امروزه توجه خاصی به اهمیت حیاتی و استراتژیک صنعت الکترونیک می شود و توسعه صنعت و تکنولوژی الکترونیک و زیرگروه های آن نظیر ارتباطات و مخابرات، کامپیوتر، کنترل و اتوماسیون در صدر صنایع بسیاری از کشورهای پیشرفته قرار گرفته است. صنعت الکترونیک علاوه بر اهمیت اقتصادی آن، اهمیت استراتژیک بسیار مهمی نیز دارد.چرا که امروزه زندگی اجتماعی و روابط بین الملل به شدت و ابسته ‌به این صنعت و تکنولوژی می‌باشد و مسلماًً کشوری که نتواند به نحو مطلوب از آن بهره برداری نماید از قدرت بین‌المللی چندانی برخوردار نخواهد بود. مدیریت کلان توسعه صنعت الکترونیک و انتقال تکنولوژی آن پیچیده است و با دیگر صنایع قابل مقایسه نیست.

آغاز صنعت الکترونیک در ایران از تأسیس شرکت صنایع الکترونیک در سال ۱۳۵۲ شروع می شود. شرکت صنایع الکترونیک ایران با اهداف اولیه زیر تأسیس شد:

    1. تأسیس شرکتی که بتواند نیازهای نظامی و صنعتی ایران را تأمین کند و سهمی از بازار الکترونیک جهان را به خود اختصاص دهد.

    1. آموزش نیروهای متخصص ایرانی که قادر به تحقیق و توسعه و ساخت اغلب دستگاه های پیشرفته و پیچیده الکترونیکی باشند.

  1. رهبری و هدایت الکترونیک کشور.

اهداف ثانویه تأسیس شرکت صنایع الکترونیک ایران:

    1. ایجاد قابلیت طرح و توسعه دستگاه های الکترونیکی و الکترواپتیکی؛

    1. بین‌المللی کردن نام صنایع الکترونیک ایران در جذب بازارهای جهانی؛

    1. تهیه سازمان و روش های لازم در جهت هدف فوق؛

    1. جذب بهترین مدیران و مهندسان ایرانی از سراسر جهان جهت کار در صنایع الکترونیک و توسعه ی شرکت؛

    1. تأسیس مرکز تحقیق و توسعه جهت انجام تحقیقات؛

      1. برنامه ریزی بهترین آموزش ممکن در زمینه مدیریت و تخصص های فنی برای کارکنان شرکت؛

  1. تأسیس کمیته دائمی از نمایندگان کلیه کارخانه‌ها الکترونیکی کشور جهت هماهنگی سیاست های تولید و طرح های آینده (اکبری، ۱۳۷۶).

۲-۲-۳- عوامل تأثیر گذار بر بقای شرکت ها

۲-۲-۳-۱- ویژگی های خاص شرکت

۲-۲-۳-۱-۱- اندازه شرکت

مفهوم اندازه ی شرکت: اندازه ی شرکت در مطالعات متعدد نمایانگر جنبه‌های مختلفی از شرکت است. اندازه ی شرکت می‌تواند نمایانگر اهرم شرکت باشد. اندازه ی شرکت می‌تواند نمایانگر برتری رقابتی نیز باشد. از آنجایی که سهم بیشتر بازار، نیاز به تولید و فروش بیشتر دارد لذا داشتن منابع مالی کافی و اندازه ی بزرگتر می‌تواند شرکت را در تولید بیشتر یاری کند تا بتواند مزیت های رقابتی ایجاد نماید. اندازه ی شرکت می‌تواند توانایی مدیریت و کیفیت طرح های حسابداری باشد و توسعه ی اندازه ی شرکت نشانگر مدیریت قوی است. اندازه ی شرکت می‌تواند نمایانگر کارایی اطلاعاتی باشد. و در نهایت اندازه شرکت می‌تواند نمایانگر میزان ریسک کلی شرکت باشد (شورورزی و پهلوان،۱۳۸۹).

اگر چه شروع فعالیت هر شرکت جدید، موجبات اشتغال تعدادی از نیروی انسانی را در پی دارد اما تنها ایجاد بنگاه، بیانگر اشتغال زایی و الزاماًً گامی در راستای حل معضل بیکاری نیست. بلکه دوره ی حیات قابل قبول بنگاه ها عامل اساسی در ایجاد اشتغال اثرگذار توسط آن ها محسوب می شود.در میان مجموعه عواملی که دوره ی حیات یک بنگاه اقتصادی را تحت تأثیر قرار می‌دهد، اندازه ی آن به عنوان یکی از ویژگی های مختص شرکت و مهم ترین عامل تأثیرگذار تلقی می شود. شاید کمتر مطالعه ای را بتوان در این حوزه مشاهده کرد که بررسی تأثیر اندازه بر دوره ی حیات را نادیده انگاشته و آن را به عنوان مهم ترین عامل معرفی نکرده باشد (فیض پور و همکاران، ۱۳۹۰).

در بعضی از مطالعات نقش اساسی در بقا یا شکست یک بنگاه را اندازه شرکت دانسته اند و نشان می‌دهند که بین اندازه و رشد و یا شکست رابطه وجود دارد (دان و همکاران[۲۰]، ۲۰۰۵). ورود بنگاه های جدیدالورود به فعالیت های اقتصادی همواره با عنوان معیاری اصلی برای سنجش عملکرد بخش یا منطقه محسوب می شود، اما همواره این سؤال که اندازه مطلوب برای یک بنگاه اقتصادی در زمان ورود چه اندازه ای است؟ سوالی است که از دیرباز مورد ارزیابی اقتصاددانان قرار گرفته و برای آن پاسخ های متعددی ارائه گردیده است. درحالی که برخی، اندازه های کوچک را برای بنگاه های اقتصادی در زمان ورود پیشنهاد می‌کنند، گروه دیگر بر این باورند که بنگاه های بزرگ به دلیل توانایی استفاده از صرفه های ناشی از مقیاس بر بنگاه های کوچک ارجحیت دارند (فیض پور و رادمنش، ۱۳۹۱). به عنوان مثال دان و همکاران (۲۰۰۵) بیان کردند بنگاه هایی که از نظر اندازه شرکت و سهم در بازار بزرگ هستند دارای بقای بیشتری هستند.

اندازه در زمان ورود الزاماًً به معنی اندازه ی بهینه نبوده و این خود می‌تواند زمینه ی خروج بنگاه های کوچک و متوسط را بیش از سایر بنگاه ها فراهم کند (سفیز و مارسیلی، ۲۰۰۶). ‌بنابرین‏ بنگاهی که فعالیت خود را در اندازه ای از کوچک و احیاناً غیر بهینه آغاز می‌کند، پس از مشاهده ی عملکرد خود برای بقا در بازار لازم است تا اندازه ی خود را به سوی اندازه بهینه سوق دهد. در مقابل، چنانچه بنگاهی که در مقیاسی بزرگ فعالیت می‌کند، با کارایی کم تر از حد انتظار مواجه شود، امکان دارد قبل از خروج از فعالیت، کوچک شود. در حالی که چنانچه کارایی کم تر از حد انتظار بنگاه، در حدی اندک و قابل اغماض باشد، تمایلی نیز برای کوچک شدن بنگاه وجود نداشته و بنگاه ترجیح می‌دهد در همان مقیاس باقی بماند. در نتیجه، مقیاس بزرگ تر ورود بیانگر موفقیت بیشتر است. ‌بنابرین‏، بر اساس نظریه های موجود در این حوزه عموماً بنگاه های جدید با مقیاسی کوچک وارد می‌شوند، اما امید به زندگی نسبتاً کوتاه دارند، چون ورود آسان الزاماًً دوره ی حیات طولانی را در بر نمی گیرد.

رفتار بنگاه های جدیدالورود به فعالیت اقتصادی در راستای تعدیل اندازه خود نسبت به وضعیت موجود و گذشته زمان، موضوعی است که از هر حیث اهمیت یافته و علاوه بر آن، می‌تواند به عنوان مبنایی برای تعریف اندازه مورد توجه جدی قرار گیرد.با چنین شناختی از تأثیر اندازه بر عملکرد یک بنگاه اقتصادی می توان مطالعات متعددی را در این حوزه مشاهده کرد. اما شروع مطالعات منسجم و علمی دوره ی حیات بنگاه های اقتصادی را شاید بتوان به مطالعه ی انجام شده توسط ایوانس[۲۱] در کشور امریکا و در سال ۱۹۸۷ نسبت داد. ایوانس با بهره گرفتن از داده های مربوط به بنگاه های تجاری کوچک امریکا، رابطه ی مثبت قوی ای را بین احتمال بقای بنگاه ها و اندازه ی آن ها آزمون ‌کرده‌است. پس از ایوانس، دیون، ربرت و ساموئلسن (۱۹۸۹) و نیز فیلیپس و کریچف (۱۹۸۹) در مطالعات جداگانه ای موضوع بقا و رشد بنگاه های وارد شده به تجارت امریکا را بررسی کردند. کاهش نرخ شکست بنگاه در نتیجه ی افزایش اندازه آن از نتایج مطالعه دیون و همکارانش می‌باشد.مطالعه ی فیلیپس و کریچف نیز که با بهره گرفتن از داده های بنگاه های کوچک امریکا انجام شده، نتایج مطالعه ی ایوانس را تأیید ‌کرده‌است ( فیض پور و همکاران، ۱۳۹۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...