• مفهوم رویکرد برنامه درسی و انواع آن

رویکرد برنامه درسی[۴]منعکس کننده نحوه برخورد و نقطه نظرات فرد نسبت به برنامه درسی، مدرسه و جامعه است. رویکردهای برنامه درسی به دو گروه عمده تقسیم می‌شوند:

  • رویکردهای علمی و فنی[۵]

این رویکردها با نظریه­ های سنتی تعلیم و تربیت و الگوهای قدیمی­تر یادگیری و آموزش منطبق هستند. و روش های رسمی و معمول آموزش در مدارس را در بر می گیرند.

          • گرایش رفتاری: این گرایش بر اصول فنی و علمی تکیه دارد و شامل نمونه ها،الگوها و روش های گام به گام در برنامه درسی است.

          • گرایش مدیریتی: این گرایش مدرسه را به عنوان یک نظام سازمانی مورد بررسی قرار می‌دهد. برنامه درسی را شامل طرح ها، جدول سازمانی، مکان، منابع، تجهیزات و کارکنان می‌داند.

          • گرایش سیستمی تمایل دارد که واحدها و زیر مجموعه ­های گوناگون یک نظام را در ارتباط با همدیگر و در یک ترکیب کلی مورد ملاحضه قرار دهد. این گرایش را بعضی اوقات مهندسی برنامه ریزی درسی هم می­نامند.

        • گرایش علمی: به تجزیه و تحلیل و ترکیب موقعیتهای اصلی، مفروضات و مفاهیم برنامه­ ریزی درسی می ­پردازد. بحث ‌در مورد تاریخ برنامه درسی یا مبانی مختلف آن، سازماندهی و ساختار برنامه ها از جمله فعالیت­های طرفداران این گرایش ‌می‌باشد.

  • رویکردهای غیر علمی- غیرفنی[۶]

این رویکردها منعکس­کننده دیدگاه­ های فلسفی غیر مرسوم و خط مشی­های جدید می­باشند.طرفداران این رویکردها یادگیری را به عنوان یک امر کلی می بینند که نمی توان آن را به قطعاتی مجزا در یک ساختار خطی تقسیم کرد.

    • گرایش انسانگرا: انسان­گرایان معتقدند که رویکردها و گرایش­های فنی-علمی بسیار خشک و انعطاف ناپذیرند.این گرایش ریشه در فلسفه پیشرفت گرایی و نهضت کودک مدار در تعلیم و تربیت دارد. دو بعد اساسی مورد توجه این گرایش الف) توجه به علایق، نیازها و مسایل کودکان(متاثر از روانشناسی کودک؛ و ب) توجه به نظام ارزش‌ها، بهداشت روانی و آزادی فراگیر در یادگیری (پیامد روانشناسی انسانگرا) ‌می‌باشد.

      • گرایش بازسازان مفهومی: الگو و طرح خاصی برای تدوین برنامه های درسی ندارند و به جای آن بیشتر مفروضات ایدئولوژیک و اخلاقی را در تعلیم و تربیت مطرح کرده و بر روابط بین مدرسه و نهادهای اقتصادی- سیاسی جامعه تأکید ‌می‌کنند.هواداران این گرایش به دنبال تجدید نظر در مفاهیم آموزش و پرورش مدرسه، آموزش، خلاقیت و رشد هستند(یارمحمدیان۱۳۸۶).

نتیجه اینکه: برداشت اثبات گرایانه از برنامه درسی تنها بر مشاهده تجربی استوار بوده و یک رویکرد خشک و غیر قابل انعطاف نسبت به برنامه درسی داشته که همان مفهوم سنتی برنامه درسی را در بر ‌می‌گیرد؛ اما در برداشت نومفهوم گرایان سهم بیشتری به یادگیرنده و نیازهای او داده شده و بر شایستگی فردی و اجتماعی یادگیرنده تأکید شده واین مفهوم جدید برنامه درسی را در بر ‌می‌گیرد.

دیاگرام زیر ارتباط بین این مفاهیم را نشان می­دهد:

رویکردهای علمی- فنی

۱

-۲ نمودار ارتباط رویکردهای برنامه درسی

اما دیدگاه­ های نوین در برنامه­ درسی ؛ در ادبیات امروز برنامه درسی به صورت دو مدل یا الگو ارائه می شود:

۱٫مدل کلاسیک[۷]: این مدل که بر رویکرد منطقی[۸] برنامه دلالت دارد عینیت گرا [۹]و محصول محورست[۱۰].در این مدل از برنامه ریزی اهداف و انتظارات برنامه توسط متخصصان برنامه ریزی نوشته می شود، افرادی که صلاحیت و دانش لازم را برای تهیه و تولید برنامه دارا هستند.

۲٫مدل مشارکتی[۱۱]: این مدل بر رویکردی مشارکت جویانه و موقعیتی از برنامه متکی است و بیشتر فرایند محور [۱۲]است. در این مدل از برنامه ریزی , بر تعامل میان مشارکت کنندگان در برنامه، اعم از مربیان، معلمان و دانش آموزان تأکید می شود.این رویکرد، یادگیرنده را عامل مهمی می شمارد و همه افراد درگیر در فرایند آموزش را به حساب می آورد.اگر چه این دو مدل دو رویکرد متفاوت را دارند اما متضاد یکدیگر نیستند. برنامه درسی می‌تواند عواملی از هر دو مدل را داشته باشد.برنامه­ ریزی­های درسی امروز باید موقعیت محور باشند و بنابر شرایط و امکانات و موضع خاص مخاطبان آموزش، قابلیت انعطاف داشته باشند و با توجه به نیازها و ‌رغبت‌ها و انگیزه­ های یادگیرندگان وبه کمک خود آن ها شکل بگیرند.(دانا، ۱۳۸۷)

امروزه برنامه های درسی به شدّت مورد انتقاد هستند و یکی از دلایل اصلی آن را می توان دور بودن برنامه ­های درسی از زندگی واقعی نوجوانان دانست.افراد، طالب تغییر و تازگی هستند و می خواهند همگام با پیشرفت جوامع رشد کنند توجه ‌به این امر نشان می‌دهد که ایجاد اصلاحات اساسی در وضعیت فرهنگی و اجتماعی جامعه امری ضروری است که رسیدن ‌به این هدف برنامه درسی نوظهوری را می طلبد.

    • برنامه درسی نوظهور
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...