۳٫ هوش اجتماعی از دیدگاه هچ[۵۹] و گاردنر
هچ و گاردنر مؤلفه های هوش اجتماعی را بدین گونه مطرح کرده اند:
۱- سازماندهی گروه: این مهارت که برای رهبران ضروری است، به دست گرفتن ابتکار عمل و هماهنگ ساختن تلاش های گروهی از مردم است. این استعداد در کارگردانان یا تهیهکنندگان برنامه های نمایشی، درجهداران ارتش، رهبران کارآمد هر نوع سازمان و واحد مشاهده می شود.
۲- ارائه راه حل: استعداد میانجیگری، اجتناب از تعارض یا حل تعارضهایی که سر بر آوردهاند. افرادی که این توانایی را دارند در انجام گرفتن معاملات و همچنین بر داوری کردن یا وساطت در مشاجرات توانایی زیادی دارند.
۳- ارتباط فردی: این استعداد وارد شدن در رویارویی با دیگران و یا شناخت و پاسخ دادن مناسب به احساسات و علایق مردم را آسانتر میسازد که هنر برقراری ارتباط نامیده می شود.
۴- تجزیه و تحلیل اجتماعی: به معنای توانایی دریافت احساسات، انگیزشها و علایق دیگران و داشتن درکی عمیق از آن میباشد. این آگاهی نسبت به احساسات دیگران باعث می شود که آنان با سهولت با دیگران صمیمی و مرتبط شوند. در بهترین حالت فرد با این توانایی، درمانگر یا مشاوری توانا می شود (اسلوب، ۱۳۸۹: ۲۲-۲۴).
۴٫ هوش اجتماعی از دیدگاه آلبرشت
به نظر آلبرشت برای فهم هوش اجتماعی مرحله اول این است که آن را در متن طبقات هوش چندگانه گاردنر قرار دهیم. از نظر گاردنر هوش به چند نوع تقسیم می شود: هوش زبانی یا کلامی[۶۰]، هوش موسیقیایی[۶۱]، هوش منطق ریاضی[۶۲]، هوش فضایی[۶۳]، هوش بدنی- جنبشی[۶۴]، هوش بین فردی و هوش درون فردی و هوش طبیعت گرایانه[۶۵]. اما آلبرشت هوشهای چندگانه گاردنر را دوبارهچینی کرده و این طبقات را مطابق جدول (۲-۱) معرفی نمود:
هوشهای چندگانه آلبرشت
طبقه توصیف هوش انتزاعی دلیل و برهان نمادی هوش اجتماعی سازگاری با دیگران هوش عملی تسلط داشتن بر انجام کارها هوش هیجانی خودآگاهی و مدیریت خود هوش زیبایی شناختی فهم تصویر، طرح، موسیقی، هنر و ادبیات هوش حرکتی مهارت های جسمانی مثل ورزش، رقصیدن و …
منبع: آلبرشت، ۲۰۰۵: ۴
در حقیقت این شش هوش اساسی مانند شش وجه یک مکعب هستند. هر یک موقعیتی دارند و هر گوشه با دیگر زوایا تشکیل یک کل می دهند. میتوان به هر یک از شش بعد کلیدی به عنوان یک حادثه یادگیری در خود نگاه کرد. نتایج تحقیقات نشان میدهد که مبنای هر یک از شش هوش در زندگی شکل میگیرد. مطمئناً انسان تازه متولد شده ترکیب بسیار قوی و خوبی را از این شش هوش خواهد داشت. امّا آیا بزرگسالان می توانند در این ابعاد به رضایت دست یابند؟ درباره این موضوع اطلاعات خیلی کمی وجود دارد. هوش اجتماعی توانایی سازگاری داشتن با دیگران و درک آنها است تا با فرد تشریک مساعی داشته باشند. آلبرشت با توجه به یافته های محققان علوم اجتماعی همچون گاردنر و گلمن، پنج حوزه کلیدی را به عنوان یک چارچوب توصیفی برای هوش اجتماعی پیشنهاد میدهد در جدول(۲-۲) به توصیف آن ها پرداخته شده است:
مدل نظری هوش اجتماعی
قلمرو مهارت توصیف آگاهی از موقعیت توانایی خواندن موقعیتها، فهم زمینه اجتماعی که بر روی رفتار تأثیر می گذارد، و انتخاب استراتژی های رفتاری که اغلب تمایل به موفقیت دارند. شخصیت همچنین معروف به طرز رفتار، شخصیت احساسی بیرونی خود که دیگران دریافت میکنند: اعتماد، عزت نفس و ارزش خود. اصالت متناقض یا غیر موثق، اصالت (صحت) روشی است برای رفتار کردن تا ادراکی به وجود آید که فرد با خودش و دیگران به یک اندازه صادق و درستکار است. وضوح توانایی فرد تا خود را به وضوح اظهار کند، زبان را به طور مؤثر به کار گیرد، مفاهیم را به وضوح بیان کند و عقاید دیگران را ترغیب کند. همدلی بیشتر از یک احساس درونی خویشاوندی یا قدردانی به خاطر تجارب دیگران، همدلی در این زمینه توانایی ایجاد احساس مرتبط با دیگران و درک آن ها را نشان میدهد، و دعوت آن ها برای اینکه بیشتر از اینکه علیه تو حرکت کنند به سوی تو گام بردارند.
منبع: آلبرشت، ۲۰۰۵: ۶
۵٫ هوش اجتماعی از دیدگاه سیلورا، مارتین یوسن و داهل
سیلورا، مارتین یوسن و داهل (۲۰۰۱) مؤلفه های هوش اجتماعی را شامل: ۱- پردازش اطلاعات اجتماعی، ۲- آگاهی های اجتماعی و ۳- مهارت های اجتماعی و میدانند (عصاری، ۱۳۹۱: ۳۴-۳۵). در ذیل به معرفی آن ها پرداخته می شود:
۱- پردازش اطلاعات اجتماعی
پردازش اطلاعات اجتماعی یعنی آگاهی و پذیرش شرایط اجتماعی، تعریف و تعیین اهداف، جستجوی بازخورد و راه حلهای اجتماعی، گرفتن تصمیمات بهینه در حالی که در همان زمان اثربخشی آن مشاهده می شود (فریبورگ[۶۶] و دیگران، ۲۰۰۵: ۳۴ و جنی[۶۷]، ۲۰۰۶: ۳۰۸). پردازش اطلاعات اجتماعی، به توانایی فهم و پیشبینی رفتارها و احساسات دیگران اطلاق می شود (اسلوب، ۱۳۸۹: ۹۴). این خرده مقیاس بر توانایی درک و فهم و پیش بینی رفتار و احساسات دیگران تأکید می کند و توانایی برای فهم پیامهای کلامی و غیر کلامی در روابط انسانی، درک پیامهای پنهانی و همچنین پیامهای آشکار را مورد سنجش قرار میدهد. پردازش اطلاعات راهی برای پیوند منفعلانه در ارتباط است. افرادی که اطلاعات را صرفاً پردازش میکنند فعالانه در پی آن نمیگردند، امّا وقتی با آن مواجهه شدند آن را به کار می گیرند، حتّی اگر این مواجهه تصادفی باشد (گلمن، به نقل از بلوچ، ۱۳۷۹).
۲- آگاهیهای اجتماعی:
“
[دوشنبه 1401-09-14] [ 08:54:00 ق.ظ ]
|