دانلود منابع پایان نامه ها – دیدگاههای بازارگرایی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
مفهوم بازارگرایی
تعاریف زیادی در مورد بازارگرایی صورت گرفته است که در زیر به برخی از آن ها اشاره می شود:
بازارگرایی هماهنگی و انسجام منابع شرکت و هدایت آن ها برای ایجاد ارزش برتر برای مشتریان، میباشد (نارور و اسلاتر؛۱۹۹۰، شاپیرو؛۱۹۹۸).
بازارگرایی یکی از جنبه های فرهنگ سازمانی است که در آن کارکنان، بالاترین ارزش را به سودآوری بنگاه و نگهداری مشتری از طریق ایجاد ارزش برتر می دهند. بازارگرایی یک نوع هنجار رفتاری است که در سرتاسر سازمان گسترش یافته و از طریق نوآوری پاسخگوی نیازهای حال و آتی بازار و مشتری است. (اسلاتر،۲۰۰۱).
در واقع مفهوم بازارگرایی، یک پایه مرکزی از بازاریابی است که به حالت مشارکت ذهنی یا فلسفه مدیریت کسب و کار اشاره دارد که بر اساس تلفیق و هماهنگی برای برآورده کردن نیازهای مشتری میباشد(کیرکا[۴۶] و همکاران،۲۰۰۹).
بازارگرایی به عنوان اصطلاحی جهت به کارگیری وسیع سازمانی رفتارهای بازاریابی است. بازارگرایی ایجاد هوشمندی در سراسر سازمان در ارتباط با نیازهای فعلی و آتی مشتری، نشر هوشمندی در بین بخشهای سازمانی و پاسخگویی سراسری به آن هوشمندی است (کوهلی و جاروسکی،۱۹۹۰).
بازارگرایی، طرح ریزی استراتژیک به وسیله ی واحدهای تجاری میباشد، به طوری که می تواند بهعنوان درجهای مشاهده شود که تجزیه و تحلیل شرکت از محیط بازاریابی خارجی روی فرایند طرحریزی استراتژیک تاثیر گذارد. (روکرت،۱۹۹۲).
بازارگرایی به عنوان(۱) جمع آوری سیستماتیک اطلاعات درباره مشتریان و رقبای کنونی و بالقوه، (۲) تجزیه و تحلیل سیستماتیک اطلاعات برای توسعه دانش بازار، (۳) استفاده نظامند از این دانش برای شناخت، درک، ایجاد، انتخاب، اجرا و اصلاح استراتژی، تعریف می شود(هانت و مورگان[۴۷]،۱۹۹۵).
فرهنگ، شامل سه عنصر رفتاری میباشد مشتری گرایی، رقیب گرایی و هماهنگی بین وظیفه ای. بازارگرایی هستهی فرهنگ سازمانی را تشکیل میدهد که تلاش میکند تا عملکرد بالای سازمان را با تأکید روی تهیه ارزش افزوده برای مشتریان ایجاد نماید(لید و آدوایر[۴۸]،۲۰۰۹).
همان طور که دیدیم تا کنون مفاهیم اجرایی متعددی برای بازارگرایی مطرح شده است ولی سه مفهوم بیشتر مورد استقبال قرار گرفته است:
۱٫مفهوم بازارگرایی از دیدگاه ‹‹نارور و اسلاتر››: این مفهوم اولین بار در سال ۱۹۹۰ ارائه گردید. این دو نویسنده ساختار بازارگرایی را در سه مفهوم زیر می دانند:
الف. مشتری گرایی[۴۹]
ب. رقیب گرایی[۵۰]
ج. هماهنگی بین بخشی[۵۱]
۲٫ مفهوم بازارگرایی از دیدگاه ‹‹کوهلی و جاورسکی››: این نظریه نیز در سال ۱۹۹۰ ارائه شد. این محققین معتقدند که بازارگرایی از سه جزء زیر تشکیل شده است:
الف. ایجاد هوشمندی نسبت به بازار در تمام سازمان
ب. توزیع هوشمندی در بین بخش ها
ج. پاسخ سازمان به هوشمندی ایجاد شده
۳٫ مفهوم بازارگرایی از دیدگاه کادومان و دیامانتوپولوس[۵۲]: این دو پژوهشگر (۱۹۹۵) با ترکیب مفهوم سازیهای نارور و اسلاتر (۱۹۹۰) و کوهلی و جاورسکی (۱۹۹۰) یک چارچوب جدید از بازارگرایی را بازمفهوم سازی کرده اند. مفهوم جدید بازارگرایی در شکل۱-۲ نشان داده شده است. بر اساس مفهوم جدید، بازارگرایی در سازمان شامل رفتارهای هماهنگ ایجاد و نشر هوشمندی و پاسخگویی به هوشمندی بر مبنای نگرشهای مشتری گرایی و رقیب گرایی است.
ایجاد هوشمندی
ایجاد هوشمندی
رقیب گرایی
مشتری گرایی
مشتری گرایی
رقیب گرایی
نشر هوشمندی
مکانیزم هماهنگی
رقیب گرایی
مشتری گرایی
پاسخگویی
رقیب گرایی
: بازمفهوم سازی بازارگرایی(کادوگان و دیامانتوپولوس،۱۹۹۵)
۳٫ مفهوم بازارگرایی از دیدگاه دی[۵۳] و سینکولا[۵۴]: این پژوهشگران بازارگرایی را یک فرایند چهار مرحله ای میدانند که عبارت است از: (دی،۱۹۹۴؛ سینکولا،۱۹۹۴)
الف. دستیابی به اطلاعات بازار
ب. توزیع و پخش اطلاعات بازار در سرتا سر سازمان
ج. تفسیر اطلاعات بازار پخش شده در سازمان
د. به کارگیری اطلاعات بازاریابی در برنامه ریزی استراتژیک شرکت و ارائه پاسخهای مناسب.
دیدگاههای بازارگرایی
رویکردهای کلیدی به بازارگرایی بر تعریف ابعاد آن، متمرکز شده اند، برای مثال کوهلی و جاروسکی(۱۹۹۰) بازارگرایی را به اجرای مفهوم بازاریابی ربط داده اند که در فعالیتها و رفتارهای یک سازمان منعکس می شود. به طور مشابه، نارور و اسلاتر(۱۹۹۰) بر ابعاد بازارگرایی و تأثیر آن بر عملکرد کسب و کار تمرکز کردند. مطالعات بعدی به نقش فرهنگ سازمانی در ایجاد و اجرای بازارگرایی پرداختند؛ برای مثال مشتری گرایی که به عنوان یکی از ابعاد بازارگرایی است، مجموعه ای از باورهایی را ایجاد می کند که علایق مشتری را در درجه اول اهمیت قرار میدهد در حالی که در رابطه با سایر سهامداران مانند مالکان، مدیران و کارکنان برای ایجاد یک سازمان سودآور، این کار را انجام نمیدهد. رفته رفته مطالعات انجام شده بر بازنگری نقش بازارگرایی تمرکز نمود. فاهی و همکاران[۵۵](۲۰۰۰) بازارگرایی را به عنوان توانایی اصلی بازاریابی معرفی می نماید. دیگر محققان مانند منگوک و اوه[۵۶](۲۰۰۶) و دی(۱۹۹۴) بازارگرایی را عاملی که به طور بالقوه باعث ایجاد مزیت رقابتی شرکت می شود، بیان میکنند(اسمیرنووا، ناود، هنبرگ، موزاس و کوچتچ[۵۷]،۲۰۱۱). در ادامه به بیان این رویکردها پرداخته می شود.
۱٫ دیدگاه تصمیم گیری (شاپیرو[۵۸]، ۱۹۸۸؛ گلازر[۵۹]، ۱۹۹۱)
۲٫ دیدگاه هوشمندی بازار(کوهلی و جاورسکی، ۱۹۹۰)
۳٫ دیدگاه فرهنگ بازارگرایی (نارور و اسلاتر، ۱۹۹۰)
۴٫ دیدگاه بازاریابی استراتژیک(روکرت، ۱۹۹۲).
۵٫ دیدگاه مشتری گرایی(دشپند وفارلی[۶۰]، ۱۹۹۸)
۶٫ دیدگاه بازارگرایی ترکیبی لافرتی و هالت(دولت آبادی، خائف الهی،۱۳۸۴؛ دیوانداری، سید جوادین، نهاوندیان، آقازاده،۱۳۸۷؛ آقازاده، مهرنوش،۱۳۸۹؛ کبیری،۱۳۹۰).
دیدگاه تصمیم گیری
یکی از دیدگاههای موجود در ادبیات بازارگرایی، دیدگاه تصمیم گیری است که توسط شاپیرو[۶۱] در سال ۱۹۸۸ مطرح گردید. شاپیرو مفهوم عملیاتی بازارگرایی را یک فرایند تصمیم گیری سازمانی تلقی میکند. در قلب این فرایند، مدیریت خود را متعهد به تصمیم گیری مشارکتی بین اعضای سازمان میداند. شاپیرو شرکتهای بازارگرا را دارای سه ویژگی زیر میداند که عبارتند از:
۱٫ اطلاعات حاصل از مشتری بسیار مهم بود و نفوذ مؤثری در بخشهای سازمان دارد.
۲٫ تصمیم گیریهای استراتژیک و تاکتیکی به صورت بین بخشی و بین فردی صورت میگیرد.
۳٫ بخشها و دوایر به صورت هماهنگ تصمیم میگیرند و خود را نسبت به تصمیمات اخذ شده متعهد میدانند.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-29] [ 03:37:00 ق.ظ ]
|