به نظر می‌رسد که استدلال به حفظ حریم خصوصی والدین، ‌در مورد حفظ حریم خصوصی و زندگی خصوصی کودکان نیز صادق باشد. در واقع حق شناخت اصل و نسب، یک بخش ضروری از احترام به زندگی خصوصی است و دادگاه اروپایی حقوق بشر مستقیماً از ماده ۸ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر استنباط کرده که اعلام می‌دارد:

۱ – هر کس نسبت به زندگی خصوصی و خانوادگی و خانه و مکاتباتش حق احترام دارد .

۲ – مقامات دولتی حق دخالت در این حقوق را ندارند، مگر به موجب قانون و به شرط این که در یک جامعه ی دموکراتیک در جهت منافع امنیت ملی، امنیت عمومی یا رفاه اقتصادی کشور، برای پیشگیری ار اختلال یا ارتکاب جرم، برای حفاظت از سلامت و یا اخلاق و یا برای حفاظت از حقوق و آزادی های دیگران ضروری باشد.

به نظر می‌رسد که، بتوان شناخت هویت و اصل و نسب را یکی از موضوعات مربوط به زندگی خصوصی کودک دانست و به او این حق را داد که بتواند ‌در مورد اصل و نسب خودش تحقیق نماید. در دو پرونده، دادگاه اروپایی حقوق بشر، بر اساس ماده ی ۸ کنوانسیون ارپایی حقوق بشر، حق شناخت پدر و مادر واقعی و ژنتیکی کودک را مورد شناسایی قرار داد.در پرونده ی Gaskin V United Kingdom، حق کودک برای شناسایی پدر خود از طریق آزمایش DNA، و در پرونده ی Mikulic V Croatia و Ebru v Turkey حق یک فرد بزرگسال برای به دست آوردن نمونه برداری DNA شخص مرده از طریق کالبد شناسی و معاینه ی پدر مورد ادعا او.( Samantha .besson.op.cit.p4 )در پرونده ی Rose v Secretary of State for Health استدلال شده است که حقوق متقاضیانی(بر اساس مواد ۸ و ۱۴ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر) که از طریق اهدای مواد ژنتیکی به دنیا آمدند، نقض شده است. دولت ها موظفند اطلاعات خاصی را جمع‌ آوری نمایند و آن ها را در اختیار کودکان ناشی از تلقیح مصنوعی قرار دهند، از جمله اطلاعات مربوط به فرزندخواندگی محرمانه. دادگاه اروپایی حقوق بشر، این چنین رأی‌ داد که ماده ی ۸ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر، ‌در مورد کودکان ناشی از باروری مصنوعی قابل اعمال می‌باشد. دادگاه با اشاره به دو تصمیم بالا ‌به این نتیجه رسید که، احترام به زندگی خصوصی و خانوادگی شامل تعهدات مثبت دولت و همچنین محافظت از فرد در مقابل دخالت های خودسرانه مقامات دولتی می‌باشد و این مستلزم این است که هر کس بتواند جزییات هویت فردی از جمله اصل و نسب خود را بداند. همچنین هویت اجتماعی و فیزیکی و تمامیت روانی خود را بشناسد.( Rights-based child law.2006.p109

یکی از جنبه‌های مختلف از حقوق بشر، در اصول اسلامی، مسئولیت نسبت به نسل های آینده است. با توجه به مسایلی مثل در نظر گرفتن حقوق کودک، دانشمندان حقوق اسلامی این اعتراض را دارند که، اخلاق فردی و ایدئولوژی لیبرال در این زمینه توسعه یافته است. در مقابل، حقوق اسلام تأکید بیشتری بر روی حقوق جمعی دارد.( Ishague.op.cit.p6)در یک رویکرد والدین محور، که به دنبال رفع نیاز زوجین نابارور می‌باشد، به آینده ی نسل های آینده توجهی نمی شود و تولید نسل را فقط یک امر شخصی می‌داند و مربوط به حق والدین. ولی می بایست به منافع و خواسته های نسل آینده نیز توجه نمود، از جمله توجه به رعایت نام خانوادگی والدین ژنتیکی کودک.

فصل سوم:

بررسی آثار رویکردهای مربوط به حق هویت خانوادگی کودک

به رغم به رسمیت شناختن ملی و بین‌المللی حق شناخت اصل نسب، ناهماهنگی و نا برابری مهمی در اجرای این حق، بین رژیم حقوقی بین‌المللی و رژیم اجرای ملی این حق وجود دارد. این تفاوت و نابرابری در طول سال های اخیر مورد بحث واقع شده، بیشتر تمرکز، در تقابل و تضاد بین هویت اجتماعی و بیولوژیکی است. نتیجه این استدلالات و آزمایشات، معمولا تقابل صریح بین کسانی که منافع کودک را در اولویت می دانند و عده ای که در زمینه‌های فمینیستی و اجتماعی و فرهنگی کار می‌کنند و منافع مادر و یا شخص ثالث را در نظر می گیرند است. در سال‌های طولانی قبل، بی مورد و نا حق منافع مادر و دیگر منافع اجتماعی بالا ترین اهمیت را داشته است (منافع مادر و منافع اجتماعی در اولویت بود). besson.p139))

در فصل دوم، به بیان رویکردها ی موجود در زمینه ی اهدای جنین و گامت پرداختیم و قصد خواهیم داشت که در این فصل به شناخت آثار مربوط ‌به این دیدگاه ها بپردازیم. مسلماً باید ببینیم که رویکردهای موجود، چه آثاری را بر جای خواهند گذاشت، تا بهتر بتوانیم ‌در مورد انتخاب یک رویکرد مناسب تصمیم بگیریم. منتها قبل از بررسی آثار و وضع حقوقی اهدای جنین و گامت، می بایست جایگاه حقوقی کودکان ناشی از باروری مصنوعی را بررسی کرد. این نکته را باید در نظر داشت که، در تجویز یا رد تلقیح مصنوعی، بررسی آثار حقوقی این موضوع تأثیر زیادی خواهد داشت. به طوری که اگر نتوان مشکلات حقوقی ناشی از این موضوع را حل و فصل نمود قطعاً نمی توان حکم به تجویز تلقیح مصنوعی داد.

۳-۱٫تعیین جایگاه حقوقی کودکان ناشی از باروری مصنوعی

اگر با تلقیح اسپرم مرد با تخمک همسرش(اعم از داخل و خارج رحم) کودک متولد گردد، طفل فرزند قانونی صاحب نطفه(شوهر) خواهد بود و تمام آثار نسب صحیح بین‏ آن‏ها جاری است؛ خواه عمل تلقیح به وسیله شوهر انجام گرفته باشد، یا به وسیله ی شخص اجنبی و نیز اعم از این‏که زوجین از این عمل مطلع باشند یا هر دو و یا یکی از آن‏ها از انجام عمل تلقیح بی‏اطلاع باشد، زیرا چنان‏که گذشت، شارع در اعتبار رابطه‏ نسبی، تکون طبیعی نطفه ی کودک را مد نظر قرار داده است ؛ به‏ طوری که طفل را فرزند صاحب نطفه می‏داند و میان او و طرفین نطفه، رابطه ی نسبی برقرار می‏ نماید؛ خواه نطفه از طریق طبیعی به رحم منتقل شده باشد یا به وسیله ی آلات و وسایل‏ مصنوعی. ‌بنابرین‏، فرزند حاصل از تلقیح اسپرم مرد به رحم همسرش، به لحاظ نسب‏ ملحق به آن‏ها خواهد بود. لذا به حق هویت خانوادگی کودک و سایر حقوق مترتب بر آن، آسیبی نمی رسد.

اگر از اسپرم اهدایی (با منشأ مجهول یا معلوم )، برای تولید مثل استفاده شود، پیش روی کودک سه شخص وجود دارد که می‌توانند با او نوعی پیوستگی حقوقی داشته باشند، یعنی اهدا کننده ی اسپرم (پدر بیولوژیکی)، شوهر زن دریافت کننده ی اسپرم و زن(مادر).

۳-۱-۱٫ پدر بیولوژیک

مهم ترین پرسش در این بخش آن است که، آیا فرزند حاصل از تلقیح مصنوعی با دهنده ی اسپرم، ارتباط و نسب خویشاوندی پدری_ فرزندی دارد که در این مورد سه نظر مطرح شده است که مورد بررسی قرار می‌گیرد:

۳-۱-۱-۱٫ عدم پیوستگی نسبی

برای اثبات این مطلب به دو دلیل استناد شده است:

نخست عدم وجود فراش است، که برخی از فقها بر این عقیده هستند که کودک از نظر نسبی به دهنده ی اسپرم ملحق نمی شود، زیرا چنین کودکی در «فراش» او به دنیا نیامده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...