اولین بحث ‌سرمایه ‌اجتماعی در کارهای جامعه شناسان کلاسیک، درونی کردن ارزش‌ها می‌باشد که ایده هایی را از دورکیم و وبر با خود دارد(protest, 2007) . وبر از یک نظم اخلاقی که در رفتار اقتصادی متقابل وجود دارد یاد می‌کند، که تحت تاثیر الزامات ارزشی است و در طی فرایند جامعه‌پذیری آموخته می‌شود. دومین سرچشمه بحث ‌سرمایه‌اجتماعی در کارهای کلاسیک‌ها به کارهای زیمل بر می‌گردد، در آنجایی که او بر ‌پویایی‌های‌ پیوستگی گروهی تأکید می‌کند و این ایده‌ای بود که به وسیله نظریه‌پردازان مبادله دنبال شد. سومین منبع ‌سرمایه ‌اجتماعی در کار کلاسیک‌ها توسط مارکس و در تحلیلی که ‌در مورد آگاهی طبقاتی پیدا کردن پرولتاریا و تبدیل شدن آن ها به یک طبقه برای خود، انجام داد ارائه شده است. انسجام به عنوان یک منبع ‌سرمایه ‌اجتماعی از درونی کردن ارزش‌های ناشی از اجتماعی شدن یا مبادلات متقابل ناشی نشده، بلکه در واکنش موقعیتی نشان دادن یک طبقه از مردم ناشی می‌شود(ماجدی، ۱۳۸۳). آخرین منبع برای مفهوم ‌سرمایه‌اجتماعی در کار کلاسیک‌های جامعه‌شناسی به موضوع اعتماد لازم الاجرا باز می‌گردد که سرچشمه‌هایش در بحث‌های وبر پیدا می‌شود. یک تمایز کلاسیک بین عقلانیت ذاتی و رسمی ‌در معاملاتی که در بازار صورت می‌گیرد وجود دارد. نقطه اصلی در این دیدگاه این است که افراد عضو گروه، خواستهای فعلی خود را برای انتظارات جمعی آینده در مرتبه دوم قرار می‌دهند.

۲-۲-۴-۲- کاربردهای معاصر ‌سرمایه ‌اجتماعی

‌سرمایه‌اجتماعی با نظریه های بوردیو، کلمن و پوتنام تکامل پیدا کرد که در ذیل به تشریح ان می پردازیم:

۱- ‌سرمایه‌اجتماعی از دیدگاه بوردیو

بوردیو سه نوع سرمایه را شناسایی نمود؛ این اشکال سرمایه عبارتند از شکل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی. شکل اقتصادی سرمایه بلافاصله قابل تبدیل به پول است مانند دارایی‌های منقول و ثابت یک سازمان، سرمایه فرهنگی نوع دیگر سرمایه است که در یک سازمان وجود دارد مانند تحصیلات عالیه اعضای سازمان که این نوع سرمایه نیز در برخی موارد و تحت شرایطی قابل تبدیل به سرمایه اقتصادی است و سرانجام شکل دیگر سرمایه، سرمایه اجتماعی است که به ارتباطات و مشارکت اعضای یک سازمان توجه دارد و می‌تواند به عنوان ابزاری برای رسیدن به سرمایه های اقتصادی باشد(Winter,2012).

در واقع بوردیو اولین تعریف ‌در مورد سرمایه اجتماعی را در سال ۱۹۷۳ و با این مضمون ارائه می‌کند: سرمایه موجود در روابط اجتماعی که می‌تواند در صورت لزوم حمایت‌های مفید را فراهم کند، یک سرمایه ناشی از محترم بودن و شرافتمند بودن که غالباً اگر فرد بخواهد که در موقعیت‌های از نظر اجتماعی مهم مشتری جذب کند، وجودش ضروری است.

برای فهم تفکر بوردیو ‌در مورد سرمایه ‌اجتماعی باید ‌به این موضوع توجه کنیم که اصلی ترین مسئله او فهم سلسله مراتب اجتماعی است. او با مجموعه ای از ایده ها سر و کار داشت که عمیقا تحت تاثیر جامعه شناسی مارکسیستی بود و بر این اعتقاد بود که سرمایه اقتصادی ریشه تمامی ‌انواع دیگر سرمایه است.

۲- سرمایه اجتماعی از دیدگاه کلمن

دومین نظریه پرداز مهم ‌در مورد سرمایه اجتماعی جامعه شناس آمریکایی جیمز کلمن بوده که تأثیر قابل ملاحظه‌ای در مطالعات آموزش و پرورش دارد. کلمن در یک سلسله تحقیقات ‌در مورد موفقیت‌های آموزشی در محل‌های زندگی اقلیت یا محرومان آمریکا نشان داد که سرمایه اجتماعی می‌تواند منافع واقعی برای فقرا و اجتماعات حاشیه‌ای فراهم آورد(Field,2003).

کلمن برای تعریف سرمایه اجتماعی از نقش و کارکرد آن کمک گرفت و تعریفی کارکردی از سرمایه‌اجتماعی ارائه داد و نه تعریف ماهوی. بر این اساس، سرمایه اجتماعی عبارت از ارزش آن جنبه از ساختار اجتماعی که به عنوان منابعی در اختیار اعضا قرار می‌گیرد تا بتوانند به اهداف و منافع خود دست پیدا کنند. کلمن می‌گوید: سرمایه اجتماعی هنگامی به وجود می‌آید که روابط میان افراد به شیوه‌ای دگرگون می‌شود که کنش را تسهیل می‌کند(کلمن،۱۳۷۷).

۳- سرمایه اجتماعی از دیدگاه پوتنام

پوتنام از محققین اخیر سرمایه اجتماعی است. تأکید عمده وی به نحوه تأثیر سرمایه اجتماعی بر رژیم های سیاسی و نهادهای دموکراتیک مختلف است. پوتنام، سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از مفاهیمی مانند اعتماد، هنجارها و شبکه ها می‌داند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده و درنهایت منافع متقابل آنان را تأمین خواهد کرد. از نظر وی اعتماد و ارتباط متقابل اعضا در شبکه، به عنوان منابعی هستند که در کنش‌های اعضای جامعه موجود است(Putnam, 2000).

اولین مشارکت مؤثر پوتنام در بحث سرمایه ‌اجتماعی مربوط به مطالعه‌ای است که ‌در مورد دولت‌های محلی در ایتالیا انجام داد. پوتنام سرمایه ‌اجتماعی را به عنوان اعتماد، هنجارها و شبکه هایی که همکاری را برای منافع دوجانبه تسهیل می‌کند، تعریف می‌کند(Winter, 2012).

پوتنام شش بعد را برای سرمایه اجتماعی تشخیص می‌دهد:

۱- خانواده، که در آن گونه‌های رسمی و غیر رسمی مشارکت مدنی اتفاق می‌افتد؛

۲- هدف، برخی از نهادها توجهشان معطوف به عموم مردم است، در حالی که برخی از سازمان ها توجهشان معطوف به ‌گروه‌های خصوصی است؛

۳- متصل شدن یا اتصال دادن، رابط اعتماد و کنش متقابل می‌تواند انشقاقات درون جامعه را از بین برده و اتصال برقرار کند یا به طور معکوس افراد ‌هم‌فکر یا متعلق به یک قومیت را به کنار هم بیاورد؛

۴- بی واسطگی اعتماد ممکن است از ارتباطات بی واسطه و چهره به چهره ریشه بگیرد یا اینکه از ارتباطات بی نام عمومیت پیدا کند؛

۵- لایه، لایه بودن/قوت و شدت، در یک طرف این طیف شبکه های چند لایه‌ای قوی و با دوام قرار داشته به طور مثال، مردمی که یکدیگر را از طریق شبکه های چندگانه دارای فصل مشترک می‌شناسند، و در طرف دیگر طیف رابطه های ضعیف و خیلی زودگذر که در اثر یک روز کار داوطلبانه در کنار هم حاصل می‌شود، قرار دارد

۶- موقعیت اجتماعی، پیوندهای همسایگی یک سر طیف سرمایه‌اجتماعی مبتنی بر مکان را آشکار کرده، در صورتی که ‌گروه‌های اینترنتی آن سر دیگر مبتنی بر کارکرد آن را مشخص می‌کند (Putnam, 2000).

هر سه نظریه پرداز با این نکته موافقند که سرمایه ‌اجتماعی نمی‌تواند در خارج از زمینه اجتماعی وسیعتر جامعه وجود داشته باشد، بوردیو بر روی طبقه و تقسیم طبقاتی یا حوزه های اجتماعی وسیعتر، کلمن بر دامنه‌ای از موضوعات یعنی از خانواده ها تا سازمان‌های رسمی و پوتنام بر روی مناطق وسیع تأکید می‌کند. ‌در مورد دیگری که این سه فرد قابل مقایسه می‌باشند، نقش مثبت و کارکردی است که سرمایه ‌اجتماعی می‌تواند داشته باشد و نتایجی که از وجود آن برای افراد و گروه ها حاصل می‌شود، منتهی بوردیو و کلمن هر دو بر افزایش پیدا کردن پایگاه اجتماعی افراد و موقعیت اقتصادی آن ها تأکید می‌کنند در حالی که پوتنام بر تأثیرات سرمایه‌اجتماعی بر افراد تمرکز نکرده بلکه او توجه مستقیمش را به مقیاس منطقه ای معطوف کرده، ‌جایی که سرمایه اجتماعی به وجود آمدن نهادهای دموکراتیک سرعت می‌بخشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...