۵٫ افزایش کارایی نظام آموزشی کارکنان به طور مستمر مد نظر قرار گیرد.

به منظور بهبود عملکرد نظام آموزشی سعی شود در نظام آموزشی تغییراتی را به وجود آورد و نتایج حاصل از آموزش را در عملکرد نیروی انسانی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد که آیا شیوه آموزش در بهبود وظایف و اهداف سازمان مؤثر بوده است یا خیر. رویدادهایی که موجب کاهش درونی و بیرونی امر آموزش می شود را شناسایی کرد تا تحت کنترل درآیند.

کارایی درونی در رابطه با بروندادهای نظام آموزشی نسبت به هزینه های انجام شده و کارایی بیرونی در رابطه با پیامدهای نظام آموزشی نسبت به دروندادهای آن در نظر گرفته می شود.

کیفیت درونداد: همخوانی نظام آموزش کارکنان شامل فراگیریان، مدرسان، منابع، برنامه

و غیره با استانداردهای از قبل تعیین شده

کیفیت برونداد: اشاره ‌به این دارد که نتایج نظام آموزش کارکنان در مقایسه با استاندادهای پذیرفته شده و ‌هدف‌های‌ تصریح شده تا چه اندازه رضایت بخش است.

۶٫ نظام آموزشی نقش یاری دهنده را بر عهده داشته باشد نه ناظر و بازدارندگی

مسئولان سازمان از جمله مسئولان آموزش باید ضمن ایجاد انگیزه در کارکنان و آگاهی دادن به آن ها نسبت به تغییرات، زمینه فعالیت بیشتر و مداوم را فراهم نمایند. ایجاد محیط سازنده تشکیلاتی و برقراری ارتباط میان مدیران و اعضای نظام آموزشی کارکنان از اهمیت بالایی برخوردار است. سازمان باید بین جامعه زیر پوشش نظام آموزشی عرضه خدمات آموزشی و اعضای نظام مورد نظر امکان تماس بیشتر را فراهم نماید تا از طریق شناسایی نیازهای آموزشی، عرضه خدمات آموزشی را در جهت کیفیت بهتر سوق دهد. در این رابطه باید جو سازمانی چنان باشد که زمینه اظهار نظر، عدم سوء تعبیر نظرهای بیان شده و از بین بردن احساس تردید نسبت به عواقب نظرهای ابراز شده را فراهم سازد.

۲-۱۶- مزایای آموزش ضمن خدمت

۱٫ تبدیل سازمان به یک سازمان یادگیرنده

آموزش زمانی واقعاً به نتیجه می‌رسد که مدیران تلاش نمایند سازمان را به سازمان یادگیرنده تبدیل نمایند. سازمان یادگیرنده یک الگوی تغییر یافته است و راهی نوین برای اندیشیدن درباره سازمان است. در سازمان یادگیرنده همه افراد درگیر شناسایی و حل مسائل هستند و بدین وسیله می‌تواند تجربه های جدیدی بیاموزد، امور را بهبود بخشند و بر توانایی خود بیفزایند.

ارزش اصلی سازمان یادگیرنده حل مسائل است. سازمان یادگیرنده الگوی منحصر به فردی ندارد، نوعی نگرش یا فلسفه درباره چیزی است که سازمان بدان گونه است و نگرش نقشی است که اعضای سازمان ایفا می‌کنند. منظور تقویت سازمان ،افزایش ظرفیت فرد است تا بتواند کارهایی را انجام دهد که پیش از این از عهده آن بر نمی آمد.

۲٫ توزیع اطلاعات بین کارکنان و بهبود سازمان

مدیر سازمان می بایست شرایطی را به وجود آورد که افراد اطلاعات خود را در اختیار دیگران قرار دهند. ایستوکر رئیس مرکز پرورش جنرال الکتریک اظهار می‌دارد” تا یک دهه پیش در جنرال الکتریک هر کس می کوشید تا اندیش ههای خوب را برای خود نگه دارد اما اکنون به گسترش و پخش اندیشه ها پاداش می‌دهیم و در این راه موفق بوده ایم”. بهبود سازمانی بیانگر استفاده از دانش و فنون علوم رفتاری و ازمجرای جلب اعتماد و اطمینان کارکنان، تشویق و مشارکت کارکنان در فرایند تصمیم گیری ها، انجام اقداماتی برای بهبود محتوای کار، ایجاد هماهنگی و کوشش در جهت سود جستن از توان بالقوه افراد جهت تحقق اهداف سازمان می‌باشد.

موفقیت یک سازمان وابسته ‌به این است که تا چه اندازه می توان تمام کارکنان را صاحب قدرت کرد (ایران نژاد پاریزی،۱۳۸۱: ۴۵۹).

۳٫ ایجاد فضای مناسب جهت بیان اندیشه ها

زمانی که کارکنان در شرایطی قرار بگیرند که بتوانند اندیشه‌های خود را ابراز نمایند به شکوفایی آنان می‌ انجامد. گرچه ممکن است برخی اندیشه ها سازنده نباشند ولی مدیریت می بایست با نگرش مثبت به اندیشه ها احترام بگذارند و به آن گوش فرا دهد و در صورتی که اندیشه نو و مؤثری یافتند آن را به کار ببندند.

۴٫ تقویت دانش و توانش نیروی انسانی و کمک به تغییر و تحولات سازمانی

محور اصلی بهره وری در سازما نها مستلزم توجه ویژه به نیروی انسانی از نظر کیفی و ممانعت از نابهنگامی افراد در وظیفه محوله می‌باشد. منظور از نابهنگامی در وظیفه عبارت است از کاهش دارایی در انجام کار در طول زمان و فقدان دانش و مهارت نوین می‌باشد. این امر موجب می شود که فرد به دلایل مختلف از نظر فنی و حرفه ای فرسوده شده و قادر به انجام وظایف و تکالیف سازمانی نباشد. اما بدون شک آموزش ضمن خدمت نقش مؤثری در بهنگام سازی توانایی و دانش افراد ایفا می‌کند و از طرفی تغییر و تحولات سازمان مستلزم آماده سازی نیروی انسانی است.

ذکر این نکته در تغییرات سازمانی حائز اهمیت است که ممکن است کارکنان سازمان به دلایل مختلف از جمله نگرانی درباره موقعیت، وضعیت مالی در موقعیت جدید، ناتوانی در انجام وظیفه و دلایل متعدد دیگر در مقابل تغییر و تحولات سازمانی مقاومت نمایند. به همین سبب مشارکت کارکنان در برنامه ریزی، هدف گذاری و آموزش، نقش مهم و تأثیرگذاری ‌در موفقیت تغییرات ایجاد می کند.

۵٫کاهش اختلاف نظرها و تعارض

یکی از راه‌های بسیار مؤثر این است که گرو ههایی که با هم اختلاف نظر دارند در یک کارگاه آموزشی مشارکت داده شوند. روان شناسی چون رابرت بلیک، جین موتون و ریچارد والتون این روش را ارائه کرد هاند” هنگامی که اختلاف نظر ها را نتوان از بین برد یا تعارض را به سطح مناسبی رساند یا زمانی که دیگر روش ها مناسب سازمان نباشد می توان با آموزش دادن اعضای گروه سوء تفاهم ها را از بین برد”.

مشارکت در کارگاه آموزشی چند روز به طول م می‌ انجامد،این روش پرهزینه است، ولی برای تقویت روح همکاری بین کارکنان و تغییر نگرش آن‌ ها مفید واقع می شود.

در این کارگاه معمولاً اقدامات ذیل به عمل می‌آید:

– گروه هایی که اختلاف نظر دارند به کارگاه دعوت می‌شوند تا درک متقابلی از نظرات یکدیگر به دست آورند.

– از هر گروه خواسته می شود که دیدگاه های خود را در خصوص خود و دیگران را ابراز نمایند.

– نمایندگان هر گروه نظرات خود را در خصوص خود و دیگران در جمع ابراز می نمایند و دیگران سکوت می نمایند.

– سپس ‌به این موضوع می پردازند که روابط آینده آن ها چگونه و به چه نحوی می‌باشد تا همکاری و هماهنگی تقویت شده و مشکل رفع گردد.

اگر نشست ها به درستی اداره شود می توان به کارکنان کمک کرد تا دیدگاه یکدیگر را بهتر درک کنند، نگرش خود را اصلاح نمایند و برای سوال هایی که در پیش است روابط کاری بهتری با یکدیگر برقرار نمایند.

۲-۷-فناوری اطلاعات به عنوان یک نوآوری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...