فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – ۲-۴-۳- گسترش عملکرد کیفیت – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
در تصمیمگیری چندمعیارهی سنتی، وزن معیارها کاملاً شناخته شده است: اما به علت وجود ابهام و عدم قطعیت در اظهارات تصمیمگیرنده، بیان داده ها به صورت قطعی نامناسب است. ازآنجاییکه قضاوتهای انسانی نمیتوانند به وسیله مقادیر عددی دقیق برآورد شوند و معمولاً مبهم هستند، ازاینرو، نمیتوان از روشهای تصمیمگیری سنتی برای اینگونه مسائل تصمیمگیری استفاده کرد(میرزایی، ۱۳۸۹). در سالهای اخیر، تلاش های بسیاری برای رفع اینگونه ابهامات و عدم قطعیتها صورت پذیرفته که نهایتاًً به به کارگیری نظریه مجموعه های فازی در روشهای ارزیابی چندمعیاره منجرگردیده است(چن و هوانگ[۹۷]، ۱۹۹۲).
نظریه فازی در سال ۱۹۶۵ توسط پروفسور لطفیزاده نشر پیدا کردهاست. این نظریه برای شرایط متغیر و شرایط غیرقابل مقایسه بودن مناسب است. قضاوتهای مردم عموماً به صورت مبهم، مانند عبارات زبانی: مساوی، نسبتاً قوی، خیلی قوی، بینهایت قوی و … با یک درجه اهمیت میباشد. نظریه فازی میتواند به ابهام موجود در عبارتهای زبانی نظردهندگان کمک کند(سمیح[۹۸]، ۲۰۰۹). مطلوبیت گزینهها در مقایسه با همه معیارها معمولاً به صورت اعداد فازی بیان میگردند که آن را مطلوبیت فازی مینامند و با روشهای ارزیابی تصمیم گیری فازی سنجیده میشوند. رتبهبندی گزینهها بر اساس مقایسه مطلوبیتهای فازی مربوطه است(یه و دنگ[۹۹]، ۲۰۰۴).
۲-۴-۲-۱- TOPSIS فازی
TOPSIS (روش اولویتبندی با توجه به شباهت با راهحل ایدهآل مثبت)، بهعنوان یکی از روشهای سنتی تصمیمگیریهای چندمعیاره شناخته شده است که در سال ۱۹۸۱ توسط هوانگ و یون[۱۰۰]برای حل مسائل تصمیمگیریهای چندمعیاره توسعه داده شد و بر اساس تعیین ایدهآل بود. گزینهی انتخاب شده، باید دارای کوتاهترین فاصله از ایدهآل مثبت و از طرف دیگر، بیشترین فاصله از ایدهآل منفی باشد(هوانگ و یون، ۱۹۸۱). با کاربرد منطق فازی در این تکنیک، روش TOPSIS فازی به¬دست می¬آید که به گونه ای متفاوت از تکنیک TOPSIS است. سابقه استفاده از مدل TOPSIS در ایران از آغاز دهه ۱۳۷۰ به شکل محدود آغاز شده است و موارد استفاده از وضعیت فازی به چند سال اخیر محدود میشود. مراحل تصمیمگیری به کمک تکنیک TOPSIS فازی بهشرح زیر است(میرغفوری و همکاران، ۱۳۹۲):
گام اول: تشکیل ماتریس تصمیم گیری ارزیابی گزینه ها.
گام دوم: بیمقیاس نمودن ماتریس تصمیم گیری: در این گام بایستی ماتریس تصمیم گیری فازی ارزیابی گزینه ها را به یک ماتریس بیمقیاس فازی تبدیل نماییم. برای بهدست آوردن ماتریس، از رابطه(۲-۸) استفاده می شود.
(۲-۸)
n : تعداد خبره ها m تعداد گزینه ها :
اگر اعداد فازی به صورت(a,b,c) باشند، که ماتریس بیمقیاس(نرمالیزه شده) است به صورت رابطه(۲-۹) به دست می آید:
(۲-۹)
در این رابطه ماکزیمم مقدار c در خبره j ام در بین تمام گزینه ها است. رابطه(۲-۱۰) این موضوع را بیان می کند:
(۲-۱۰)
گام سوم: ایجاد ماتریس بیمقیاس موزون فازی : برای تشکیل ماتریس بیمقیاس موزون فازی از روابط(۲-۱۱) و (۲-۱۲) استفاده می شود.
(۲-۱۱)
(۲-۱۲)
در این رابطه ماتریس بیمقیاس بهدست آمده از گام دوم است. توجه شود در اینجا منظور از وزن، وزن نظرات خبرگان میباشد که یکسان در نظر گرفته شده است.
گام چهارم: مشخص نمودن ایدهآل مثبت فازی[۱۰۱] و ایدهآل منفی فازی[۱۰۲] :
برای این منظور از روابط(۲-۱۳) و (۲-۱۴) استفاده می شود.
(۲-۱۳)
(۲-۱۴)
که بهترین مقدار معیار i از بین تمام گزینه ها و بدترین مقدار معیار i از بین تمام گزینه ها میباشد. این مقادیر از روابط(۲-۱۵) و (۲-۱۶) بهدست میآیند.
(۲-۱۵)
(۲-۱۶)
گزینه هایی که در و قرار می گیرند، به ترتیب نشاندهنده گزینه های کاملاً بهتر و کاملاً بدتر هستند.
گام پنجم: محاسبه مجموع فواصل هر یک از گزینه ها از ایدهآل مثبت فازی و ایده آل منفی فازی.
در صورتی که و دو عدد فازی به شرح زیر باشند، آنگاه فاصله بین این دو عدد فازی بهواسطه رابطه(۲-۱۷) بهدست می آید:
(۲-۱۷)
با توجه به توضیحات فوق در مورد نحوه محاسبه فاصله بین دو عدد فازی، فاصله هر یک از مؤلفه ها را از ایدهآل مثبت و ایدهآل منفی به کمک روابط(۲-۱۸) و (۲-۱۹) بهدست می آید.
(۲-۱۸)
(۲-۱۹)
گام ششم: محاسبه نزدیکی نسبی گزینه i ام از راه حل ایدهآل: این نزدیکی نسبی به صورت رابطه(۲-۲۰) تعریف می شود.
(۲-۲۰)
گام هفتم: رتبه بندی گزینه ها.
هر گزینهای که CC بزرگتری داشته باشد در اولویت قرار دارد.
۲-۴-۲-۲- روش SAW
روش [۱۰۳]SAW، یکی از سادهترین روشهای تصمیمگیری چندمعیاره میباشد. با محاسبه اوزان شاخصها، میتوان بهراحتی از این روش استفاده کرد. برای استفاده از این روش، مراحل زیر ضرورت دارد(احمدی و صالحی، ۱۳۹۰):
-
- کمی کردن ماتریس تصمیمگیری.
-
- بیمقیاسسازی خطی مقادیر ماتریس تصمیمگیری.
-
- ضرب ماتریس بیمقیاس شده در اوزان شاخصها.
- انتخاب بهترین گزینه(A*) با بهره گرفتن از فرمول(۲-۲۱).
(۲-۲۱)
به بیانی دیگر، در روشSAW،گزینهای انتخاب میشود(A*) که حاصلجمع مقادیر بیمقیاس شده وزنی آن (nijwij)، از بقیه گزینهها بیشتر باشد.
۲-۴-۳- گسترش عملکرد کیفیت
از اواسط دهه ۱۹۵۰ میلادی، QFD مورد توجه قرار گرفت و در همه بخشهای سازمانها، بهعنوان یک ابزار مدیریتی شناخته شد. اصطلاح QFD در مفاهیم و روشهای توسعه محصولات جدید(NPD)[104]و در سایه مدیریت کیفیت جامع[۱۰۵](TQM) ایجاد شد(جیانگ و همکاران[۱۰۶]، ۲۰۰۷). شرکت تویوتا[۱۰۷]در سال ۱۹۷۷، به توسعه QFD اقدام نمود و آن را در توسعه محصولات خود به کار گرفت. نقطه عطف تکامل روش QFD در سال ۱۹۷۸ با انتشار کتابی با عنوان”گسترش عملکرد کیفیت”، از سوی دکتر یوجی آکائو[۱۰۸] و شیگرو میزونو[۱۰۹] همراه بود(برادران کاظمزاده و بشیری، ۱۳۸۰).
این روش برای توسعه محصولات و از ابتدای دهه ۱۹۸۰ میلادی، در صنایع آمریکایی مورد استفاده قرار گرفت. صنایع خودروسازی، اولین گروه از صنایعی بودند که در ایالات متحده به استفاده از QFD روی آوردند. اما بهزودی سایر صنایع و بهویژه صنایع خدماتی نیز از آن استفاده نمودند(آینسپراش[۱۱۰]، ۱۹۹۶). شرکت فورد[۱۱۱]در سال۱۹۸۶ ضمن استفاده از QFD در طراحی قطعات خودرو در زمرهی پیشگامان استفاده از این ابزار در آمریکا قرار گرفت. از آن تاریخ به بعد استفاده از QFD در صنایع آمریکا و اروپا بهتدریج بهعنوان ابزاری کارآمد و مؤثر در طراحی کالاها و فرایند خدمات بسط یافت(چان و وو[۱۱۲]، ۲۰۰۲).
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-29] [ 03:45:00 ق.ظ ]
|