آنچه تفکر خلاق را از تفکر عادی جدا می‌کند، مربوط به اصالت و تازگی نظر یا فرضیه ای است که فرد مبتکر عرضه می‌دارد، در تفکر عادی فرد معمولاً از تجربیات قبلی خود استفاده می‌کند؛ آن ها را در زمینه و طرح جدیدی قرار می‌دهد و با تغییر شکل و سازماندهی مجدد، در حل مسائل از آن ها استفاده می‌کند.

در تفکر خلاق، راه های غیر عادی و معمولی نظر فرد را به خود جلب می‌کند. ممکن است فرد مسأله تازه ای را مطرح کند یا فرضیه های کاملاً غیر عادی که بالنسبه مورد قبول دیگران است ارائه نماید.

معمولاً افرادی که در رشته‌های مختلف دانش بشری، مسأله تازه ای طرح می‌کنند و فکر و اندیشه تازه ای به وجود می آورند یا طریق جدیدی برای حل مسأله آن رشته ارائه می‌دهند، مبتکر و خلاق خوانده می‌شوند. ممکن است یک آهنگ ساز آهنگ جدیدی اختراع کند. یک نویسنده، سبک خاصی به وجود آورد. و یا یک ریاضی دان یا فیزیک دان در رشته خود کشف تازه ای بنماید. هر کدام این ها در رشته خود خلاق، نوآور و مبتکر هستند؛ اگر چه تأثیر اختراع آن ها در پیشرفت تمدن بشری متفاوت باشد.

شعاری نژاد (۱۳۷۱)، معتقد است « تفکر خلاق، استعداد و توانایی شناخت روابط تازه و مهم در افکار و پدیده‌های موجود است؛ یا توانایی دریافت روابط جدید، روش های تازه، راه حل های تازه یا حتی مسائل جدید می‌باشد ».

رضایی در سال (۱۳۷۹) در مقاله ای با عنوان ( خلاقیت و نو آوری در آموزش و پرورش ) ویژگی انسان را تفکر می‌داند که به مدد آن قادر به انجام تغییرات مورد نیاز در محیط خود می شود. او با مهم شمردن تأثیر آموزش و پرورش ‌بر ایجاد و توسعه تغییرات مطلوب اجتماعی، خواستار طراحی و اجرای برنامه هایی برای گسترش تفکر خلاق در نظام آموزشی کشور است.

۲-۲-۷ مراحل تفکر خلاق:

ایجاد و پرورش نوآوری و خلاقیت معمولاً دارای مراحلی است که نه به عنوان یک روش علمی و فرموله شده، بلکه به عنوان یک راهنما می‌تواند برای افراد در همه جا مفید باشد.

اسبورن[۲] فرایند حل خلاق مسائل را شامل سه مرحله اصلی می‌داند که این مراحل عبارتند از :

    1. حقیقت یابی ( شامل تعریف مسأله و آماده سازی است ).

    1. ایده یابی ( شامل ایده سازی و ایده پروری است ).

  1. راه حل یابی ( شامل ارزیابی و گزینش است ).

از جمله مدل های خلاقیت ارائه شده برای فرایند خلاقیت عبارت است از :

صمدآقایی (۱۳۸۰) خاطر نشان می‌سازد که والاس[۳] فرایند خلاقیت را شامل چهار مرحله آمادگی[۴]، نهفتگی[۵]، بصیرت[۶] و دوره آزمایش[۷] می‌داند. در نظریه والاس که تا حد زیادی مورد تأیید صاحب نظران است، آمادگی به معنی تحقیق، بررسی و جمع‌ آوری همه جانبه حقایق است و منظور از نهفتگی این است که اطلاعات گذشته و جدید بدون کوشش آگاهانه برای دست یابی به رهیافت با یکدیگر ترکیب شوند. بصیرت مرحله ای است که فرد ایده یا رهیافت مسأله را به طور ناگهانی به دست می‌آورد و در دوره آزمایش که مرحله نهایی فرایند خلاقیت است، آنچه را به دست آورده‌ایم از اختراع، اکتشاف یا نظریه تازه مورد ارزیابی قرار می‌دهد و آن را از لحاظ صنعتی آزمایش می‌کند.

۲-۲-۸ فرایند نوآوری در سازمان:

معمولاً در سازمان، نوآوری به صورت اقدامات متوالی یا از مجرای مراحل پیاپی صورت می‌گیرد. برای اینکه فرایند نوآوری به صورت موفقیت آمیز به اجرا درآید، مدیران باید نسبت ‌به این امر اطمینان حاصل کنند که مراحل مورد نظر به ترتیب در سازمان رخ می‌دهد. اگر در آن فرایند یکی از مراحل اجرا نشود یا یکی از ارکان وجود نداشته باشند، فرایند نوآوری با شکست روبرو خواهد شد.

۱- نیاز : نیاز برای تغییر و نوآوری، زمانی به وجود می‌آید که مدیران نسبت به عملکرد جاری سازمان، ناراضی باشند. وجود چنین مسأله ای باعث می شود که مدیران در پی روش های جدید برآیند و در این میان از وجود روش های تازه آگاه گردند.

۲- نظر یا ایده : نظر یا ایده، راه جدیدی برای انجام کا‌رها است. این نظر یا ایده می‌تواند به صورت الگو، طرح یا برنامه ای باشد که یک سازمان باید آن را به اجرا درآورد یا امکان دارد به صورت دستگاهی جدید، محصولی تازه یا روش جدید برای نظارت بر امور یا شیوه مدیریت بر سازمان باشد.

۳- پذیرفتن : پذیرفتن به مرحله ای گفته می شود که مدیران یا تصمیم گیرندگان درصدد برآیند نظر یا ایده پیشنهادی را به اجرا درآورند.

۴- اجرا : در مرحله اجرا اعضای سازمان به یک ایده، روش یا رفتار جدید جامه عمل می پوشانند.

۵- منابع : نوآوری به خودی خود صورت نمی گیرد بلکه مستلزم صرف وقت و منابع است؛ هم برای ارائه ایده جدید و هم برای جامه عمل پوشانیدن به آن.

مراحل لازم برای نوآوری موفقیت آمیز در شکل شماره (۲- ۱)آمده است (عالی، ۱۳۷۹).

شکل (۲-۱): فرایند یک نوآوری موفقیت آمیز

۲-۲-۹ الف) خلاقیت پایدار در حل مسائل سازمانی:

امروزه رشد و توسعه سازمان ها در گرو حل مشکلات آینده سازمان در ابعاد مختلف پرسنلی، فنی، مالی، اقتصادی، مشتریان و ذینفعان خواهد بود. حل مسائل سازمانی صرفاً به مفهوم حل مشکلات امروز سازمان نیست، بلکه مشکلات امروز به طور طبیعی خودشان را بر مدیریت سازمان تحمیل می‌کنند. مدیران موفق، مسائل آینده سازمان را تشخیص می‌دهند و آن ها را حل می‌کنند.

حل مسائل سازمانی نه تنها نیازمند پیگیری سیستماتیک مراحل مختلف حل مسأله است، بلکه متکی به توانایی و همکاری و خلاقیت کارکنان می‌باشد. کارکنان برای به کارگیری خلاقیت های خود در جهت حل مسائل سازمان، نیازمند ترغیب و حمایت می‌باشند. برای ایجاد پایداری در خلاقیت، لازم است تا موارد زیر در سازمان مورد توجه کارکنان، کارشناسان و مدیران قرار گیرد.

۱- ایجاد انعطاف پذیری و اصلاح نظام ارزیابی عملکرد: مقررات و ضوابط سنتی و خشک از بروز خلاقیت ها در سازمان جلوگیری می‌کند. همچنین لازم است تا نظام ارزیابی عملکرد از حالت سنتی و فرمالیته تغییر پیدا کند و به گونه ای نباشد که مانع خلاقیت و نوآوری کارکنان و کارشناسان شود. مدیران باید با ایجاد انعطاف، محدودیت های تحمیل شده بر کارکنان و کارشناسان را کاهش دهند و زمینه را برای تقویت خلاقیت در آنان آماده سازند. در یک سازمان خلاق و نوآور ارزیابی کارکنان بر اساس حضور فیزیکی آنان صورت نمی پذیرد بلکه تمام منابع انسانی سازمان بر اساس شاخص های تعالی و پیشرفت کارکنان و کیفیت فعالیت ها و خدمات و میزان نوآوری ارزیابی می‌گردند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...