مبانی نظری اسلام یعنی اصول دین از قبیل اعتقاد به عالم غیب ،خداوند ،عدل الهی ، وحی ،نبوت ،امامت، حیات اخروی ،هدفدار بودن زندگی ،مصنونیت قرآن از تحریف ،در آمیختگی دین با سیاست ،تعامل علم ودین و….. همچنین مهمترین بخش از فروع دین که همان احکام و اخلاق است از قبیل نماز ،روزه،حج،پوشش اسلامی ، دعا و نیایش و غیره در زندگی افراد مذهبی از جایگاه ویژه ای برخوردارند (جعفری،۱۳۸۳)

بنا براین بر خلاف تصور اولیه افراد ،عدم پایبندی و التزام عملی نسبت به دستورات دینی و شرعی در بعضی از انسان‌ها نشان دهنده پایین بودن نگرش مذهبی آنان نیست و سایر عوامل مؤثر در این زمینه از قبیل خانواده ،همسالان ،الگوها،معلمان ،رفتار افراد متدین دیگر ،عملکرد مسئولان سیاسی،مدیران جامعه و رسانه های داخلی و بین‌المللی و غیره را باید در نظر گرفت . از سوی دیگر ،دین و مذهب به شکل خاصی در هر فرهنگ شناخته شده ای وجود دارد .دین را می توان از دیدگاه آیین ها ،شخصیت‌های نمادین و انواع دعاها بررسی کرد . فرد دین دار به نوعی با منبع الهی و منبع آفرینش ارتباط بر قرار کرده و این منبع بر زندگی بشر و امور طبیعی تأثیر زیادی دارد(کاظمیان مقدم، ۱۳۸۸).

برای نشان دادن نقش کاربردی دین و نگرش دینی بر زندگی مادی و معنوی به برخی از آثار آن اشاره می شود: ۱- معنا بخشیدن به زندگی و زدودن احساس پوچی : ‌به این معنی که یکی از نقشهای کلیدی دین در زندگی این است که به زندگی انسان معنا و مفهوم می بخشد و در نتیجه احساس پوچی و پوچ گرایی را از او می زداید و از رنجها و بیماری‌های روحی و خلق حاصل از آن که امروز دامن گیر افراد و جوامع فاقد دین است جلوگیری می‌کند .

۲- دین پشتوانه اخلاق :اساسأ زندگی انسان و حیات معقول و متعالی تنها در پرتو دین میسر است .

۳- امید واری :انسان مؤمن در صحنه های دشوار و بن ‌بست‌ها به قدرت و کمک لا یزال الهی امیدوار می‌باشد و با توکل و اعتماد به خداوند که بر هر کاری قادر است آینده را روشن می بیند .

۴- بهبود روابط اجتماعی :دین و نگرش دینی با تعهدی که در افراد دین دار و مؤمن نسبت به هم نوعان ایجاد می‌کند موجب می شود اجتماع و زندگی جمعی سالم و مطلوب شود (جوادی آملی،۱۳۸۰).

پژوهش‌ها نشان می‌دهند که گرایش‌های مذهبی سبب ارتقای سلامت عمومی ،معنا بخشی و امید به زندگی و بهبود ارتباطات اجتماعی می‌گردد. مثلأ تروینو بیان می‌کند که باورهای مذهبی منجر به بهبود سلامت عمومی ،کیفیت زندگی و افزایش عزت نفس می شود،در حالی که کوئینگ بر اساس پژوهش‌های خود در زمینه رابطه سلامت روانی و مذهب بیان می‌دارد که همیشه باورهای مذهبی منجر به سلامت روانی نمی‌گردند زیرا روانشناسان بالینی گاه با مراجعانی مواجه می‌شوند که دچار احساس گناه ،نشخوار فکری ،نگرانی و طرد شدگی هستند که این می‌تواند به علت محتوای باورهای مذهبی آن ها باشد (کوئینگ[۱۱۱]، ۲۰۰۱).

معنویت یک تجربه شخصی است که بسیاری از مردم از طریق انجام اعمال مذهبی به آن دست می‌یابند و زمینه‌های مشترک که در تمام تظاهرات معنوی گسترده اند عبارتند از : دوست داشتن ، کمک کردن به دیگران و تجربه کردن لذت که منجر به داشتن رضایت فرد از زندگیش می شود (امیدواری،۱۳۷۸) .

در یک بررسی فرا تحلیلی پیرامون «ارتباط میان باورها و اعمال مذ هبی با بهداشت روان و کارکرد اجتماعی » بیان شده است که مذهب از طریق بالا بردن توانایی در مقابله با استرس ایجاد فضای حمایت اجتماعی ، ایجاد امید و خوش بینی درجهت کمک به ایجاد هیجانهای مثبت مثل زندگی کردن بهتر، رضایت از زندگی و شادکامی اثر خود را بر سلامت روان می‌گذارد و احتمال وجود رضایتمندی از زندگی و امید در افراد مذهبی بیشتر تأئید می‌شود. از طرف دیگر کسانی که مذهب را به عنوان ابزار زندگی مورد استفاده قرار می‌دهند کمتر می‌توانند از منافع ارزشمند مؤثر در بهداشت روانی دین بهره مند شوند، زیرا کارد کرد اصلی دین را به فراموشی سپرده اند(کوئینگ، ۲۰۰۱).

مردانی که دارای نگرش مذهبی بالاتری هستند به زندگی خود پایبند تر هستند و تعارض کمتری با همسران خود دارند و در واقع ارتباط با خدا یک نقش تعاملی و جبرانی دارد و وجود اعتقادات مذهبی در فرد باعث می شود که فرد به جامعه و خانواده متعهد تر باشد و نوعی احساس مسئولیت نسبت به خانواده و جامعه ای که در آن زندگی می‌کند داشته باشند. رویکرد مثبت به آینده و هدف داری جهان و باز خوردهای مثبت آن در تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی اعتقاد به مبدأ هستی و حاکمیت خدا محوری از مشخصات افراد دارای نگرش مذهبی هستند(بیرامی،۱۳۹۱) .

نقش پیشگیری مذهب از وقوع بیماری‌های جسمی و روانی حائز اهمیت است ‌به این صورت که ارزش‌های مذهبی و قومی رابطه و همبستگی مثبتی با بهداشت روانی دارند ریرا هر دو رفتارهای اجتماعی مطلوب در فرهنگ را تشویق می‌کنند ،همچنین ارزش‌های مذهبی و ارزش‌های بهداشت روانی با هم همپوشی دارند و بسیاری از اشکال مذهب با رشد فرد هماهنگ می‌باشد ،از جمله پیشرفت ،پایداری و ثبات ،اجتناب از شیوه های زندگی مضر و پیوستگی استحکام خانواده و خود شکوفائی .

همچنین مذهب الگوهای رشدی را تشویق می‌کند که اساسأ به نفع اجتماع بوده و در طول زندگی گسترده اند و تداوم ایمان و مذهب در زندگی مؤید سودمند بودن و سازگارانه بودن آن می‌باشد و در جهت دار بودن زندگی و هدفمند بودن آن در ایجاد ثبات و استحکام و هدایت انسان مؤثر است (روبرت[۱۱۲]، ۱۹۹۲) .

قرآن کریم یکی از عوامل کاهنده فشارهای زندگی را باورهای مذهبی و دینی ذکر ‌کرده‌است و کسی که قرآن را راهنمای زندگی خویش دانسته ،در تمامی شئون زندگی آن را ناظر بر زندگی خود می‌داند، به پیشواز مشکلات رفته و انتظار رخداد آن را دارد. مشکلات و ‌ناگواری‌ها را به عنوان امتحان ،خواست و صلاحدید الهی به شمار می آورد ،در برابر عوامل فشار زا ،امید به گشایش و حل آن ها در وجودش باقی می ماند و آینده را روشن می‌بیند، برخی از سختی ها را ناشی از گناهان خود دانسته و با اصلاح خویش از آن ها پیشگیری می‌کند. و توصیه می‌کند در هنگام رویاروئی با مشکلات از نماز ،صبر (روزه) و یاد خدا کمک گرفته شود و آرامش روانی راخداوند بر قلب مؤمنین فرو می فرستد.(استعینوا بالصبر والصلاه ،الا بذکرالله تطمئن القلوب). به همین علت افراد مؤمن بیان می‌کنند که انجام فرایض مذهبی و عمل به آن ها باعث رضایتشان از زندگی شده و آن ها را در زندگی کمک می‌کند (جعفری،۱۳۸۳).

فصل سوم

روش تحقیق

هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه بین نگرش مذهبی با بهزیستی روانشناختی و فرسودگی شغلی در بین دبیران مرد دبیرستانهای شهر شهرکرد است. در این فصل به بررسی روش تحقیق و جامعه و نمونه آماری و روش های تجزیه وتحلیل اطلاعات پرداخته می شود.

۳-۱- طرح تحقیق

با توجه به موضوع پژوهش و اهداف آن روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...