۱ – دیدگاه فقها

نگاهداری و تربیت طفل را در اصطلاح فقه حضانت گویند[۱۴]. حضانت، ولایت و سلطنت بر تربیت کودک است[۱۵]. به عبارت دیگر ولایت بر کودک و مجنون است برای تربیت او و آنچه به مصلحت او است[۱۶] از قبیل نگهداری کودک، گذاردن او در گهواره[۱۷]و سرمه کشیدن و روغن مالیدن[۱۸]و تمیز کردن و شستن لباس‌های او و مانند آن‌که با کار زنان تناسب بیشتری تا مردان دارد و زنان برای تصدی حضانت اطفال لیاقت بیشتری دارند[۱۹]. البته صاحب جواهر حضانت را ولایت و سلطنت بر تربیت طفل می‌داند نه مجنون[۲۰].

حضانت، ارتباطی به ولایت بر ازدواج و اموال کودک ندارد[۲۱] بلکه بر عهده گرفتن کارهای کودک و تربیت او است[۲۲]و همچنین حضانت شامل رضاع ( شیر دادن ) نمی‌شود[۲۳].

همچنین در تعریف حضانت گفته شده :« حضانت، شرعاً، تربیت فرزند به دست کسی است‌ که حق حضانت از آن او است و یا به تربیت و نگهداری کسی مانند کودک خرسال و بزرگسال دیوانه‌ای که به خاطر درک ضعیف، به تنهایی نمی‌تواند امورش را اداره کند حضانت گفته می‌شود، ‌به این صورت که امور مربوط به آن‌ ها را اداره کرده و طعام و لباس و خواب و نظافت و شستشوی آنان و لباسشان و مانند آن را در سن معین عهده‌دار شود »[۲۴].

۲ – دیدگاه حقوق‌دانان

حقوق‌دانان هرکدام تعریفی از حضانت ارائه داده‌اند :

– حضانت در اصطلاحات مدنی پرورش اطفال است به وسیله ابوین و اقارب او. پرورش هم از لحاظ مادی است و هم معنوی و اخلاقی[۲۵].

– حِضانت عبارت است از نگهداری مادی و معنوی طفل و یا دیوانه، توسط کسانی‌که قانون مقرر داشته ‌است[۲۶].

– حضانت یعنی نگهداری و محافظت برای ادامه حیات و رشد و نمو فیزیکی و روحی طفل و جلوگیری و پیشگیری از ابتلاء به بیماری، دادن خوراک، پوشاندن لباس، پاکیزه و تمیز نگه‌داشتن طفل با شستشو، استراحت دادن به‌موقع او، بازی دادن، با گرما و سرما وی را تطبیق دادن، آن‌طوری که سن او اقتضاء دارد رضایت او را تأمین کردن و در هر سنی که طفل باشد نیازمند نوعی حضانت است[۲۷].

– حضانت عبارت از گستردن چتر حمایت مادی و معنوی بر سر طفل است. که تأمین وی در امر تغذیه و پوشاک و محافظت و مراقبت وی از ‌آسیب‌های جسمی و روانی و تلاش در امر تعلیم و تربیت او می‌باشد[۲۸].

– حضانت عبارت از اقتداری است که قانون به منظور نگاهداری و تربیت اطفال به پدر و مادر آنان اعطا کرده‌است. در این اقتدار، حق و تکلیف به ‌هم آمیخته ‌است و حقوق پدر و مادر وسیله اجرای تکالیف آنان است[۲۹].

– حضانت نگاه‌داشتن طفل، مواظبت و مراقبت او و تنظیم روابط او با خارج است، با رعایت حق ملاقات که برای خویشان نزدیک طفل شناخته شده ‌است[۳۰].

۳ – دیدگاه قانون حمایت از خانواده

نه قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۵۳ و نه قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۹۱ تعریف خاصی از حضانت نیاورده‌اند اما با توجه به مواد این دو قانون، می‌توان گفت که حضانت را به معنای تربیت و نگاهداری می‌دانند.

به‌موجب ماده ۱۲ قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۵۳ دادگاه ترتیب نگاهداری اطفال را با توجه به وضع اخلاقی و مالی طرفین و مصلحت طفل مشخص می‌کند؛ ‌بنابرین‏ با توجه به عبارات « وضع اخلاقی » و « مصلحت طفل » می‌توان این‌گونه اظهار نظر کرد که مسئول حضانت وظیفه دارد هم از لحاظ مادی و هم به‌لحاظ معنوی، به صورت شایسته از طفل نگاهداری کند و شیوه تربیتی درستی را اتخاذ نماید و تمامی این موارد جزو تکالیفی است که حضانت بردوش شخص می‌گذارد.

قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۹۱ نیز در ماده ۴۱ که به بحث ضمانت اجرای حقوقی حضانت می‌پردازد درکنار « حضانت »، به عبارات « نگهداری » و « سایر امور مربوط به طفل » اشاره نموده‌ و همچنین در این ماده و مواد دیگر به مصلحت طفل توجه نموده است. تبصره ماده ۵۰ نیز که مقررات کیفری را بیان نموده در کنار واژه نگهداری و مراقبت از کلمه « تربیت » نیز استفاده کرده ‌است؛ ‌بنابرین‏ از تمام این مواد چنین برمی‌آید که این قانون نیز به نگهداری و تربیت صحیح طفل اهمیت داده و آن را برعهده مسئول حضانت قرار داده است.

گفتار دوم : ماهیت حضانت

همان گونه که در ادامه، بحث خواهد شد برخی از فقها و حقوق‌دانان، حضانت را حق ابوین و برخی تکلیفی بر دوش آنان می‌دانند. پیش از بررسی دیدگاه‌های گوناگون در این زمینه، ابتدا تعریفی مختصر از حق و تکلیف ارائه می‌شود.

الف- تعریف حق و تکلیف

۱ – تعریف حق

بنابر نظر فقها واژه حق به‌معنای ثبوت، ضد باطل و موجود ثابت[۳۱] است و اصل حق از مطابقت و برابری می‌باشد[۳۲]. در فرهنگ لغت معین نیز حق به‌معنای راست، درست، یقین، عدل و داد، نصیب و بهره، ملک و مال آمده ‌است[۳۳].

از نقطه نظر حقوقی درباره مبنا و جوهر حق می‌توان گفت :« سلطه و اختیاری است که حقوق هر کشور به منظور حفظ منافع اشخاص به آن‌ ها می‌دهد »[۳۴]. به ‌این ترتیب می‌توان حق را این‌گونه تعریف کرد : « توانایی است که حقوق هر کشور به اشخاص می‌دهد تا از مالی به طور مستقیم استفاده کنند یا انتقال مال و انجام دادن کاری را از دیگری بخواهند »[۳۵] و به‌تعبیر دیگر، حق عبارت است از توانایی که شخص بر چیزی یا بر کسی داشته باشد[۳۶].

۲ – تعریف تکلیف

تکلیف در معنای لغوی به معنای کاری سخت و شاق را به‌عهده کسی گذاشتن است و همچنین به معنای وظیفه‌ای است که باید انجام شود[۳۷]. در معنای اصطلاحی نیز به معنای اوامر و نواهی قانونی آمده ‌است[۳۸].

دربرابر هر حق تکلیفی مقرّر شده است. ۱- گاهی این تکلیف ناظر به اجرای موضوع حق است و شخص باید کاری را که صاحب حق می‌خواهد انجام دهد. در این صورت، هرگاه کاری که باید انجام شود مربوط به امور مالی باشد، او را « مدیون » یا متعهد یا ملتزم می‌نامند و وظیفه اشخاص در امور غیرمالی، حتی اگر ناظر به انجام دادن کاری باشد، « تکلیف » نامیده می‌شود؛ مانند تکلیف مربوط به حضانت و حسن معاشرت و تمکین. در واقع، این‌گونه تکالیف الزامی است دربرابر حکم قانون‌گذار نه برابر حق دیگری. ۲- درپاره ای موارد، تکلیفی که دربرابر حق ایجاد شده در احترام به آن و خودداری از تجاوز به حق خلاصه می‌شود. حق و تکلیف نمی‌تواند باهم جمع شود با وجود این، گاه موقعیت شخص آمیزه‌ای از حق و تکلیف است؛ حق از آن جهت که می‌توان مطالبه کرد و تکلیف، از آن رو که قابل واگذاردن و اسقاط نیست؛ مانند حضانت که حق و تکلیف پدر و مادر است[۳۹].

ب – دیدگاه‌های ارائه شده درباره ماهیت حضانت

همان گونه که درخصوص معنای اصطلاحی حضانت، فقها و حقوق‌دانان تعاریفی ارائه داده‌اند درمورد ماهیت این نهاد حقوقی نیز نظرات و دیدگاه‌های مختلفی بیان شده است که در این گفتار به مطالعه آن‌ ها می‌پردازیم.

۱ – دیدگاه فقهی

فقهای امامیه در خصوص اینکه حضانت حق است یا تکلیف دارای سه نظر کاملاً متفاوت هستند :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...