کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 خطرات فروش ابزارهای دیجیتال
 بازاریابی موثر در توییتر
 معرفی نژادهای محبوب سگ
 کسب درآمد از تبلیغات گوگل
 نشانه‌های عشق ماندگار
 درآمد از فروشگاه آنلاین
 ملاک‌های ازدواج از دید روانشناسی
 درآمد از طریق وبسایت
 رازهای درآمدزایی از بلاگ‌نویسی
 افزایش فروش عکس آنلاین
 احساس گناه در رابطه عاشقانه
 راه‌های ساده درآمد خانگی
 درمان جوش سگ در خانه
 تولید محتوای تعاملی موفق
 آموزش دستشویی سگ ژرمن شپرد
 درآمد از ترجمه هوش مصنوعی
 اشتباهات پرهزینه در پادکست‌نویسی
 کسب درآمد بدون سرمایه اولیه
 خطرات درآمد طراحی با هوش مصنوعی
 درآمد از عکاسی آنلاین
 کسب درآمد از آموزش هوش مصنوعی
 شناخت نژاد سگ کن کورسو
 احساس تنهایی در روابط عاشقانه
 معیارهای انتخاب همسر برای مردان
 نگهداری سگ ساموید پشمالو
 اقدامات ضروری نگهداری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



‌بنابرین‏ عوامل مؤثری که بر ارزش ویژه ی برند تاثیرگذار است شامل: رهبری شرکت های دانش بنیان، تحلیل و درک بازار، استراتژی های بازاریابی، زیرساخت ها و آمیخته بازاریابی می‌باشد.

۲-۲-مبانی نظری تحقیق

با توجه به تشریح عوامل مؤثر بر ایجاد ارزش ویژه برند در شرکت‌های دانش بنیان، در ادامه مبانی نظری تحقیق ارائه می‌گردد.

۲-۲-۱-ارزش ویژه برند

با توجه به زیر بنای تخصصی صاحب نظران در طی دوره های زمانی مختلف تعاریف متعددی از برند ارائه شده است. در تعریف کلاسیک، برند به تعیین هویت یک محصول و تمایزیابی از سایر رقبای آن از طریق بهره گیری از عنوان، آرم، طرح و دیگر نمادها و علامت های دیداری اطلاق می شود(خداداد حسینی و رضوانی،۱۳۹۱). برند، نام، واژه، علامت، سمبل و یا ترکیبی از آن هاست که برای شناسایی کالاها و خدمات فروشنده مورد استفاده قرار می‌گیرد(احمدی، خدامی، تقوی شوازی، ۱۳۸۷) و در بیانی جامع تر، طبق تعریف انجمن بازاریابی آمریکا، برند عبارت است از: «نام، واژه یا علامت، نماد، طرح یا ترکیبی از تمامی این عناصر که به منظور شناسایی کالاها و خدمات یک فروشنده(یا گروهی از فروشندگان) با هدف ایجاد تمایز در عرصه رقابت مورد استفاده قرار می‌گیرد(کلر، ۱۳۸۹).

یکی از معروف ترین و شاید مهم ترین مفاهیم بازاریابی امروز که برای اولین بار در دهه ۱۹۸۰ شکل گرفت، مفهوم ارزش ویژه برند است(کلر، ۱۳۸۹). اهمیت آن به طوری است که در ۱۵ سال گذشته به یکی از موضوعات اصلی برای فهم اهداف، مکانیسیم ها و حتی تاثیرات بازاریابی بر فضای کسب و کار تبدیل شده است که شاهد این مدعی وجود تعداد زیادی از شرکت های مشاوره همچون اینتر برند[۲۰]، دبلیو پی پی[۲۱]، یانگ اند رابیکام[۲۲]، برند فایننس[۲۳] و ریسرچ اینترنشنال[۲۴] در این حوزه می‌باشد(کریستدولاید و کرناتونی[۲۵]،۲۰۱۰).

تعاریف مختلفی در خصوص ارزش ویژه برند وجود دارد(کاتلر، ۱۳۸۹؛ کلر، ۱۳۸۹؛ مایو مکی[۲۶]، ۲۰۰۱). اینتربرند(۱۳۹۰) ارزش ویژه برند را مجموعه ای از صفات اختصاصی نام تجاری می‌داند که گاهی به عنوان سرمایه معروفیت نام برده می شود. دیوآن ایی نپ ارزش ویژه برند را به عنوان درک تمامیت یک برند از جمله کیفیت نسبی محصولات و خدمات، عملکرد مالی، وفادارای مشتری، رضایت و احترام کلی در خصوص برند تعریف می‌کند و ‌بر اساس گفته ی آکر ارزش ویژه برند، اشاره دارد به مجموعه ای از دارایی های(یا تعهدات) مربوط به برند که به ارزش یک محصول یا خدمت ارائه شده توسط شرکت، افزوده یا از آن می­کاهد(کاتلر، ۱۳۸۹).

ارزش ویژه یک برند ناشی از ادراکی است که مصرف کنندگان از آن برند دارند که این ادراک به وسیله بسیاری از عوامل دستخوش تغییر خواهد شد. ارزش ویژه برند را نمی توان بدون در نظر گرفتن منابع آن یعنی عواملی که ایجاد و شکل گیری ارزش ویژه برند در ذهن مصرف کنندگان ﻣﺅثرند، درک کرده و شناخت. ارزش ویژه برند تفاوت قیمت را که یک برند قوی در فروش خود در مقایسه با یک برند متوسط جذب می‌کند را نشان می‌دهد. به علاوه، ارزش ویژه برند با پشتیبانی از ارزش مشتریان، به طور غیرمستقیم ارزش شرکت را افزایش می‌دهد(ایزابل بویل، ۲۰۱۱). ارزش ویژه نام و نشان تجاری مجموعه ای از قابلیت ها و دارایی های ضمیمه یک برند است که ارزش ارائه شده توسط یک محصول، برای شرکت و مشتریان را افزوده و یا از آن کسر می‌کند(کرباسی ور، طاهری کیا و بندپی، ۱۳۹۰).

تعریف واژه نامه بین‌المللی بازاریابی از ارزش ویژه برند: ارزش ها، دارایی ها، سرمایه ها و ادراکات مربوط به یک محصول، خدمت یا ایده که به آن اختصاص می‌یابد و به وسیله سازنده آن محصول، خدمت یا ایده ترویج داده می شود. ارزش ویژه برند به تعهدات و مسئولیت هایی که با برند مرتبط است، نیز اطلاق می شود(یادین[۲۷]، ۲۰۰۲). تعریف دیدگاه(مصرف کننده) محور، از ارزش ویژه برند: ارزش ویژه برند، وضعیت و قدرت برند و توانایی آن برای برآورده کردن و بالا بردن انتظاراتی است که مصرف کنندگان از این انتظارات برای تعریف گروه محصول ایده آل استفاده می‌کنند و این امر بیانگر این است که چگونه مصرف کنندگان، گروه محصول را می بینند و چگونه پیشنهادات گروه محصول را مقایسه می‌کنند و سرانجام این که به خرید این گروه از محصول می پردازند(پاسیکوف[۲۸]، ۲۰۰۶).

تعریف مؤسسه‌ علمی بازاریابی: ارزش ویژه برند، مجموعه ای از تداعی ها و رفتارها در بخش مشتریان برند، اعضای کانال و شرکت مادر می‌باشند که به برند امکان می‌دهند میزان بیشتری درآمد داشته باشند یا حاشیه سود بیشتری نسبت به زمانی که بدون برند است، داشته باشند و این امر به برند مزیت قوی، پایا و متمایزی را در مقابل رقبا می‌دهد(گوردون[۲۹]، ۲۰۰۲).

از دیدگاه مشتری محور، کلر ارزش ویژه برند را به عنوان تاثیرات متمایز تعریف می‌کند که دانش برند بر پاسخ مشتری به بازاریابی برند دارد. ارزش ویژه برند(مشتری محور) ‌بر اساس میزان ارزش ویژه برند آکر، رهبر آکادمیک در مدیریت برند، آن را به عنوان مجموعه ای از دارایی ها و تعهدات مرتبط با یک برند، نام آن و سمبلی، مفهوم سازی می‌کند که به ارزشی که توسط محصول یا خدمت برای شرکت یا مشتریان شرکت فراهم شده است، اضافه یا از آن کاسته می شود و نهایتاً این که، ارزش ویژه برند، ارزش افزوده ای است که بر محصولات یا خدمات اعطا می‌گردد. ارزش ویژه برند، ممکن است از طریق تفکر مشتریان، احساس و عمل در قبال برند نمایان شود، همچنان که در قیمت ها سهم بازار و سودآوری، برند برای شرکت به ارمغان می آورد(کلر، ۲۰۰۶).

با این وجود، ظهور این مفهوم برای متخصصین بازاریابی در برگیرنده جنبه‌های مثبت و منفی است. جنبه مثبت این است که ارزش ویژه برند، اهمیت برند را در راهبردهای بازاریابی پررنگ ساخته و مورد تأکید قرار می‌دهد و تمرکز آن بر فعالیت های تحقیقاتی بازار می‌باشد که در نهایت با پاسخ دادن به خواسته مدیریت ارشد، سازمان را حفظ می‌کند(کلر،۱۳۸۹؛ اینتربرند،۱۳۹۰). اما جنبه منفی، تعریف این مفهوم به شیوه های گوناگون و با هدف های مختلف ‌می‌باشد و هنوز هیچ نگرش واحدی ‌در مورد شیوه معرفی، به تصویر کشیدن و سنجش این مفهوم ‌پیچیده و چندوجهی ارائه نشده است(کلر،۱۳۸۹؛ مایو مکی، ۲۰۰۱).

۲-۲-۱-۱-آگاهی برند

به مفهوم قدرت گره‌های اطلاعاتی درباره ی یک برند در حافظه ی فرد است. به عبارت ساده تر، به معنای توانایی مصرف کننده برای شناسایی برند در شرایط مختلف است(کلر، ۱۳۸۹) و عموما در ارتباطات بازاریابی برای اندازه گیری اثربخشی استفاده می شود(اینتربرند،۱۳۹۰). ‌بنابرین‏ وظیفه آگاهی برند متمایز کردن برند از جنبه یادآوری/آشنایی است و معمولا با دو شاخص بازشناسی(آیا تاکنون نام برند X را شنیده اید) و یاد آوری بی درنگ(کدام برندهای فرضا خودرو را می توانید نام ببرید) مورد ارزیابی قرار می‌گیرد(آکر، ۱۳۸۹).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 05:29:00 ق.ظ ]




۸۴/۵۰۰/۰

۱۱/۰-۷۹/۲۰۴/۰

۵۱/۶-۱۵/۳۰۵/۰

۰۰۲/۰-۱۶/۲-۰۲/۰

۳۲/۰-۴۳/۱-۰۶/۰

۰۶/۰۹۰/۲۰۵/۰ضریب تعیین تعدیل شده

%۴۰

آماره فیشر (معناداری)
۴۹/۳ (۰۰/۰)

آماره F لیمر(معناداری)
۵۱/۰ (۷۶/۰)

آماره هاسمن (معناداری)
———

دوربین واتسون (D-W)
۱۱/۲

در جدول (۴-۳) نتایج حاصل از برازش مدل رگرسیون چند متغیره ارائه می‌گردد. آزمون معنادار بودن علاوه برتعیین معناداری ضرایب، جهت ‌اثر آن ضرایب ‌بر متغیر وابسته را نیز تعیین می‌کند. آماره مربوط به معناداری کل مدل آماره ی F فیشر ‌می‌باشد. آماره F فیشر برابر با ۴۹/۳ و معنادار می‌باشد که نشان می‌دهد مدل در کل معنادار است. آماره­ی آزمون دوربین واتسون برای بررسی خـود همبستگی خطاهای مدل استفاده می­ شود. میزان مطلوب آن برای عدم وجود خود همبستگی ۲ ‌می‌باشد. اگر مقدار این آماره بین ۱٫۵ تا ۲٫۵ باشد، خود همبستگی در مقادیر خطای مدل رد می­ شود. با توجه ‌به این که میزان آماره­ی دوربین واتسون حاصل برای ۱۱/ ۲ بوده است، وجود خود همبستگی در مقادیر خطای مدل رد می­ شود. ضریب تعیین تعدیل شده مدل برابر با ۴۰/۰ است و نشان می‌دهد که متغیرهای مستقل ۴۰% از تغییرات متغیر وابسته را توضیح می‌دهند.

فرضیه اول: بین مالکیت نهادی و سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود دارد.

مدل فرضیه اول :

  • ضریب متغیر مالکیت نهادی (۱۱/۰-) با مقدار P-value برابر با ۴۰/۰، در سطح اطمینان ۹۵% معنادار است و حاکی از وجود رابطه معکوس و معنادار بین مالکیت نهادی و سیاست تقسیم سود است. ‌بنابرین‏ فرض H1 تأیید می‌شود و فرضیه اول با عنوان « بین مالکیت نهادی و سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود دارد.» پذیرفته می‌شود. بخشی از عملیات شرکت‌ها به روابط نمایندگی بین سهام‌داران و مدیران مربوط می‌شود. جدا کردن مالکیت سهام و کنترل مدیریتی بر عملیات شرکت ممکن است به یک تضاد منافع منجر شود و هزینه های نمایندگی از این تضاد منافع بین مدیران و سهام‌داران به وجود می‌آید ( مشایخ و اسماعیلی، ۱۳۸۵). در واقع پرداخت درصد قابل توجهی از سود یکی از مکانیزم‌های کنترلی سرمایه‌گذاران جهت تعدیل این تضاد منافع است زیرا توزیع سود سهام مدیریت را وادار می‌سازد تا برای پرداخت سود به اندازه کافی وجه نقد ایجاد نماید و باعث کاهش جریان وجه نقد مازاد می‌شود که به دلیل عدم استفاده مدیریت در پروژه های سرمایه‌گذاری سودآور، هدر می‌رود (جهانخانی و قربانی، ۱۳۸۴). یکی از مکانیسم‌های کنترلی بیرونی مؤثر بر حاکمیت شرکتی که دارای اهمیت فزایندهای بوده، ظهور مالکان نهادی به عنوان مالکین سرمایه می‌باشد. مالکان نهادی دارای توان بالقوه تأثیرگذاری بر فعالیت‌های مدیران به طور مستقیم از طریق مالکیت و به طور غیرمستقیم از طریق مبادله سهام خود می‌باشد. نتیجه حاصل از آزمون مؤید مطالب مذکور می‌باشد و نشان می‌دهد که وجود مالکان نهادی بر سیاست تقسیم سود اثرگذار است.

فرضیه دوم : بین مالکیت فردی و سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود دارد

مدل فرضیه دوم:

  • ضریب متغیر مالکیت فردی (۵۱/۶-) با مقدار P-value برابر با ۰۵/۰، معنادار است و حاکی از وجود رابطه معکوس و معنادار بین مالکیت فردی و سیاست تقسیم سود است. مالکان فردی سهام نسبت با بازگشت سرمایه خویش خوش بین هستند و انتظار دریافت بازده دارند. شرکت‌ها برای راضی نگه داشتن سهام‌داران و رونق بخشیدن به خرید و فروش سهام تصمیم بر تقسیم سود می‌گیرند. ‌بنابرین‏ انتظار می‌رفت که بین درصد مالکیت فردی سهام و سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود داشته باشد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه نشان داد که فرض H0 رد می‌شود و فرضیه دوم با عنوان « بین مالکیت فردی و سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود دارد.» پذیرفته می‌گردد. بدین معنا که با افزایش درصد مالکیت فردی، سود تقسیمی هر سهم کاهش می‌یابد. شاید علت این کاهش، عدم نفوذ و فشار قانونی از طرف مالکان فردی بر تصمیم‌گیری‌های مدیریت در تقسیم سود باشد.

۴-۵-۲- آزمون فرضیه سوم و چهارم پژوهش

فرضیه سوم و چهارم به شرح زیر تعریف شده‌اند :

فرضیه سوم: بین وجه نقد عملیاتی و سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود دارد.

فرضیه چهارم: بین حساسیت جریانات نقدی و سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود دارد.

برای آزمون فرضیه دوم پژوهش، مدل (۳-۲) با رویکرد داده های ترکیبی برآورد شده است. به دلیل عدم معناداری آماره F لیمر (۳۸/۰)، مدل (۳-۲) با رویکرد اثرات ثابت برآورد شده و نتایج آن در نگاره (۴-۵) ارائه شده است.

نگاره (۴-۵): نتایج برآورد مدل (۳-۲)

متغیرها

ضریب

آماره تی استیودنت

معناداری

عرض از مبدأ

۹۶/۰

۰۴/۳

۰۰/۰

۰۰۰۶/۰-

۴۵/۱-

۱۴/۰

۱۰/۰

۹۲/۰

۳۵/۰

۰۰۳/۰-

۱۸/۰-

۰۳/۰

۷۵۱۱۶/۲۲

۵۰/۱۰

۰۰/۰

۱۹/۲۴۹

۱۵/۰-

۰۵/۰

ضریب تعیین تعدیل شده

%۵۵

آماره فیشر (معناداری)

۷۹/۲ (۰۰/۰)

آماره F لیمر (معناداری)

۳۸/۰ (۸۵/۰)

آماره هاسمن (معناداری)

دوربین واتسون (D-W)

۵۳/۱

** معناداری در سطح %۵

با توجه ‌به این که میزان آماره­ی دوربین واتسون حاصل برای ۵۳/۱ بوده است، وجود خود همبستگی در مقادیر خطای مدل رد می­ شود. ضریب تعیین تعدیل شده مدل برابر با ۵۵% است و نشان می‌دهد که متغیرهای مستقل حدود ۵۵% از تغییرات متغیر وابسته را توضیح می‌دهند. آماره F فیشربرابر با ۷۹/۲ و معنادار می‌باشد که نشان می‌دهد مدل در کل معنادار است.

فرضیه سوم: بین وجه نقد عملیاتی و سیاست تقسیم سود رابطه معناداری وجود دارد

مدل فرضیه سوم:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:29:00 ق.ظ ]




نتایج تحقیقات (پینتریچ وشانک،۲۰۱۰) نشان داد، در چهارچوب روابط دانش‌آموز و معلم مطمئناً احساس توجه، نگرانی، حمایت و احترام به دانش‌آموز تعامل مثبت میان معلم – دانش‌آموز با پیامدهای انگیزشی مثبت ارتباط دارد (رجوع شود به کالبریسی، پو،۱۹۹۰؛ میجلی، بیوکنن[۱۱۷]،۱۹۹۳؛ میجلی، فلد لافر، اکلز،۱۹۹۸؛ ناتریلو،۱۹۸۶) (اکلز، میجلی، ویگفیلد، رومن، ۱۹۹۳؛ میجلی،۱۹۸۹).

بروفی وگود (۱۹۸۶) در مرور تحقیقات فرایند – تولید در تدریس، خاطرنشان می‌کنند که جو هیجانی کلاس (که به وسیله انتقاد معلم و عاطفه منفی معلم و دانش‌آموز مشخص می‌شود) می‌تواند با پیشرفت دانش‌آموز مرتبط باشد. گرچه آن‌ ها اشاره می‌کنند که یک جو عاطفی بسیار منفی می‌تواند تأثیر منفی بر پیشرفت داشته باشد؛ اما یک جو عاطفی گرم لزوم با پیشرفت ارتباط ندارد آن‌ ها اظهار می‌کنند که جو خنثی همانند جو صمیمی، تنها به عنوان تقویت‌کننده (حمایت‌کننده) پیشرفت عمل می‌کند. درعین‌حال باید متذکر شد، این مطالعات کلاسی تنها بر پیشرفت دانش آموزان در آزمون‌های استاندارد متمرکزشده است سازه‌های انگیزشی معمولاً بررسی نشده‌اند باوجوداین واضح است که تعامل مثبت –معلم دانش‌آموز در سطح مدرسه می‌تواند جوی مثبت را برای تمام اعضای جامعه مدرسه ایجاد کند. جو مدرسه به احساس اطمینان و امنیت شخصی دانش‌آموز و معلم اشاره دارد.

لی وبریک (۱۹۸۹) نشان داده‌اند، مدارسی که محیط امن و آرام فراهم می‌کنند باعث پیشرفت بالاتری، به‌ویژه برای دانش آموزان اقلیت می‌شوند. همان گونه که عقل سلیم به ما می‌گوید وهمان گونه که هرم نیازهای مازلو (۱۹۵۴) پیشنهاد می‌کند، اگر افراد راجع به بقاوامنیت خود احساس نگرانی کنند، برای آنان رسیدن به سایر اهداف دشوار می‌شود؛ به‌این‌ترتیب، برای مدارس مهم است که محیطی امن و مطمئن را برای همه دانش آموزان و کارکنان ایجاد کنند.

نتایج تحقیقات اسپالدینگ (۱۹۹۵) نشان داد ،اگر رابطه نباشد، آموزش معنی ندارد. معلمان در همان آغاز کار متوجه می‌شوند که یکی از اولین و مهم‌ترین مسائل، نحوه برقراری ارتباط بادانش آموزان است. مسلم است که چگونگی کیفیت رابطه معلم و دانش‌آموز تا حد زیادی روی یادگیری آن‌ ها تأثیر می‌گذارد.

به نظر صالحیان ،چنانچه معلمان بخواهند در روابط انسانی موفق باشند، باید انواع ارتباط و مهارت‌های اساسی ارتباط را مدنظر قرار دهند (صالحیان،۱۳۷۹). به زعم اردبیلی ، روابط انسانی خوب روابطی است که به‌سلامت روانی، اجتماعی و ذهنی منجر شود (اردبیلی،۱۳۶۷)

به نظر خین وتاسامی ،در حالی که معلمان می‌توانند از مجموعه‌ای از دانش و مهارت در تدریس استفاده کنند، ارتباط خوب بادانش آموزان مربوط به شخصیت و خصوصیات مؤثری است که معلم نیاز به دانستن آن‌ ها دارد (خین و تاسامی ، ۲۰۰۵).

از نظر کازدن ،در واقع جنبه‌های مؤثر و روابط میان فردی اساسی در کلاس برای یادگیری دانش‌آموزان از جنبه‌های فهم ذهنی کم‌اهمیت نیستند (کازدن،۲۰۰۱).

شعاری نژاد بیان می‌کند ،نداشتن ثبات عاطفی، اضطراب و تشویش خاطر دائمی‌ و ناتوانی‌ در‌ کـنترل اضطراب، از معیارها و مشخصات معلم ضعیف[۱۱۸]‌ محسوب می‌شوند. ولی شناسایی و پیش‌بینی این تغییرات‌ خلقی می‌تواند‌ از‌ شدت‌ این ضعف بکاهد (شعاری نژاد، ۱۳۷۵).

نتایج تحقیقات عصاره نشان داد ،شخصیت معلم، نوع‌ رابطه‌ او (صـمیمی‌ ‌ ‌یـا خشک) بادانش آموزان، نگاه عادلانه و بدون تبعیض او به همه‌ دانش آموزان، میدان دادن به‌ مشارکت دانش آمـوزان در کـلاس و یک‌طرفه‌ یا‌ دوطرفه‌ بودن کلاس، روش‌ تدریس و بهره‌گیری از فن‌های جذاب و بدیع، تسلط‌ معلم بر موضوع‌ درس، دقت و پیگیری ‌در مورد یادگیری دانـش آموزان، تلاش معلم برای‌ عینی و عملی کردن درس و روشن کردن‌ رابطه‌‌ آن‌ بازندگی آینده و همچنین داشـتن اطلاعات حاشیه‌ای، رعایت نظم و دقـت و ظـاهر مطلوب و موردپسند، در نگرش دانش آموزان نسبت به درس موردنظر مؤثر است ،کلاس‌هایی که در آن‌ ها مدیریت ضعیف اعمال می‌شود مکان مناسبی‌ برای‌ تدریس و یادگیری نیستند. سکوت، آرامش و اطمینان روزافزون در کلاس برای سلامت روانی معلم و دانش‌آموز ضروری است(عصاره،۱۳۸۹).

به نظر عظیمی (۱۳۸۲) تنبیه‌هایی[۱۱۹] که معلمان‌ بر‌ دانش‌آموزان روا می‌دارند ازیک‌طرف مشکلات عاطفی و اختلالات رفتاری را موجب می‌گردد و از طرف دیـگر در رابطه معلم-شاگرد آشفتگی‌ ایجاد کرده، امکان بازسازی و ترمیم آن را مـشکل و در مـواقعی دور از دسـترس‌ مـی‌سازد. در‌ چـنین شرایطی او تـصور‌ مـنفی‌ را که از معلم تنبیه گرا دارد ممکن است به معلمان دیگر، محیط آموزشی و حتی فضای فیزیکی مدرسه‌ تعمیم دهد. معلمان پرخاشگر و هـیجانی کـه از عهده کنترل رفتار خودشان برنمی‌آیند با تنبیه‌های شدید و مـکرر‌ آثـار‌ سـوء در سـازگاری‌ شاگردان خـود خـواهند گذاشت و مقاومت آن‌ ها را در یادگیری دروس بر خواهند انگیخت.

ادیب نیا (۱۳۸۳) نشان داد که افزون بر تسلط نداشتن معلمان بر اجرای روش تدریس‌ فعال، عوامل‌ دیگری‌ چون نارضایتی شغلی، مدیریت نامناسب کلاس درس، نبودن تعامل و ارتباط عاطفی بین معلم‌ و دانش‌آموز از موانع اجرای روش تدریس فعال هستند.

در‌ بررسی‌ تأثیر بدرفتاری معلم[۱۲۰] بر دانش‌آموزان، نایییان دریافت کـه میان خستگی جسمانی و عاطفی‌ و تعارض‌ در پرهیز از تنبیه شدید و مکرررابطه وجود دارد. معلمانی که خواهان روابطی موفقیت آمیز بادانش آموزان خود هستند، یعنی رابطه‌ای که انگیزش تحصیلی آنان را افزایش دهد، نباید برای آموزش رفتار مناسب، بر تنبیه متکی باشند معلمانی که می‌توانند در لحظات بحرانی آرامش خود را حفظ کنند فقط قادر خواهند بود به نحوی با چنین موقعیت‌هایی کنار آیند که بر روابطشان بادانش آموزان آسیب جدی وارد نشود (ناییینان، ۱۳۷۳).

به نظر علم الهدایی ،احترام متقابل بین معلم شاگرد شرط اصلی حسن رابطه‌هاست. احساس احترام به معلم بسیار مطلوب است ولی وحشت[۱۲۱] از او نه. چاشنی احترام، محبت است و چاشنی وحشت، تنفراست. در احترام جذبه متقابل وجود دارد و در وحشت حالت دفع و گریز. بسیاری از متخصصان علوم تربیتی معتقدند که احترام قائل شدن برای همه فراگیران در کلاس یک اصل است. به‌واقع کلاسی که میدان مجادله و کشمکش‌های غیراصولی و غیرعلنی بین معلم و دانش‌آموز باشد، نامطلوب‌ترین محیط را برای یادگیری فراهم می‌کند (علم الهدایی، ۱۳۸۲).

بیات (۱۳۸۹) بیان می‌کند، شخصیت معلم، نوع‌ رابطه‌ او (صـمیمی‌ ‌ ‌یـا خشک) بادانش آموزان، نگاه عادلانه و بدون تبعیض او به همه‌ دانش آموزان، میدان دادن به‌ مشارکت دانش آمـوزان در کـلاس و یک‌طرفه‌ یا‌ دوطرفه‌ بودن کلاس، روش‌ تدریس و بهره‌گیری از تکنیک‌های جذاب و بدیع، تسلط‌ معلم بر موضوع‌ درس، دقت و پیگیری ‌در مورد یادگیری دانـش آموزان، تلاش معلم برای‌ عینی و عملی کردن درس و روشن کردن‌ رابطه‌‌ آن‌ بازندگی آینده و همچنین داشـتن اطلاعات حاشیه‌ای، رعایت نظم و دقـت و ظـاهر مطلوب و موردپسند، در نگرش دانش آموزان نسبت به درس موردنظر مؤثر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:29:00 ق.ظ ]




یوسفی (۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان اندازه گیری سواد مالی سرمایه گذاران حقیقی بورس اوراق بهادار و بررسی ارتباط سواد مالی سرمایه گذاران با تنوع پرتفوی و تصمیمات سرمایه گذاری آن ها؛ به بررسی سواد مالی سرمایه­ گذاران پرداخت. جامعه آماری این پژوهش بورس های منطقه ای اوراق بهادار بوده و در این تحقیق از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای برای تعیین حجم نمونه استفاده شده؛ به گونه ای که مراکز استان های کشور به عنوان خوشه در نظر گرفته ‌شده‌اند. در نهایت تعداد ۱۶۰ نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شدند. نتایج نشان داد که سواد مالی سرمایه گذاران بسیار پایین تر از حد معمول است. همچنین سواد مالی سرمایه گذاران تحت تاثیر متغیرهای دموگرافیک جنسیت و وضعیت اشتغال بوده اما سن، حوزه فعالیت، سطح تحصیلات، رشته تحصیلی و درآمد سرمایه گذار تاثیری بر سواد مالی سرمایه گذاران ندارد. در نهایت آشکار شد که سواد مالی سرمایه گذاران با تنوع پرتفوی آن ها رابطه دارد.

‌ده‌ مرده (۱۳۹۰) در مطالعه خود به بررسی وضعیت سواد مالی و زیر حوزه های آن در بین کارآفرینان استان سیستان و بلوچستان و همچنین بررسی تاثیر متغیرهای دموگرافیک پرداخته است. نتایج به دست آمده در خصوص بررسی کفایت سواد مالی کارآفرینان حاکی از عدم کفایت امتیاز کلی سواد مالی کارآفرینان و همچنین عدم کفایت امتیاز هر یک از حوزه های سه گانه سواد مالی می‌باشد. در بحث تاثیر متغیرهای دموگرافیک نیز نتایج نشان داد تمامی متغیرهای دموگرافیک مورد استفاده (به جز سطح تحصیلات و جنسیت) بر سطح سواد مالی جامعه مورد آزمون اثر نداشته است.

باهنر (۱۳۹۱) در پژوهشی رابطه سواد مالی و رفاه مالی معلمین شاغل در شهرستان یزد مورد بررسی قرار داد. ولی ایشان در این مطالعه به بررسی تاثیر ویژگی های جمعیت شناختی معلمین بر سطح سواد مالی و رفاه مالی آنان پرداخت. نتایج به دست آمده حاکی ازعدم کفایت سواد مالی معلمین شاغل شهرستان یزد داشته و نتایج آزمون­های جزئی نیز نشان داد که این مشکل در سطح هر سه حوزه فرعی سواد مالی (کسب درآمد، پس انداز و سرمایه گذاری-خرج و استقراض-بیمه و بازنشستگی) نیز مشهود است. نتایج آزمون ها ‌در مورد تاثیر متغیرهای دموگرافیک بر سواد مالی و رفاه مالی نیز نشان داد تمامی متغیرهای دموگرافیک مورد بررسی در این مطالعه (به غیر از سن و وضعیت تاهل) بر سطح سواد مالی و رفاه مالی مؤثر بوده است.

بابایی زاده و همکاران (۱۳۹۱) به بررسی رابطه رضایت از زندگی، کیفیت زندگی و رفاه مالی با عملکرد آموزشی دانشجویان در بین دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد یزد پرداختند. در این مطالعه پرسشنامه‌ها در بین۳۱۰ نفر از دانشجویان با بهره گرفتن از روش نمونه گیری طبقه ای توزیع و تعداد ۲۹۰ پرسشنامه جمع‌ آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گرفتن از روش معادلات ساختاری انجام شده و نتایج نشان داد متغیرهای رفاه مالی، کیفیت زندگی و همچنین رضایت از زندگی بر عملکرد آموزشی دانشجویان تاثیری ندارند اما رفاه مالی بر کیفیت زندگی و رضایت از زندگی دانشجویان تاثیر معنادار دارد. همچنین رفاه مالی از طریق متغیرهای میانجی کیفیت زندگی و رضایت از زندگی بر عملکرد آموزشی دانشجویان تاثیر نمی گذارد.

      1. مطالعات خارجی

جووگابل[۳۸](۲۰۰۴) مطالعه‌ای با هدف استخراج چارچوبی جهت تعیین میزان رضایت مالی و شناخت مؤلفه‌های مؤثر بر آن انجام دادند. نمونه مورد مطالعه آن‌ ها شامل ۲۲۰ کارمند اداری و ابزار پژوهش پرسشنامه بود. متغیرهای مستقل پژوهش شامل دانش مالی، عوامل استرس‌زای مالی، تحمل ریسک مالی، رفتار مالی، توانایی مالی و برخی از متغیرهای جمعیت شناختی و اجتماعی_اقتصادی نظیر سن، تعداد افراد تحت تکفل، سطح درآمد خانوار، جنسیت، وضیت تأهل، نژاد، داشتن خانه و سطح تحصیلات و متغیر وابسته پژوهش سطح رضایت مالی بود که از طریق یک سوال در قالب طیف ۱۰ نقطه‌ای اندازه‌گیری می‌شد. در این پژوهش با بهره گرفتن از روش آماری تجزیه و تحلیل مسیر اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر رضایت مالی افراد اندازه‌گیری و نتایج ذیل حاصل شد:

سطح تحصیلات، دانش مالی، تحمل ریسک مالی، توانایی مالی، رفتارهای مالی و میزان فشار (استرس) مالی دارای اثرات مستقیم بر رضایت مالی بودند. به ویژه سطوح بالای دانش مالی و توانایی مالی با تقویت رفتارهای مالی منجر به سطوح بالای رضایت مالی می‌شوند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد سطح تحمل ریسک مالی و سطوح فشار مالی دارای رابطه منفی با رضایت مالی هستند. در ضمن بین متغیرهای سن، جنس، نژاد، وضعیت تأهل، داشتن خانه، سطح درآمد خانوار و تعداد افراد تحت تکفل با رضایت مالی رابطه‌ای یافت نشد.

چن و ولپ[۳۹] (۲۰۰۵) در پژوهشی به بررسی سطح سواد مالیه شخصی دانشجویان آمریکایی پرداخته‌اند. نمونه پژوهش آن‌ ها مشتمل بر ۹۲۴ دانشجو بوده است. نتایج پژوهش حکایت از وجود رابطه بین سوادمالی و ویژگی‌های جمعیت شناختی (دموگرافیک) دانشجویان و همچنین تأثیر سوادمالی بر نظریه ها و تصمیم‌گیری‌های دانشجویان داشت. بنا به اظهار نظر نویسندگان مقاله، نتایج نشان از نیاز به بهبود وضعیت مالیه شخصی دانشجویان داشت زیرا علی‌رغم اینکه سوالات پرسشنامه اغلب از مباحث پایه‌ای مطرح شده بود، متوسط امتیاز مالی دانشجویان در حدود ۵۳% بود. میانگین امتیاز دانشجویان در هیچ یک از حوزه های فرعی سوادمالی نظیر دانش عمومی، پس‌انداز و استقراض، بیمه و سرمایه‌گذاری بیش از ۶۵% نبود و ضعیف‌ترین حوزه مورد بررسی سرمایه‌گذاری با میانگین امتیاز ۴۰% بود. دانشجویانی که در رشته‌های غیربازرگانی و در کلاس‌های پایین‌تر مشغول به تحصیل بودند، زنان، افراد کمتر از ۳۰ سال و دانشجویانی که تجربه کاری (سابقه اشتغال) کمتری داشتند، دارای امتیاز سوادمالی پایین‌تر نسبت به سایرین بودند.

همچنین دانشجویانی که سوادمالی کمتری داشتند در اتخاذ تصمیمات خود در حوزه های دانش عمومی، پس‌انداز و استقراض و سرمایه‌گذاری بیشتر دچار اشتباه می‌شدند ولی در تصمیمات بیمه‌ای تفاوتی بین افراد مورد آزمون مشاهده نگردید. به نظر نویسندگان بدون تقویت بنیه مالیه شخصی دانشجویان، آن‌ ها در تصمیم‌گیری‌های خود در دنیای واقعی دچار اشتباه می‌شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:29:00 ق.ظ ]




۲-۴-۹ پنج تا هشت سالگی

هر چه کودکان بزرگتر می‌شوند، نقاشی­های آن ها نیز واقع‌گرایانه تر می­شوند. امّا نقاشی­های کودکان در فاصله سنی پنج تا هشت سالگی هنوز شامل عناصری است که کودک بر وجود آن ها آگاهی دارد، حتی اگر به طور طبیعی قابل رویت نباشد. ‌به این لحاظ حاصل کار آن ها نقاشی «شفاف بینی» یا «اشعه ایکس»نامیده می­ شود. این خصوصیت مربوط به مرحله‌ای است که لوکه آن را «واقعگریی فکری» نامید ه است.

نقاشی های کودکان در این مرحله ،از نظر مقیاس وجزئیات، بیش از پیش به سمت واقعگرایی بصری حرکت می‌کند.در این مرحله نقاشی های آن ها از چهره انسان،طرح بچّه قورباغه­ای را پشت سر می‌گذارد‌، و به نشان دادن سروبدن جا از یکدیگر می­رسد. جزئیات بیشتری از قبیل دست ها و انگشتان و لباس نیز بیش از پیش تصویر می­شوند (مخبر ۱۳۷۰، ۸۶).

۲-۴-۱۰ هشت سالگی تا نوجوانی

کودکان هشت ساله به بالا غالباًسعی در نقاشی­های خود عمق را نشان بدهند. لوکه این مرحله از تکامل را «واقعگرایی بصری» نامیده است. به نظر می­رسد همراه با بالا رفتن سن نقاشی های کودکان نیز به سمت افزایش واقعگرایی بصری حرکت می­ کند. نقاشی­های آزاد بچّه­های بزرگتر، یعنی بچّه­های سه ساله یا ده ساله، از نظر سبک ‌به‌تدریج‌ به سمت الگو های قرار دادی حرکت می‌کند.در این مرحله چهره­ های کارتون و چهره­ های سریال­های کمیک مرتباً نقاشی می­شوند. نقاشی­ها، تنوع وتشخیص کمتری پیدا می‌کنند.به نظر می­رسد که کودکان در این سن غالباً از نقاشی خود ناراضی‌اند و دیگر رغبتی به انجام این فعالیت ندارند. گفته می شود دلیل این امر آن است که آن ها قادر نیستند نتایج دلخواه خویش را از نقاشی­های به دست آورند. کودکانی که همچنان به نقاشی کشیدن ادامه می‌دهند.خواه در نتیجه تشویق دیگران باشد و یا خود آموزی، غالباً صورخیالی، شخصیت­ها و کاریکارتورهای خود را گسترش می­ دهند و بدین وسیله حد معینی از آزادی را در بیان خویش حفظ ‌می‌کنند (گاردنر۱۹۸۰، ۷۴).

۲-۴-۱۱ شاخص های هیجانی ‌در مورد نقاشی کودکان

کوپیتس چنین فرض می­کرد که نگرانی­های رورمره نیز در نقاشی بیان می­شوند. که وی آن را در مقایسه با بازتاب خصوصیات پایدار شخصیتی یا «تصور بدنی» عموماً بازتابی از حالات جاری هیجانی تلقی می‌کرد. در آزمون کوپیتس، آزمون کننده ،یک ورق کاغذ سفید به اندازه A4،یک مداد، و یک پاک کن به کودک می‌دهد. آنگاه دستور داده می‌شوند از نو می خواهم تصویر یک آدم کامل را روی این ورق کاغذ بکشی، این آدم را تو می­توانی هر طور که دلت بخواهد نقاشی بکشی. باز داشت (کوپیتس[۵۵] ۱۹۶۸، ۱۴۴).

کوپیتس رعایت این نکته را ضروری می‌دانست که کودک ،نقاشی آدم را حتماً در حضور آزمون کننده بکشد و برگزاری آزمون انفرادی را برآزمون گروهی ترجیح می‌داد .خانم کوپیتس متذکر می شود ،بود یا نبود فلان جز خاص در نقاشی می‌تواند در یک سن دارای اهمیت بالینی باشد و در اختیار ما گذاشته است که گویا با استناد به آن ها ‌می‌توان نقاشی‌های انجام شده از پیکره انسان توسط کودکان دارای پریشانی هیجانی را از نقاشی های کودکان عادی باز شناخت (فرامرزی ۱۳۸۷، ۱۴۰).

۲-۴-۱۲ انتخاب موضوع نقاشی بین پسرها و دخترها

مطالعات انجام شده با بهره گرفتن از آزمون نقاشی آدم بارها و بارها نشان داده است که کودکان ترجیح می‌دهند پیکره های همچنین خودشان را نقاشی کنند. از گردآوری ۲۰۰۰ نقاشی انجام شده از جانوران توسط نوجوانان پی بردند که بیشتر پسرها به کشیدن تصویر مار، ماهی و اسب علاقمندند و بیشتر دختر نیز ترجیح می­ دهند گربه، خرگوش وسگ نقاشی کنند (فرامرزی ۱۳۸۲، ۲۱۴).

۲-۴-۱۳ اضافه نمودن شخصیت های دیگر

در نقاشی هایی که از افراد خانواده کشیده می شود ممکن است شخصیت دیگر ی اضافه شود که ممکن است یک مرد، یک زن، یک نوزاد وحتی یک حیوان باشد. به کمک این شخصیت اضافه شده، کودک تمایلات و خواسته­ هایی را که جرئت عملی کردن آن ها را ندارند به صورت تخیلی و تصور عملی می‌سازد این شخصیت اضافه شده ممکن است حتی به صورت حیوان که جانشین انسان شده واعمال او را انجام می­ دهند نشان داده شود (صرافان ۱۳۸۷، ۲۲۳).

۲-۴-۱۴ کمبود محبت

گاهی ،کودک به داشتن رابطه عاطفی ‌ارضا کننده با پدر و مادرش موفق نمی شود ونمی تواند یک ارتباط حقیقی با آن ها برقرار سازد.این کمبود به طریق مختلفی ظاهر می شود .یکی از طرق آن ،شامل نشان دادن اعضای خانواده در حال غذا خوردن است که بیانگر احتیاج به ارضای «من نقاشی» است. کمبود محبت هم ممکن است با سایه زدن افراطی در نقاشی‌ها وبه کارگیری زیاد از حد رنگ تیره نشان داده شود. (صرافان، ۱۳۸۷)

۲-۴-۱۵ نقاشی در مقام بازی

خود کودکان نقاشی را نوعی بازی می­پندارند مشتاقانه به آن می­پردازند ‌و درست همان طور که در بازی افرادی با اسباب بازی­ها وچیزهای دیگر غرق می‌شوند در آن نیز عرق می‌شوند. یکی از نظریه­ های بازی می­گوید انسان­ها ذاتاً برای فعال شدن در کارها ی گوناگون آمادگی دارند وبازی طریقه ای برای تخلیه انرژی اضافی است (شیلر[۵۶] ۱۸۷۵، ۱۴۴).

۲-۴-۱۶ حسادت

نظریه‌ بازی در صورتی که ‌در مورد نقاشی اعمال شود، معتقد است که کودکان در کارهای هنری خود به تمرین و تکمیل مهارت‌هایی می‌پردازند که وقتی به سنین بالا برسند برایشان مفید خواهد بود (فرامرزی ۱۳۸۲، ۲۱۵).

۲-۴-۱۷ بی ارزش کردن اشخاص

وقتی در نقاشی، یکی از اعضای خانواده وجود ندارد می‌توان نتیجه گرفت که کودک آگاهانه ویا ناخودآگاه آرزوی نبودن آن شخص را دارد این پدیده بیشتر ‌در مورد خواهران و برادران روی می­دهد که بیشتر کودکان نسبت بدان­ها کینه و حسادت می­ورزد. شخص که برای کودک ارزش ندارد، همیشه در آخرین لحظه وبا کمترین جزئیات و کوچک­تر از همه وخارج از گروه خانواده، در حالتی کاملاً ثابت کشیده می­ شود. طریق دیگر برای بی­ا­رزش کردن یک شخص تصویر او و سپس پاک کردن آن است. پاک کردن تصویر کشیده شده نشانگر کشمکش درونی کودک ‌در مورد شخص مورد نظر است (صرافان ۱۳۸۷، ۱۷۶).

۲-۴-۱۸ کودک و میمون

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:28:00 ق.ظ ]