پرخاشگری دوره نوجوانی نه تنها منجر به پرخاشگری در بزرگ‌سالی می‏ شود، بلکه پیامدهای منفی دیگری نیز به دنبال دارد. به طوری که نوجوانانی که پرخاشگری زیادی دارند، زمینه ابتلا به بزهکاری، اختلال سلوک، ناسازگاری در مدرسه و اعتیاد در آن‌ ها زیاد است‌ (رحیمی و احمدیان، ۱۳۸۳).

یکی از دلایل وجود پرخاشگری در افراد را می‌توان تنبیه بیان کرد، هرچند مشاهدات روزانه و شواهد تجربی نشان داده ‏اند که‏ تنبیه در کاهش دادن رفتار نامطلوب، به طور موقت مؤثّر است. باید توجه داشت که تنبیه باعث از بین رفتن رفتار تنبیه شده نمی‏ شود و تنها تأثیری که دارد، این است که رفتار نامطلوب را موقتاً واپس می‏زند. در واقع تنبیه، عکس تقویت عمل نمی‏ کند. تقویت، رفتار تقویت شده را نیرومند می‏ سازد و به ایجاد رفتارهای تازه کمک می ‏کند و خزانه‌ی رفتار فرد را غنی می‏ سازد، اما رفتار تنبیه شده، پس از تنبیه، همچنان در خزانه‌ی رفتاری فرد ذخیره می‏ شود و تا زمانی که عامل تنبیه‏کننده حاضر و ناظر است، در حال کمین باقی می‏ماند. ولی به مجرد این‏که عامل‏ تنبیه‏کننده تضعیف شد و یا از بین رفت، آن رفتار مجدداً ظاهر می‏ گردد (سیف، ۱۳۶۷).

تعدادی از والدین که کنترل درونی مناسبی روی رفتار خود ندارند، به جای استفاده از روش صحیح تربیتی از تنبیه استفاده می‌کنند. اشخاص دارای منبع کنترل درونی باور دارند که کارآمدی، تدبیر، سخت‏کوشی، احتیاط و مسئولیت ‏پذیری به‏ پیامدهای مثبت خواهد انجامید و رفتارشان نقش مهمی در افزایش برون دادهای خوب و کاهش برون دادهای بد دارد. برعکس افرادی که منبع کنترل بیرونی دارند، رویدادهای مثبت یا منفی را پیامد رفتار خود نمی‏دانند بلکه آن را به شانس، سرنوشت، نفوذ افراد قدرتمند و عوامل محیطی ناشناخته مهار نشدنی نسبت می ‏دهند. در نتیجه بر این باورند که برون دادهای بد یا خوب با رفتار خود آن‌ ها ارتباط نداشته و از کنترل آن‌ ها خارج است (حیدری، ۱۳۷۸).

در این فصل ابتدا در قسمت پیشینه نظری به موضوع منبع کنترل و سپس به موضوع پرخاشگری پرداخته خواهد شود، در پایان این قسمت نیز تنبیه مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در قسمت پیشینه پژوهشی تحقیق نیز نمونه ای از تحقیقات صورت گرفته داخلی و خارجی در زمینه موضوع تحقیق حاضر و هر کدام از متغیرها مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.

۲-۱-۲- پرخاشگری

چارچوب نظری خشم و پرخاشگری

خشم، بخشی از مکانیسم بقاء در وجود انسان است و آن، سوخت‏ حمله و تامین کننده انرژی برای پرخاشگری است. خشم تأثیرات‏ مخرب از جمله صدمه و آسیب زدن، حملات آسیب‏زا به خود و دیگران، مرگ غیرمنتظره و رفتارهای پرخطر و تأثیرات سازنده‏ای‏ چون ابراز احساسات، پیدا کردن و حفظ نقش و جایگاه خود بین انسان‌ها و ایجاد روابط مطلوب اجتماعی می‏تواند داشته‏ باشد که این ویژگی سبب شده که از آن به شمشیر دولبه تعبیر شود‌ (جنتری[۱]، ۲۰۰۷).

خشم یکی از هیجان‌های طبیعی انسان است که در مؤلفه‌های هیجانی جایگاه خاصی دارد. خشم واکنشی مرتبط با تنیدگی و خصومت است که با قرار گرفتن در موقعیت‌های گوناگونی از ناکامی‌های واقعی یا خیالی، آسیب‌ها، تحقیرها، تهدیدها یا بی عدالتی‌ها برانگیخته می‌شود که ممکن است به پاسخ‌های غیر ارادی مانند افزایش فشار خون، ضربان قلب، تعریق و افزایش فشار خون منجر شود. خشم به طور معمول به یک هدف بیرونی منتقل می‌شود. همچنین واکنش‌های رفتاری می‌تواند طیفی از اجتناب از منشأ خشم تا خشونت کلامی یا رفتاری را در بر گیرد. اگر چه خشم هیجانی طبیعی و گاهی مفید است ولی خطرهایی نیز به همراه دارد. وقتی خشم خارج از کنترل و مخرب باشد، می‌تواند به مشکلاتی در کار، روابط بین فردی و کیفیت کلی زندگی منجر شود. بررسی آمار و اطلاعات نشان می‌دهد که در چند دهه اخیر، خشم و پرخاشگری افزایش یافته است و شواهد تجربی زیادی آثار مخرب خشم در روابط انسانی نشان داده‌اند‌ (شکوهی یکتا و همکاران، ۱۳۸۷).

در لغت نامه‌های فارسی خشم به غضب، غیظ، قهر، سخط و مقابل خشنودی معنا شده است‌ (فرهنگ دهخدا). البته غیظ به معنای شدت غضب و برافروختگی و هیجان فوق العاده روحی است که پس از مشاهده ناملایمات به انسان دست می‌دهد‌ (مکارم شیرازی و دیگران، ۱۳۶۱).

از جمله کلماتی که به خشم اشاره دارند عصبانیت است و آن به حالت کسی اطلاق می‌شود که از نظر روحی ناراحت است و تعادل قوای ارادی و تسلط خود را بر اثر ناراحتی و خشم از دست داده است‌ (فرهنگ دهخدا). در اصطلاح روان شناسی تعاریف متعددی از خشم ارائه شده اند. طبق نظر برخی از روان شناسان، همچون بسیاری از هیجانات دیگر، تعریف عینی خشم نیز دشوار است و این به خاطر آن است که مفهوم خشم با واکنش‌های هیجانی همنوع مثل نفرت، پرخاشگری و خصومت در می‌آمیزد‌ (پورافکاری، ۱۳۸۰).

‌بنابرین‏ در اینجا با تکمیل یکی از جامع‌ترین تعاریف، برای دست یابی به تعریفی نسبتاً جامع و مانع، می‌توان گفت‌‌: «خشم یک واکنش هیجانی نسبتاً قوی است که در انواعی از موقعیت‌های حقیقی و خیالی همانند به بند کشیده شدن، مداخله بی‌مورد دیگران، ربوده شدن متعلّقات و مورد تهدید یا حمله واقع شدن ظاهر می‌گردد و با برانگیختگی فیزیولوژیک و افکار ستیزه جویانه همراه است و اغلب رفتارهای پرخاش‌گرانه به دنبال دارد. ‌»‌ (مصباح و دیگران، ۱۳۷۴).

چارچوب مفهومی پرخاشگری

تعاریف پرخاشگری

عبارت است از حالت منفی ذهنی همراه با نقص‏ها و انحرافات‏ شناختی و رفتارهای ناسازگارانه و همچنین به رفتار آشکار اعم از فیزیکی و کلامی‏ اطلاق می‏ شود که منجر به آسیب به شخص، شی‏ء و یا سیستم‏ دیگری می‏ شود و از سه مؤلفه تشکیل شده است‌‌: ۱-رفتار پرخاش‌گرانه‌: عبارت است از رفتار قابل مشاهده که با قصد آسیب رساندن انجام می‏ شود، ۲- احساس پرخاش‌گرانه‌: حالت‏ هیجانی است که زیربنای پرخاشگری و خصومت است که خشم‏ نیز نامیده می‏ شود و۳- افکار پرخاش‌گرانه‌: نگرش پرخاش‌گرانه‏ فراگیری است که فرد را به‏سوی رفتارهای پرخاش‌گرانه سوق‏ می‏ دهد و خصومت نامیده می‏ شود (اسکودوسکی، کازینو و گرمن[۲]، ۲۰۰۴).

پیش از بیان تعاریف، معنای لغوی «پرخاشگری» را مورد بررسی قرار می‌دهیم. رایکرافت[۳] (۱۹۶۹) در واژه‌نامه انتقادی روان تحلیل‌گری خود، پس از ذکر معنای پرخاشگری به عنوان پویایی، ابراز وجود وسعت فکر و کشانندگی، اشاره می‌کند که این اصطلاح از واژه لاتین اَدگرادیار[۴] گرفته شده که به معنای «به طرف جلو حرکت می‌کنم» است. واژه های دیگری که از همین ریشه اشتقاق یافته عبارتند از‌‌: واژه هایی که حرکت به طرف جلو، خارج، عقب و داخل را نشان می‌دهند‌ (بشیری، ۱۳۷۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...