت می‌گیرد .این طرحواره به طور معمول درخانواده هایی به وجود می‌آید که تحت فشارند ،نسبت به خودشان ودیگران بیش از حد عیب جویی می‌کنند وتوقع دارند کارها با کیفیت عالی ودرکوتاه ترین زمان انجام شوند .این طرحواره اغلب منجر به نقص های جدی در احساس لذت ،آرامش ،سلامتی ،احساس ارزشمندی ،پیشرفت یاروابط رضایتمندانه می شود ومعمولاًبه شکل های بی نقص گرایی ،قوانین غیر قابل انعطاف وبایدها،دغدغه زمان وکارآمدی بروز می‌کند.

۱۸-تنبیه: باور اساسی مبنی بر این که افراد بایدبه خاطر اشتبا هاتشان ،شدیداًًتنبیه شوند.اغلب شامل احساس خشم ،نابرد باری نسبت به کسانی (از جمله خود فرد )است که طبق انتظارات ومعیارهای او عمل نکرده اند .معمولاًاین گونه افراد،به دلیل درنظر نگرفتن شرایط ویژه ،نادیده گرفتن مشکلات دیگران وعدم همدلی با احساسات آن ها،نمی توانند از اشتباهات خودشان ودیگران چشم پوشی کنند .

عملکردهای طرحواره

دوعملکرد اصلی طرحواره ها عبارتند از تداوم طرحواره وبهبود طرحواره .هر فکر ،احساس ،رفتار وتجربه ی مرتبط با طرحواره را می توان تداوم بخش طرحواره – طرحواره را تثبیت وتقویت می‌کند –یا بهبود دهنده طرحواره – باعث ضعیف شدن آن می شود – درنظر گرفت .

الف- تداوم طرحواره

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:10:00 ق.ظ ]