کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 خطرات فروش ابزارهای دیجیتال
 بازاریابی موثر در توییتر
 معرفی نژادهای محبوب سگ
 کسب درآمد از تبلیغات گوگل
 نشانه‌های عشق ماندگار
 درآمد از فروشگاه آنلاین
 ملاک‌های ازدواج از دید روانشناسی
 درآمد از طریق وبسایت
 رازهای درآمدزایی از بلاگ‌نویسی
 افزایش فروش عکس آنلاین
 احساس گناه در رابطه عاشقانه
 راه‌های ساده درآمد خانگی
 درمان جوش سگ در خانه
 تولید محتوای تعاملی موفق
 آموزش دستشویی سگ ژرمن شپرد
 درآمد از ترجمه هوش مصنوعی
 اشتباهات پرهزینه در پادکست‌نویسی
 کسب درآمد بدون سرمایه اولیه
 خطرات درآمد طراحی با هوش مصنوعی
 درآمد از عکاسی آنلاین
 کسب درآمد از آموزش هوش مصنوعی
 شناخت نژاد سگ کن کورسو
 احساس تنهایی در روابط عاشقانه
 معیارهای انتخاب همسر برای مردان
 نگهداری سگ ساموید پشمالو
 اقدامات ضروری نگهداری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



به نظر می‌رسد که در حقوق ایران نیز شخص خصوصی می‌تواند به نمایندگی از اشخاص حقوقی حقوق عمومی اقدام به انعقاد معاملات دولتی نماید که در این صورت با وجود خصوصی بودن عناصر هر دو طرف، معامله، دولتی محسوب می شود. بعضی از اساتید حقوق، نظیر: دکتر موتمنی معتقد است که امکان این نمایندگی با رعایت شروطی وجود دارد. از نظر ایشان :

«مأمور دولت نمی تواند برای انجام آن (وظیفه دولتی ) به دیگری وکالت دهد، یعنی تفویض اختیار کند، مگر این که قانون به صراحت چنین مسأله ای را پیش‌بینی کرده باشد». [۶]

گفتار دوم : هدف عمومی معاملات دولتی

عنصر هدف در معاملات دولتی ناشی از اندیشه مداخله گری دولت در امور اجتماع و مردم به خاطر ارائه خدمات عمومی می‌باشد. معاملات دولتی همانند سایر قراردادها نیستند که منعقد کننده آن دو طرف خصوصی داشته باشند. بلکه گویی طرف سومی در این معاملات، حضور نامرئی دارد و آن مردم کشور یا منطقه است که امضاء نماینده آن ها در ذیل قرارداد نیامده، اما نتایج واقعی قرارداد، مردم را تحت تأثیر قرار می‌دهد. زیرا به عنوان مثال، یک وظیفه مهم شهرداری یا دولت، این است که به مردم ارائه خدمت کند (خدمات عمومی). ‌بنابرین‏ معاملات دولتی، برای رفع نیازمندی های مشترک مردم یک کشور یا مردم یک منطقه از طریق ارائه خدمات عمومی به وجود می‌آیند. مانند خدمات مربوط به راه سازی، حمل و نقل عمومی داخل و خارج شهری (راه آهن). مفهوم هایی چون قدرت عمومی یا منفعت عمومی یا خدمات عمومی یا وجود پاره ای ابهامات که در حد مرز آن وجود دارد، هنوز از مفاهیم اساسی و مهم است، زیرا مفاهیم مذبور به مسأله تقسیم حقوق به عمومی و خصوصی مربوط می شود که به قول ریپر:«در هر جا که وظیفه مؤسسه و سازمانی انجام خدمات عمومی باشد، آن مؤسسه از اقتدارات دولت و امتیازات حقوق عمومی استفاده می‌کند».[۷] رأی ۲۴ دسامبر ۱۹۵۲ شورای دولتی (دادگاه عالی اداری) مصر گویای آشکار ضابطه هدف عمومی در معاملات دولتی است، این رأی نیل به هدف عمومی را ممیز قرارداد اداری از غیر اداری می شناسد، هدفی که مطلق حق خاص هیچ کس به تنهایی نیست و معتقد است نیل ‌به این هدف سبب می شود که دستگاه های دولتی و بلدی کشور بتوانند بر اجرای صحیح معاملات دولتی نظارت کنند یا شروط آن ها را تغییر دهند یا به تعهدات غیر مالی معامله بیفزایند یا برخی از این تعهدات را کاهش دهند یا حذف یا تعدیل کنند.[۸]

گفتار سوم : پیروی معاملات دولتی از احکام خصوصی

لازمه تأمین هدف عمومی این است که معامله دولتی، احکام خاص خود را داشته باشد که آن را از احکام قراردادهای مدنی، تجاری و کار، متمایز می‌کند. این احکام، تحت عنوان قواعد «اقتداری، ترجیحی و حمایتی» مورد بحث قرار می‌گیرد. ‌به این صورت که احکام خاصه حاکم بر رابطه قراردادی، اصطلاحاً احکام ترجیحی نامیده می‌شوند. این احکام، مربوط به اقتضای منافع عمومی، حاکمیت دولت و نظم عمومی جامعه می‌باشد که پاسدار خدمات عمومی می‌گردد. این احکام، جنبه آمره دارند و در واقع حافظ منافع عمومی هستند.

منظور از احکام مخصوص، دسته معینی از قواعد حقوقی هستند که غالباً سازمان های دولتی را نسبت به طرف معامله، در موقعیت ترجیحی یا امتیازی قرار می‌دهند و بعضاً نهادهای عمومی را مکلف می‌سازند که حمایت طرف قرارداد بشتابند.[۹]

گفتار چهارم : صلاحیت دادگاه های اداری برای رسیدگی به اختلافات ناشی از معاملات دولتی

اقتضای قبول نظام مستقل برای حقوق اداری و به تبع آن معاملات دولتی این است که مرجع رسیدگی به اختلافات ناشی از تعبیر و تفسیر و یا اجرای معاملات دولتی، دادگاه های اداری باشد. منظور از دادگاه های اداری هیئت های رسیدگی به تخلفات اداری یا شوراهای صالح برای رسیدگی به اختلافات ناشی از کارگر و کارفرما، یا دادگاه های اداری به معنی اصطلاحی کلمه نیست، بلکه مراد دادگاه هایی است که به اختلافات حاصله بین سازمان های اداری و مردم رسیدگی می‌کند. مصداق این نوع از دادگاه ها در ایران «دیوان عدالت اداری» می‌باشد. در بعضی کشورها برای رسیدگی به اختلافات، دو نوع مرجع به موازات یکدیگر وجود دارد: دادگاه های اداری و دادگاه های قضایی معمولی که به نظام دو گانه حل اختلافات مشهور هستند. در چنین نظاماتی به طور اساسی رسیدگی به اختلافات ناشی از ایقاعات و قراردادهای اداری (معاملات دولتی) با دادگاه های اداری است.

شایان ذکر است که صلاحیت دیوان عدالت اداری تنها ‌در مورد تصمیمات اداری که از مقامات اداری داخلی صادر شده باشد و در ماده ۱۱ قانون دیوان عدالت اداری دو نوع دعوی پیش‌بینی شده است: یکی دعوای ابطال یا دعوای تجاوز از قدرت و دیگری دعوای خسارت. ‌در مورد دعاوی ابطال یا دعوای ناشی از معاملات دولتی دیوان عدالت اداری خود را صالح در رسیدگی نمی داند و در آرای متعدد ‌به این موضوع اشاره شده است. هیئت عمومی دیوان در یک رأی وحدت رویه چنین نظر داده است:

«نظر ‌به این که رسیدگی به دعاوی ناشی از قراردادها که مسائل حقوقی می‌باشند و باید به صورت ترافعی در محاکم صالحه دادگستری مورد رسیدگی قرار گیرند در مقررات دیوان عدالت اداری مقرر شده و شکایت مطروحه که مستند به قرارداد اجاره مطرح گردیده از مصادیق دعاوی ناشی از قرارداد خارج از حدود صلاحیت دیوان عدالت اداری بوده است، لذا رأی شعبه ششم که مبین این معنی است، وفق موازین قانونی مشخص می شود…» (رأی مورخ ۳۰/۴/۷۱ شماره دادنامه ۵۹ کلاسه پرونده ۷/۱۹۵ و نیز ردی مورخ ۲۹/۲/۷۵ شماره دادنامه ۷۵/۶).[۱۰]

در انتهای این گفتار باید گفت که به دلیل این که هدف معاملات دولتی خدمات عمومی و تأمین منافع عمومی است. ‌بنابرین‏ به اقتضاء طبع اهدافی که این معاملات دارند، دارای طبع تدریجی و اقتداری خاص هستند و در مواردی از اصل آزادی و برابری طرفین و لزوم پایبندی به تعهدات که در قراردادهای حقوق خصوصی وجود دارد به هیچ وجه پیروی نمی کنند.

مبحث دوم : ماهیت معاملات دولتی از منظر تفاوت های معاملات دولتی با معاملات خصوصی

برای تبیین ماهیت معاملات دولتی باید از منظر تفاوت های معاملات دولتی با معاملات خصوصی از حیث اصول حاکم بر هر یک از آنان، به موضوع نگاه کنیم. نخست به بررسی این تفاوت ها بر پایه اصول حاکم بر معاملات خصوصی می پردازیم.

گفتار اول : تفاوت‌معاملات دولتی با معاملات خصوصی از حیث اصول و قواعد حاکم بر معاملات خصوصی

اصل آزادی قراردادها، اصل نسبی بودن قرارداد، اصول لازم الاجرا بودن قرارداد، تفاوت از لحاظ هدف و تفاوت از لحاظ تشریفات، مهمترین تفاوت ها و اصول حاکم بر معاملات خصوصی هستند که شرح هر کدام در ذیل آمده است.

بند اول : اصل آزادی قراردادها

در تعریف اصل آزادی قراردادها گفته شده است : «به موجب این اصل، هر قرارداد و عقد بین اشخاص، معتبر است. ضرورت نیست که قانون معین، نظر به اعتبار یک یک قراردادها بدهد، فقط کافی است که قانون، از قرارداد خاصی منع نکرده باشد. پس اگر دیده شد که قانون، قراردادهای را منع نکرده است، آن قرارداد معتبر است و این اعتبار از اصل فوق، سرچشمه می‌گیرد»[۱۱] همچنین آورده اند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 03:58:00 ق.ظ ]




برون گرایی[۶] داشتن توانایی اجتماعی ، دوست داشتن مردم، با جرئت بودن، فعّال بودن و پرحرف بودن، علاقه داشتن به ریسک در مارهای بزرگ و مشاغل (گروسی فرشی، ۱۳۸۱).

تجربه پذیری[۷] مجموعه عقل گرایی، خلّاقیت، سنّتی نبودن و بااستعداد بودن را می‌گویند (اشتون و لی و پروجینی و زاروتا و رین اوت [۸] و دی بلاس و بویس و دی راد [۹] ، ۲۰۰۴).

سازگاری[۱۰] جلوه گر ویژگی‌های خوشایندی از قبیل مردم داری، یاری رسانی، غیر دفاعی بودن و نیز همکاری و همراهی سهل با دیگران می‌باشد (کلارک و رابرتسون[۱۱]، ۲۰۰۵).

مسئولیت پذیری[۱۲] فردی که هدفمند، با اراده و مصمّم باشد و در تمام مسائل اصول اخلاقی را رعایت کند در این زمره قرار می‌گیرد (گروسی فرشی، ۱۳۸۱).

ارزش‌های شخصی[۱۳] مفهومی مطلوب از هدف‌ها، آرزوها، غایت‌ها یا شیوه های عملی است که رفتار انتخابی بشر را می‌سازد (شری و ورما[۱۴]، ۱۹۹۴). به منافع، لذّت‌ها، علائق، ترجیح‌ها، الزام‌ها، مطلوب‌ها، دافعه ها و جاذبه ها و دیگر کیفیت‌های انتخابی در دنیای متنوّع گزینش‌ها اشاره دارد ( سیلز[۱۵]، ۱۹۶۸، به نقل از اعظم آزاده، ۱۳۸۷).

ارزش‌های شخصی بسیار زیادی وجود دارد ولی ما در اینجا فقط همان ۱۰ ارزشی که در آزمون ارزش‌های شخصی مورد استفاده قرار داده‌ایم را تعریف می‌نماییم که شامل ارزش مذهبی، اجتماعی، مردمی، زیبایی شناسی، اقتصادی، دانش، لذّت جویانه، قدرت، وجهه خانوادگی و سلامتی می‌شود.

ارزش مذهبی[۱۶] این ارزش‌ها با اصطلاحاتی همچون ایمان به خدا، تلاش در جهت شناخت خدا، ترس از غضب الهی و عمل کردن مطابق ضوابط اخلاقی که در کتاب‌های مذهبی آمده است، تعریف می‌شود.

ارزش اجتماعی[۱۷] این ارزش به معنای مهربانی، دوستی و همدردی با مردم، حتّی به قیمت فدا کردن آسایش و راحتّی شخصی خویش می‌باشد.

ارزش مردمی[۱۸] این ارزش به معنای احترام برای فردیت، عدالت اجتماعی و عدم تبعیض میان اشخاص بر اساس جنس، زبان، مذهب، طبقه، رنگ، نژاد و وضعیت خانوادگی می‌باشد.

ارزش زیبایی شناسی[۱۹] ارزش زیبایی شناسی به معنای علاقه به شکل و تناسب و هماهنگی، عشق به زیبایی و هنرهای زیبا و تمایل به آراستگی و نظم و ترتیب می‌باشد.

ارزش اقتصادی[۲۰] این ارزش به معنای تمایل به پول و منافع مادی است.

ارزش دانش[۲۱] این ارزش به معنای عشق به دانستن اصول نظری و کشف حقایق از هر نوع است.

ارزش لذّت جویانه[۲۲] ارزش لذّت جویانه در اینجا به مفهوم پسندیده بودن، عشق به خوش‌گذرانی و دوری از درد و رنج است.

ارزش قدرت[۲۳] ارزش قدرت به صورت پسندیده بودن حکومت و تسلط بر دیگران و همچنین رهبری دیگران تعریف می‌شود.

ارزش وجهه خانوادگی[۲۴] ارزش وجهه خانوادگی به مفهوم پسندیدگی آن موارد از رفتارها، نقش‌ها، کارکردها و روابط است که وجهه خانوادگی فرد را تعیین می‌کند.

ارزش سلامتی[۲۵] ارزش سلامتی توجّه به نگهداری بدن در وضعیت مناسب به منظور تحمّل وظایف و اعمال طبیعی است.

قضاوت اخلاقی[۲۶] قضاوت ‌در مورد درست یا نادرست بودن یک عمل است (ربر[۲۷]، ۱۳۶۸). توانایی تفکّر ‌در مورد جنبه‌های اخلاقی موقعیت‌ها و تصمیم گیری‌هایی است که در آن حقوق اوّلیه دیگران حفظ شود (نیوکامر[۲۸]، ۱۹۹۳)

۲-۷-۱ تعاریف عملیاتی

ویژگی‌های شخصیّت : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق فرم کوتاه پرسشنامه ۵ عامل بزرگ شخصیّت ([۲۹]NEO-ffi) به دست می‌آید.

روان رنجوری : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق زیر مقیاس روان رنجوری فرم کوتاه پرسشنامه ۵ عامل بزرگ شخصیّت (NEO-ffi) به دست می‌آید.

برون گرایی : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق زیر مقیاس برون گرایی فرم کوتاه پرسشنامه ۵ عامل بزرگ شخصیّت (NEO-ffi) به دست می‌آید.

تجربه پذیری : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق زیر مقیاس تجربه پذیری فرم کوتاه پرسشنامه ۵ عامل بزرگ شخصیّت (NEO-ffi) به دست می‌آید.

سازگاری : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق زیر مقیاس سازگاری فرم کوتاه پرسشنامه ۵ عامل بزرگ شخصیّت (NEO-ffi) به دست می‌آید.

مسئولیت پذیری : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق زیر مقیاس مسئولیت پذیری فرم کوتاه پرسشنامه ۵ عامل بزرگ شخصیّت (NEO-ffi) به دست می‌آید.

ارزش‌های شخصی : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق پرسشنامه ارزش‌های شخصی ([۳۰]PVQ) به دست می‌آید.

ارزش مذهبی : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق زیر مقیاس ارزش مذهبی پرسشنامه ارزش‌های شخصی (PVQ) به دست می‌آید.

ارزش اجتماعی : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق زیر مقیاس ارزش اجتماعی پرسشنامه ارزش‌های شخصی (PVQ) به دست می‌آید.

ارزش مردمی : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق زیر مقیاس ارزش مردمی پرسشنامه ارزش‌های شخصی (PVQ) به دست می‌آید.

ارزش زیبایی شناسی : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق زیر مقیاس ارزش زیبایی شناسی پرسشنامه ارزش‌های شخصی (PVQ) به دست می‌آید.

ارزش اقتصادی : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق زیر مقیاس ارزش اقتصادی پرسشنامه ارزش‌های شخصی (PVQ) به دست می‌آید.

ارزش دانش : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق زیر مقیاس ارزش دانش پرسشنامه ارزش‌های شخصی (PVQ) به دست می‌آید.

ارزش لذّت جویانه : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق زیر مقیاس ارزش لذّت جویانه پرسشنامه ارزش‌های شخصی (PVQ) به دست می‌آید.

ارزش قدرت : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق زیر مقیاس ارزش قدرت پرسشنامه ارزش‌های شخصی (PVQ) به دست می‌آید.

ارزش وجهه خانوادگی : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق زیر مقیاس ارزش وجهه خانوادگی پرسشنامه ارزش‌های شخصی (PVQ) به دست می‌آید.

ارزش سلامتی : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق زیر مقیاس ارزش سلامتی پرسشنامه ارزش‌های شخصی (PVQ) به دست می‌آید.

قضاوت اخلاقی : در این پژوهش عبارت است از نمراتی که از طریق فرم کوتاه آزمون مباحث معیّن ([۳۱]DIT) به دست می‌آید.

فصل ۲

پیشینه پژوهش

در این فصل ادبیات پژوهش را مورد بررسی قرار می‌دهیم. ابتدا نظریات موجود درباره هر کدام از متغیّرهای پژوهش را بررسی می‌نماییم. سپس ارزش‌های شخصی را بررسی می‌نماییم. در انتها نیز نظریات مربوط به نظریات مربوط به قضاوت اخلاقی شامل نظریه پیاژه و نظریه کولبرگ را می‌آوریم.

سپس تحقیقات انجام شده مشابه و یا تحقیقاتی که در زمینه‌های مشابه با این پژوهش بوده‌اند را بررسی می‌نماییم. از آنجایی که مطالعات بسیار اندکی پیرامون ارتباط بین متغیّرهای این پژوهش انجام شده است لذا در این قسمت تعدادی از این پژوهش‌های تک ‌متغیره و تقریباً تمام پژوهش‌هایی که به ارتباط بین ویژگی‌های شخصیت و ارزش‌های شخصی و قضاوت اخلاقی پرداخته‌اند را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:58:00 ق.ظ ]




کلاپر (۲۰۰۱) ۳۷ کشور ‌و داده های قانونی ، مالی و سایر مشخصه‌ های آن ها را که بر ورشکستگی قانونی شرکت‌ها تاثیر می‌گذارد ، بررسی کرد. او دریافت که اگر کارایی سیستم قضایی بالا باشد ، حقوق بستانکاران در کشور ، قوی ، سیستم مالی بازارگرا و روابط بانکی ضعیف تر باشد ، ورشکستگی های قانونی شرکت‌ها بیشتر خواهد بود.

مطالعات بانک جهانی نشان می‌دهد که کشورهایی که مبنای قانون عرضی ( انگلیس مدار ) دارند ، بیشترین حفاظت از سرمایه گذار را فراهم می‌سازند در حالی که آنهایی که مبدأ قانون مدنی دارند

( فرانسه ، آلمان و اسکاندیناوی ) حداقل حفاظت از حقوق سرمایه گذار را ارائه می‌دهند. به علاوه یافته ها نشان داد که ارتباط سهمی بین مبدأهای قانونی و اداره شرکت ( موضوعاتی مثل پرداخت سود و مالکیت شرکت ) و در سراسر دنیا وجود دارد.

۲-۶-۱-۲- سیاست‌های قانون ورشکستگی

برای تعیین سیاست های قانون ورشکستگی ، در این بخش قانون ورشکستگی آمریکا را مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهیم.قانون ورشکستگی آمریکا در خدمت سه هدف عمده است:

۱) حل مشکلاتی که بین طلبکارها در ارتباط با یک بدهکار ورشکسته به وجود می‌آید.

۲) ارائه «فرصتی دوباره» به افراد بدهکاری که به شدت به خاطر بدهی‌های خود تحت‌فشار قرار دارند.

۳) نجات و حفظ ارزش شرکت‌های تحت‌فشار با بهره گرفتن از سازمان‌دهی مجدد و جلوگیری از انحلال شرکت‌ها.( زیمسکی ،۲۰۰۵ ، ۱۱۴)[۲۹]

اولا قانون ورشکستگی مشکل مربوط به وجود طلبکارهای متعدد را حل می‌کند. قانون پرداخت بدهی در موارد غیرورشکستگی، فرآیندی فردی شده‌ است و به مبادلات دوجانبه میان طلبکارها و بدهکارها بستگی دارد. در مواردی غیر از ورشکستگی، وصول بدهی‌ها در اصل مسابقه‌ای است که به تلاش و کوشش فراوان نیاز دارد. طلبکارهایی که بتوانند مطالبه خود علیه بدهکار را به ادعا علیه اموال وی تبدیل کنند، تحت‌قوانین ایالتی مجاز و محق به انجام چنین کاری هستند، اما طلبکاران نمی‌توانند برخی از اموال فرد بدهکار (مثلا خانه وی) را طلب کنند. با این وجود، در صورتی که یک فرد بدهکار ورشکست شده و دارایی‌های کافی برای راضی ساختن همه طلبکارها وجود نداشته باشد، مشکلی عمومی و مشترک به وجود می‌آید. هر یک از طلبکارها، از این انگیزه برخوردار هستند که تلاش کنند تا دارایی‌های بدهکار را به تصرف خود درآورند حتی در صورتی که این امر سبب شود که دارایی‌های مشترک و عمومی طلبکارها، در کل، زودتر از موعد به پایان رسند. اگرچه با همکاری طلبکارها در توزیع دارایی‌های فرد بدهکار به گونه‌ای قاعده‌مند، وضعیت آن ها به عنوان یک گروه بهتر خواهد شد، اما هر یک از این افراد طلبکار انگیزه‌ دارند که جهت قاپیدن سهم خود به رقابت برخیزند. اگر یکی از طلبکارها منتظر بماند، اما دیگران این کار را نکنند آنگاه دارایی‌های کافی برای برآورده شدن مطالبات وی موجود نخواهد بود. ورشکستگی، این رقابت را به نفع توزیعی قاعده‌مند از دارایی‌های فرد بدهکار متوقف می‌سازد. این امر، از طریق اقامه دعوی جمعی رخ می‌دهد و همه افرادی که علیه فرد بدهکار اقامه دعوی کرده‌اند را به طور مشترک در بر می‌گیرد. به محض اینکه فرد بدهکار، اعلام ورشکستگی کند، همه اقدامات جمعی طلبکارها، به صورت خودکار متوقف شده و از انجام فعالیت‌های بیشتر در راستای وصول بدهی بدون اجازه دادگاه ورشکستگی ممانعت به عمل می‌آید. علاوه‌بر آن، هر گونه وصول بدهی از بدهکار ورشکست شده از سوی طلبکارها در دوره پیش از تشکیل پرونده ورشکستگی فرد بدهکار، می‌تواند مورد ممانعت قرار گیرد.

یک گزینه سیاستی جالب که در‌حال ‌حاضر قانونی نیست، این است که طرفین مجاز باشند که مشکل دسترسی مشترک را از طریق قرارداد و قوانین شرکتی حل کرده و لذا نیازی به اعلام ورشکستگی نباشد.

دومین هدفی که قانون ورشکستگی آن را دنبال می‌کند، فراهم آوردن امکان «آغاز مجدد» برای فرد بدهکار از طریق لغو بدهی‌های وی هنگام ورشکستگی است، اگر چه موارد بسیاری برای توجیه آغاز مجدد ارائه شده‌اند، اما هیچ یک از آن ها کاملا راضی‌کننده نبوده و مبنایی قاطع برای قانون فعلی ‌در آمریکا فراهم نمی‌آورند. بر مبنای قانون فعلی، بدهی فرد بدهکار لغو می‌شود و این حق برای بدهکار، اجباری و غیرقابل چشم‌پوشی است. این امر باعث می‌شود که ریسک وام‌دهی به فرد بدهکار افزایش یافته، هزینه اعطای اعتبار به همه بدهکارها بالا رفته و به سهمیه‌بندی و کاهش اعطای اعتبار به قرض‌گیرنده‌های پرریسک منجر ‌شود. این در حالی است که بدهکار‌ها بتوانند از حق لغو بدهی خود در برخی شرایط یا در تمامی موقعیت‌ها چشم‌پوشی کرده یا از این حق به طور کامل استفاده نکنند، ممکن است کارآتر باشد و وضعیت بهتری را برای آن ها به وجود آورد، زیرا در این صورت بدهکاران می‌توانند با صرف‌نظر کردن از حق لغو بدهی‌های خود، از نرخ‌های بهره پایین‌تر یا دیگر شرایط اعتبارگیری مناسب‌ برخوردار شوند. در واقع، سیستم قانونی آمریکا در فراهم کردن یک سیاست آغاز مجدد اجباری، منحصر به فرد است.

نرخ اعلام ورشکستگی شخصی در بیست و پنج سال گذشته به طرز چشمگیری افزایش یافته و از کمتر از ۲۰۰هزار مورد در سال ۱۹۷۹ به بیش از ۶/۱میلیون مورد در ۲۰۰۴رسیده است.این نرخ‌های اعلام ورشکستگی شخصی به طور معمول، به واسطه عواملی چون میزان بالای بدهی‌های شخصی، طلاق و بیکاری ایجاد می‌شدند. اما با توجه به رفاه بی‌سابقه در طی بیست و پنج سال اخیر که دوره‌ای است که در آن به طور کلی نرخ بیکاری پایین، نرخ طلاق رو به کاهش، نرخ‌های بهره پایین و انباشت سریع ثروت خانواده ها در اثر رونق شدید بازار بورس و املاک مسکونی را شاهد بوده‌ایم، این مدل سنتی از دلایل اعلام ورشکستگی مصرف‌کننده ها غیرقابل دفاع شده است. برخی معتقدند که کاهش بدنامی‌های مرتبط با ورشکستگی، تغییر در هزینه ها و فواید نسبی اقتصادی اعلام ورشکستگی ( به ویژه آسان‌گیری قوانین ورشکستگی در «آیین‌نامه ورشکستگی» مصوب ۱۹۷۸) و تغییر در خود سیستم اعتبار مصرف‌کننده ها سبب شده است که افراد، نسبت به گذشته تمایل بیشتری برای اعلام ورشکستگی داشته باشند . کنگره در واکنش ‌به این افزایش بی‌سابقه در ورشکستگی های شخصی و دلایل مربوط به آن، اصلاحاتی را در راستای کاهش سوء‌استفاده از سیستم فعلی و فریب‌کاری در آن پیشنهاد ‌کرده‌است. یکی از تغییرات پیشنهاد شده این است که افراد پر‌درآمدی که اعلام ورشکستگی می‌کنند، ملزم باشند که بخشی از بدهی‌های خود را از محل درآمدهای آتی خود بپردازند.( زیویکی،۱۳۸۳ ،۱۲ )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:58:00 ق.ظ ]




در مدارسی دیگر افرادی تحت عنوان راهنمایان آموزشی همین نقش را به طور رسمی ایفا می‌کنند. این راهنمایان در مدرسه پست سازمانی ندارند و از طرف مناطق آموزش و پرورش بر حسب ضرورت به کار در مدارس منصوب می‌شوند، این افراد گاهی وقت‌ها با مسایل و مشکلاتی مواجه می‌شوند، زیرا معلمان آنان را نماینده آموزش و پرورش می‌دانند و نمی‌توانند با آنان ارتباط نزدیک و صمیمانه برقرار کرده، بر اساس درک مشترک با آنان همکاری حرفه‌ای داشته باشند.

به هر حال، در مدرسه‌ای که معلم و راهنمای آموزشی یکدیگر را می‌پذیرند ، نتایج مطلوب‌تری به دست خواهد آمد. از ویژگی‌های مدارس موفق این است که فردی، مسوول فرایند عمل نظارت و راهنمایی باشد، زیرا موفقیت هر مدرسه مستلزم برنامه‌ نظارت و راهنمایی اثربخش است (گلیمان، گوردون و رأس گوردون ، ۱۹۹۵؛ به نقل از نیکنامی، ۱۳۸۶).

۲-۱-۲- وظایف راهنمایان تعلیماتی (آموزشی)

وایلز وباندی (۱۳۸۲؛ ترجمه نیکنامی) وظایف راهنمایان آموزشی را به شرح ذیل می دانندو همچنین سلیمانی (۱۳۸۳) نیر به برخی وظایف راهنمای آموزشی به شرح زیر اشاره نموده است.

۱ ـ برنامه‌ریزی آموزشی

راهنمای‌آموزشی در تدوین و توسعه‌ برنامه ها و خط‌مشی‌ها با دیگر کارشناسان و متخصصان همکاری نزدیک دارد.

۲ ـ توسعه و تحقق برنامه های درسی

مسئولیت اجرای مؤثر فعالیت‌هایی که به تحقق هدف‌های برنامه‌ درسی منجر می‌شود با راهنمای آموزشی، مدیر و معلم است. راهنمای آموزشی در طراحی، اجرا، ارزشیابی و توسعه‌ برنامه های درسی و نیز ارائه‌ کمک‌های موردنیاز با معلم همکاری نزدیک و حرفه‌ای دارد.

۳ ـ نظارت و هماهنگی

حصول اطمینان از نیل به هدف‌هایی که نظام برای آموزش و پرورش تعیین کرده بر عهده راهنمایان آموزشی است که با معلمان به طور مستقیم همکاری دارند.

۴ ـ رهبری آموزشی

وظیفه اصلی راهنمایان، همکاری حرفه‌ای با معلمان و ارائه‌ رهنمودها و راهبردهایی است که به معلمان کمک می‌کند کارشان را بهتر انجام دهند.

۵ ـ ایجاد انگیزه

وظیفه مدیران و راهنمایان این است که برای تأمین انگیزه ها و هدف‌های معلمان فرصت‌های لازم را فراهم کنند. نظرخواهی از معلمان، مشارکت دادن آنان در تصمیم‌گیری‌ها، سهیم کردن آنان در اداره امور آموزشی مدارس، توجه به نیازهای حرفه‌ای و کمک به رشد و پیشرفت آنان، تشویق و حمایت از آنان در مواقع ضروری و جلب اعتماد و احترام آنان از روش‌هایی است که انگیزه های قوی در کار معلمان ایجاد می‌کند.

۶ ـ تمرین (نمایش) معلمی

راهنمای تعلیماتی (آموزشی) در نقش معلمی، روش‌های نوین تدریس را برای معلمان اجرا می‌کند و از آنان می‌خواهد که روش‌های جدید را به کار گیرند و نتایج آن را در کلاس درس مطالعه و بررسی کنند. تحقیق درباره‌ روش‌های مؤثر و سودمند و قرار دادن آن‌ ها به جای روش‌های متداول و کم‌اثر از وظایف راهنمایان آموزشی است.

۷ ـ پیشرفت حرفه‌ای

راهنمایان آموزشی باید در ایجاد زمینه و فرصت مناسب برای پیشرفت حرفه‌ای معلمان کوشش نمایند. همچنین باید سعی کنند از طریق آموزش‌های ضمن خدمت آنان را در مسیر پیشرفت حرفه‌ای قرار دهند تا به سطوح بالاتر ارتقا پیدا کنند. البته زمانی برنامه‌ نظارت و راهنمایی آموزشی، نتایج مطلوب‌تری دارد که خود معلمان نیز بخواهند به پیشرفت حرفه‌ای خود کمک کنند.

۸ ـ اجرای پژوهش‌های عملیاتی و کاربردی

در نقش تحقیقاتی، راهنمای آموزشی مبتکر و مروج تحقیقات در آموزش و پرورش است. راهنمای آموزشی باید سعی کند امکانات لازم برای اجرای طرح‌های تحقیقاتی مشترک معلمان را فراهم کند و به عنوان راهنما و مشاور تحقیقاتی، هماهنگی‌های لازم را بین معلمان به وجود آورد.

وظیفه راهنما در مدرسه یاری به معلمان برای آزاد ساختن آنان از مسایل و مشکلات و به کار گرفتن استعدادها در جهت بهبود وضع کارشان می‌باشد. هدف اصلی کمک و یاری به معلم در تدریس و تعلیم بهتر است (به بیان وایلز وباندی، ۱۳۸۲؛ ترجمه نیکنامی و سلیمانی، ۱۳۸۳).

۲-۱-۳- مطالعات در حوزه نظارت و راهنمایی آموزشی

در فرهنگ فارسی دهخدا، نظارت به معنای زیرکی، فراست، عقل ناظر، مقام او، مراقبت در اجرای امور و راهنمایی به معنای نشان دادن راه به کسی، رهبری، هدایت، و هماهنگی آمده است. از نظارت و راهنمایی آموزشی تعاریف گوناگونی شده است. رابینسون (۱۹۶۳) آن را فرایند آموزشی می­داند که در آن، کسی که دارای علم و مهارت بیشتری است، مسئولیت آموزشی فرد دیگری را که مهارت کمتری دارد، بر عهده ‌می‌گیرد. وایلز (۱۹۶۷) این امر را فرایند اصلاح برنامه درسی، اصلاح روش ها تدریس و آموزش ضمن خدمت، مواد کمک آموزشی در تدریس، ارزشیابی مؤثر، افزایش مشارکت جامعه در رشد و توسعه برنامه ­های مدرسه و اصلاح شرایط یادگیری می­داند. تنروتنر (۱۹۸۵) نظارت و راهنمایی آموزشی را در بر گیرنده شش مفهوم امور اداری، برنامه درسی، تدریس، رو ابط انسانی، مدیریت و رهبری می­داند که هدف همه مفاهیم کمک به بهبود وضع یادگیری است و بالاخره گوردون (۱۹۹۰) نظارت و راهنمای آموزشی را فرایند کمک مستقیم به مدرسان، توسعه برنامه درسی، رشد کارکنان، بالندگی گروهی و پژوهش های عملیاتی می­داند (خورشیدی، ۱۳۸۲).

شده است که گرچه لازم و ملزوم یکدیگرند، اما هر کدام دارای معنا و کاربرد خاصی هستند. واژه نظارت بیانگر همکاری با افراد و در بر گیرنده نوعی تعامل و منش مردم سالارانه است. نظارت به مشاهده و ارزیابی دقیق و مداوم یک عملکرد با دیدگاه منتقدانه اطلاق می­ شود که ‌می‌توان آن را به معنای مشاهده، ثبت، کشف عملیات و اقدامات دیگر دانست؛ در حالی که واژه راهنمایی جریانی است که در آن به فرد کمک می­ شود تا با توانایی­ ها، رغبت­ها و محدودیت­های خودآگاه در زندگی بهتر و مؤثرتر گام بردارد. به بیان دیگر، راهنمایی یعنی کمک به فرد دیگر برای درک بهتر و به کار بردن آگاهانه فرصت هایی که در اختیار دارد یا می ­تواند داشته باشد.

بدین ترتیب در واژه نظارت، آگاهی و در واژه راهنمایی، اقدام نهفته است. نظارت و راهنمایی آموزشی یکی از اجزای اصلی مدیریت و رهبری آموزشی به حساب می ­آید که بدون توجه ‌به این جزء، سایر اجزاء مدیریت و رهبری مثل برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت، هماهنگی، بسیج منابع و امکانات و غیره نیز ناقص است و تضمینی برای انجام درست آن ها وجود ندارد.

نظارت و راهنمایی آموزشی به تعریف دیگر عبا رت است از ارزیابی تصمیم گیری­ها و برنامه­ ها از زمان اجرای آن ها و اقدامات لازم برای جلوگیری از انحراف عملیات نسبت به هدف های برنامه و تصحیح انحرافات احتمالی (خورشیدی، ۱۳۸۲: ۱۸).

از سویی دیگر جریان فعالیت نظارت و راهنمایی آموزشی به سه بخش وظایف اداری، برنامه ریزی تحصیلی، وظایف آموزشی تقسیم می شود که در هر حوزه به ترتیب به تدوین اهداف و درجه بندی آن ها از نظر اولویت، تدوین هدف های درسی و تدوین برنامه های درسی پرداخته می شود (باندی و وایلز، ۲۰۰۴: ۱۸۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:58:00 ق.ظ ]




    1. صحراییان، مهدی، زیان های ناشی از تطهیر پول، کارگاه سراسری علمی کاربردی قضات دادگاه های انقلاب ، ۲۱-۲۳ دی ماه، ۱۳۷۹، ستاد مبارزه با مواد مخدر، چاپ اول،‌۱۳۸۱، ص۸۶٫ ↑

    1. پیشگر،‌علی اصغر، میزگرد بررسی پدیده پولشویی، ‌فصل‌نامه بانک صادرات، سال ششم، شماره ۲۱، تابستان ۸۱، ص۱۱ ↑

    1. Financial action task force ↑

    1. آمریکا، انگلیس، آلمان، آرژانتین، استرالیا، آفریقای جنوبی، اسپانیا، اتریش، ایسلند، ایرلند، ایتالیا، اتحادیه اروپا، بلژیک، برزیل، ترکیه، پرتغال، سنگاپور، سوئد، سوئیس، شورای همکاری خلیج فارس،‌چین، دانمارک، فنلاند، فرانسه، کانادا، کره، روسیه، ژاپن، لوکزامبورگ، مکزیک، نیوزلند، نروژ، هلند، هند، هنگ کنگ و یونان. ↑

    1. گیل دوبوتیز، پولشویی، ترجمه سید علی راسخ قائم مقامی، چاپ اول، ۱۳۸۳، نشر دیبا، ص۸ ↑

    1. Bsel ↑

    1. جی -۱۰ در واقع شامل ۱۱ کشور است: بلژیک، کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، هلند، سوئد، سوئیس، بریتانیا و ایالات متحده ↑

    1. Bank for international Settlements ↑

    1. Global Program me Against Money Laundering ↑

    1. United National Office on drug and Crime ↑

    1. Offshore Group of Banking Supervisors ↑

    1. Organisation for Economic Co-operation and Development ↑

    1. Egmont ↑

    1. Wolfsburg ↑

    1. International Association of Insurance Supervisors ↑

    1. International Organization of Securities Commissions ↑

    1. Fainancial Inteligence unit ↑

    1. Suspicous Trancaction Report ↑

    1. Cash Trancaction Report ↑

    1. financing intelligence unit ↑

    1. Know Your Administration ↑

    1. Know Your Business ↑

    1. Know Your Customer ↑

    1. Know Your Employee ↑

      1. ارجمند نژاد،‌عبدالمهدی، اصول ۲۵ گانه برای نظارت بانکی مؤثر، انتشارات کمیته نظارت بر بانکداری بال، بانک تسویه بین‌المللی، سپتامبر ۱۹۹۷، ترجمه گروه مطالعاتی بانکی و اعتباری، اداره مطالعات و مقررات بانکی، بانک مرکزی ج.ا.ا. ↑

    1. Money Laundering: A Bankers Guide to Avoiding Problems, Office of the Comptroller of the currency, Washington, D.C.,December 2002 ↑

    1. جزایری، مینا، پولشویی و مؤسسات مالی، مؤسسه‌ عالی آموزش بانکداری ایران. ↑

    1. ارجمند نژاد، عبدالمهدی، شناسایی کافی مشتری از سوی بانک‌ها، انتشارات کمیته نظارت بر بانکداری بال،‌اکتبر ۲۰۰۱، ترجمه گروه مطالعاتی بانکی و اعتباری، اداره مطالعات و مقررات بانکی،‌بانک مرکزی ج.ا.ا. ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:58:00 ق.ظ ]