با به خاطرداشتن این ویژگی فرهنگی،اکنون به دو موضوع مرتبط با مغهموم«خود»که توسط دانشمندان علوم رفتاری مورد بحث قرار ‌می‌گیرد ؛ یعنی «خود کامیابی» و«احترام به خود» در مناسبتهای پرداخته می­ شود. هر یکاز این دو مفهوم برای کسانی که می­خواهند آدمها را بهتر بشناسند وبه طور مؤثر مدیریت کنند شایسته برسی دقیقتر ‌می‌باشد .

    1. احترام به خود :

احترام به خود باوری است که هرکسی بر مبنای ارزیایی کلی از خود نسبت به ارزش خویش یافته است. آنانی که احترام چندانی برای خود قائل نیستند،نگرش منفی نسبت به خود یافته اند،احساس خوبی نسبت خودشان ندارند ومعمولاٌ در طرز رفتار مؤثر با دیگران ندارند مشکل دارند وگرفتار شکاکیت نسبت به خود هستند . برعکس کسانی که احترام زیادی برای خود قائلند . زیرا با عملکرد بهتر ورضایت خاطر بیشتر همراه است . ولی تحقیقات اخیرپرده از نقصان تمایل به خود بینی، خودپرستی و خودستایی در این گونه آدمها به ویژه هنگام مواجه شدن با وضعیت‌های پر فشار برداشته است. ‌بنابرین‏ «احترام به خود » مانند بسیاری از چیزهای خوب دیگر در زندگی حد متعادل آن بهترین حالت است. احساسهای احترام به خود توسط محیط و چگونگی رفتار دیگران با آدمها شکل می گیرند(رضاییان ،۱۳۷۲) .

    1. احترام به خود ناشی از سازمان :

احترام به خود ، باوری کلی درباره «خود»است ولی احترام به خود در سازمان‌ها در بافتی محدودتر مطرح بوده ونزد مدیران از اهمیت بیشتری بر خوردار است. به تازگی مدلی از «احترام به خود ناشی از سازمان »طرحی شده و اعتبار آن با هفت مطالعه وبررسی که شامل ۲۴۴۴ نفر معلم ،دانشجو،مدیروکارمند می­شد مورد تأیید قرار گرفت. پژوهشگران «احترام به ناشی از سازمان »را ادراک آدمی از ارزش خویش به عنوان عضوی از یک سازمان تعریف کرده‌اند.کسانی که احترام زیادی برای خود در قالب سازمان قائلند خود را مهم، ارزنده،مثمر ثمر،وپرمعنی در بافت سازمان خود می­دانند. مدل اساسی «اخترام به خود ناشی از سازمان »در جدول شماره یک درآمده است.

جدول ۲-۱- عوامل تعیین کننده احترام به خود ناشی از سازمان و نتایج آن(رضاییان ، ۱۳۷۲) .

احترام مدیریتی

احترام ناشی از سازمان

احترام به خود کلی

عملکرد شغلی

انگیزش درونی

رضایت خاطر کلی

رفتار بومی

تعهد سازمانی

رضایت خاطر سازمانی

در سمت راست مدل سه عامل عمده­ی تعیین کننده احترام به خود ناشی از سازمان نشان داده شده است. هنگامی که کار کنان براین باورند که سر پرستانشان خالصانه به رفاه و آسایش آنان علاقه دارند. احترام به خودشان افزایش می­یابد. مطالعات حکایت از این دارد که ساختارهای سازمان‌های ارگانیکی منعطف ،احترام به خود بیشتری به کارکنان ارزانی می­دارد تا روندی مکانیکی (بوروکراسی خشک) یا مشاغل چالشی و پیچیده احترام به خود بیشتری ایجاد می­ کند تا شغهای ساده ، تکراری وکسل کننده. آنچه که حائز اهمیت بوده این است که همین عامل نیز با انگیزه کاری بیشتر همراه است(رضاییان ،۱۳۷۲) .

انگیزش درونی به احساسهای فردی ناشی از انجام کار گغته می­ شود ورفتار بوی به انجام کارهایی گفته می­ شود که برای خود سازمان سودمند باشد. سایر نتایج «احترام به خود ناسی از سازمان »گویا بوده و نیازی به توضیح ندارد.کوتاه سخن اینکه ،افزودن معالانه «احترام به خود ناشی از سازمان»پی ریزی پل بسیار مهمی میان بهره وری و رضایت خاطر بیشتری را نوید می­دهد.

    1. خودکامیابی :

آیا هرگزآدمهایی که از توانایی‌های خود مطمئن هستند دیده اید که موفقیت کسب ‌می‌کنند وحال آنکه آنانی که همواره نگران شکست خود هستند ناکام می­ماند؟ در قلب این معضل عملکرد،بعد خاصی از «احترام به خود»به نام«خودکامیابی»نهفته است. «خودکامیابی»باور آدمی درباره احتمال انجام موفقیت آمیز یک کارمعین است.یکی ازصاحبنظران رفتار سازمانی بر این باوراست که«خود کامیابی»‌از کسب تدریجی پیچیدگی شناختی ومهارتهای فیزیکی،کلامی واجتماعی از طریق تجربه نشأت می‌گیرد. پژوهشگران میانانتظارات زیاد«خود کامیابی»و موفقیت در گستره گوناگونی از کارهای ذهنی وجسمی مانند کاهش نگرانیها کنترل اعتیاد تحمل درد از بهبود بیماری ارتباط وثیقی یافته اند وبر عکس آدمهایی که انتظار کمی از کامیابی خود دارند موفقیت چندانی به دست نیاورده اند. «خود کامیابی» ضعیف مزمن با وضعیتی همراه است که «بیچارگی اکتسایی» نامیده می­ شود یعنی باور کاملاٌ ناپیدایی که آدمی هیچگونه کنترلی بر محیط خود ندارد. گرچه پدیده «خود کامیابی»، مانند نوعی ازچشم بندی ذهنی می­مـاند ولی خیلی ساده عمل می­ کند(رضاییان ،۱۳۷۲).

    1. الگوی معرفت پذیری اجتماعی از خودمدیریتی :

یکی از نظریه پردازان خود مدیریتی را قالب معرفت پذیری اجتماعی قرار می­دهد باذکر یک نکته که «یک وجه برجسته نظریه معرفت پذیری اجتماعی،نقش ممتاز آن در ایجاد ظرفیت خود تنظیمی است به گونه ­ای که آدمیان می ­توانند با تنظیم جاذبه­های محیطی و ایجاد حمایت‌های شناختی و به یار آوردن نتایجی برای اعمال خود نوعی کنترل بر رفتارشان داشته باشند»(رضاییان ،۱۳۷۲) .

    1. تأثیر آموزش مهارت‌های زندگی بر سبک هویت و ابراز وجود دانش آموزان :

تغییرات و پیچیدگی‌های روابط اجتماعی و گسترش روز افزون این روابط ایجاب می­ کند که آحاد جامعه به ویژه نسل جوان برای مواجهه با موقعیتهای دشوار آماده شوند. به همین منظور مربیان و روانشناسان تلاش دارند تا با حمایت از سازمان‌های ملی و بین‌المللی و برای پیشگیری از مسائل اجتماعی ، « آموزش مهارت‌های زندگی » را در سراسر جهان و در سطح مدارس اجرا کنند (طارمیان و همکاران ، ۱۳۸۷ ) .

امروزه با توجه به پدیداری فرآیندی به نام « جهانی شدن » و به تبعات اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و فناورانه آن در زندگی انسان قرن بیست و یکم نیز با در نظر گرفتن تغییرات شگرفی که به تبع این تغییرات در ساختار اجتماعی – اقتصادی جوامع پیش آمده است ، ضرورت آماده کردن دانش آموزان در بیست و یکم بیش از پیش احساس می­ شود . همچنین لازم است که آموزش و پرورش با ایجاد تغییرات همه جانبه در فلسفه ، اهداف ، ساختار و برنامه درسی خود ، وظیفه خطیر آماده کردن نسل جوان را برای زندگی در شرایط دائماٌ متغیر قرن حاضر بر عهده بگیرید .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...