مقالات تحقیقاتی و پایان نامه – بهطورکلی، کاربرد اصول رفتارگرایی را برای جریان تدریس میتوان به شرح زیر استنباط نمود: – 1 |
مهمترین نظریه یادگیری رفتارگرایی در قرن حاضر، مشتمل بر اصولی است که توسط اسکینر (۱۹۳۸) مطرحشده است؛ که در کل به شرطیسازی کنشگر معروف است. اصول شرطیسازی فعال و کنشگر را میتوان در جریان یادگیری و پیامدهای یادگیری مطالعه کرد.
بهطورکلی، کاربرد اصول رفتارگرایی را برای جریان تدریس میتوان به شرح زیر استنباط نمود:
-
- رفتارگرایان، مطالعه رفتار قابلمشاهده را اساس کار خود قرار میدهند. بر این اصل تأکید دارند که تکرار هر عملی، در نتیجه پیامد آن نهفته است. بدین ترتیب برای تقویت، باید عمل مورد انتظار از پیش مشخص شود. پس تعیین اهداف آموزشی که همان پیشبینی نتیجهگیری یا تغییر رفتار مطلوب در فراگیران است. نخستین وظیفه معلم تدریس است.
-
- بسیاری از اهداف آموزشی خود از مراحل پیچیدهای تشکیلشدهاند؛ بنابرین تعیین مراحل مختلف و اجرای گامبهگام آن ها، سبب تسهیل یادگیری و تقویت خواهد شد؛
-
- پس از تعیین اهداف جزئی در رفتار قابلمشاهده، نی باید شرایط و بهویژه معیارهای برآورد اهداف جزئی مشخص شوند، به عبارت دیگر اهداف جزئی به هدفهای رفتاری تبدیل شوند.
-
- در مواردی که معلم نمیتواند تکتک فراگیران را ارزیابی کند تا برحسب میزان برآورد، از اصول پیامد مناسب رفتار استفاده کند. بدین ترتیب به نظر میرسد که انجام آزمونهای پیدرپی و منظم در کلاسهای درس ضرورت دارد تا هر یک از فراگیران بتوانند از نتیجه عمل خود یا نتیجه تلاش خود به نحوی آگاهی پیدا کنند.
-
- طبق نظریه رفتارگرایان، انجام تمرین و تکرار، میتواند نقش نسبتاً مهمی در ثبت رفتار داشته باشد
- استفاده بیشتر از تدریس مستقیم[۴۶] با اصول رفتارگرایی بهخوبی قابل تبیین است. مراحل تدریس مستقیم را به شرح زیر تعیین کردهاند.
الف – مرور و ارزیابی کار پیشین موضوع تدریس شده
ب- ارائه مواد آموزشی یا مطالب درسی در واحدهای کوچک (جزءبهجزء)
ج- فراهمسازی امکان تمرین راهنمایی شده
د- اخذ بازخورد و تصحیح
هـ – نظارت برای انجام کار به حالت مستقل
و – مرور مفاهیم در هر هفته یا در هرماه
اگرچه تدریس مستقیم موردانتقاد بسیاری از صاحبنظران قرارگرفته است، ولی در برخی از پژوهشها، نشان دادهشده است که تدریس مستقیم باعث انتقال و تعمیم سازی به سطوح بالای تفکر چون حل مسئله میشود.
-
- آموزش برنامهای[۴۷] یکی دیگر از کاربردهای مهم اصول رفتارگرایی در تدریس است. اگر از رایانه برای تدریس موضوع درسی خاص استفاده شود و در این برنامه، مراحل آموزش، به حالت گامبهگام و همراه با تقویت فوری و آنی برای واکنشها و پاسخهای صحیح طراحی شود، در واقع از آموزش برنامهای استفاده شده است. ا
- شاید یکی از رایجترین کاربرد آموزشی اصول رفتارگرایی، در چگونگی استفاده از آن ها در مدیریت کلاس باشد؛ زیرا که با فرایند اصلاح رفتار بهخوبی میتوان از اصول رفتارگرایی در مدیریت کلاس، جهت برقرار نظم و انضباط و تصحیح رفتار استفاده کند. (فتحی آذر، ۱۳۸۲ :۵۰ تا ۵۳)
- نظریه شناخت گرایی
نظریه شناختی شامل نظریه های گشالت، پیاژه، برونر، آزوبل، علوم و غیره است. صاحبان نظریه شناختی یادگیری را ناشی از شناخت، ادراک[۴۸] و بصیرت[۴۹] میدانند. از دیدگاه نظریهپردازان شناختی، یادگیریهای جدید فرد با ساختهای شناختی قبلی او تلفیق میشود. این عده بر این باورند که یادگیری یک جریان درونی دائم است. انسآنهمواره در طول حیات خود محیط را جستجو و روابط بین پدیدهها را کشف میکند و بر اساس این کشف، ساخت شناختی خود را گسترش میدهد. ازنظر پیروان نظریه شناختی، شاگردان موجوداتی فعال و کنجکاوند. به همین دلیل، به معلمان توصیه میشود که محیطهای آموزشی را به گونهای سازماندهی کنند که شاگردان بتوانند به بصیرت و اکتشافات جدید دست یابند. (شعبانی،۱۳۷۱: ۲۲ تا ۲۳)
این نظریه بر فعالیتهای درونی ذهن از قبیل تفکر، یادآوری، خلق کردن و حل مسئله تأکید دارد. پرسشهای زیر در نظریه شناختی یادگیری به طور فراوان مطرح میشوند:
شاگردان (دانشآموزان) چگونه یاد میگیرند؟ چگونه به یاد میآورند؟(عبداللهی، ۱۳۸۷: ۱۳)
توانایی شناختی را به ازدو بخش تقسیم تشکیل شده است. بخش اول مربوط به دانش شناخت است. این دانش، فرد را قادر میسازد تا به منابع شناخت آگاهی یابد و بتواند خود را با موقعیت موردنظر وفق دهد. اگر انسان از جریان و چگونگی انجام یک کار به حالت مؤثر و کارآمد آگاهی داشته باشد، بهاحتمالزیاد خواهد توانست گامهای مؤثری در آن راه بردارد. بخش دوم از توانایی فراشناختی، به فراگیرد اجرایی و تنظیم و سازماندهی ارتباط پیدا میکند که شامل طرحریزی، هدایت، کنترل، تجدیدنظر و ارزشیابی راهبردهای مورداستفاده در حین انجام یا پس از اتمام یک کار، میشود. (فتحی آذر، ۱۳۸۲، ص ۲۴ تا ۲۵)
پیاژه پژوهشهای خود را با توجه به موارد بالا به دوره ها و مراحل رشد ذهنی اختصاص میدهد و رشد روانی را به چهار دوره به این قرار مشخص میسازد:
-
- حسی-حرکتی (تولد تا ۲ سالگی)
-
- پیش از عملیات عینی (۳ تا ۷ سالگی)
-
- عملیات عینی (۷ تا ۱۱ سالگی)
- دوره عملیات صوری (۱۳ تا ۲۰ سالگی)
در هر یک از این دروهها ویژگیها و امکاناتی وجود دارند که با مفاهیم خاص تعیین گردیدهاند و معلمان و پرورشکاران موفق باید از آن ها آگاهی داشته باشند، مانند مفاهیم نگهداشت توده، زن، حجم و عدد، یا یکسونگری، سووانگری، بازگشتپذیری و جابهجاپذیری همه مفاهیمی هستند که در دوره عملیات عینی ظهور میکنند و هرکدام دارای معنا. کاربرد خاصی هستند. در واقع بدون آشنایی با ویژگیهای فکری و عقلی کودکان در هر دوره سنی نمیتوان در پیشرفت تحصیلی شاگردان توفیق ارزندهای به دست آورد. در نظام پیاژه اساس یادگیری برداد و ستد فرد با محیط و دوره ها و مراحل رشد استوار است (پارسا،۱۳۸۶: ۲۸۰ تا ۲۸۱)
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-29] [ 03:41:00 ق.ظ ]
|