دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – قسمت 9 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
وقتی در پژوهشها تفاوتهای بین دو جنس موردمطالعه قرار میگیرد، این احتمال وجود دارد که وجود تفاوت به دلیل تفاوت نوع تربیت و تبلیغات و… باشد؛ در همین راستا، بیولنز و بالک (۲۰۰۸) در پژوهش خود نقش تأثیر انواع خاصی از برنامه های رسانههای جمعی بر درک خطر ترافیکی را بررسی کردند. یکی از نتایج به دستآمده آن ها بیان می کند که درک خطر ترافیکی پسرها بیشتر تحت تأثیر برنامه های تلویزیونی قرار میگیرد. آن ها بیان کردند که برنامه های تلویزیونی بر روی رانندگی با سرعت، رانندگی بعد از مصرف الکل از طریق تأثیر گذاشتن بر روی درک خطر ترافیکی تأثیر دارد. در انتها، آن ها برای گروه برنامه ریزان پیشگیری پیشنهاد میکنند عملیات ایمن ترافیکی را در برنامه های تلویزیونی نوجوانان بگنجانند قبل از اینکه آن ها رانندگی واقعی را تجربه کنند.
سن و تجربه رانندگی
فین و براگ[۱۵۴] (۱۹۸۶) احتمال بالای خطر تصادف در رانندگان جوانتر را به عدم موفقیت آن ها در پیش بینی موقعیتهای خطر مرتبط دانسته است. برای اثبات این موضوع، مکنایت و مکنایت[۱۵۵] (۲۰۰۳) با تجزیهو تحلیل ۲۰۰۰ تصادفهایی که مسبب آن ها رانندگان جوان و تازه کار آمریکایی بودند، به این نتیجه رسیدند که پیش بینی و شناسایی نکردن بهموقع خطرات در ۴۴ درصد تصادفات نقش داشتند. کیوامبای و واتز (۱۹۸۱) در پژوهش خود با بیان اینکه زمان واکنش برای محرکهای ساده و معمولی در افراد جوانتر بیشتر است ولی رانندههایی با سنین ۲۵ تا ۵۵ سال به طور معناداری سریعتر از رانندگان با سن زیر ۲۵ سال به خطرات بالقوهای نشان داده شده در شبیهساز پاسخ دادند، به نتیجه مشابهی در این خصوص رسیده بودند (هورسویل و همکاران، ۲۰۰۸؛ مککنا و کریک، ۱۹۹۱؛ اسمیث و همکاران، ۲۰۰۹؛ والز و هورسویل، ۲۰۰۷؛ وتون، هورسویل، هاثرلی، وود، پاچانا، و آنستی، ۲۰۱۰). آرنت[۱۵۶] (۲۰۰۲) و دیری و فیلدز (۱۹۹۹) بیان میکنند، شواهد این واقعیت را نشان میدهد که رانندگان جوانتر تمایل دارند تا خطر تصادفات در موقعیتهای خطرناک را کم برآورد کنند و در مقابل آن، تواناییهایشان برای اجتناب از تهدیداتی که شناساییشده را بیش برآورد کنند. این یافته ها با نتایج دیجوی[۱۵۷] (۱۹۹۲) همراستا بود، او نیز به این نتیجه رسید، همین خوشبینی بیشازحد رانندگان جوانتر به تواناییهایشان است که به بروز بالاتر اشتباه در تصادفات این گروه منجر شده است. فین و براگ (۱۹۸۶)، گریگرسن[۱۵۸] (۱۹۹۶)، و پک[۱۵۹] (۱۹۸۵، ۱۹۹۳) نیز در پژوهشهای خود با بررسی این دیدگاه غیرواقعی ذهنی در رانندگان جوان به نتایج مشابهی دستیافتهاند (به نقل از ماستن[۱۶۰]، ۲۰۰۴).
دو متغیر سن و تجربه رابطه تنگاتنگی با هم دارند که در برخی موارد تفکیک کامل این دو از هم که اگر ممکن باشد بسیار مشکل است. پژوهشها نشان می دهند، نوجوانان تمایل دارند میزان بالاتری از خطرات رانندگی را تحمل کنند در واقع خطرپذیر[۱۶۱]ترند، ازنظر تجربی هم نوجوانان به خاطر فقر تجربه و توانایی، نمی توانند خطرات در حین رانندگی را بهدرستی شناسایی کنند. باور اشتباهشان درباره اینکه می توانند از خطرات بکاهند، نیز به دو دلیل سن کم و کمبود تجربه است (آرنت، ۲۰۰۲؛ دیری و فیلدز، ۱۹۹۹)؛ بنابرین، مانند هر مهارت دیگری، این فرض منطقی به نظر میرسد که رانندهها توانایی درک خطر خود را با افزایش تجربهشان در این زمینه بهبود میبخشند (آندروود و همکاران[۱۶۲]، ۲۰۰۵). در همه جای دنیا رانندگان کمتجربه بسیار نقش پررنگتر در تصادفات و مرگومیرهای ناشی از آن دارند و در اینبین نیز رانندگان تازه کار مرد نیز در صدر لیست قرار دارند. در اکثر پژوهشها (برای نمونه، ساگبرگ[۱۶۳]، ۱۹۹۸؛ گریگرسن و بجورالف[۱۶۴]، ۱۹۹۶) نشان داده شده که علاوه فاکتورهای مربوط به سن، فقدان مهارت های مربوط به رانندگی، به عنوان یک عامل مهم درگیر در تصادفات توصیف می شود. بخصوص رانندگان تازه کار بیشتر به نظر میرسد فاقد مهارت های زیر باشند: داشتن توانایی مشاهده اطلاعات مربوط به موقعیتهای ترافیکی، تمرکز داشتن بر جنبه های مختلف محیط ترافیکی که به طور بالقوه دارای خطر است، و ایجاد ارتباط و پیوند بین عکسالعملشان (رفتار) به مهارتهایشان (رولوفز، ویسرز، اونا و ناگل، ۲۰۰۹).
باوجوداینکه مهارت های عمومی رانندگی مانند همکاری و هماهنگی دست و چرخ و یا رانندگی بین خطوط بسیار آسان است، شکل گیری و توسعه مهارت ها و تواناییهای رانندگی ایمن مانند آگاهی از موقعیتهای بالقوه خطرناک و درک خطر مستلزم گذشت زمان هستند (دیری،۱۹۹۹؛ استرادلینگ و مادوز[۱۶۵]، ۲۰۰۱؛ به نقل از یونال، ۲۰۰۶؛ بورووسکی، شینارو اورون-گیلاد، ۲۰۱۰؛ هاورث و میولویهیل، ۲۰۰۶). بورووسکی، شینار و اورون-گیلاد (۲۰۱۰) در پژوهش خود بیان میکنند که رانندگان باتجربه و مسنتر نسبت به رانندگان جوان بیتجربه به خطرات بالقوه حساسیت بیشتری از خود نشان می دهند. موقعیتهای بالقوه خطرناک آنهایی هستند که وقایع به صورت ناخواسته و برنامه ریزی نشده رخ می دهند. بورووسکی، شینار و اورون-گیلاد (۲۰۱۰) در پژوهش خود تحت عنوان سن، مهارت و درک خطر در رانندگی بیان میکنند که رانندگان باتجربه و مسن در تشخیص خطر واقعی و تشخیص خطر بالقوه به یک اندازه و بهخوبی مهارت دارند. این در حالی است که رانندگان جوان و بیتجربه هنگامی متوقف شدند و یا ایستادند که موقعیت بسیار خطرناک گزارششده بود. رانندگان جوانتر بهواسطه فقر دانش مبتنی بر تجربه رانندگی، تمایل دارند در درجه اول به خطرات واقعی پاسخ دهند و آن ها به موقعیتهای بالقوه خطرناک یا دیر پاسخ می دهند یا اصلاً پاسخی نمیدهند و در ادامه بیان میکنند که در موقعیتهای خطر واقعی بین افراد ازنظر گروه سنی مختلف، تفاوت معناداری دیده نشده است. (بورووسکی، شینارو اورون-گیلاد، ۲۰۱۰؛ سومر، ۲۰۱۱).
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:00:00 ق.ظ ]
|