ما در جامعه‏ای زندگی می‌کنیم که روابط و مناسبات آن سنتی است ولی فضای آن یک فضای مدرن است. در چنین جامعه‏ای عوارضی از مواجهه سنت و مدرنیسم ناشی می‏ شود و ما در میان برزخ میان این دو، دچار پیامدهای بحران‏زایی می‏شویم. مثلاً وقتی صحبت از مشارکت در اجتماع می‏ شود، از یک سو تحت فشار مدرنیسم برای مشارکت زن و منزلت اجتماعی‏اش دچار افراط می‏شویم و از سوی دیگر تحت تأثیر سنتهای مردسالارانه دچار تفریط می‌شویم

اگر به زنان که نیمی از اعضای جامعه را تشکیل می ‏دهند، فرصت ارائه توانمندی‏ها و مشارکت مؤثر را ندهند، به‏طور مسلم آن ها درک درستی از قابلیت‏ها و توانایی‏های خود پیدا نخواهند کرد و به‏تدریج با پذیرش وضعیت موجود، دچار کاهش انگیزه برای پیشرفت در زندگی شخصی و حرفه‏ای خواهند شد

۲-۲)مروری بر پیشینه تحقیق

در بررسی ها ، مطالعات و تحقیقات مختلفی که ‌در مورد اشتغال زنان صورت گرفته ‌به این نکته وقوف پیدا می‌کنیم که مطالعاتی که در سطح کلان اجتماعی ، اقتصادی و جمعیتی ‌بر اساس داده های سرشماری های جمعیتی بر روی اشتغال زنان صورت گرفته بسیار کمتر از مطالعاتی است که همین عوامل و سایر عوامل را در سطوح خرد مورد مطالعه قرار می‌دهند . البته مطالعات در سطوح خرد و با بهره گرفتن از پرسشنامه و سایر ابزارهای جمع‌ آوری اطلاعات از افراد پاسخگو می‌تواند کمک های مؤثر و مفیدی برای مطالعات در سطوح میانه و کلان برای محققان فراهم می‌سازد . مطالعات انجام شده عموماً در رابطه با برخی از متغیرها همچون سواد ، درآمد ، ثروت ، منزلت و غیره و یا عوامل دیگری است که اشتغال زنان را تحت تاثیر قرار می‌دهند و یا برخی نیز پیامدهای اشتغال زنان در داخل و یا در خارج از خانه مورد مطالعه قرار داده‌اند .که در این جا به برخی از مطالعات و نقطه نظرهای ارائه شده ‌در مورد اشتغال زنان خواهیم پرداخت

آقای حمد رحیم اسفیدانی در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان بررسی موانع حضور زنان در پستهای مدیریتی ،‌به این نتیجه رسیده است که فرهنگ سازمانی مرد سالار باعث عدم حضور زنان در پستهای مدیریت اجرایی شده است . در این پایان نامه آمده است عدم حضور زنان در پستهای مدیریت اجرایی به دلیل نداشتن مهارت‌های مدیریتی نیست بلکه ناشی از عوامل محیطی و شرایط فرهنگی حاکم بر سازمانهاست . با توجه به روند توسعه انسانی زنان از نظر مهارت‌های فنی کم کم خود را به پای مردان رسانده اند و یا خواهند رساند و از طرف دیگر در پستهای مدیریت در رده های بالا نیاز به مهارت‌های فنی کمتری وجود دارد.‌بنابرین‏ زنان برای ارتقاء در سطوح بالای مدیریتی نیازمند بهبود سطوح مهارت‌های انسانی و ادارکی هستند و مهارت‌های فنی کمتری نیاز خواهند داشت . بر اساس یافته های این پایان نامه مدیران مرد در سازمان‌ها نگرش مساعدی نسبت به توانایی های مدیریتی زنان ندارند، با وجوداینکه مدیریت زنان در سازمانهاو مراکز مختلف دستاوردهای خوبی به همراه داشته است ولی در سازمان‌ها تمایل عمومی به برگزیدن مدیران مرد معطوف است . در این میان آنچه بیش از شایستگی و توانمندی مورد توجه قرار می‌گیرد جنسیت است (اسفیدانی حمد رحیم ،۱۳۷۸،ص ۹۳)

خانم زهرا رزمی در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان بررسی اشتغال فارغ التحصیلان زن در رشته مدیریت ‌به این نتیجه رسیده است که بین اشتغال زن در رشته مدیریت و تخصص آن ها هیچگونه رابطه ای وجود ندارد و آنان در زمینه تخصص خود به کار گرفته نمیشوند و در این رابطه بین و توانایی خاص زنان و عدم اشتغال در زمینه‌های تخصصی هیچگونه ارتباطی به دست نیامده است ( رزمی ۱۳۶۹،ص ۸۷)

خانم‌ها شادی طلب و کمالی در مقاله خود با عنوان بررسی مشارکت اجتماعی زنان ‌به این نتیجه رسیده اند که تنگناهای ساختاری و خانوادگی از بارزترین موانع مشارکت اجتماعی زنان بوده است (شادی طلب وکمالی ، ۱۳۸۱، ص۱۷-۲۵)

خانم سمراء صوفی در پروژه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان بررسی عدم استفاده زنان در سطوح کلان مدیریتی با بررسی میان ۲۲دستگاه اجرایی استان گیلان ‌در مورد اشتغال زنان ‌به این نتیجه رسید که ارتباط بسیار زیادی بین احراز پست های مدیریتی و باورهای منفی ‌در مورد خصوصیات زنان (سقف شیشه ای )وجود دارد و با نمونه گیری های مکرر از همین جامعه ،تکرار آن تا حد بسیار زیادی محتمل است (صوفی ،۱۳۸۱،ص۱۲۳-۱۲۷)

خانم شیدا بامداد در مقاله خود تحت عنوان بررسی عوامل مؤثر برمیزان اشتغال زنان در ۲۵۲ شهرستان کشور در سال ۱۳۷۵ ‌به این نتیجه رسیده است که در ایران وضعیت اشتغال زنان دو ویژگی مهم دارد ، در مقایسه با سایر کشورهای در حال توسعه زنان فرصت‌های شغلی کمتری دارند و اغلب در بخش غیر رسمی بدون هیچگونه دستمزدی به کار مشغولند و دیگر اینکه نقش زنان ایرانی در بازار کار سنتی به ویژه در مناطق روستایی و فعالیت‌های بخش کشاورزی و صنایع دستی در ارقام و جداول آماری ،سرشماری ها و دیگر طرحهای آماری ،به درستی اندازه گیری نشده است (بامداد ،۱۳۷۷،ص ۱۱۴) خانم بامداد ‌به این نتیجه رسیده است که ، وضعیت اقتصادی – اجتماعی جامعه با افزایش میزان اشتغال زنان بهبود می‌یابد . همچنین وجود تبعیضات فرهنگی و تفاوت‌های اجتماعی بین زن و مرد مانع جدی در افزایش مشارکت اقتصادی زنان است و در نهایت افزایش مشارکت اقتصادی زنان تابعی از عامل توسعه اجتماعی – اقتصادی است .( بامداد ، ۱۳۷۷ ، ص ۲۲۳-۲۲۴)

خانم لاله فتحی در تحقیق خود تحت عنوان علل عدم دستیابی زنان به پست های مدیریتی که بین کارکنان و مدیران چند سازمان به انجام رسیده نشان می‌دهد که اگر چه مدیران و کارکنان مورد پرسش ،کارایی و قابلیت زنان در عرصه های مدیریتی وپست های بالای سازمانی واقفند اما تنها ۶درصد از کارکنان مرد پست مدیریت را برای زنان مناسب می‌دانند و ۳۰درصد از مردان از اینکه مافوقشان زن باشد احساس خوش آیندی ندارند اگرچه همه مدیران براین باور هستند که زنان شایستگی لازم برای تصدی پست مدیریت را دارند اما بیش از ۸۰درصد آنان مدیریت را کار مردانه می دانند و بیش از ۵۰درصد معتقدند که مردان در کارهای مدیریتی موفق تر از زنان هستند و خلاقیت بیشتری از خود نشان می‌دهند (فتحی ،۱۳۸۴،ص ۱۱)

خانم پریسا زمانی وآقای فضل امینی در مقاله خود تحت عنوان فاصله بین مردان و زنان در کارهای اجرایی مدیریت ‌به این نتیجه رسیده اند که نه تنها در ایران کاهش پستهای مدیریت زنان وجود دارد بلکه طبق تحقیقات در یکی از مجلات بنام فورچون ،با تحقیق در هزار شرکت ایالات متحد ،دریافته اند که درصد اشتغال پستهای مدیریتی به وسیله زنان از ۲/۹درصد در سال ۱۹۷۹به ۵درصد در سال ۱۹۸۳کاهش یافته است و فقط ۴نفر از هزار مدیر عامل ،زن هستند ،آمار سال ۱۹۹۵نشان میدهددر حالی که ۱۰درصد مقامات مسئول شرکت‌ها زن هستند فقط ۴/۲درصد پستهای مهم مدیریتی را زنان تصاحب کرده‌اند و تنها ۱/۹درصد از بالاترین رقم پرداخت ها در مناصب مدیریتی ۵۰ شرکت برگزیده مجله فورچون به زنان اختصاص دارد (زمانی و امینی ،۱۳۸۰،ص ۱۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...