پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – عدم لزوم استناد به حق حبس – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
ب) تلف عین محبوسه
از موارد دیگر سقوط حق حبس میتوان به تلف عین محبوس اشاره کرد چرا که در صورت تلف عین، در واقع محل حبس منعدم شده است به عبارت دیگر وقتی عین یا عوضی که حبس شده است تلف گردد موردى موجود نیست تا بتوان آن را حبس کرد و حبس معدوم هم معنى ندارد. پس با تلف عین محبوس، حق حبس هم ساقط مىشود.
ج) اراده صاحب حق
دارنده حق حبس مىتواند آن را اسقاط کند، که در این صورت حق حبس زایل مىگردد و در این صورت اسقاطکننده نمىتواند تسلیم مورد تعهد خود را موکول به تسلیم مورد دیگر عقد کند.
روشن است که اسقاط حق حبس ایقاع است و مانند هر عمل حقوقى دیگر نیاز به قصد انشا دارد.
اسقاط حق حبس مانند هر ایقاع دیگر نیاز به ابراز قصد در مرحله ثبوت ندارد و اظهار ایقاع فقط براى مرحله اثبات لازم است.
توافق صریح یا ضمنى طرفین نسبت به تقدم تسلیم یکى از دو مورد نیز مانع پیدایش حق حبس این مورد خواهد بود. طرفین عقد بیع بر اساس رویه متعارف به طور ضمنى مىپذیرند که بایع ابتدا مبیع را تسلیم و سپس ثمن را از خریدار دریافت کند. در این وضعیت حق حبس براى بایع وجود ندارد. در صورت وقوع توافق ضمنى به تسلیم مقدم مبیع مىتوان به سقوط خیار تأخیر ثمن بایع نیز اظهارنظر کرد.
عدم لزوم استناد به حق حبس
براى خوددارى از تسلیم مورد عقد تا دریافت مورد دیگر، استناد به حق حبس یا مقررات قانونى مربوط ضرورت ندارد و هر یک از طرفین عقد مىتوانند با اجتماع شرایط مربوط به حق حبس، از تسلیم مورد تعهد خویش تا دریافت مورد تعهد طرف دیگر خوددارى کند. زیرا اعمال حق قانونى در واقع عملى روا و مجاز است؛ اگرچه درانده حق، به وجود آن در قانون استناد نکند و یا حتى به وجود حق در زمان ارتکاب عمل موضوع آن، توجه نداشته باشد. بنابرین هر گاه طرف عقد، تسلیم مورد تعهد خود را موکول به تسلیم مورد دیگر عقد کند، آثار حق حبس براى این خوددارى از تسلیم مورد معامله، ثابت خواهد بود، مثلاً طرف مذبور، نسبت به خسارات ناشى از تأخیر در تسلیم مورد مذبور معامله، مسئول نخواهد بود.
نتیجه بحث بالا این است که هر گاه طرف معامله، تسلیم مورد عقد را موکول به تسلیم مورد دیگر عقد به وسیله طرف دیگر به او کند، ولى نامى از حق حبس مقرر در قانون نبرد، دادگاه نمىتواند او را ملزم به تسلیم مورد عقد به خواهان کند مگر این که او نیز حاضر براى تسلیم مورد تعهد خود شود، چه این که براى اعمال حق قانونى مانند مطالبه مورد حق، بیان ادله اثبات احکام به وسیله طرفین دعوى لازم نیست[۸۸].
آثار حق حبس
براى حق حبس آثار متعدد قانونى مىتوان شناخت:
۱٫فقدان مسئولیت حبسکننده نسبت به خسارات ناشی از حبس مورد معامله
هر گاه از حبس مورد معامله و خوددارى دارنده حق حبس از تسلیم مورد عقد، خسارتى به طرف دیگر عقد وارد شود، حبسکننده مسئول خسارات ناشى از عدم تسلیم مورد معامله نخواهد بود. مثلاً نمىتوان بایع کامیون را که داراى حق حبس مىباشد مسئول خسارات ناشى از خوددارى از تسلیم آن به خریدار به علت خوددارى طرف دیگر از تسلیم ثمن معامله دانست. زیرا وجود حق حبس مورد معامله و اعمال آن حق موضوع مسئولیت را که تخلف از انجام تعهد است، منتفى مىسازد.
اما روشن است که منافع و نمائات مورد همین عقد در دوره اعمال حق حبس متعلق به مالک آن پس از عقد خواهد بود. زیرا مالکیت عین معین و منافع آن به سبب عقد از یک طرف به طرف دیگر منتقل مىشود و هر چند که حبس مورد معامله و خوددارى از تسلیم آن به طرف دیگر عقد، حق حبسکننده است، اما این امر موجب سلب حق مالکیت منتقلالیه نسبت به عین مورد معامله و به تبع عین، منافع آن نخواهد بود.
۲٫ مسئولیت طرف مقابل دارنده حق حبس نسبت به هزینه نگهدارى مورد حق حبس
هزینه نگهدارى مورد معین که نسبت به آن حق حبس اعمال مىشود. به عهده طرفى است که مالکیت آن مال به او منتقل شده است. زیرا، از یک طرف، طبق قاعده، هزینه نگهدارى هر مال به عهده صاحب آن مال است، از طرف دیگر، حبس آن مال به استناد حق قانونى، موجب سلب مسئولیت از مالک و پیدایش مسئولیت حبسکننده به تحمل هزینه نگهدارى آن نخواهد بود.
۳٫ بقاى عقد با تلف مبیع پیش از تسلیم
طبق ماده ۳۸۷ ق.م.، اگر مبیع پیش از تسلیم بدون تقصیر و اهمال بایع تلف شود، بیع منفسخ مىگردد؛ در این صورت خسارت تلف مبیع، به بایع وارد مىشود و بایع نسبت به ثمن استحقاق ندارد و اگر آن را از مشترى دریافت کردهاست باید به او برگرداند، مگر این که بایع براى تسلیم به حاکم مراجعه کرده باشد، که در این صورت تلف مبیع از مال مشترى خواهد بود. به همین ترتیب اگر پیش از تسلیم، مبیع ناقص یا معیوب شود، طبق ماده ۳۸۸ و ۴۲۵ ق.م، نقص و عیب مذبور موجب پیدایش حق فسخ به سود مشترى مىشود. حال در صورت حبس مبیع به وسیله بایع، این سؤال مطرح مىشود که هر گاه مبیع در دوران استفاده از حق حبس نزد بایع تلف یا ناقص و معیوب شود آیا خسارت ناشى از این حوادث به بایع وارد مىشود و بیع به حکم ماده ۳۸۷ منفسخ یا طبق مواد ۳۸۸ و ۴۲۵، قابل فسخ به وسیله مشترى مىگردد یا خیر؟
هر چند قانون مدنى نسبت به این مسئله مانند بسیارى از مسائل مربوط به موارد قانونى ساکت است، اما این سکوت مانع استنباط حکم به کمک قواعد و اصول حقوقى نیست.
در این خصوص به نظر مىرسد که عقد به سبب تلف مبیع در دوران اعمال حق حبس منفسخ نمىشود و حدوث عیب و نقص در این مدت، براى مشترى حق فسخ ایجاد نمىکند. زیرا، از یک طرف، فرض این است که خوددارى بایع از تسلیم مبیع به خریدار به استناد حق قانونى حبس، انجام شده است و بایع در اصل آماده تسلیم مبیع بوده است و به این جهت ملاک استثناى مندرج در ذیل ماده ۳۸۷ که آمادگى بایع براى تسلیم مبیع باشد و مسئولیت بایع را نسبت به خسارات مبیع منتفى مىسازد، در مورد بحث که تسلیم به استناد حق حبس صورت نمىگیرد، نیز موجود است. افزون بر آن، ماده ۳۸۷ ق.م. ظهور در این دارد که خوددارى از تسلیم مبیع بدون حق صورت گیرد و از طرف دیگر در صورت تردید در شمول حکم ماده ۳۸۷ و مقررات مذکور دیگر، نسبت به مورد بحث، تلف و نقص و عیب مبیع در دوران اعمال حق حبس به علت مخالف با قاعده بودن احکام مذکور به نظر ما، اصل، عدم ثبوت حکم مذکور است.
۴٫ امانى بودن ید اعمالکننده حق حبس
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-29] [ 05:01:00 ق.ظ ]
|