۲-۱۳-۱۴ منابع و مصارف وجوه :

یکی از عوامل مؤثر در اتخاذ سیاست های تقسیم سود، وضعیت نقدینگی شرکت و یا خالص جریانات نقد ورودی و خروجی است. هرقدر منابع وجوه شرکت کمتر از مصارف وجوه باشد، بیانگر جریان نقد خروجی است و یکی از عواملی است که نقدینگی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

۲-۲۰-۱۵ توانایی استقراض :

موقعیت نقدینگی تنها راه انعطاف پذیری و احتیاط در رابطه با تقسیم سود نمی باشد. چنانچه شرکت توانایی اخذ وام با شرایط آسان در مدت کوتاه را داشته باشد می‌تواند در رابطه با تقسیم سود از انعطاف لازم برخوردار باشد. این توانایی ممکن است، به شکل اعتبار بانکی، اخذ وام از بانک و یا تعامل غیر رسمی مؤسسات مالی در تحدید شرایط اعتباری به وجود آید. به علاوه توانایی وام گیری ممکن است به شکل صدور اوراق قرضه و مراجعه به بازار سرمایه نیز باشد. البته شرکت در توانایی خود در کسب وجوه از طریق ایجاد بدهی، عامل هزینه بدهی را نیز باید در نظر بگیرد و آن را در مقابل مزایای پرداخت سهام مقایسه نماید.

۲-۱۳-۱۶ بازپرداخت بدهی :

در انتخاب میان دو راه یعنی بازپرداخت بدهی ها و اعلان سود سهام معمولا بازپرداخت بدهی ها ترجیح داده می شود، زیرا اولا ممکن است بازپرداخت بدهی ها نوعی اجبار و اضطرار به همراه داشته باشد و ثانیاً کاهش بدهی، ریسک مالی شرکت را کاهش می‌دهد و از این طریق باعث افزایش قیمت سهام می‌گردد. به طور کلی وقتی شرکت در پرداخت دیونش ناتوان است و یا اینکه در صورت پرداخت سود ناتوان خواهد گردید، سعی خواهد نمود سود را به جای توزیع بین سهام‌داران به پرداخت بدهی های خود اختصاص دهد.

۲-۱۳-۱۷ نرخ رشد وتوسعه شرکت :

آن دسته از شرکت هایی که برنامه های توسعه در پیش دارند طبعا نیازشان به تامین مالی دارایی های خود زیاد است. در این صورت چنین شرکت هایی به جای توزیع زیاد سود ترجیح می‌دهند آن را به عنوان سود سنواتی در شرکت حفظ نمایند.

۲-۳-۱۸ تاثیر دوره های تجاری :

در زمان رکود شرکت ها سود کمتری را توزیع می نمایند. برای حل این معضل مدیریت در طول دوران تورم سود های شرکت را انباشته می کند تا بتواند با هر گونه کسری و کمبود نقدینگی در دوران رکود مقابله کند.

باید توجه داشت در بازاری که با رکود روبرو است نرخ بالای سود سهام یکی از مکانیزم های مهم بازاریابی برای اوراق بهادار می‌باشد. ‌بنابرین‏ مدیریت باید دید بلند مدتی در این مورد نسبت به پرداخت های سود سهام شرکت داشته باشد.

۲-۱۳-۱۹ نوع شرکت :

در شرکت هایی که تعداد سهام‌داران آن معدود و متجانس می‌باشد می توان رضایت سهام‌داران را مبنی بر عدم توزیع سود و حفظ و نگهداری آن به صورت سود سنواتی جلب نمود، اما در شرکت هایی که مالکیت آن گسترده بوده و سهام در دست عده کثیری می‌باشد که دارای نقطه نظرات متفاوتی هستند، نظر واحدی ‌در مورد چگونگی پرداخت سود سهام نمی تواند تعیین کننده باشد.

۲-۱۳-۲۰ هزینه های نمایندگی :

تضاد اطلاعاتی میان مدیریت و سهام‌داران هزینه ای به صورت تفاوت قیمت سهام را به دنبال دارد که این هزینه ها به هزینه های نمایندگی معروف است. چنانچه در شرکتی تضاد نسبی یا جزیی میان سهام‌داران و مدیران وجود داشته باشد. در این صورت مدیریت برای حفظ موقعیت خود ناچاراست سیاست تقسیم سود را اتخاذ نماید که هزینه های نمایندگی را به حداقل برساند. در این شرایط سود سهام نقش عمده ای ‌در ارزش شرکت خواهد داشت. زیرا پرداخت سود سهام به طور غیر مستقیم مبین نتیجه فعالیت های سرمایه گذاری مدیریت قلمداد می‌گردد.

۲-۱۴ روش های تعیین قیمت سهام :

چگونگی تعیین قیمت سهام یکی از مهمترین مسائل مدیریت مالی است. اندکی تغییر در قیمت سهام، رقم عمده ای از ثروت سهام‌داران را دستخوش تغییر می‌کند. روش های متداولی برای قیمت گذاری سهام وجود دارد. از جمله این روش ها ارزش نقدی، ارزش مؤسسه‌ ی دایر، ارزش دفتری، ارزش بازار، ارزش ذاتی و…. هستند.

در این مجال فقط مدل های تعیین ارزش ذاتی رامورد بررسی قرار می‌دهیم و تاثیر سود هر سهم و سود نقدی را در این مدل ها نشان می‌دهیم. در واقع ارزش یک دارایی به وسیله ارزش فعلی جریانات نقدآتی تعیین می شود. یک سهم دو نوع جریان نقدی دارد.

الف- سود سهام که بر اساس یک نظم پرداخت می شود.

ب- ارزش سهم هنگامی که به فروش می رود.

۲-۱۴-۱ ارزش هر سهم عبارت است از :

۱- ارزش تنزیل شده فعلی شامل سود هر سهم و قیمت سهم در دوره ای که سهم فروش می رود.

۲- ارزش تنزیل شده یِِِ سود های آتی.

نتیجه اینکه ارزش سهام عادی برای سرمایه گذار مساوی است با ارزش فعلی سود پیش‌بینی شده آینده. برای سرمایه گذارانی که ریسک پذیر هستند و منافع بلند مدت را می خواهند یعنی اینکه نمی خواهند طی چند سال آینده سهام خود را بفروشند مدل مناسبی است.

۲-۱۴ انواع روش های ارزیابی سهام :

با توجه به رشد سهام شرکت می توان سه مدل کلی را در نظر گرفت.

۱- مدل رشد صفر

۲- مدل رشد ثابت

۳- مدل با رشد فوق العاده

۲-۲۳ مکاتب قیمت گذاری سهام :

به طور کلی انواع دیدگاه های قیمت گذاری سهام به شرح زیر تقسیم می‌گردد :

۲-۱۵ تجزیه و تحلیل گران بنیاد گرا :

از دیدگاه این دسته از تحلیل گران، ارزش سهام به دو عامل ریسک و بازدهی بستگی دارد. برای محاسبه ارزش شرکت و سهام آن این دو عامل را باید محاسبه کرد. تحلیل گران بنیاد گرا برای محاسبه قیمت سهام آینده را پیش‌بینی می‌کنند یعنی از وضعیت اقتصادی، صنعت، سود آوری شرکت و سرمایه گذاری های جدید برای محاسبه آن استفاده می‌کنند. بعد از تجزیه و تحلیل های فوق و اطلاعات به دست آمده از آن قیمت را محاسبه می‌کنند. در این دیدگاه از طریق سیاست تقسیم سود قیمت را محاسبه می‌کنند. تجزیه و تحلیل گران بنیاد گرا متکی به تئوری متغیر تصادفی هستند. به دلیل آنکه هر اطلاعاتی وارد بشود در قیمت تاثیر می‌گذارد.

‌بنابرین‏ طبق این دیدگاه همیشه بعد از وارد شدن اطلاعات جدید به بازار قیمت سهام در طول و محور ارزش ذاتی تعیین می شود.

۲-۱۶ ابزار محاسبه سهام بنیادگرایان :

مهمترین ابزار این گروه برای محاسبه قیمت سهام عبارتند از :

الف- تجزیه و تحلیل درآمد هر سهم :

ارزش سهام با درآمد شرکت رابطه مستقیم دارد. هر قدر درآمد بیشتر باشد. سهام آن شرکت در بازار از ارزش بالایی برخوردار خواهد بود. در ضمن اگر تقاضا برای خرید آن سهام زیاد باشد ارزش این گونه سهام نیز بیشتر می شود.

ب- جریان های نقدی هر سهم :

هر اندازه که جریانات نقدی هر سهم بیشتر و درآمد ایجاد شده به صورت وجه نقد باشد. به همان اندازه نیز ارزش سهام افزایش می‌یابد.

ج- سود تقسیمی هر سهم :

از دیدگاه تجزیه و تحلیل گران بنیادگرا هر اندازه که سود بیشتری توزیع شود به همان اندازه نیز ارزش سهام بیشتر افزایش می‌یابد.

د..بازده سرمایه گذاری :

د- نشان دهنده شاخص ارزیابی کارایی مدیریت در کسب سود حاصل از عملیات اجرایی می‌باشد. بازده سرمایه گذاری از دو عامل گردش دارایی ها و حاشیه سود تشکیل شده است.

گردش دارایی ها از تقسیم فروش شرکت بر مجموع دارایی ها به دست می‌آید و حاشیه سود هم از تقسیم سود قبل از کسره بهره و مالیات بر مجموع دارایی ها به دست می‌آید. سپس در هر شرکتی هر اندازه بازده سرمایه گذاری بیشتر باشد ارزش سهام آن شرکت نیز بالاتر می رود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...