د) کمک: مرحله کمک چرخه مدیریت دانش به ترغیب کارکنان در انتقال آموخته هایشان به پایگاه دانش مشترک (برای مثال، یک مخزن دانش) مربوط است. تنها بدین طریق است که دانش فردی می‌تواند در سرتاسر سازمان، آشکار و قابل دسترس شود. در عمل، ثابت ‌کرده‌است که تسهیم دانش می‌تواند بدون هر گونه برنامه سنگین پاداش در ازای مشارکت یا تنبیه امتناع کنندگان اتفاق افتد. برای موفقیت تسهیم دانش این اقدام باید «تفهیم شود». بدین معنی که مزایای حاصل از آن هم برای افراد و هم برای سازمان کاملاً درک شود. عامل حیاتی موفقیت دیگر، به کارگیری موفق کارگزاران مدیریت دانش است – یعنی حرفه ایهایی که مسئولیت جمع‌ آوری، دسته بندی مجدد، و ارتقای حوزه های ارزشمند دانش در سرتاسر سازمان را بر عهده دارند. یک سیستم خوب – سیستم مدیریت خوب حافظه سازمانی – باید به منظور حفظ نتایج یادگیری سازمانی مستقر شود.

و) ارزیابی: مرحله بعد ارزیابی است که بیشتر به سطح گروهی و سازمانی مربوط می­ شود. ارزیابی به ارزشیابی سرمایه فکری اشاره دارد و مستلزم این است که سازمان دانش راهبردی­اش را تعریف و نقشه سرمایه فکری موجود را در برابر نیازهای دانش آینده اش ترسیم کند. همچنین سازمان باید شاخص هایی را ایجاد کند که نشان دهنده پایگاه دانش آن در حال ارتقاست و از سرمایه گذاری اش در سرمایه فکری بازدهی کسب می‌کند. نظریه سازمان باید در زمینه تاثیر مدیریت دانش بر عملکرد سازمان توسعه داده شود. این بحث شامل شناسایی اشکال جدید سرمایه از قبیل سرمایه انسانی (شایستگی ها)، سرمایه مشتری(رابطه با مشتری)، سرمایه سازمانی (پایگاه های دانش، فرایندهای کسب و کار، زیر ساختار فناوری، ارزش‌ها، هنجار ها و فرهنگ)، و سرمایه فکری (رابطه بین سرمایه های انسانی، مشتری و سازمانی) می شود.

ه) ایجاد و حفظ: این مرحله ایجاد و حفظ در چرخه مدیریت دانش تضمین می‌کند که سرمایه فکری آینده سازمان موجب ماندگاری و رقابتی شدن آن می شود. منابع باید برای رشد و حفظ دانش تخصیص داده و به طریقی هدایت شوند که موجب خلق دانش جدید و تقویت دانش موجود شوند. در سطح عملیاتی، عدم توانایی برای شناسایی و به کارگیری دانش به منظور تامین نیاز موجود به یک فرصت از دست رفته منتج می شود. در سطح استراتژیک مباحثه کم درباره دانش «مناسب» صدمه بسیار جدی تری – کاهش رقابتی شدن و در نهایت کارآمدی سازمانی- را ایجاد خواهد کرد.

ی) عدم سرمایه گذاری: مرحله نهایی در این چرخه مدیریت دانش، عدم سرمایه گذاری است. سازمان نباید دارایی‌های – فیزیکی یا فکری – را که دیگر ارزش آفرینی ندارند حفظ کند. در حقیقت برخی از دانشها اگر به بیرون از سازمان منتقل شوند ممکن است ارزشمندتر باشند. در این مرحله سازمان‌ها باید سرمایه فکری شان را بر حسب منابع مورد نیاز به منظور حفظ آن و اینکه آیا بهتر خواهد بود این منابع در جای دیگری صرف شوند بررسی کنند. این اقدام شامل درک دلیل، زمان، مکان و شیوه عدم سرمایه گذاری در بخش‌هایی از پایگاه دانش می شود. لذا ضروری است که درک کنیم کدام بخش‌های پایگاه دانش از لحاظ حفظ مزیت رقابتی و کارآمدی صنعت، غیر ضروری اند. از جمله تصمیمات سنتی درباره عدم سرمایه گذاری در دانش عبارتند از: اخذ حق اختراعات، تعطیلی شرکت‌ها، پیمان سپاری فعالیت‌ها، خاتمه دادن به یک برنامه آموزشی و یا خدمات کارکنان، ارتقای فناوریها، و اعلام پایان شراکتها، اتحادها، یا قراردادها. با وجود این، مدیریت دانش برای عدم سرمایه گذاری در دانش نیازمند یک فعالیت برنامه ریزی شده است، چرا که این تصمیم یک کار عملیاتی نیست، بلکه یک تصمیم راهبردی است.

چرخه مدیریت دانش بیوکویتز و ویلیامز دو مرحه حیاتی جدید را معرفی می‌کند: یادگیری از محتوای دانش و تصمیم درباره اینکه آیا این دانش حفظ شود یا اینکه روی آن سرمایه گذاری انجام نشود، رویکرد جامعی را برای مدیریت هم دانش آشکار و هم دانش پنهان معرفی می‌کند (بیوکویتز و ویلیامز، ۲۰۰۰).

۲-۲-۶-۴)چرخه مدیریت دانش یکپارچه دالکر

دالکر[۶۶] (۲۰۰۵) بر اساس مطالعه و مقایسه رویکردهای قبلی، رویکردی تلفیقی به چرخه مدیریت دانش را پیشنهاد می‌دهد که سه مرحله دارد: ۱) کسب، یا خلق دانش، ۲) تسهیم و توزیع دانش، ۳) درک و کاربرد دانش، در زمان انتقال از مرحله کسب – خلق دانش به تسهیم و توزیع دانش، محتوای دانش ارزیابی و سپس دانش یه منظور درک و کاربرد به متن تبدیل می شود. پس از این مرحله به مرحله اول به منظور به روز آوری محتوای دانش بازخورد می‌دهد.

کسب دانش به شناسایی و سپس کدگذاری دانش درونی سازمان (معمولا ًٌ قبلا مورد توجه قرار نگرفته است) و یا دانش بیرونی موجود آن اشاره دارد. به عبارتی، توسعه دانش فنی و نوآوری‌های جدیدی است که موجودیت قبلی در درون سازمان ندارند. گام بعدی ارزیابی دانش کسب یا خلق شده بر اساس معیارهای مبتنی بر اهداف سازمانی است. آیا محتوای دانش معتبر است؟ آیا جدید یا بهتر است؟ یعنی، آیا محتوا به اندازه کافی برای سازمان ارزشمند است تا به موجودی سرمایه فکری آن اضافه شود؟ به محض اینکه محتوای جدید به قدر کافی شناسایی و ارزشمند تشخیص داده شد، گام بعدی متنی سازی آن است. متنی سازی به شناسایی ویژگی‌های کلیدی محتوا به صورت قابل استفاده برای کاربر نهایی یا تهیه یک خلاصه کوتاه مدیریتی برای استفاده یک مدیر ارشد با توجه به محدودیتهای زمانی وی متنی سازی اغلب وقتی که با فرایندهای کسب و کار سازمان یکپارچه شود موفق خواهد شد. این چرخه، همان طور که در شکل(۲-۳) نشان داده شده است، اکثر گام‌های مورد بحث در چرخه های قبلی مدیریت دانش را در بر می‌گیرد. سپس همان طور که کاربران محتوا را درک می‌کنند و تصمیم می گیرند از آن استفاده می‌کنند، چرخه مدیریت دانش تکرار می شود. کاربران مفید بودن محتوا را تأیید می‌کنند و وقتی کهنه می شود علامت می‌دهند که این دانش دیگر قابل کاربرد نیست. همچنین کاربران قلمرو محتوا و اینکه چگونه تجارب موفق و درسهای آموخته شده می‌توانند عمومی شوند را بررسی و تأیید می‌کنند. آن ها همچنین اغلب درباره محتوای جدید پیشنهادهایی ارائه می‌کنند که می‌تواند به تکرار چرخه بعدی کمک کند (دالکر، ۲۰۰۵، به نقل از قلیچ لی، ۱۳۸۸).

درک و کاربرد دانش

کسب و یا خلق دانش

تسهیم و توزیع دانش

ارزیابی

به روز رسانی

متنی سازی

شکل ۲-۳)چرخه مدیریت دانش یکپارچه دالکر (دالکر، ۲۰۰۵)

۲-۲-۶-۵)فرایندهای مدیریت دانش بس

بس (۲۰۰۴) نیز فرایندهای مدیریت دانش را شامل ایجاد، ثبت، پالایش، انتشار و کاربرد دانش می‌داند و این پنج عامل در حوزه مدیریت دانش برای یک سازمان زمینه آموزش، بازخورد، آموزش مجدد را فراهم می آورد که معمولاً برای ایجاد، ثبت، پالایش، انتشار و احیاء قابلیت های سازمان مورد استفاده قرار می‌گیرد. مراحل زیر که نشان دهنده ی فرایندهای مدیریت دانش است توسط بس (۲۰۰۴)، به نقل از هویدا و همکاران (۱۳۸۹)، بیان شده است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...