طبق تئوری قضاوت و تصمیم گیری،‌ افراد ‌به این خاطر اقدام به قضاوت و تصمیم گیری می‌کنند که پاسخگو هستند. مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ ممکن است توسط خود فرد، دیگران و یا ساختار سازمانی به فرد تحمیل شده و عوامل زیر را تحت تاثیر قرار دهد[۸۶] :

      • کیفیت گزارش های ارائه شده برای ادای مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌.

    • فرایند پردازش اطلاعات برای تصمیم گیری و قضاوت.

  • نتیجه تصمیمات و قضاوت های انجام شده.

فرد پاسخگو برای ادای مسئولیت خود تلاش می‌کند و تلاش او باعث تفکر دقیق وی درباره گزینه های مختلف و استفاده از تکنیک های تحلیل شرایط خواهد شد. تفکر دقیق درباره گزینه های مختلف و استفاده از تکنیک های تحلیل شرایط سبب بهبود کیفیت قضاوت ها و تصمیم گیری ها خواهد شد. در نتیجه این انتظار وجود دارد که مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ از طریق بهبود کیفیت قضاوت ها و تصمیم گیری ها، ‌بهبود نتیجه عملکرد افراد را در پی داشته باشد[۸۷]. تحقیقات روانشناسی از این موضوع حمایت می‌کنند.

مسئولیت حسابرس، اظهارنظر نسبت به صورت های مالی است و اظهار نظر چکیده مجموعه ای قضاوت های حسابرس است. حسابرس نیز همانند سایر ارکان جامعه،‌ نسبت به اعمال خود ( قضاوت هایش )، ‌مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ دارد. این مسئولیت ممکن است در قبال اشخاص زیر باشد :

    • مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ حسابرس در قبال حسابرسان ارشدتر.

    • مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ حسابرس در قبال صاحبکار.

  • مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ حسابرس در قبال سایر استفاده کنندگان از صورت های مالی حسابرسی شده.

در این پایان نامه، رابطه میان مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ حسابرس در قبال حسابرسان ارشدتر و قضاوت او درباره اهمیت حسابرسی مورد بررسی قرار گرفته است. ‌بنابرین در هرکجا که از عبارت” مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ حسابرس” استفاده شود، ‌منظور،‌ مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ حسابرس در قبال حسابرسان ارشدتر است.

یکی از معمول ترین موارد ‌پاسخ‌گویی‌ در مرحله بررسی کلی عملیات حسابرسی اتفاق می افتد.

این مرحله معمولا شامل مرور کارهای انجام شده حسابرسان، توسط حسابرسان ارشدتر است. این انتظار وجود دارد که حسابرسان در قبال حسابرسان ارشدتر،‌ نسبت به قضاوت هایی که انجام داده‌اند، پاسخگو باشند.

۲-۴-۲) سطوح مختلف مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ :

نوشته های موجود درباره مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ نشان می‌دهد که پدیده ‌پاسخ‌گویی‌،‌ ساختار بسیار پیچیده ای داشته و دارای اشکال و سطوح متفاوتی است و هریک از سطوح آن، تاثیری متفاوت بر عملکرد فرد دارند.

در سال های قبل از سال ۱۹۹۰، پژوهشگران حوزه حسابداری و حسابرسی مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ را به عنوان پدیده ای واحد می‌دانستند و برای آن سطوح متفاوتی متصور نبودند. ‌به این دلیل دو تن از پژوهشگران حسابداری به جمع‌ آوری و بررسی تحقیقات انجام شده در حوزه ‌پاسخ‌گویی‌ پرداختند. لرد و دزورت[۸۸]پس از بررسی پژوهش های انجام شده دریافتند که در ادبیات حسابداری به سطوح متفاوت پدیده ‌پاسخ‌گویی‌ کمتر پرداخته شده است و پژوهش های اندکی درباره اثرات سطوح متفاوت این پدیده بر کارایی و اثربخشی فعالیت های حرفه ای انجام شده است. بویژه آنکه تلقی مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ به عنوان یک پدیده واحد و عدم فرض سطوح متفاوت برای آن، نحوه تعمیم نتایج پژوهش های انجام شده را با ابهام روبرو ساخته است.

به دنبال بروز چنین مشکلی در تعمیم نتایج تحقیقات، اندیشمندان حسابداری و حسابرسی سعی کردند تا سطوح متفاوت مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ را تعیین کرده و در تحقیقات خود به کار گیرند.

یکی از نظریه های معتبر درباره طبقه بندی سطوح متفاوت ‌پاسخ‌گویی‌، نظریه لرنر و تتلاک[۸۹] است. لرنر و تتلاک چهار سطح را برای مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ مشخص کرده‌اند :

    1. ناشناخته ماندن[۹۰] : این سطح، ضعیف ترین سطح از مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ است که در آن، فاعل انتظار هیچگونه پاسخی را ندارد. مشخصه این سطح از ‌پاسخ‌گویی‌ ناشناخته ماندن فاعل است و به همین دلیل است که این سطح را سطح ناشناخته ماندن نامگذاری کرده‌اند. البته در جوامع امروزی وجود چنین رابطه ‌پاسخ‌گویی‌ بعید به نظر می‌رسد همان گونه که وجود یک سیستم کاملا بسته بعید به نظر می‌رسد. زیرا انسان موجودی اجتماعی است و برای انجام فعالیت های روزمره خود، با بقیه انسان ها در ارتباط است. همچنین وجود هنجارهای صریح و ضمنی حاکم بر رابطه میان انسان ها، مسئولیت ‌پاسخ‌گویی‌ را برای انسان ها به ارمغان می آورد. با وجود این،‌ از دیدگاه نظری چنین رابطه ای وجود دارد و به همین دلیل است که برخی از پژوهشگران از این سطح ‌پاسخ‌گویی‌ در تحقیقات خود (به عنوان یک گروه کنترل) استفاده کرده‌اند.

  1. بررسی[۹۱] : در این سطح از ‌پاسخ‌گویی‌، فرد انتظار دارد که عملکردش توسط دیگران بررسی شود. بررسی را فرایند حصول اطمینان از کیفیت کار تعریف کرده‌اند[۹۲]. برای مثال، کیفیت کار حسابرسی با تعیین میزان انطباق آن با استانداردهای حسابرسی ارزیابی می شود.

‌پاسخ‌گویی‌ در این سطح، اثربخش تر از ‌پاسخ‌گویی‌ در سطح ناشناخته ماندن است. همچنین در این سطح، فرد از انگیزه کافی برای اجتناب از پیامدهای منفی (انتقاد و خجالت) و گرایش به پیامدهای مثبت ( ترفیع وتشویق) برخوردار است. در این سطح، فرد درباره لزوم توجیه عملکرد خود تصمیم گیری خواهد کرد و ممکن است که به تشخیص وی ، نیازی به توجیه عملکرد نباشد. پژوهشگران برای ایجاد چنین سطحی از ‌پاسخ‌گویی‌،‌ به افراد می‌گویند که ممکن است عملکردشان توسط فرد دیگری بررسی شود.

  1. توجیه[۹۳]: در این سطح،‌ فرد انتظار داردکه عملکردش توسط دیگران ارزیابی شده و از او خواسته شود تا قضاوت خود را توجیه نماید. توجیه یک عمل، مستلزم ارائه دلایل روشن است. اثربخشی این سطح،‌ بیشتر از اثربخشی سطح بررسی است.

گفته شد که در سطح بررسی، لزوم ارائه دلایل توجیه به قضاوت شخص پاسخگو بستگی دارد. اما سطح توجیه این ابهام را برطرف کرده و ارائه توجیه منطقی را الزامی می‌داند.

  1. بازخور[۹۴] : این سطح قوی ترین سطح از ‌پاسخ‌گویی‌ است که در آن پاسخگو انتظار بازخور نتایج عملکردش را دارد. به عبارت دیگر، پاسخ خواه نتیجه عملکرد پاسخگو را بررسی و در صورت لزوم، اطلاعات حاصل از ارزیابی را برای اصاح عملکرد به وی منتقل می‌کند.

به طور کلی دریافت اطلاعات از محیط را بازخور می‌گویند.

بازخور فراگردی است که بخشی از بازداده ها مانند اطلاعات و پول را به منزله داده به داخل سیستم برمی گرداند، و موجب تعدیل بازداده های بعدی سیستم می شود .[۹۵]

    1. Accountability ↑

    1. Lerner,j,& tethock,p.accounting for the effects of accountability. Psychological bulletin,no 125(2),pp 255-275. ↑

    1. Anonymous ↑

    1. Review ↑

    1. Justification ↑

    1. Feedback ↑

    1. Lord,a.(1992).pressure:amethodological consideration for behavioral research in accounting.auditing: Journal of practice & theory,no11,pp89-108. ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...