نوپ و نوپ[۳۴](۱۹۹۱)، نشان دادند که منبع اصلی تنیدگی برای مردان محل کار است، در حالی که برای زنان منبع اصلی استرس نقش مادری است(مالسو ودیگران،۲۰۰۲،به نقل از حلاج باشی،۱۳۸۸).

وونگ[۳۵](۱۹۹۹)، نیز معتقد است که در جوامع شرقی مادران نقش مراقبتگری در قبال نیازهای جسمانی، عاطفی واجتماعی کودکان را به دوش می کشند و پدران کمتر با کودکان درگیر شده و عمدتاًٌ درگیر نقشهای انضباطی هستند(دادستان و همکاران،۱۳۸۵).

برای مشخص کردن پیش‌بینی کننده های تنیدگی والدینی، مفهوم سازیهای بسیاری وجود داشته است.درمیان آنهامدل تنیدگی والدینی ابیدین ومدل ذهنی وبستراستراتن مدل‌های اصلی هستند.این دو مدل مخالف هم نیستند بلکه مکمل یکدیگرند(جنگ[۳۶]،۲۰۰۷).

مدل تنیدگی والدینی ابیدین:

مدل تنیدگی والدینی ابیدین که ‌در سال‌ ۱۹۷۶ارائه شد، یک الگوی قدرتمند وعمومی برای تنیدگی والدینی است. در این الگو، آمده است که میزان تنیدگی که والدین تجربه می کنندازکنش وری خصوصیات اصلی وآشکار والدین(مثل افسردگی،احساس صلاحیت، روابط توأم با د لبستگی با کودک ، روابط باهمسر، محدودیت ناشی ‌از نقش پذیری یا مادری کردن وخصوصیات کودک مانندسازش پذیری، پذیرندگی، فزون طلبی وتقویت گری) تشکیل می شود.به طور خلاصه، ابیدین (۱۹۷۶) ویژگی‌های والد ‌و کودک، همراه با متغیرهای موقعیتی بیرونی مانند عوامل تنیدگی زای زندگی(مانند طلاق،مشکلات شغلی و…) را دلیل افزایش احتمالی نارساکنش وری فرزندپروری
می‌داند.

الگوی ابیدین(۱۹۷۶) درنهایت منجر به ساخت شاخص تنیدگی والدینی [۳۷]PSI شد. ابیدین معتقداست که تأثیر رویدادهای مهم زندگی خارج از نظام والد-کودک باکاهش منابع والدین وتوانایی آنان درکنارآمدن بانقش والدینی مشخص می شود. درتأیید این یافته می توان به تعداد قابل ملاحظه ای پژوهش‌هایی اشاره کرد که وجود ارتباط بین وقایع تنیدگی زای زندگی(مانند مشکلات مربوط به مسائل خانوادگی، بامرگ یکی ازخویشاوندان، بیکارشدن و…)وسطح تنیدگی والدینی – دروالدینی که کودکان با رفتارهای برونی سازی شده دارند-‌را تایید کرده‌اند. ابیدین پیشنهاد کرد که میزان بالای تنیدگی والدین، مشکلات کودک ونارساکنش وری تعاملهای والد-کودک به افزایش اقتدارمنفی والدینی منجرمی شود که به نوبه خوداین رفتارهاتأثیر مستقیم ومنفی بر رفتارهای کودک برجای
می‌گذارد و باعث افزایش مشکلات سازشی کودکان می شود(فرزادفرد،۱۳۸۵).

مدل وبستر-استراتن[۳۸]:

وبستر-استراتن فرض می‌کنند که سه تنش زای فرا خانوادگی، درون والدینی وتنش زاهای مربوط به کودک برای رویارویی والدین با موقعیتشان مورد نیاز است.وی منابع تنیدگی والدینی را فراتر از خانواده به عواملی چون وضعیت اجتماعی-اقتصادی گسترش داد. به علاوه وی نتایج مثبت ومنفی تنش زاهارا تفکیک کرد. والدگری کارآمد می‌تواند عاملی دفاعی در برابر تنش زاها باشد ووالدگری مختل وناکارآمد منجر به مشکلات رفتاری کودک می شود.

جالب اینکه در مدل وبستر – استراتن اتفاقات تنش زای زندگی ومشکلات روزمره ازهم جدا می شود که این صریحاًبا مدل ابیدین متفاوت است. برای فهم اینکه تنیدگی والدینی چطور رشد می‌کند، چگونه بر سلامت جسمانی وروانشناختی خود والدین اثر می‌گذارد وچگونه بر رابطه ی والد – فرزندی اثردارد باید بدانیم که بیشتر تنیدگی والدین در پرورش کودک از مشکلات روزمره ناشی می شود ونه از یک اتفاق مهم زندگی.

مدل وبستر-استراتن تأکید می‌کند که رفتار کودکان به طور غیر مستقیم از تنش زاهای خانوادگی اثر می پذیرد، اگرچه این تنش زاها به طور مستقیم می‌تواند برکودکان اثر گذارد. بوسیلۀ تعاملات والدین با بچه ها بر اساس شایستگی و حساسیت والدین مدیریت می‌شوند.

به همین صورت سلامت روان شناختی والدین و واکنش آن ها به تنیدگی ها احتمالا به عنوان واسطه های بین تنش زاها وکودکان عمل می‌کند(جنگ،۲۰۰۷).

حل وفصل مشکلات تنیدگی والدینی منجر به ارتقای بهداشت روانی وعملکرد بهترآنان درایفای نقش والدینی می شود.(روشن بین،۱۳۸۶).

پیامدهای تنیدگی بر والدین وکودکان

شناخت عواملی که می‌توانند تنیدگی والدینی را پیش‌بینی کنند، از حساسیت خاصی برخوردار است، چراکه تأثیر تنیدگی بالقوه هم بروالدین وهم برکودک زیان بخش است. اگر چه پژوهش ها کمتر به بررسی سطوح بهنجار تنیدگی والدینی پرداخته‌اند(مانند ،دتیر،دکارت واسکار،۱۹۹۶)، اغلب پژوهش‌هایی که در زمینه تنیدگی والدینی انجام شده اند، برپیامدهای شرایط یاوقایع تنیدگی زا مانند بیماری کودک(ارتباط مستقیم تنیدگی والدینی ودیابت نوع یک درفرزندان) یا مشکلات اقتصادی خانواده متمرکزند(وبستر،استراتون، ۱۹۹۰).

تأثیر تنیدگی والدینی می‌تواند از طریق بافت کلی محیط خانه بیش از تعامل بلافصل والد-کودک منتقل شود. در خانواده های که براثر تنیدگی، والدین دچار درماندگی روانشناختی شده اند، محیط عاطفی ‌بر اساس کاهش یا بی ثباتی ابراز عاطفی، کاهش پاسخ گویی وتعامل خصمانه مشخص می شود که چنین جو عاطفی منفی، از طریق تشدید بار هیجانی مستقیما صلاحیت اجتماعی وهیجانی کودکان را تحت تأثیر قرار می‌دهد (قشنگ، ۱۳۸۲).

عوامل تأثیر گذار بر تنیدگی والدینی و والدگری

منابع متعدد تنیدگی، توانمندیها ومهارتهای والدگری رابا مشکلاتی مواجه می‌کنند (بلسکی، ۱۹۸۴) . این منابع شامل عوامل برون خانوادگی، مانند فقر وبیکاری وعوامل درون خانوادگی، مانندوقایع منفی زندگی، اغتشاشات خانوادگی، انزوا، اضطراب وافسردگی، سوء ومصرف الکل ومواد، مشکلات روزانه، و والدگری به تنهایی(مجرد بودن) می‌شوند(وبستر – استراتون،۱۹۹۰). پژوهش‌های انجام شده برای سبب شناسی تنیدگی والدینی برخی والدین ‌در پرورش فرزندان غالبا به مشکلات زندگی والدین وهمچنین فشارهای بین فردی واجتماعی رایج تمرکز کرده‌اند. شواهدی موجود است که نشان می‌دهند تجارب کودکی اولیه برمهارتهای والدگری بزرگسالی تأثیر می‌گذارند. هرچند بخش جدیدی از تحقیقات ژنتیک به بررسی عوامل مؤثراحتمالی ژنتیکی برتفاوتهای فردی مشهود در رفتار والدگری پرداخته‌اند، اما هنوز داده های آشکاری در این مورد وجود ندارد(براوون، داگلاس، همیلتون، گیاچ ریتیسیس وهگرتی[۳۹]،۲۰۰۶).

عوامل برون خانوادگی تنیدگی والدینی:

عوامل بسیاری خارج حیطه خانواده برتنیدگی والدینی اثر می‌گذارند که موارد زیر از اهم آن ها است:

الف- وقایع تنیدگی زای زندگی:

آبیدین (۱۹۹۵) معتقد است که تأثیر رویدادهای مهم زندگی خارج از نظام والد-کودک باکاهش منابع والدینی وتوانایی آنان درکنار آمدن با نقش والدینی مشخص می شود.درتأیید این یافته می توان به تعداد قابل ملاحظه ای از پژوهش‌هایی مانند کرینک وگرینبرگ (۱۹۹۰)،ماش ‌و جواهر[۴۰](۱۹۹۰)، اشاره کرده که ارتباط بین وقایع تنیدگی زای زندگی(مانند مشکلات مربوط به مسائل خانوادگی، مرگ یکی از خویشاوندان، بیکارشدن و…)یا سطح تنیدگی والدینی، را بررسی
کرده‌اند.

ب- عوامل اجتماعی – فرهنگی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...