بنا به تعریف رکر (۲۰۰۰) معنای زندگی عبارت است از: ادراک نظم، انسجام و هدف در هستی و دنبال کردن اهداف ارزشمند و نیل به آن ها همراه با حس رضایتمندی. با توجه به تعریف رکر (۲۰۰۰) ‌می‌توان به ماهیت موقتی این سازه پی برد. فرصت برای یافتن معنا از تولد تا مرگ در خلال گسترهای از موقعیت­های منحصر به فرد زندگی رخ می­دهد (گرابر[۱]،۲۰۰۴). این موقعیت­های زندگی فرصت­هایی را برای یافتن معنا در لحظه فراهم می­سازند و به شرایط خاصی همچون سلامتی، محیط فیزیکی، وضعیت اقتصادی اجتماعی، میراث فرهنگی یا هر گونه شرایط خاص انسان مدرن امروزی وابسته نیستند. یافتن معنا یک صفت محسوب می شود و نه حالت و ‌می‌توان آن را در هر موقعیتی کشف کرد (نادی و سجادیان، ۱۳۹۱). بامیستر[۲](۱۹۹۱) معتقد است هنگامی فرد می ­تواند احساس کند که از یک زندگی معنادار برخوردار است که چهار نیاز او به معنا، ارضا شده باشد. این چهار نیاز عبارتند از:

۱٫ هدفمند بودن جهت زندگی

۲٫ احساس کارآمدی و کنترل

۳٫ برخوردار بودن از مجموعه ­ای از ارزش­ها که بتواند به وسیله آن ها کنش­هایش را توجیه کند.

۴٫ وجود یک مبنای با ثبات و استوار برای داشتن نوعی حس مثبت خود ارزشمندی(بامیستر و نیومن،۱۹۹۱).

ونگ[۳] (۱۹۹۸) معنا را به عنوان یک سازه فردی و فرهنگی مبتنی بر نظام شناختی تعریف ‌کرده‌است که انتخاب­های فردی، فعالیت­ها و اهداف را تحت تأثیر قرار می­دهد و زندگی را وقف هدفمندی، ارزش­های فردی و رضایتمندی می­ کند . فرد ممکن است معنا را از منابع مختلفی کسب کند . ‌بر اساس نظریه نیمرخ معنای شخصی ونگ(۱۹۹۸) این منابع ممکن است از طریق ارتباطات، دین، تعالی فردی، پذیرش شخصی، صمیمیت و رفتار منصفانه تحقق یابد(ونگ، ۱۹۹۸).

برخی از روان­شناسان مانند آلپورت (۱۹۵۴)، فرانکل (۱۹۷۲)، و مازلو(۱۹۶۲) وجود معنا در زندگی، را به عنوان مهم­ترین عامل مؤثر بر کنش­های روان­شناختی مثبت می­دانند. یافته های پژوهشی متعددی نشان داده ­اند که وجود معنا در زندگی عنصری اساسی در بهزیستی روانی – عاطفی است و به صورت سیستماتیکی با ابعاد گوناگونی از شخصیت، سلامت جسمی و ذهنی، سازگاری و انطباق با استرس­ها و اختلالات رفتاری ارتباط دارد (اسکنل و بکر[۴]، ۲۰۰۶ ).

معنادرمانی از جمله روش­هایی است که می ­تواند به افراد در یافتن معنای زندگی و داشتن ادراکی بهتر و رضایتی بیشتر از خود و زندگی خود داشت. معنا­درمانی با در نظر گرفتن گذرایی هستی و وجود انسانی به جای بدبینی و انزوا، انسان را به تلاش و فعالیت فرا می­خواند و بیان می­دارد که آنچه انسان ها را از پای درمی­آورد، رنج­ها و سرشت نامطلوب­شان نیست بلکه بی­معنا شدن زندگی است که مصیبت­بار است . اگر رنج را شجاعانه بپذیریم تا واپسین دم، زندگی معنا خواهد داشت و معنای زندگی می ­تواند حتی معنی بالقوه درد و رنج را نیز در برگیرد . فرانکل می­گوید در دنیا چیزی وجود ندارد که به انسان بیشتر از یافتن “معنی ” وجودی خود در زندگی یاری کند (فرانکل، ترجمه صالحیان و میلانی، ۱۳۸۶). معنادرمانی از نظر شکل، به درمان­های کوتاه چون درمان آدلری نزدیک­تر است . معنادرمانگران گرچه اغلب به صورت صمیمانه و مقبول در باره موضوعات فلسفی بحث ‌می‌کنند، برای اینکه درمانجو را متقاعد سازند که نگرشی آگاهانه­تر و مسئولانه­تر به خلاء وجودی کند، به شیوه ­های مختلف او را مواجهه می­ دهند، و برایش دلیل و برهان می ­آورند. نوشته­ های مربوط به درمان نشان می­ دهند که فنون درمانی­، علاوه بر مواجهه دادن و تعبیرها، به مقدار زیادی به قانع سازی و استدلال نیز متکی هستند (بروچسکا، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۱). به نظر می­رسد که این شیوه بتواند بر تغییر شرایط زندگی و رضایت افراد از خود و همسر و در کل رضایت از زندگی زناشویی مؤثر باشد. با توجه با این امر پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثر بخشی معنادرمانی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان، طراحی گردیده است.

۱-۳- ضرورت و اهمیت موضوع پژوهش

از آنجایی که تعارض بین همسران سلامت روان اعضای خانواده تهدید کرده و باعث مشکلات مختلف در خانواده می­گردد و همچنین بنیان خانواده را سست می­ کند، بررسی و شناسایی عوامل مؤثر برآن به منظور پیشگیری و کاهش از تعارض ضرورت می­یابد. وقتی همسران تمایلی به رابطه با هم ندارند کمتر می ­توانند مسایل مربوط به خانواده را مورد بررسی قرار داده و در نتیجه مشکلات آن ها هر روز بیشتر از قبل می­ شود. تعارض بین همسران کیفیت زندگی و رضایت زناشویی را نیز کاهش می­دهد . ناراضی بودن از زندگی زناشویی نگرش افراد به توانایی‌های خود را نیز دچار خلل می­ کند، فرد احساس نا کارآمدی می­ کند. اهداف زندگی تغییر می­ کند و تعارضات بیشتر می­ شود و از آنجایی که این مشکلات بنیان خانواده را سست کرده و افراد خانواده را دچار مشکلات روانی و متعاقب آن جسمانی می­ کند؛ ضرورت دارد که پژوهش­های بیشتری در این حیطه انجام شود.

۱-۴- اهداف پژوهش

هدف اصلی:

تعیین میزان اثر بخشی معنادرمانی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان

اهداف فرعی:

۱- تعیین میزان اثر بخشی معنادرمانی بر رضایت زناشویی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان

۲- تعیین میزان اثر بخشی معنادرمانی بر خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان

۱-۵- سوالات پژوهش

سوال اصلی:

آیا معنادرمانی گروهی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان، مؤثر است؟

سوالات فرعی:

۱- آیا معنادرمانی گروهی بر رضایت زناشویی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان، مؤثر است؟

۲- آیا معنادرمانی گروهی بر خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان، مؤثر است؟

۱-۶- فرضیه ­های پژوهش

فرضیه اصلی:

معنادرمانی گروهی بر رضایت زناشویی و خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان، مؤثر است.

فرضیه ­های فرعی:

۱- معنادرمانی گروهی بر رضایت زناشویی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان، مؤثر است.

۲- معنادرمانی گروهی بر خودکارآمدی عمومی زوجین با تعارضات زناشویی مراکز مشاوره شهر لاهیجان، مؤثر است.

۱-۷- تعاریف نظری و عملیاتی متغیرها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...