هدف کلی تحقیق شناخت مؤلفه‌ های اصلی دانشگاه اسلامی –ایرانی وطراحی الگوی مطلوب برای آن هدف های جزئی این تحقیق به قرار زیر می‌باشند:

۱) شناخت رسالتهای دانشگاه اسلامی -ایرانی

۲) شناخت ویژگی‌های استادو دانشجودر دانشگاه اسلامی – ایرانی

۳) شناخت جهت گیری و ویژگی‌های برنامه درسی دانشگاه اسلامی – ایرانی

۴) شناخت ویژگی‌های مدیریت و رهبری دانشگاه اسلامی – ایرانی

۵) ارائه الگویی جهت طراحی دانشگاه اسلامی – ایرانی

سؤال های پژوهش

سوال اصلی تحقیق این است که مؤلفه‌ های اصلی دانشگاه اسلامی –ایرانی و الگوی مطلوب برای آن کدام است؟

۱) رسالتهای دانشگاه اسلامی – ایرانی کدامند ؟

۲) ویژگی‌های استادو دانشجوی دانشگاه اسلامی – ایرانی کدامند ؟

۳) جهت گیری و ویژگی‌های برنامه درسی دانشگاه اسلامی – ایرانی کدامند؟

۴) ویژگی‌های مدیریت و رهبری در دانشگاه اسلامی – ایرانی کدامند ؟

۵) چه الگویی را می توان جهت طراحی دانشگاه اسلامی – ایرانی به کار برد ؟

تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی طرح:

الگو:

دستیابی به اهداف موردانتظار در یک سازمان و در نگاهی کلانتر در یک جامعه ، بدون در اختیار داشتن الگو و مدلی جامع ، میسر و ممکن نخواهد بود . از این رو مدیران در سازمان‌ها ، به تدوین چشم انداز ، بیانیه مأموریت و پیرو آن ، به تدوین راهبرد اقدام می‌نمایند. اما علی رغم آن که بسیاری از سازمان ها در محیط های نسبتاً مشابه به فعالیت می پردازند ، اما مشاهده می شود که راهبردها به دلیل متفاوت بودن چشم اندازهای سازمانی ، کاملاً متفاوت است . این موضوع در خصوص کشورها و جوامع نیز صادق است . بدین معنا که کشورها و جوامع علی رغم برخورداری از برخی شباهتها ، در پارهای از عوامل و زمینه ها ، کاملاً متفاوت از یکدیگر می بشند که این موارد در شکل ۱-۱ نشان داده شده است .

همان طور که در شکل۱- ۱ مشاهده می شود ، به دلیل تفاوت در شرایط ناریخی ، طبیعی ، جغرافیایی ، مکان و زمانی ، جغرافیای سیاسی و شرایط انسانی و فرهنگ ، الگوها و مدل های مورد استفاده کشورها متفاوت از یکدیگر می‌باشند . ( خامنه ای ۱۳۸۹ : ۷۶۲۶ ) .

الگو یک چهار چوب مفهومی است که به ما کمک می‌کند بتوانیم پدیده‌های دیگر را بهتر درک کنیم.الگوها به سان عامل کمکی در ساختن نظریه نقش مهمی دارند.الگوها به نظریه پردازان کمک می‌کنند تا دریابند که نظریه آن ها چگونه شکل می‌گیرد.الگوها شکلهای مختلفی دارند که الگوهای فیزیکی،ریاضی،زبان شناسی،و گرافیکی از آن جمله اند(بازرگان،۱۳۷۶،ص۱۷۸). الگو بازنمود یک نظریه است.به عبارت دیگر الگو نماینده و ارائه کننده جنبه ها ومنظرهای گوناگون نظریه قلمداد می شود.الگو به درک مطلب و نظریه سازی کمک می‌کند و در سازماندهی مقرون به صرفه و تبیین مقادیر کلان داده ها مفید واقع می‌شوند(ارنشتاین و هانکینز،ترجمه احقر،ص ۱۳۸۴) الگو ماهیت و عصاره دانش ،اندیشه و دیدگاه یک متخصّص است که به طور واضح و مختصر بیان شده است (بولا،۱۳۷۵ص۲۷).دوچ (deutsch)(1952 ص۳۵۷)الگو را ساختاری از نمادها و قواعدی تعریف می‌کند که باید مجموعه ای از عناصر مرتبط را در ساختار یا فرایندی موجود کنار هم جای دهد. والاس (Wallace) ( 1994 ص۱) الگوپردازی را روند توسعه و انتزاع واقعیت ،یعنی الگو می‌داند.

الگو به تصویری ساده از موقعیتی پیچیده گفته می شود . ‌بنابرین‏ می توان از موقعیتی پیچیده تصاویر (الگوهای) متفاوتی تهیه کرد . علت تهیه الگوهای متفاوت از موقعیتی واحد ( که این خود محدودیت هر الگو را نشان می‌دهد ) کل بودن موقعیتی که از آن الگو ساخته می شود و نگرش جزئی انسان به آن است : هر کس از زاویه دانش و تجربه خود به شناخت حقیقت مبادرت می ورزد و تلاش می‌کند تا گوشه ای از آن را شناسایی کند . این شناسایی با ساده سازی واقعیت های ، پیچیده عملی می شود (یمنی ، ۱۳۸۲ ، ص ۱۲۱ )

الگو سازی :

ساخت الگو فرایندی پیچیده و گاه طولانی است . دوران این کار را در دو میدان نظری (مفهوم سازی ) و عملی ( مشاهده ) ممکن می‌داند . رفت و برگشتی مستمر بین دو میدان وجود دارد تا اینکه در نهایت الگویی از موقعیت موجود ساخته شود. عملیات اساسی در فرایند الگوسازی عبارت اند از :

شکل۱-۲: الگوهای متفاوت از موقعیتی پیچیده (یمنی،۱۳۸۲،ص۱۲۳)

– شناخت و طبقه بندی عناصر سیستم مورد مطالعه

– بیان ارتباطات بین این عناصر

– عمومیت دادن

– استقرا ( تبدیل چندین الگو به یک الگو با میدان عمل وسیع تر )

دو مورد اول به تحلیل سیستم مورد مطالعه مربوط است و موارد سوم و چهارم به نتیجه گیری از عملیات در مراحل قبلی . توان الگو در نشان دادن هر چه دقیق تر وضعیت یک سازمان به توان علمی و شناخت الگوساز از سازمان مورد نظر بستگی دارد . قطعاً تمام الگوها بر حسب تعریف ناقص خواهند بود ، ولی آن الگویی بیشتر قابل دفاع خواهد بود که نقص کمتری داشته باشد ، یعنی آنچه الگو نشان می‌دهد با آنچه در واقعیت اتفاق می افتد نزدیکی بیشتری داشته باشد . لومواین الگوسازی را چنین تعریف می‌کند :« الگوسازی عبارت است از : ۱- عمل تهیه و ساخت هدفمند الگوها با ترکیب نمادها ؛ یعنی الگوهایی که مستعد شناساندن پدیده ای پیچیده اند . ۲- عمل شدت بخشیدن به استدلال عاملی ( الگو سازی ) که قصد دارد دخالتی در بطن پدیده مورد مطالعه داشته باشد . این استدلال به ویژه به دنبال پیش انداختن آثار اقدام های عملاتی ممکن است.» در این تعریف موارد مهم زیر مطرح شده است :

۱- الگو سازی عملی هدفمند است .

۲- الگو ها ، همان ترکیب نمادهایند . این نمادها ممکن است زبان شناختی ، ریاضی ، منطقی و .. باشند . فرایند الگو سازی ساخت نمادینی است که به کمک آن می توان عملکرد سیستم را فهمید.

۳- الگوها به دنبال فهم پدیده‌های پیچیده اند.

۴- فرایند الگو سازی استدلال تحلیل گرا را تقویت می‌کند تا بتواند آثار ناشی از پروژه های عملیاتی ممکن در سیستم را به جلو اندازد . به عبارت دیگر استدلالی که بتواند تغییراتی را در سیستم ایجاد کند .

۵- فرایند الگو سازی ، به دنبال فهم پدیده ها با ساده سازی آن هاست . ساده سازی ای که برخوردار از منطقی نزدیک به منطق وجودی پدیده است (الگو ) .

بنابرانی فرایند الگو سازی زمانی به الگوهای معتبر ختم خواهد شد که الگو ساز از توانایی ترکیب ( سنتز) بالایی برخوردار باشد : این سطح شناخت الگو ساز است ، که الگوهای مطرح شده را از اعتبار برخوردار می‌سازد ( یا نمی سازد ) ( همان ، ص ۱۲۳ ) .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...