اصول حاکمیت شرکتی ‌به این شرح است (همان منبع) :

اصل اول – ایجاد زیر بنای لازم برای اجرای کارآمد اصول حاکمیت شرکتی

(تأمین مبنایی برای چارچوب مؤثر حاکمیت شرکتی):

اصول حاکمیت شرکتی باید در راستای افزایش شفافیت و کارایی بازارها اجرا شود.

همچنین باید با قوانین داخلی سازگار باشد و مسئولیت های قانون گذار، مدیران و دستگاه های اجرایی نیز از یکدیگر تفکیک شوند.

اصل دوم – حقوق سهام‌داران عمده و جزء (حقوق سهام‌داران و کارکردهای اصلی مالکیتی) :

اصول حاکمیت شرکتی باید از حقوق تمامی سهام‌داران، حکایت کند. برای دستیابی ‌به این هدف توجه به یک سری نکات ضروری است:

حقوق اولیه سهامدار عبارت است از وجود نظام ثابت مالکیت، امکان نقل و انتقال سهام، دریافت اطلاعات دوره ای شرکت سرمایه پذیر، امکان اظهارنظر و حق رأی در مجامع عمومی، امکان انتخاب و تغییر اعضای هیئت مدیره و سهیم بودن در شرکت.

سهام‌داران حق دارند به طور کامل از اطلاعات و تصمیماتی که تأثیر بنیادی در شرایط و سودآوری شرکت دارند، مطلع شوند. این اطلاعات در بر گیرنده اطلاعات در اساسنامه شرکت، افزایش سرمایه و معاملات سهام و تغییرات اساسی در دارائیهای شرکت است که می‌تواند در فروش و ‌سودآوری شرکت مؤثر باشد.

سهام‌داران باید امکان شرکت و رأی دادن در مجامع عمومی را داشته باشند که در این رابطه باید زمان و مکان و دستورات جلسه مجامع پیش از مجمع به اطلاع سهام‌داران برسد، به سهام‌داران باید فرصت سؤال از هیئت مدیره در رابطه با گزارش حسابرس و عملکرد هیئت مدیره داده شود، تصمیم گیری ‌در مورد پاداش و حق حضور هیئت مدیره باید به تصویب اکثریت سهام‌داران برسد و حق رأی سهام‌داران به صورت حضوری یا واگذاری حق رأی باید محفوظ باشد.

اصل سوم – رفتار یکسان با سهام‌داران:

حاکمیت شرکتی باید به نحوی باشد که با تمامی سهامدارن نظیر سهامدارن جزء و خارجی مانند سهام‌داران عمده برخورد شود. همچنین تمامی سهام‌داران می‌توانند در صورت تجاوز به حقوق آن ها نسبت به جبران خسارت خود اقدام کنند. در این ارتباط معاملات بر اساس اطلاعات نهایی و معاملات شخصی که می‌تواند حقوق سهام‌داران دیگر را تضییع کند، ممنوع است. همچنین معاملات با اشخاص و شرکت های وابسته باید افشا شود

اصل چهارم – نقش کارمندان در حاکمیت شرکتی (نقش ذی نفعان در حاکمیت شرکتی):

اصول حاکمیت شرکتی باید حقوق قانونی کارمندان و ذی نفعان را بر اساس قراردادهای متقابل به رسمیت بشناسد و همکاری پویا بین شرکت و کارمندان را به منظور ایجاد ثروت، شغل و بهبود وضع مالی شرکت ترویج کند. در این ارتباط کارمندان باید بتوانند به عملکرد غیر قانونی هیئت مدیره اعتراض کنند و این موضوع نباید موقعیت آن ها را تهدید کند.

اصل پنجم – شفافیت در اجرای اطلاعات (افشای شفافیت):

شرکت ها باید اطلاعات مالی و عملکرد هیئت مدیره را به صورت دوره ای در اختیار سهام‌داران قرار دهند. این افشای اطلاعات باید در بر گیرنده صورت های مالی، فعالیت شرکت و تغییرات ترکیب سهام‌داران باشد. این اطلاعات باید بر اساس استانداردهای حسابداری و مالی تهیه شود. همچنین حسابرسی سالیانه باید توسط حسابرس مستقل تهیه و در اختیار سهام‌داران و ذی نفعان قرار داده شود. حسابرسان مستقل باید توسط سهام‌داران انتخاب شوند.

اصل ششم – مسئولیت های هیئت مدیره:

اصول حاکمیت شرکتی باید نحوه مدیریت شرکت، نظارت بر فعالیت اعضاء و مسئولیت پذیری اعضای هیئت مدیره را تبیین کند. هیئت مدیره باید تمام تلاش خود را در راستای تعالی شرکت انجام دهد. تصمیم های آن ها نیز باید به گونه ای باشد که حقوق همه سهام‌داران حفظ شود. همچنین هیئت مدیره باید راهبردهای شرکت ها را مدنظر داشته و نسبت به بازبینی آن ها اقدام نماید. این اصول برنامه های آتی ریسک پذیری، تهیه بودجه سنواتی، ساز و کارهای نظارتی و نحوه اداره سرمایه های شرکت را در بر می‌گیرد. همچنین پس از ابلاغ اعضای هیئت مدیره و ابلاغ حکم باید اطلاعات مربوط به اعضا، به طور کامل افشا شود و این افراد باید به منظور انجام مسئولیت های خود، به اطلاعات میان دوره ای و دقیق دسترسی داشته باشند.

      1. شاخص های نظام حاکمیت شرکتی

الف) استقلال اعضای هیئت مدیره

هیئت مدیره، نمایشگر نقطه اوج سیستم کنترل و بازیگر دو وظیفه اساسی نظارت و تصویب آئین نامه ها و حق امضاء می‌باشد. رمز موفقیت یک شرکت، در گرو هدایت مطلوب آن است، به گونه ای که می توان ادعا کرد که راز جاودانگی شرکت های معروف و خوشنام، در برخورداری آن ها از یک هیئت مدیره مؤثر و کارآ نهفته است.

وظیفه نظارت و کنترل مدیریت شرکت برای دستیابی به حقوق مسلم و منفعت صاحبان سهام نیز بر عهده هیئت مدیره است (فاما و جنسن، ۱۹۸۳).

ب) نقش مدیران غیرموظف (غیر اجرایی) در حاکمیت شرکتی

اندازه گیری و تعریف عملیاتی میزان استقلال اعضای هیئت مدیره کار پیچیده ای می‌باشد، اما در بسیاری از تحقیقات حسابداری تا به حال برای کمّی سازی این شاخص از نسبت مدیران غیرموظف به کل اعضای هیئت مدیره استفاده شده است (بیزلی و سالتیرو[۶۱]، ۲۰۰۱؛ آجینکیا و همکاران[۶۲]، ۲۰۰۵).

در اکثر تحقیقات اخیر ‌در مورد حاکمیت هیئت مدیره عمداً فرض اساسی بر این بوده است که حضور اعضای غیر موظف در ترکیب هیئت مدیره احتمال سوء استفاده و تقلب را کاهش می‌دهد (بیزلی، ۱۹۹۶؛ کلین[۶۳]، ۲۰۰۲).

همچنین استرلند[۶۴] (۲۰۰۴)، در تحقیق خود نشان داد که اعضای هیئت مدیره نقش مهمی در نظارت بر تصمیمات مرتبط با سطوح شفافیت و افشا اختیاری در شرکت ها ایفا می‌کنند. در واقع وی نشان داد، حضور اعضای غیرموظف در هیئت مدیره باعث بهبود شفافیت اطلاعاتی و سطح افشا شده و در نهایت این امر باعث ایفای مطلوب مسئولیت پاسخگوئی شرکت در قبال عموم می شود.

ترکیب هیئت مدیره یکی از مهمترین ساز و کارهای حاکمیت شرکتی به شمار می رود. ترکیب هیئت مدیره، ترکیب تیم مدیریت عالی سازمان است. در شرکت هایی که در آن ها مالکیت از کنترل تفکیک شده است، مسئولیت تعریف خط مشی های سازمان به طور مؤثر به مدیریت سپرده می شود، روابط با ذی نفعان مهم ممکن است از طریق به عضویت درآوردن نماینده آن ها در هیئت مدیره به عنوان عضو غیرموظف درونی شود. اعضای هیئت مدیره ممکن است نماینده ‌گروه‌های متفاوتی باشند (به طور مثال خانواده های مؤسس، دارندگان بلوک های بزرگ یا سرمایه گذاران نهادی).همچنین ممکن است مالکان به طور اختیاری تصمیم به گماشتن اعضای دارای پیوند با ‌گروه‌های ذی نفع (شامل جامعه مالی یا مؤسسات تحقیقاتی) که به اعتقاد آن ها برای رشد و بقای شرکت بااهمیت هستند، بگیرند (تامسن[۶۵]، ۲۰۰۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...