تاثیر ورزش بر افسردگی، مدت بسیار زیادی موضوع پژوهشی بوده است. در هر حال، شواهد حاکی از آنند که فعالیت جسمی میتواند افسردگی غیر بالینی را کاهش دهد ( به طور مثال ، بیدل و موتری، ۲۰۰۱؛ جاسنوسکی، هولمز، و بنکز، ۱۹۸۸؛ استین و موتا، ۱۹۹۲ ). پژوهش آغازین انجام شده توسط گریست و همکارانش(۱۹۸۴ )، اثر دویدن به عنوان یک درمان را در ارتباط با افرادی که مبتلا به افسردگی بالینی هستند، بررسی کردند و سطوح پایین تر افسردگی را در افرادی که در برنامه دویدن شرکت داشتند را گزارش کردند، این نتیجه پیشنهاد میکند که ورزش، درمانی سودمند است. ویتچ و همکاران(۲۰۱۰) نیز اثر مثبت ورزش را بر افسردگی افراد بزرگسال مورد تأکید قرار دادند. بیدل و موتری ( ۲۰۰۱ ) جمع بندی پژوهشی بسیار خوبی در این حیطه فراهم کردهاند و باز هم افسردگی بالینی را از افسردگی غیر بالینی متمایز ساختند.
در ارتباط با افسردگی غیر بالینی ، نتیجه آن است که اثر ضد افسردگی مرتبط با ورزش ، منجر به کاهش متوسطی در افسردگی می شود ، این اثر در مورد ورزش دائم و موقت و برای گروههای متفاوت سنی و جنسی صادق است، وارتباط سطوح پایین تر افسردگی با سبک زندگی فعالانه جسمی نشان داده شده است. در مورد افسردگی بالینی ،نتایج چندان مشخص نیستند؛ در هر حال نتایج حاکی از آنند که فواید ، بسیار بیشتر از خطرات هستند، فواید سلامت جسمی با ارزش اند و در نهایت آن که ” باید از فعالیت جسمی و ورزش به عنوان بخشی از درمان بیماران افسرده بالینی ، حمایت شود ” .
شواهدی وجود دارد که خودپنداره فرد در فعالیت جسمانی بهبود مییابد. فولکین و سیم(۱۹۸۱) در خصوص تناسب جسمانی و بهبود متغیرهای روانشناختی مربوط به ادراک از خود، تحقیقات موجود را بررسی کردند. آن ها به این نتیجه دست یافتند که آموزش تناسب اندام ، خلق، رفتارهای مربوط به شغل و خودپنداره را بهبود می بخشد. سان استروئم (۱۹۷۸) با مرور پیشینه مربوط به عزت نفس و ورزش در ۱۶ سال اخیر به نتایج مشابهی دست یافت. فاکس(۲۰۰۰) اخیراً ۳۶ بررسی منتشر شده از سال ۱۹۷۲ را مورد بازبینی قرار داد و به این نتیجه دست یافت که ۷۸ درصد بررسی ها تغییرات مثبت را در اعتماد به نفس یا خودپنداره جسمانی در پاسخ به فعالیت جسمانی نشان دادند. متغیر روانشناختی دیگر خودکارآمدی است. پژوهشگرانی که در این زمینه مطالعه میکنند (برای مثال، بندورا، ۱۹۹۸؛ فلتز، ۱۹۸۸؛ هاردی، جونز و گولد، ۱۹۹۶) بیان کردند که تمرین ورزشی و ورزش حیطه ای بسیار عالی برای مطالعه خودکارآمدی است. بندورا (۱۹۹۰؛۱۹۹۸) به طور خاص از نقش خودکارآمدی در بطن عملکرد ورزشی صحبت میکند. او بیان میکند که ورزشکاران برای دستیابی به سطوح بالای مهارت، مهارت های خود را گسترش میدهند و اغلب از آن ها خواسته می شود که در مقابل افرادی که بسیار ورزیده اند این مهارت ها را تحت شرایط استرس بسیار زیاد انجام دهند. مهارت هایی که در تمرین به راحتی انجام میشوند، اغلب تحت شرایط رقابت به علت تردید به خود تضعیف میشوند. تفاوت های اندک در اجرای مهارت اغلب به تفاوت های معنا داری در نتایج منجر می شود. ورزشکاران موفق به توانایی خود در تمرکز بر تکلیف، عدم حواس پرتی، مقابله با اشتباهات و شکست ها، مقابله با درد و خستگی و نهایتاً به تحقق تواناییهای خود به بهترین نحو باور دارند. آن ها همان گونه که بندورا بیان میکند، در توسعه خودکارآمدی موفق هستند. اثرات مثبت فعالیت جسمانی بر اعتماد به نفس نیز مورد تأکید قرار گرفته است.
(برای نمونه،مک دونالد و هادسون،۱۹۹۱؛براندن،۲۰۰۱؛فاکس،۲۰۰۰؛استین و همکاران،۲۰۰۷؛هریسون و نارایان،۲۰۰۳ به نقل از استیوب۲۰۰۷).
تأثیر ورزش در اجتماعی شدن
پژوهش های اجتماعی شدن در ورزش با توسعه ی جامعه شناسی ورزش ارتباط مستقیم داشته است .طی دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ برای تبیین جنبههای گوناگون شرکت در فعالیت های ورزشی تلاش بسیاری شده است .اغلب مطالعات اجتماعی شدن در ورزش حول دو مسأله متمرکز بوده است .یکی پیشایندهای شرکت در ورزش یعنی اینکه چگونه و تحت چه شرایطی شخص به ورزش رو می آورد و دیگری پیامد های شرکت در ورزش .این دو فرایند را اجتماعی شدن در نقش اجتماعی و اجتماعی شدن از طریق نقش اجتماعی نیز نامیده اند . لذا در اغلب منابع دو عنوان اجتماعی شدن در ورزش و اجتماعی شدن از طریق ورزش به چشم میخورد .در اولی فرد در نقش ورزشی مانند «ورزشکار » اجتماعی می شود و در دومی به یاد گیری نگرش ها ، ارزشها ، مهارت ها و گرایشهایی کلی مانند جوانمردی ،انضباط اشاره دارد که تصور می شود در فعالیت های ورزشی حاصل آید .اجتماعی شدن از طریق ورزش عبارت است از تأثیر ورزش بر باورها ، نگرش ها و … .
چنین پنداشته می شود که در درس هایی که از شرکت کردن در ورزش می آموزیم به سایر جنبههای اجتماعی انتقال پذیر است و از این طریق فرد را برای شرکت موفقیت آمیز در آن زمینه ها یاری میدهد.
دانیش(۲۰۰۲) اظهار میدارد که کودکان مهارت های ارتباط و تصمیم گیری را با شرکت در ورزش کسب میکنند (عبدلی ، ۱۳۸۶ ،ص ۱۳۶و ۱۳۹ ). تربیت بدنی در قبول مسئولیت برای پرورش و القای ارزش های اجتماعی در افراد جامعه خصوصاًً دانش آموزان مدارس سهیم بوده و به عنوان عاملی در جهت تقویت ارزش های اجتماعی و رفتار های مطلوب انسانی مؤثر است (عزیز آبادی فراهانی ، ۱۳۷۳ ،ص ۱۱). اهتمام به موضوع اجتماعی شدن و رابطه ی آن با ورزش زمانی به اوج خود رسید که سمیناری بینالمللی با موضوع « اجتماعی شدن از طریق ورزش» بر پا شد. این سمینار که در سال ۱۹۷۱ در کانادا برگزار گردید به این نتیجه رسید که تربیت بدنی عاملی مهم در اجتماعی شدن فرد میباشد (انور الخلولی ،۱۳۸۳ ،ص۲۰۰ ) .به عقیده ی راجر کایو آ «تمدن فقط در سایه برتری و ارزش والای قهرمانی یعنی بازی رقابت آمیز و مسابقه ای که سر چشمه ی دموکراسی و حکومت مردم بر مردم است به وجود آمده است. » (توماس ،۱۳۷۰ ،ص ۹۳ ). روند اجتماعی شدن کودکان با فعالیت های اولیه ورزشی آنان آغاز می شود و موجبات رشد و تکامل حرکتی در دوره کودکی و مشارکت ورزشی آنان در سال های بعد را فرا هم می کند (ام .هی وود ،۱۳۸۷،ص۴۷۴ ).
تأثیر ورزش در شخصیت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:28:00 ق.ظ ]
|