یوسفی (۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان اندازه گیری سواد مالی سرمایه گذاران حقیقی بورس اوراق بهادار و بررسی ارتباط سواد مالی سرمایه گذاران با تنوع پرتفوی و تصمیمات سرمایه گذاری آن ها؛ به بررسی سواد مالی سرمایه­ گذاران پرداخت. جامعه آماری این پژوهش بورس های منطقه ای اوراق بهادار بوده و در این تحقیق از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای برای تعیین حجم نمونه استفاده شده؛ به گونه ای که مراکز استان های کشور به عنوان خوشه در نظر گرفته ‌شده‌اند. در نهایت تعداد ۱۶۰ نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شدند. نتایج نشان داد که سواد مالی سرمایه گذاران بسیار پایین تر از حد معمول است. همچنین سواد مالی سرمایه گذاران تحت تاثیر متغیرهای دموگرافیک جنسیت و وضعیت اشتغال بوده اما سن، حوزه فعالیت، سطح تحصیلات، رشته تحصیلی و درآمد سرمایه گذار تاثیری بر سواد مالی سرمایه گذاران ندارد. در نهایت آشکار شد که سواد مالی سرمایه گذاران با تنوع پرتفوی آن ها رابطه دارد.

‌ده‌ مرده (۱۳۹۰) در مطالعه خود به بررسی وضعیت سواد مالی و زیر حوزه های آن در بین کارآفرینان استان سیستان و بلوچستان و همچنین بررسی تاثیر متغیرهای دموگرافیک پرداخته است. نتایج به دست آمده در خصوص بررسی کفایت سواد مالی کارآفرینان حاکی از عدم کفایت امتیاز کلی سواد مالی کارآفرینان و همچنین عدم کفایت امتیاز هر یک از حوزه های سه گانه سواد مالی می‌باشد. در بحث تاثیر متغیرهای دموگرافیک نیز نتایج نشان داد تمامی متغیرهای دموگرافیک مورد استفاده (به جز سطح تحصیلات و جنسیت) بر سطح سواد مالی جامعه مورد آزمون اثر نداشته است.

باهنر (۱۳۹۱) در پژوهشی رابطه سواد مالی و رفاه مالی معلمین شاغل در شهرستان یزد مورد بررسی قرار داد. ولی ایشان در این مطالعه به بررسی تاثیر ویژگی های جمعیت شناختی معلمین بر سطح سواد مالی و رفاه مالی آنان پرداخت. نتایج به دست آمده حاکی ازعدم کفایت سواد مالی معلمین شاغل شهرستان یزد داشته و نتایج آزمون­های جزئی نیز نشان داد که این مشکل در سطح هر سه حوزه فرعی سواد مالی (کسب درآمد، پس انداز و سرمایه گذاری-خرج و استقراض-بیمه و بازنشستگی) نیز مشهود است. نتایج آزمون ها ‌در مورد تاثیر متغیرهای دموگرافیک بر سواد مالی و رفاه مالی نیز نشان داد تمامی متغیرهای دموگرافیک مورد بررسی در این مطالعه (به غیر از سن و وضعیت تاهل) بر سطح سواد مالی و رفاه مالی مؤثر بوده است.

بابایی زاده و همکاران (۱۳۹۱) به بررسی رابطه رضایت از زندگی، کیفیت زندگی و رفاه مالی با عملکرد آموزشی دانشجویان در بین دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد یزد پرداختند. در این مطالعه پرسشنامه‌ها در بین۳۱۰ نفر از دانشجویان با بهره گرفتن از روش نمونه گیری طبقه ای توزیع و تعداد ۲۹۰ پرسشنامه جمع‌ آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گرفتن از روش معادلات ساختاری انجام شده و نتایج نشان داد متغیرهای رفاه مالی، کیفیت زندگی و همچنین رضایت از زندگی بر عملکرد آموزشی دانشجویان تاثیری ندارند اما رفاه مالی بر کیفیت زندگی و رضایت از زندگی دانشجویان تاثیر معنادار دارد. همچنین رفاه مالی از طریق متغیرهای میانجی کیفیت زندگی و رضایت از زندگی بر عملکرد آموزشی دانشجویان تاثیر نمی گذارد.

      1. مطالعات خارجی

جووگابل[۳۸](۲۰۰۴) مطالعه‌ای با هدف استخراج چارچوبی جهت تعیین میزان رضایت مالی و شناخت مؤلفه‌های مؤثر بر آن انجام دادند. نمونه مورد مطالعه آن‌ ها شامل ۲۲۰ کارمند اداری و ابزار پژوهش پرسشنامه بود. متغیرهای مستقل پژوهش شامل دانش مالی، عوامل استرس‌زای مالی، تحمل ریسک مالی، رفتار مالی، توانایی مالی و برخی از متغیرهای جمعیت شناختی و اجتماعی_اقتصادی نظیر سن، تعداد افراد تحت تکفل، سطح درآمد خانوار، جنسیت، وضیت تأهل، نژاد، داشتن خانه و سطح تحصیلات و متغیر وابسته پژوهش سطح رضایت مالی بود که از طریق یک سوال در قالب طیف ۱۰ نقطه‌ای اندازه‌گیری می‌شد. در این پژوهش با بهره گرفتن از روش آماری تجزیه و تحلیل مسیر اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر رضایت مالی افراد اندازه‌گیری و نتایج ذیل حاصل شد:

سطح تحصیلات، دانش مالی، تحمل ریسک مالی، توانایی مالی، رفتارهای مالی و میزان فشار (استرس) مالی دارای اثرات مستقیم بر رضایت مالی بودند. به ویژه سطوح بالای دانش مالی و توانایی مالی با تقویت رفتارهای مالی منجر به سطوح بالای رضایت مالی می‌شوند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد سطح تحمل ریسک مالی و سطوح فشار مالی دارای رابطه منفی با رضایت مالی هستند. در ضمن بین متغیرهای سن، جنس، نژاد، وضعیت تأهل، داشتن خانه، سطح درآمد خانوار و تعداد افراد تحت تکفل با رضایت مالی رابطه‌ای یافت نشد.

چن و ولپ[۳۹] (۲۰۰۵) در پژوهشی به بررسی سطح سواد مالیه شخصی دانشجویان آمریکایی پرداخته‌اند. نمونه پژوهش آن‌ ها مشتمل بر ۹۲۴ دانشجو بوده است. نتایج پژوهش حکایت از وجود رابطه بین سوادمالی و ویژگی‌های جمعیت شناختی (دموگرافیک) دانشجویان و همچنین تأثیر سوادمالی بر نظریه ها و تصمیم‌گیری‌های دانشجویان داشت. بنا به اظهار نظر نویسندگان مقاله، نتایج نشان از نیاز به بهبود وضعیت مالیه شخصی دانشجویان داشت زیرا علی‌رغم اینکه سوالات پرسشنامه اغلب از مباحث پایه‌ای مطرح شده بود، متوسط امتیاز مالی دانشجویان در حدود ۵۳% بود. میانگین امتیاز دانشجویان در هیچ یک از حوزه های فرعی سوادمالی نظیر دانش عمومی، پس‌انداز و استقراض، بیمه و سرمایه‌گذاری بیش از ۶۵% نبود و ضعیف‌ترین حوزه مورد بررسی سرمایه‌گذاری با میانگین امتیاز ۴۰% بود. دانشجویانی که در رشته‌های غیربازرگانی و در کلاس‌های پایین‌تر مشغول به تحصیل بودند، زنان، افراد کمتر از ۳۰ سال و دانشجویانی که تجربه کاری (سابقه اشتغال) کمتری داشتند، دارای امتیاز سوادمالی پایین‌تر نسبت به سایرین بودند.

همچنین دانشجویانی که سوادمالی کمتری داشتند در اتخاذ تصمیمات خود در حوزه های دانش عمومی، پس‌انداز و استقراض و سرمایه‌گذاری بیشتر دچار اشتباه می‌شدند ولی در تصمیمات بیمه‌ای تفاوتی بین افراد مورد آزمون مشاهده نگردید. به نظر نویسندگان بدون تقویت بنیه مالیه شخصی دانشجویان، آن‌ ها در تصمیم‌گیری‌های خود در دنیای واقعی دچار اشتباه می‌شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...