مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها – ۱۰-۱-۴-۲- نظریه علل اجتماعی بنیادی لینک وفیلان ( ۱۹۹۵- ۱۹۹۶): – 2 |
اوتأثیر شبکه های اجتماعی بر مسیرهای رفتاری ،از طریق ایجاد هنجارهای معطوف به سلامت و کنترل و نظارت بر رفتارهای پرخطر و همچنین تأثیر بر مسیر فیزیولوژیک ،از طریق کاهش استرسهای مزمن و پیامدهای منفی آن را به عنوان دیگر سازوکارهای ایفای نقش سرمایه اجتماعی در سلامت افراد جامعه مطرح میکند. ارتباط میان طبقه اجتماعی و سلامت افراد جامعه از دیگر مقولات مورد بحث بوردیوست . ارتباط بین نابرابریهای درآمد و سلامت عمومی مبتنی بر تبیینهای اجتماعی- روانی است و بر خلاف دیدگاههای پیشین که نابرابری سلامت را در بین افراد و گروههای اجتماعی در یک جامعه منفرد مورد بررسی قرار میدادد، به بررسی ارتباط بین نابرابری درآمد و سلامت در جوامع و نواحی مختلف، در دو سطح خرد و کلان، میپردازد.
در سطح خرد، تبیینهای روانی- اجتماعی، را عامل اصلی ارتباط نابرابریهای درآمد با سلامت در فرآیندهای روانشناختی ناشی از مقایسه های اجتماعی افراد و گروهها با یکدیگر دانسته و تأکید دارد که این مقایسه ها میتوانند به ایجاد احساس محرومیت نسبی و ناکامی منجر شوند. به عبارت دیگر، وضعیت و جایگاه افراد در سلسله مراتب اجتماعی، از طریق ایجاد عواطف منفی، ضمن اثرگذاری بر وضعیت هورمونی روانی، زمینه ساز رفتارهای پرخطر میشود. این در حالی است که در سطح کلان، تبیینهای روانی- اجتماعی همه گیرشناسی تطبیقی نشان میدهد که بسیاری از کشورها، به رغم شاخصهای بالای رشد اقتصادی، به لحاظ شاخصهای مرتبط با سلامت در مرتبهای پایینتر از سایر ملل قراردارند.
از سوی دیگر، از آنجا که همبستگی اجتماعی و نابرابری دو اصل متعارض یک سازمان اجتماعی به شمار میروند، افزایش نابرابریهای درآمدی در یک جامعه، عامل مهمی در فرسایش سرمایه اجتماعی و کاهش همبستگیها به شمار میرود؛ چرا که این امر میتواند به کاهش مشارکت مؤثر مردم در کنترل و نظارت بر عوامل تعیینکننده اجتماعی و سیاسی مرتبط با سلامت بیانجامد.
به اعتقاد بوردیو “نظامهای سیاسی از دو طریق بر سلامت تأثیر گذار؛ نخست از طریق سیاستگذاریها و قوانین ارائه شده از سوی دولت در رابطه با نحوه توزیع منابع و خدمات مرتبط با سلامت که عمدتاًً در رویکرد اقتصاد سیاسی سلامت مطرح میشود و دیگری، به واسطه میزان گستردگی و نفوذ هنجارها و ارزشهای دمکراتیک در حوزه عمومی و نقش جامعه مدنی در نظارت بر آن دسته از تصمیمهای اتخاذ شده از سوی دولت که به نحوی با وضعیت سلامت ارتباط دارند” ( بوردیو ۱۳۸۱ : ۹۶).
به اعتقاد او وجود اشکال متفاوت اعتماد، به ویژه اعتماد نهادی در زمینههای اقتصادی اجتماعی و سیاسی، فرصتهای مهمی را در جهت مشارکت سیاسی و اجتماعی شهروندان در تأمین امنیت و سلامت ایجاد خواهد کرد. از نظر او ارائه یک نوع بندی واقعی از وضعیت سلامت و بیماری در یک جامعه، بدون توجه به عوامل تعیین کننده اجتماعی- اقتصادی، غیر ممکن خواهد بود. نحوه تعامل و پیوند سطوح خرد و کلان میتواند برخی از خلاءهای مفهومی مرتبط با سطوح خرد و کلان را پوشش داده و با ایجاد ارتباط بین عوامل تعیینکننده فردی و جمعی سلامت، پویاییهای موجود بین عاملیت و ساختار را در حوزه نظریه اجتماعی و سلامت عمومی بازسازی کند.
۱۰-۱-۴-۲- نظریه علل اجتماعی بنیادی لینک وفیلان ( ۱۹۹۵- ۱۹۹۶):
این نظریه با این دید آغاز می شود که مکانیسم ها یا عوامل خطرسازی که موجب شیب های اجتماعی و اقتصادی در میزان بیماری و مرگ و میر می شود، در طول زمان تغییر میکند. در اوایل قرن بیستم ممکن بود موضوعاتی چون سیستم تخلیه فاضلاب ، کیفیت آب ، و سلامت مواد غذایی ، مکانیسمهای اصلی مرتبط با پایگاه اقتصادی اجتماعی و سلامت باشند اما امروزه محققان بیشتر روی فاکتورهایی چون سیگار کشیدن، چاقی و دسترسی به بیمه درمانی متمرکز میشوند. علی رغم تغییراتی که درطی زمان در مکانیسمهای مداخله گر ایجاد شده ، با این حال، این محققان مدعی اند که ارتباط بین پایگاه اقتصادی اجتماعی و نرخهای بسیار بالای بیماری و مرگ ومیر همچنان ادامه دارد. لینک و فیلان اشاره میکنند که منابع مرتبط با پایگاه اقتصادی-اجتماعی به افراد کمک میکند که از قرار گرفتن در معرض اثرات بهداشتی زیان آور اجتناب کنند:
” دلیل اینکه پایگاه اقتصادی اجتماعی به طور مداوم با بیماری مرتبط است این است که پایگاه اقتصادی اجتماعی تضمین کننده منابعی چون دانش ، پول ، قدرت و پرستیژ است که میتواند به شیوه های متفاوتی در موقعیتهای مختلف برای اجتناب از خطر بیماری و مرگ مورد استفاده قرار گیرد( Link and Phelan, 1995,1996). افرادی که از امتیازات نسبتاً بهتری برای اجتناب از ریسکهای بیماری و مرگ و اتخاذ استراتژی های محافظ که موجب افزایش سلامت و رفاه می شود ، استفاده میکنند ، نگرانی در مورد عوامل خطر ساز ندارند” ۳۹):( Link and Phelan, 1995,1996. به اعتقاد آن ها، علی رغم بهبود چشمگیر طولانی مدت در بهداشت عمومی ، تغییردر انواع بیماریهایی که شایع ترینند و تغییردر عوامل خطرساز بهداشتی ، میزان نابرابریهای اقتصادی – اجتماعی در نرخهای بیماری و مرگ و میر برای دهه ها یا بیشتر تداوم دارد. در واقع لینک و فیلان تئوریشان را در جهت ارتباط پایدار بین عوامل اجتماعی و جمعیت شناختی و بیماری هدایت کردند( Link and Phelan, 1995,1996:427).
آموزش یکی از شاخصهای پایگاه اقتصادی اجتماعی است . این شاخص به عنوان منبع بالقوه ، بروز بیماریها و مشکلات بهداشتی را به تأخیر می اندازد و با فراهم آوردن حمایت اجتماعی و خود اتکایی موجب ایجاد خوشبختی و کاهش استرس شده و سلامت مناسب را تضمین میکند. آموزش موجب ارتقاء رفتارهای بهداشتی همچون رژیم غذایی خوب ، افزایش فعالیتهای فیریکی شده و با تأثیر بر کارکرد شناختی موجب به تأخیر افتادن مشکلات بهداشتی می شود. آموزش موجب استفاده بهتر از مراقبتهای پیشگیرانه و درمانی وانتحاب محیطهای سالم تر کار وزندگی می شود. درآمد دوره یا پیشرفت مشکلات بهداشتی را کند میکند و برعکس آموزش که در اوایل دوره زندگی تعیین کننده است ، درآمد منبعی است که از ابتدای بزرگسالی تا میانسالی رشد میکند و بعد از آن ثابت می ماند و حتی کاهش مییابد
(Link and Phelan, 1996:440)
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:19:00 ق.ظ ]
|