1. شخص به شخص: این مرحله تحت عنوان ” چه کسی می‌داند؟” به شناسایی افراد با دانش و آگاهی می پردازد. با بهره گرفتن از فناوری اطلاعات کارمندان دارای دانش و آگاهی را شناسایی کرده به سرعت افرادی که اطلاعات مورد نیاز سازمان را دارند در سازمان استقرار می‌یابند. یکی از فناوری های اطلاعاتی مورد استفاده در این مرحله اینترانت است که این امکان را فراهم می‌کند تا اطلاعات به سرعت مورد اشتراک قرار گیرند.

      1. شخص به اطلاعات: مرحله سوم با عنوان “آن ها چه می دانند؟” امکان دسترسی به اطلاعات ذخیره شده در قالب اسناد را برای کاربران فراهم می‌کند اطلاعات کارکنان ذخیره شده و برای همگان قابل دسترسی است. این مرحله با بهره گرفتن از کدگذاری دانش به طراحی، طبقه بندی و ذخیره اطلاعات از متخصصین داخلی می پردازد. مثال آن گزارش ها، قراردادها، فرم های تجاری، نامه ها، عکس، ایمیل و … است.

  1. شخص به سیستم: در مرحله آخر با دیدگاه”افراد چگونه فکر می‌کنند؟” کیفیت حل مشکلات دانش با کمیت سیستم بررسی می شود. در این مرحله سیستم های اطلاعاتی با بهره گرفتن از هوش مصنوعی و سیستم های خبره برای رفع مشکل دانش کارمندان قابل دسترسی است. سیستم های خبره مورد استفاده در این مرحله می‌توانند از اطلاعات یک یا چند متخصص برای ‌گروه‌های گسترده دیگران که نیازمند دانش هستند استفاده کند.

مراحل رشد

فناوری

مدیریت دانش

شکل(۲-۸-) مراحل مدیریت دانش از دیدگاه گوشتاک(۲۰۰۶)به نقل از زعفریان و همکاران۱۳۸۷ص۸۱

۲-۱-۸-۷- مدل استیو هالس

این مدل استراتژی های شش گانه ای به شرح ذیل ارائه ‌کرده‌است:

    1. جستجوی دانش جدید: در این مرحله مدیریت دانش باید در حوزه های مختلف به دنبال دانش های نو و جدید بگردد. این حوزه ها می‌تواند در درون سازمان سازمان یا بیرون از آن باشند.

    1. تولید دانش و یادگیری: یکی از استراتژی های مهم برای تولید دانش، فرایند یادگیری است. یکی از تأکیدات اصلی این مدل دستیابی به سازمان یادگیرنده است. زیرا سازمان یادگیرنده به عنوان یکی از ابعاد اصلی مدیریت دانش حائز اهمیت است.

    1. ذخیره سازی: وجود ساز و کار مناسب برای نگهداری و ذخیره سازی دانش در سازمان الزامی می‌باشد.

    1. توزیع: توزیع موفق دانش در سازمان، تا حدود زیادی به فرهنگ آن بستگی دارد. اگر توزیع دانش در یک فرهنگ مورد تأکید قرار نگرفته باشد، تلاش های مدیریت با شکست مواجه خواهد شد.

    1. حذف دانش های ذائد: تصور گذشتگان بر این بود که هرچه اطلاعات انسان بیشتر باشد، راه حل های بهتری را تدوین خواهد نمود. امروزه این تصور مورد انتقاد قرار گرفته است، زیرا اطلاعات زیاد الزاماً باعث بهبود راه حل ها و تصمیم ها نمی شود. بلکه اطلاعات و دانش های صحیح و به هنگام مورد تأکید است. این استراتژی بر حذف دانش ها و همچنین نگرش های قدیمی و مخرب تأکید دارد. در مدیریت دانش تغییری مدنظر می‌باشد که در راستای اهداف سازمان باشد. لذا دانش های نامناسب و مخرب می‌تواند مسیر این تغییر را عوض کند.

  1. به کارگیری دانش: دانش، زمانی ارزشمند خواهد بود که به کار گرفته شود. دانشمندی که از دانش خود هیچ گونه استفاده ای نمی کند، قطعا دانش وی برای دیگران ارزشی نخواهد داشت.

جستجوی دانش جدید

توزیع

به کارگیری

ذخیره سازی

حذف دانش زائد

تولید دانش و یادگیری

شکل(۲-۹-) مدل مبتنی بر فرایندهای دانش(استیو هالس،۲۰۰۱)

۲-۱-۸-۸- مدل شش بعدی مدیریت دانش

فیل پری و ایلکاتومی معتقدند که هر گونه جزئی نگری، موفقیت مدیریت دانش را با مشکلات جدی روبرو خواهد ساخت. آن ها بر اساس این نگرش شکل زیر را برای به کارگیری مدیریت دانش ارائه کرده‌اند.

چارچوب

مدیریت

دانش

ابزار دانش مدیریت تغییر

فرایند دانش اندازه گیری دانش

مفهوم دانش محتوای دانش

شکل (۲-۱۰-) مدل مدیریت دانش فیل پری و الیکاتومی(۲۰۰۱)

برای درک و به کارگیری دانش، اولین عامل درک مفهوم دانش است. دومین عامل، مدیریت تغییر سازمانی است. تغییر دانش یعنی تغییر نگرش و سیستم فعالیت های یک سازمان. سازمان برای به کارگیری مدیریت دانش نیازمند به کارگیری مدیریت تغییر سازمانی است. عامل سوم در ارتباط با اندازه گیری دانش است. این عامل میزان دستیابی به اهداف مدیریت دانش را مشخص می‌کند. بعد چهارم به فرایندهای دانش می پردازد. ساختارهای ارتباطی رسمی و غیررسمی باید بتواند فرایندهای پردازش دانش را بهبود بخشند و نقش ها و مسئولیت های جدیدی را که برای اثربخشی مدیریت دانش ضروری هستند تعریف کنند. این نقش ها می‌تواند شامل مدیران دانشی، کارکنان دانشی و مشتریان دانشی باشند. عامل پنجم محتوای دانش است. در این رابطه فیل پری و الیکاتومی به تقسیم بندی نوناکا و تاکه اوچی از دانش که آن را به دانش صریح و دانش نهفته تقسیم کرده‌اند اشاره نموده اند. ‌در مورد دانش صریح و نهفته می توان گفت که دانش صریح دانشی است که به صورت عینی و روشن قابل انتقال است و به سادگی می توان آن را به دیگران یاد داد. در مقابل دانش نهفته اگر چه در عملکرد افراد منعکس و آثار آن قابل مشاهده است، ولی به صورت تدوین شده نیست و نمی توان آن را به شکل صریح بیان کرد. برای دستیابی ‌به این دانش باید در تجارب دیگران سهیم شد و از این طریق آن را فرا گرفت. عامل ششم ابزار دانش می‌باشد. این ابزار می‌تواند شامل سیستم مستندات مدیریت، سیستم اطلاعات مدیریت، تکنولوژی اطلاعات و نظایر این ها باشد. البته باید توجه داشت که این بعد تنها بخش بسیار کوچکی از مدیریت دانش را به خود اختصاص می‌دهد زیرا مدیریت دانش بر خلاف مدیریت اطلاعات که بیشتر با این ابزارها سر و کار دارد، با مردم و ارزش های آن ها در ارتباط است.(فیل پری و الیکاتومی،۲۰۰۱)

۲-۱-۸-۹- مدل کلی ساختار نظام های مدیریت دانش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...