کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 خطرات فروش ابزارهای دیجیتال
 بازاریابی موثر در توییتر
 معرفی نژادهای محبوب سگ
 کسب درآمد از تبلیغات گوگل
 نشانه‌های عشق ماندگار
 درآمد از فروشگاه آنلاین
 ملاک‌های ازدواج از دید روانشناسی
 درآمد از طریق وبسایت
 رازهای درآمدزایی از بلاگ‌نویسی
 افزایش فروش عکس آنلاین
 احساس گناه در رابطه عاشقانه
 راه‌های ساده درآمد خانگی
 درمان جوش سگ در خانه
 تولید محتوای تعاملی موفق
 آموزش دستشویی سگ ژرمن شپرد
 درآمد از ترجمه هوش مصنوعی
 اشتباهات پرهزینه در پادکست‌نویسی
 کسب درآمد بدون سرمایه اولیه
 خطرات درآمد طراحی با هوش مصنوعی
 درآمد از عکاسی آنلاین
 کسب درآمد از آموزش هوش مصنوعی
 شناخت نژاد سگ کن کورسو
 احساس تنهایی در روابط عاشقانه
 معیارهای انتخاب همسر برای مردان
 نگهداری سگ ساموید پشمالو
 اقدامات ضروری نگهداری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



نظریه های مبتنی ‌بر تفاوت های زیست شناختی[۱۶]

این نظریه ها، تبیین هایی مبتنی ‌بر تفاوت های زیست شناختی ارائه می‌دهند و تأثیرعوامل وراثتی، ژنتیکی و هورمونی در ادراک متفاوت زنان ومردان نسبت به ابعاد گوناگون زندگی را مورد توجه قرارمی دهند. برهمین اساس، چون سیاست، فعالیتی مرتبط با قدرت و برقراری قدرت در زندگی اجتماعی می‌باشد، در نتیجه با ویژگی های زیست شناختی زنانه مناسبت ندارد و همین ویژگی ها زنان را به حوزه ی خصوصی زندگی سوق می‌دهد (موحد[۱۷] ، ۲۰۰۳).

نظریه های تفاوت های فرهنگی و اجتماعی[۱۸]

بر اساس این نظریه ها زنان برای این ساخته شده اند که یاد بگیرند تا سیاست کار مردان است و این مطلب را درونی کرده و عادی قلمداد نمایند. در حالی که در بسیاری از جوامع، موانع قانونی برای مشارکت زنان در امور سیاسی از بین رفته، اما عدم حضور زنان و یا تفاوت چشمگیر حضور زنان و مردان درسیاست ملاحظه می شود. این خود نشانگر نوعی محدودیت فرهنگی اختیاری است. زیرا هنجارهای فرهنگی موجود که فرد آن ها را درفرآیند جامعه پذیری یاد می‌گیرد، سیاست را امری مردانه تلقی می‌کنند (موحد، ۲۰۰۳).

نظریه ی اجتماعی شدن[۱۹]

این نظریه ها، تفاوت های موجود در رفتار و باورهای مردان و زنان را ‌بر اساس رفتار و عادات آنان که عمدتاًً پیش از دوره ی بزرگسالی شکل گرفته اند، تبیین می کند. در این نظریه، متغیرها و فرآیندهایی که به اجتماعی شدن افراد کمک می‌کنند، مورد توجه قرار گرفته است. عوامل اجتماعی شدن مانند خانواده، ‌گروه‌های همسالان و رسانه های همگانی از راه سه فرایند تقلید، آموزش و انگیزش موجب می‌شوند ارزش ها و نگرش های فرد شکل بگیرند. البته، ممکن است اهمیت این عوامل در جوامع و ‌گروه‌های گوناگون با هم متفاوت باشند ( راش[۲۰] ، ۱۹۹۸).

  1. نظریه های تکاملی[۲۱]

بیان می‌کنند شهروند آرمانی، شهروندی است که مشارکت داشته باشد و ‌بنابرین‏، مشارکت، اعمال مسئولیت اجتماعی در نظر گرفته می شود. مشارکت به مثابه یک تجربه یادگیری است که شهروند را نه تنها آگاه از حقوق خود، بلکه از وظایف و مسؤلیت هایش آگاه می‌کند. زنان نیز برای این که مسئولیت اجتماعی خویش را انجام دهند، درامور گوناگون مشارکت می‌کنند و البته در مقابل مسئولیت فرد در قبال جامعه، جامعه نیز در قبال فرد مسئولیت هایی دارد که جامعه باید این مسئولیت ها را در مقابل زنان انجام دهد(راش، ۱۹۹۸).

‌بر اساس آمارهای سازمان ملل، ایران از نظر مشارکت نیروی کار در اقتصاد کشور، رتبه ۱۲۸را در میان۱۳۴کشورکسب ‌کرده‌است. ۲۳ درصد زنان ایرانی در بخش اقتصاد کشور مشارکت دارند که در مقابل آن، مشارکت مردان ۷۷ درصد است. از این میان،۳۴ درصد زنان در بخش کشاورزی فعالیت دارند که این رقم در برابر ۲۳درصد مردان قراردارد (اعظمی و سروش مهر، ۱۳۸۹). در این میان خدمات رسانی ترویج برای زنان روستایی باید به دنبال فراهم کردن سه هدف اساسی افزایش بهره وری کشاورزی، برابری جنسیتی و ریشه کنی فقر روستایی باشد و دستیابی ‌به این اهداف، آنگاه امکان پذیر می شود که مباحث و دیدگاه های جنسیتی ‌در سامانه ترویج، تلفیق و نهادینه گردد (مرید سادات ، ۲۰۱۰).

برنامه ریزی و سیاست گذاری در هر بخش اقتضا می‌کند که درک درستی از ابعاد جنسیتی داشته باشیم (علیرضانژاد و بنی هاشم، ۱۳۹۱) و الزاماًٌ باید نسبت به تفاوت در انگیزش و عوامل مؤثر بر انگیزه بر اساس جنسیت توجه نمود. انسان ها نه فقط از لحاظ توانایی انجام کار، بلکه از لحاظ میل یا اراده انجام دادن کار یا انگیزش تفاوت دارند. از طرفی انگیزش یکی از مجموعه عناصر موجود در تار و پود سازه‌های تعیین کننده ی رفتار است و بدون شک تابع عوامل درونی و بیرونی است (میرترابی و همکاران، ۱۳۹۱).

۵-۲ مفهوم انگیزه و انواع آن

مفهوم انگیزه و شناخت عواملی که موجب انگیزش منابع انسانی می‌گردند، یکی از پیچیده ترین و در عین حال مهم ترین بخش های روانشناسی است. لذا لازمه ی پی بردن ‌به این که چه چیز انسان را به تلاش و کوشش وا می‌دارد یا به عبارتی عوامل برانگیزاننده افراد برای مشارکت فعال در کارها چیستند؟ آگاهی از مفهوم انگیزه می‌باشد. ضرورت توجه به انگیزه از آنجا ناشی می شود که رابطه ای دقیق با اراده و تفکر مستقل داشته و از سوی دیگر با ذات و منش افراد مربوط بوده و مسأله ای انتزاعی است (ملکیان و همکاران، ۱۳۸۹). یک نیاز تأمین نشده موجب ایجاد تنش می شود که آن نیز به سهم خود در فرد پویایی به وجود می آورد و او را به جهتی سوق می‌دهد. این تنش موجب جستجو برای هدف خاصی می شود که اگر آن هدف تأمین نگردد می‌تواند نیاز را تأمین کند و باعث کاهش تنش شود (عامریون، ۱۳۸۵).

انگیزه محرکی است که ماهیت ذهنی دارد و در عین حال از احساسات، سائق ها و تمایلاتی تشکیل شده که از قبل در خلق و خوی فرد وجود دارد (امیرانی، ۱۳۷۸). سیفرت[۲۲]، (۱۹۹۲)، انگیزه را به صورت نیاز یا خواست ویژه ای که انگیزش را موجب می شود، تعریف ‌کرده‌است. لفرانسوا[۲۳]، (۱۹۹۷)، انگیزه را علت و دلیل رفتار می‌داند، دلیل این که چرا ما بعضی رفتارها را انجام می‌دهیم ولی برخی دیگر را انجام نمی دهیم، انگیزه های ما هستند (سیف، ۱۳۷۹). اساس هر عمل آزادانه و ارادی را انگیزشی کم و بیش آگاهانه تشکیل می‌دهد و در واقع، مجموعه ی انگیزه ها، همچون دلایلی هستندکه انجام عمل را موجب می‌شوند. به عبارتی انگیزه، حالتی است که فرد را به فعلیت وا می‌دارد (شاملو، ۱۳۸۳). در یک تعریف دیگر انگیزه به طور خلاصه و گویا چنین تعریف شده است: انگیزه ها، چراهای رفتار هستند. آن ها موجب آغاز و ادامه فعالیت می‌شوند و جهت کلی رفتار یک فرد را معین می‌کنند (علاقه بند، ۱۳۷۵).

انگیزش موضوعی نیست که تنها در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته شده باشد. بلکه از مواردی است که همواره مورد توجه روان شناسان بوده است و پیچیدگی که در زمینه روانشناسی انگیزش وعوامل مؤثر بر آن وجود دارد، لزوم تحقیق در این زمینه را به وضوح آشکار می کند. انگیزش عبارت است از: تحرک، کنترل و راهنمایی فعالیت فرد به سوی یک هدف معین. هم چنین به معنای فن بکاربردن عوامل گوناگونی است که رغبت فرد را به سوی فعالیتی معین برانگیزد (امیرانی، ۱۳۷۸).

بنا به نظر سیج[۲۴]، (۱۹۷۴) انگیزش به عنوان سازوکاری درونی و محرک هایی بیرونی تعریف می شود که رفتار را بر می انگیزد و هدایت می‌کند. می توان دریافت که انگیزش با دوکارکرد بنیادی درگیراست: کارکرد اول، انگیختن یا انرژی دار کردن است. دومین کارکرد، کارکرد هدایتی است که رفتار را به سوی اهداف خاصی هدایت می‌کند (پارسایی و همکاران، ۱۳۹۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:15:00 ق.ظ ]




سپس او را در پیمودن درجات و مراتب این مسیر از طریق اصلاح رفتار و انجام عمل صالح ترغیب می‌کند: «مَن کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّهَ فَلِلَّهِ الْعِزَّهُ جَمِیعًا إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَالَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَکْرُ أُوْلَئِکَ هُوَ یَبُورُ» ﴿فاطر، ۱۰﴾

مراد از «کلم طیب»، عقاید حق از قبیل توحید است و مراد از صعود آن، تقرب به خدای تعالی و مراد از عمل صالح، عملی که بر طبق عقاید حق صادر شود و با آن سازگار باشد (طباطبایی، ۱۴۱۷).

ازاین‌رو، محور توحید بر تمام واژه ها و مفاهیم قرآنی سایه انداخته است که ارتباط مستقیم با سلامت روان و کمال انسانی دارد. تعابیر مختلف مربوط به صاحبان مقام توحید، در قرآن و روایات این موضوع را تأیید می‌کند. در مقابل، افرادی که خدا را فراموش کرده و در جرگه‌ی اصحاب المشمئمه و گناهکاران قرار گرفتند، عذاب خدا را درک کرده و در همین دنیا از سلامت روان به معنای حقیقی برخوردار نیستند.

از دیدگاه قرآن، عبودیت مقصد نهایی انسان است؛ مقصدی که کانون اصلی و هدف غایی در تربیت قرآنی است. (الغاریات، ۵۶)

انسان وقتی در مسیر رسیدن ‌به این مقصد قرار گیرد، در جرگه‌ی انسان‌های رشد یافته و دارای سلامت روان (از دیدگاه قرآن) محسوب می‌شود و می‌تواند درجات و مراحل آن را تا رسیدن به مقصد، طی نماید.

در قرآن، واژه ها و اصطلاحاتی مانند رشد، قلب سلیم، نفس مطمئنه، مقام قرب و …، به نحوی با مفهوم عبودیت متناظرند و به شئون مختلف آن اشاره دارند.

تجلی عبودیت در وجود انسان، پس از کسب اندیشه توحیدی و عمل به دستورات شریعت در قالب قلب سلیم و نفس مطمئنه به منصه‌ی ظهور می‌رسد.

رابطه‌ عبودیت با رشد و قرب نیز به همین صورت است. اگر عبودیت را به عنوان مقصد در نظر بگیریم، نیل به رشد، راه‌یابی و راه‌یافتگی به مسیر این مقصد و نیل به قرب، رسیدن به مراتب بالای آن است.

‌بنابرین‏، صعود به قله رفیع عبودیت و کمال نفسانی که با رعایت جمیع مراتب نظری، معرفتی و عملی حاصل می‌گردد، غایت سلامت و کمال روان آدمی از دیدگاه قرآن است. بر این اساس، «سلامت روان در قرآن»، طیف گسترده‌ای را دربر می‌گیرد که در آن مراحل و درجات متعددی از «حداقل» تا «ایده­آل» سلامت روان قرار دارد.

در واقع، سلامت روان از دیدگاه قرآن یک روند است نه یک «نقطه ثابت». یک «مسیر» است نه یک «مقصد». بدین معنی که هر اندازه انسان به نقطه آغازین این مسیر نزدیک باشد، دارای حداقل معیار سلامت روان و هر اندازه متعالی‌تر شود و به نقطه نهایی نزدیک گردد، از سلامت روانی و کمال بیشتری برخوردار خواهد بود.

در قرآن تعابیری وجود دارد که دو مراتب بودن سلامت روانی و رشد انسانی را نشان می‌دهد.

– «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ» ﴿ المجادله، ۱۱﴾

– «أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَهٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ» ﴿الأنفال، ۴﴾

– «هُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ اللّهِ واللّهُ بَصِیرٌ بِمَا یَعْمَلُونَ» ﴿آل عمران، ۱۶۳﴾

در قرآن، «مقربان» با رسیدن به درجه کمال عبودیت، در مراتب بالای سلامت روان قرار دارند و با وصف «سابقون» خوانده ‌شده‌اند.

– «فَأَصْحَابُ الْمَیْمَنَهِ مَا أَصْحَابُ الْمَیْمَنَهِ ﴿۸﴾ وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَهِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَهِ ﴿۹﴾ وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿۱۰﴾ أُوْلَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۱۱﴾» ﴿الواقعه، ۸-۱۱﴾

کلمه عبودیت، مرحله‌ای است که عبد، تابع محض مولا می‌گردد، آن­چه طلب می‌کند و آن­چه انجام می‌دهد، همه بر وفق اراده مولای اوست. در این مرتبه، انسان تحت ولایت خاص خدا و در زمره‌ی اولیاءالله قرار می‌گیرد (طباطبایی، ۱۴۱۷).

«اصحاب یمین» در مراتب پایین‌تر از مقربان قرار دارند، اما چون در مسیر رشد و تکامل هستند، اهل سعادت‌اند و می‌توانند با ارتقاء درجه ایمان و عمل صالح خود را به مراتب بالاتر برسانند.

– «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکُمْ وَإِن تُطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا یَلِتْکُم مِّنْ أَعْمَالِکُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» ﴿الحجرات، ۱۴﴾

مراتب اسلام و ایمان بر اساس آیه فوق عبارت است از:

    1. اسلام با اقرار لسانی که بدون ایمان قلبی است.

    1. اقرار لسانی و ایمان قلبی به صورتی که هنوز در قلب رسوخ نکرده است.

    1. ایمان با رسوخ در قلب به صورتی که ملکه نشده باشد.

    1. ایمان در قلب ملکه شده اما اعمال انسان آلوده به معاصی است.

  1. اسلام اخص از ایمان، به معنی تسلیم نسبت به رسیدن به بلاها و سختی‌هاست (طیب، ۱۳۷۸).

«اصحاب مشئمه» افرادی هستند که به مرتبه‌ی سلامت روان نرسیده‌اند. زیر اندیشه و رفتار آن‌ ها در مسیر ایمان و عمل صالح نیست. از دیدگاه قرآن، این افراد هرچند در زندگی دنیوی از رفاه و امکانات مادی فراوانی بهره‌مند باشند، اما چون به مراتب ایمان و عبودیت نرسیده‌اند از سلامت و آسایش روان، بی‌بهره و اهل شقاوت هستند.

– «وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَى» ﴿طه، ۱۲۴﴾

در قرآن، علاوه بر درجات، مصادیق و الگوهایی نیز برای سلامت روان با تعابیری چون «انبیاء»، «صدیقان»، «شهیدان» و «صالحان» مطرح گشته است: «وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا» ﴿النساء، ۶۹﴾

در این آیه، کسانی که مطیع و منقاد اوامر و نواهی خدا و رسول باشند، همراه با کسانی که خداوند به آن‌ ها نعمت بخشیده است، قرار می‌گیرد. این افراد نیز در مراحل مختلف تکامل قرار دارند.

گروه اول انبیاء هستند که به عنوان مصداق انسان کامل در شکوفا ساختن استعداد بشری و رسیدن به مقام قرب و لقای الهی معرفی شده‌اند.

در مرتبه بعد، صدیقان قرار دارند که شاهدان و بینندگان حقایق و اعمال هستند. گروه سوم شهدا هستند که شاهد بر رفتار دیگران‌اند و در آخر صالحان هستند که از طریق اصلاح رفتار خود و استقامت در انجام کارهای شایسته، لیاقت و آمادگی برای دریافت کرامات الهی را دارند، اما در درجه پایین‌تر از پیامبران، صدیقان و شهیدان قرار گرفته‌اند (طباطبایی، ۱۴۱۷).

۲-۴-۴٫ ویژگی‌های سلامت روان در قرآن

قرآن برای انسان‌هایی که در مسیر سلامت روان قرار گرفته و پیوسته مراحل تکامل را می‌پیمایند، ویژگی‌هایی را مطرح می‌کند که در زیر به برخی از آنان اشاره می‌گردد.

ویژگی‌های اعتقادی

  1. ایمان: از دیدگاه قرآن نخستین ویژگی انسان‌های دارای سلامت روان، ایمان است. «وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» ﴿البقره، ۱۸۶﴾

ایمان به معنی باور و اعتقادی است که در عمق وجود انسان رسوخ می‌یابد و آثار آن بر اعمال و رفتار آدمی پدیدار می‌گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ق.ظ ]




هارلن به نقل ازبدریان(۱۳۸۵) در برنامه های درسی جدید علوم تجربی و روش های آموزش آن، تأکید اساسی بر روش‌هایی است که نقش اصلی در فرایند یادگیری به عهده دانش‌آموز است. ‌بنابرین‏، سایرعوامل مانند محتوای آموزشی، تجهیزات وابزارهای آموزشی واقدامات معلم همگی درارتباط با دانش‌آموز معنی و مفهوم پیدا می‌کنند. معلم در این روش‌ها نقش جهت دهنده و سازمان دهنده را دارد و می‌کوشد تا فعالیت‌های دانش‌آموزان را متناسب با ‌هدف‌های‌ درس در مسیرصحیح پیش ببرد.

علوم تجربی یکی از دانشها و ‌معرفت‌های بشری است که یافته های آن از راه مشاهده تجربی به دست می‌آید و ملاک یا معیار آن، انطباق داشتن با مشاهدات تجربی است. هدف از آموزش علوم تجربی، آموزش پدیده هایی است که درزندگی روزانه مشاهده می شود. در همه نظامهای آموزشی جهان، آموزش و یادگیری علوم تجربی از جایگاه ویژه ای برخورداربوده و تلاش می شود تا همه دانش آموزان، ضمن آشنایی با اصول و مفاهیم علوم تجربی و کسب سواد علمی لازم، آگاهیهای لازم برای رشد به سوی یک شهروند مطلوب را کسب کنند. آنان با کسب آگاهی و مهارت لازم در زمینه‌های مختلف علوم، قادر خواهند بود تا در زندگی خود تصمیمات آگاهانه و منطقی بگیرند.

امروزه آموزش علوم تجربی بالاخص؛ فیزیک، شیمی، زیست شناسی و زمین شناسی در مدارس، به یکی از موضوعهای دشوار و مورد توجه تبدیل شده است. در مجموع، شاکله هر برنامه درسی به وسیله عناصر آن ساخته و پرداخته می شود، و در صورتی که آرمانها، مهندسی، سیستم، سطح بندی و سایرعناصردر یک تعامل مناسب طراحی و تنظیم نگردد؛ نمی توان درانتظار در یافت پاسخ مناسبی بود.

‌در مورد تعداد عناصر تشکیل دهنده برنامه درسی، که در این پژوهش مورد بررسی و ملاک تشخیص برنامه درسی است، میان برنامه ریزان درسی اتفاق نظر وجود ندارد. گروهی از صاحب نظران برنامه درسی را موضوع محور می نگرند، و برحجم و محتوا نسبت به فرایند یادگیری تأکید بیشتری دارند. در حالی که در برنامه درسی دانش آموز محور بر ویژگی یادگیرنده تأکید می شود و فرایند یاددهی و یادگیری اهمیت بسزایی می‌یابد. در برنامه درسی جامعه محورهم ‌بر فرآیند یادگیری، روش حل مسئله مورد تأکید است.

بعضی این عناصر را به چهارعنصراساسی (هدف، محتوا، روش و ارزش یابی )محدود می‌کنند و برخی دیگرمانند فراسیس کلاین آن را تا ۹ عنصر توسعه می‌دهند. مواد آموزشی، فعالیت‌های یادگیری، راهبردهای یاددهی- یادگیری، ارزشیابی، گروه بندی، زمان و فضا. درفرایند برنامه ریزی درسی این عناصر به صورت یک سیستم و در ارتباط متقابل با هم درنظر گرفته می‌شوند. در این تحقیق از عناصر کلاین دربررسی سه نوع برنامه درسی استفاده شده است.

۱-۲- بیان مسئله

سیلوروالکساندر[۴] درتعریف برنامه درسی قصد شده آن را نقشه ایی می دانند که فرصت‌های مناسب یادگیری، برای رسیدن به ‌هدف‌های‌ کلی ویا ‌هدف‌های‌ جزیی معین که برای گروه خاصی از دانش آموزان تدوین گردیده است وقصد این است که درپایان یک دوره آموزشی معین به آن نایل گردند، فراهم می‌گردد.

آیزنر[۵] برنامه درسی رسمی را سلسله وقایع آموزشی، که به قصد تحقق نتایج آموزشی طراحی شده، بیان می‌کند اما با شرکت دانش آموزان ایرانی در آزمون بین‌المللی تیمز مشخص شد که اهداف مورد نظر محقق نگردیده است و با اهداف تدوین شده فاصله زیادی وجود دارد(کریمی،۱۳۸۴).

منظور از برنامه درسی اجرا شده، مجموعه اقدامات و فعالیت‌های یاددهی- یادگیری است که بر اساس برنامه درسی قصدشده و آنچه معلمان از آن برداشت کرده‌اند در محیط واقعی کلاس های درس به اجرا در می‌آید. مجریان برنامه درسی، که به طورخاص معلم می‌باشد باید آن راعملیاتی کند.

ملکی (۱۳۸۴) بیان می‌دارد: معلم باید تلاش نماید عوامل داخل مدرسه را با ‌هدف‌های‌ برنامه درسی هماهنگ نماید و انطباق لازم را فراهم نماید و قابلت اجرایی به برنامه قصد شده بدهد. در این صورت برنامه تدوین شده به اجرا در می‌آید و اهداف برنامه قصد شده، محقق می‌گردد.

بزعم احمدی(۱۳۸۰) منظور از برنامه درسی آموخته شده یا کسب شده، یادگیری ها و به عبارت بهتر تغییر رفتارهایی است که از طریق به اجرا درآمدن برنامه درسی ‌در مجموعه ی دانش ها، مهارت ها ونگرش های دانش آموزان به وجود می‌آید در این مرحله از دانش آموزان انتظار می رود که بتوانند به بخش قابل توجهی از اهداف برنامه قصد شده دست یابند. وجود فاصله و ناهماهنگی بسیار میان این سه برنامه مذکور ضعف اساسی در هر برنامه درسی به شمار می‌آید. آنچه مسلم است نوع رویکرد گروه برنامه ریزی درسی نسبت به فرایند طراحی، تولیدو اجرای برنامه درسی وبه ویژه توجه به ارزشیابی تکوینی[۶]و مجموعی[۷] در مراحل گوناگون طراحی، تدوین و اجرا می‌تواند نفش اساسی در ایجاد تعادل، هماهنگی و همخوانی برنامه های درسی داشته باشد. لازم است، دیدگاه های طراحان و مجریان به هم نزدیک باشد، تا امکان انطباق این سه نوع برنامه تا حد ممکن افزایش یابد و ‌هدف‌های‌ مورد نظر تحقق یابد. درصورت کم شدن و از بین رفتن همپوشانی این سه برنامه مقادیر زیادی انرژی، وقت ومنابع مالی و انسانی بدون نیل به نتایج مطلوب از دست می رود. هر چه برنامه درسی مربوط به موضوعی اساسی وتاثیرگذار بر عوامل دیگر باشد میزان زیان‌های غیر قابل جبران افزایش می‌یابد. بر این اساس شناسایی نقاط قوت و ضعف یک برنامه درسی ضروری است که با روشی نظام مند و همزمان در مرحله اجرا، سه برنامه قصد شده، اجرا شده و آموخته شده ارزشیابی شوند. مسلماًٌ نتایج این گونه ارزشیابی جامع وهمه سونگر، اطلاعات مناسب را برای برنامه ریزان درسی، مدیران و معلمان فراهم می آورد تا نتوانند برای اصلاح و بهبود برنامه در زمینه‌های گوناگون تصمیم گیری کنند.

اعتقاد کیامنش وخیریه(۱۳۸۲) بر این است که اهمیت روزافزون برنامه درسی و آموزش علوم تجربی و تاثیر آن بر رشد علم و فناوری انکار ناپذیر است. همه کشورها پیوسته در تلاشند، تا درنظام های آموزشی خود تجدید نظرنمایند و در برنامه درسی علوم تجربی آخرین یافته های پژوهشی و علمی را اعمال کنند. این درحالی است نتایج پژوهش‌ها نشان داده است، برنامه درسی و آموزش علوم تجربی ایران با علم و فناوری روز تطابق لازم را ندارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ق.ظ ]




– مخارج شرکت ‌در مورد فعالیت‌های توسعه محصول جدید

– تعداد محصولات جدید اضافه شده به وسیله شرکت

– سرمایه‌گذاری در توسعه فن‌آوری‌های اختصاصی (مالکانه)

– تمرکز (تأکید) شرکت بر نوآوری فن‌آورانه

– تأکید شرکت به پیش‌قدمی پیشرفت‌های فن‌آورانه در صنعتش

– در صدی از درآمدهای شرکت که از محصولاتی که سه سال قبل وجود نداشتند؛ ایجاد شده‌اند.

خودبهبودی[۳۴] :

به معنای وجود مکانیزمی درونی است که با انجام اقداماتی از جمله تغییر استراتژی‌های رقابتی، ابداع برنامه های مختلف برای بهبود بهره‌وری واحدها، فعالیت‌های ارتقا دهنده نوآوری و … منجر به نوسازی فضای کسب و کار می‌شود. معیارهای این بعد عبارتند از:

– بخش‌ها و واحد‌های سازماندهی مجدد برای افزایش نوآوری

– فعالیت‌های هماهنگ (هماهنگ کننده) میان واحدها برای ارتقا نوآوری شرکت

– افزایش استقلال داخلی واحدهای مختلف برای ارتقا نوآوری

– ایجاد رویه‌هایی برای تست ایده های جدید نوآوری

– انتخاب پیشتازان ایده رسمی (پروژه یا مشارکت)

پیش‌دستی[۳۵] :

این بعد مربوط به پیشگامی در پیگیری فرصت‌ها یا ورود به بازارهای جدید می‌باشد. پیشگامی میزان یا اندازه ای است که سازمان‌ها در مواردی، مانند حوزه های کلیدی تجاری، هنگام معرفی محصولات و خدمات، به کارگیری تکنولوژی‌ها و تکنیک‌های اداری، به جای پیروی از آن‌ ها سعی در رهبری رقبا دارند. رویکرد آینده ‌ پیشگامی، در پیش‌بینی و اقدام بر اساس نیازهای آینده مطرح شده است (تسلیمی و همکاران،۱۳۸۵: ۳۸). پیشگامی به ‌عنوان جستجوی فعال فرصت‌های جدید تعریف شده است، بعبارت دیگر تمایل به شکل‌دهی محیط بجای آنکه صرفاً به صورت انفعالی به محیط واکنش نشان داده شود. یا تمایل به آغاز کردن فعالیتی که رقبا را به واکنش وا دارد (مقیمی، ۱۳۸۳: ۹۰). مفهوم پیشگامی‌ به افزایش کوشش‌های سازمانی به جای پیروی از رقبا در حوزه های کلیدی کسب و کار (معرفی محصول و خدمات جدید،‌ تکنولوژی‌های کاربردی و تکنیک‌های اداری) اشاره دارد و می‌خواهد در این زمینه ها پیشرو باشد (تاج الدین، ۱۳۸۴ ). معیارهای این بعد عبارتند از:

– فن‌آوری‌های جدید (پیش‌دستی در معرفی کردن خدمات / محصولات جدید، فن‌آوری‌های اداری، فن‌آوری‌های عملیاتی و غیره)

– وضع رقابتی (بی‌اثر کردن موقعیت رقبا)

– شیوه تصمیم گیری (تهاجمی، جسورانه)

۲-۱-۶ استراتژی‌های کارآفرینی سازمانی

سازمان‌ها برای رسیدن به هدف‌های خود در محیط پیچیده، رقابتی، پویا و نامطمئن احتیاج مبرمی به نوآوری‌های تکنولوژیکی و سازمانی دارند که از طریق استراتژی‌های مختلف قابل حصول است.

۲-۱-۶-۱ استراتژی‌های پیشنهادی جنینگز:

جنینگر استراتژی‌های کارآفرینانه سازمانی را به ۳ دسته تقسیم نموده است:

نوآوری سازمانی، تأسيس واحدهای مستقل،

۱٫ نوآوری سازمانی: که خود مشتمل بر۳ نوع نوآوری است:

    • نوآوری تکنولوژی: که تغییرات در فناوری و تکنولوژی سازمان جهت بهبود فعالیت‌ها است.

    • نوآوری اداری: که ساختار سازمانی و یا فرآیندهای اداری آن را تغییر می‌دهد.

  • نوآوری حاشیه‌ای: برنامه هایی است که بین یک سازمان و گروه‌های خارج از متن ‌اصلی فعالیت‌های آن ایجاد می‌شود. فعالیت‌هایی نظیر، فعالیت‌های خدمات اجتماعی، کتابخانه‌ای، طرح‌های توسعه شغلی و برنامه های آموزشی مهمتر.

وی همچنین بیان می‌دارد که سه دسته از عوامل بر انتخاب نوع خاصی از نوآوری‌های ذکر شده تأثیر می‌گذارد. این سه دسته عبارتند از:

    • تغییرها و عوامل فردی: که شامل ارزش‌ها، آرمان‌ها، نقش‌ها و شخصیت‌های رهبران سازمان اسـت.

    • تغییرها و عوامل سازمانی: که شامل تخصص، تفکیک وظایف، وسعت، رکود و نقاط ضعف و قوت اداری است.

  • تغییرها و عوامل محیطی: که خود دارای ۶ بعد است و عبارتند از:

پایداری یا ناپایداری محیطی، همگونی یا ناهمگونی محیطی، تمرکز یا پراکندگی محیط، سادگی یا پیچیدگی محیطی، میزان آشفتگی و مبهم بودن محیط ، مقدار منابع قابل دسترس برای حمایت از سازمان

۲٫ تأسيس واحدهای مستقل: بدین معنی است که چگونه شرکت‌ها، طی فرایندهای پژوهش و توسعه خود که در حد و مرزهای فناوری شرکت انجام می‌دهند، فعالیت‌های نو و جدیدی را که در جریان عملیات موجود شرکت وجود ندارند به وجود می‌آورند و کسب و کارهای جدیدی را شکل می‌دهند.

۳٫ کارآفرینی سازمانی: وی معتقد است: «در خواست از یک شرکت بزرگ برای وارد شدن در پروسه کارآفرینی به معنی تلاش برای وادار کردن یک فیل به بازی اسکیت روی یخ است» با این وجود امروزه بسیاری از سازمان‌ها به ضرورت وجود کارآفرینان سازمانی برای دستیابی به رشد و ترقی پی برده‌اند. کارآفرینان سازمانی فرصت‌های جدید را کشف نموده و ترکیبات جدید از منابع ارائه می‌دهند.

۲-۱-۶-۲ استراتژی‌ها از دیدگاه بادن فولر و استاپ فورد:

این دو محقق سه استراتژی کارآفرینی درون سازمانی ارائه کرده‌اند که هر یک به صورت زنجیر به دیگری اتصال دارد که در ذیل به شرح این سه زنجیر پرداخته می‌شود:

زنجیره اول: وجود کارآفرین در سازمان: کارآفرینی درون سازمانی یا شروع فعالیت‌های ریسکی در سازمان معمولاً به کارآفرینی فردی مرتبط است. افراد می‌توانند گروه‌های کارآفرینانه‌ای را در داخل سازمان تشکیل دهند و اقدامات کارآفرینانه را به عهده گیرند.

زنجیره دوم: حرکت کل سازمان بسمت کارآفرین شدن (باز سازی): در صورت مشاهده پیشرفت ناگهانی که ناشی از مرحله اول می‌باشد مدیریت ارشد سازمان سعی خواهد نمود تا با ایجاد تغییرات ساختاری در همه ابعاد سازمان روحیه کارآفرینی را در کالبد سازمان تزریق نموده و همه افراد را به تغییر و تحول ترغیب نماید.

زنجیره سوم: شکستن چارچوب‌های موجود رقابت و به دست آوردن پیشگامی: در این مرحله نه تنها رفتار شرکت بلکه محیط رقابتی نیز به واسطه فعالیت‌های کارآفرینانه تبدیل به فضای کاملاً متفاوت می‌شود. نوآوری‌هایی که در این مرحله صورت می‌پذیرد عبارت است از: ارائه کیفیت برتر محصولات، هزینه های پایین، سرعت بیشتر و کارایی بالاتر می‌باشد.

۲-۱-۷ مراحل اجرای استراتژی کارآفرینی در سازمان:

کوراتکو و همکارانش (۱۹۹۳) مراحل اجرا یا پیاده کردن استراتژی کارآفرینی سازمانی را شامل مراحل ذیل می‌دانند :

۲-۱-۷-۱ بخش استراتژی‌های فعلی از نظر فعالیت‌های کارآفرینانه

الف- ارزیابی فعالیت فعلی سازمان: چند سئوال به روشن شدن وضعیت سازمان کمک می‌کند؛

    • آیا سازمان راه‌های توسعه یافتهای برای دسترسی به منابع جهت تأمین مایحتاج طرح‌های نو دارد؟

    • آیا مدیران آمادگی دادن فرصت تجربه کردن محصولات و خدمات جدید را به کارکنان می‌دهند؟

    • آیا سازمان ریسک پذیری را تشویق و شکست‌ها را تحمل می‌کند؟

  • آیا تشکیل گروه‌های کاری مستقل در سازمان به سهولت امکان پذیر است؟

ب- سنجش اینکه نوآوری مورد نظر مدیریت سازمان بدرستی درک شده است یا خیر؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ق.ظ ]




۲-۲-۵-۵- موضوعات و مسائل مربوط به بهداشت و ایمنی

بهداشت و ایمنی محیط کار، ایمنی (سلامت) مشتری، ایمنی (سلامت) محصول، میزان سوانح، جبران ضرر و زیان های احتمالی نمونه ای از موضوعات و مسائل مربوط به بهداشت و ایمنی است.

۲-۲-۵-۶- موضوعات و مسائل مربوط به رویه های فعالیت عادلانه (کسب و کار)

این مورد عمدتاًً شامل شکایات انجام شده برعلیه شرکت و شکایات انجام شده توسط شرکت برعلیه دیگران است.

۲-۲-۵-۷- سایر موضوعات

سایر موضوعات شامل اهداف شرکت، مشتریان و عرضه کنندگان کالا و خدمات است.

به طور کلی سازمان ها و شرکت ها در کشورهای اروپایی و استرالیا بیش تر اطلاعات مربوط به محیط زیست، انرژی، مشتریان، بازیافت و آلودگی هوا را افشا می‌کنند(دیگان و همکاران[۳۶]،۲۰۰۹)در حالی که شرکت ها در آسیا بیشتر بر افشای اطلاعات مربوط به کارکنان و منابع انسانی خود تأکید دارند (راتاناجونگول و همکاران[۳۷]،۲۰۰۶). هرچند که محتوای گزارش های اجتماعی عموماً در کشورهای گوناگون متفاوت است، ولی ماهیت این اطلاعات در سرتاسر جهان تقریباً مشابه است. آن ها دارای ماهیت مثبت، خنثی و توصیفی بوده به جای اینکه منفی و کمّی باشند. افشاهای مثبت شامل اطلاعات مربوط به رعایت استانداردها و دریافت جوایز است (دیگان و گوردون[۳۸]،۱۹۹۶) در حالی که افشاهای منفی شامل اطلاعاتی درباره ی جریمه ها و اخبار بد مانند تحریم ها، اعتصابات کارکنان و تعداد سوانح در محیط کار است(دیگان و همکاران،۲۰۰۲)سایر اطلاعات همانند آموزش کارکنان و هدایا یا بخشش ها به عنوان افشاهای خنثی در نظر گرفته می‌شوند.

در زمینه ی رویه ها و شیوه های افشا، تحقیقات قبلی نشان می‌دهد که اکثر شرکت ها عمدتاًً تمایل به استفاده از اطلاعات توصیفی، روایی یا حکایتی (داستان سرایی) کیفی برای گزارش عملکرد اجتماعی خود دارند. این اطلاعات بخش عمده ای از گزارش ها را به جای اطلاعات کمّی، تصاویر، نمودارها و جدول تشکیل می‌دهند(شرر و کیواسیریکیوم[۳۹]،۲۰۰۴) در عمل، اطلاعات کمّی و پولی تا حدودی می‌تواند برای ارزیابی توجیه پذیری (عملی بودن) مورد استفاده قرار گیرد.

نمودارها و جداول می‌توانند برای تبدیل اعداد به تصاویر و ارائه ی مقایسه هایی که امکان درک راحت تر اطلاعات را برای مردم فراهم می آورد، مورد استفاده قرار گیرد(بورچ[۴۰]،۱۹۸۹) ‌بنابرین‏ افشای اطلاعات مربوط به فعالیت های اجتماعی شرکت ها هم به صورت توصیفی و هم به صورت کمّی با بهره گرفتن از نمودارها و جداول گزارش جامع تری را برای استفاده کنندگان فراهم می آورد.

۲-۲-۶-مزایا و اثرات گزارشگری اجتماعی

شرکت با مدیریت کارا و اثربخش مسئولیت های اجتماعی خود، می‌تواند مزایا و منافع متعددی کسب نماید. این مزایا می‌تواند شامل بهبود مزیت رقابتی و افزایش شهرت شرکت، مدیریت ریسک اثربخش تر، بهبود عملکرد و افزایش ارزش شرکت، کاهش هزینه ی سرمایه، کاهش هزینه های عملیاتی، محدود کردن دعاوی حقوقی و غیره باشد(لونارد و مس ادام[۴۱]،۲۰۰۳) در ادامه برخی از مزایا و اثرات افشای مسئولیت های اجتماعی تشریح شده است.

بهبود مزیت رقابتی و افزایش اعتبار و شهرت شرکت

توجه به مسئولیت اجتماعی و افشای اطلاعات مربوطه اثر مهمی بر تولید و توزیع محصولات و خدمات رقابتی دارد و نوعی بیمه و تضمین برای برند تجاری شرکت است. مسئولیت اجتماعی شرکت ها ابزاری است که سازمان ها را قادر می‌سازد تا به تحلیل و بررسی محیط کلی تجاری بپردازند و راهبردهای سازمانی مناسبی تدوین کنند تا علاوه بر محافظت از شرکت و دارایی های آن، نوعی مزیت رقابتی نیز پدید آورند(وارتچر و چاندلر[۴۲]،۲۰۰۶). یکی از جنبه‌های مهم ایجاد تمایز میان شرکت ها و ایجادکننده ی بالقوه ی مزایای رقابتی میان شرکت ها، شهرت است (ماهون[۴۳]،۲۰۰۲) ‌بر اساس تحقیق ماهون(۲۰۰۲) محققان در زمینه‌های بازاریابی، روابط عمومی، و ارتباطات، نشان داده‌اند که شهرت شرکت یکی از عوامل اصلی در افزایش میزان فروش محصولات و خدمات شرکت است. کارکنان اداری و اجرایی و همچنین ذی­نفعان داخلی و خارجی، از شهرت شرکت برای ارزیابی و تبادل درک شان نسبت به شرکت و واحد تجاری استفاده می‌کنند. ‌بنابرین‏ شهرت خوب می‌تواند به نتایج بهتری برای شرکت بینجامد. ایفای مسئولیت های اجتماعی و گزارش آن در افزایش این شهرت کمک می‌کند و در نتیجه مزایای رقابتی برای شرکت ایجاد می‌کند. از جمله سایر محصولات و خدمات رقابتی ایجاد شده در اثر افشای مسئولیت های اجتماعی ممکن است محصولات باکیفیت و بادوام، تحویل محصولات در سریع ترین زمان ممکن و با حداقل هزینه، تأکید بر شئونات انسانی، رضایت شغلی و وفاداری بلندمدت و دوطرفه میان سازمان و تمامی ذی­نفعان به خصوص کارکنانش باشد. در نتیجه مسئولیت های اجتماعی شرکت ها طیف وسیعی از فعالیت های سازمانی، شامل تولیدی و خدماتی را تحت تأثیر قرار می‌دهد که در نهایت می‌تواند باعث بهبود مزیت رقابتی آن گردند.

مدیریت ریسک اثربخش تر

افشای مسئولیت اجتماعی به مدیریت ریسک اثربخش تر می‌ انجامد که به شرکت ها کمک می‌کند تا زیان های قابل اجتناب را کاهش داده، موضوعات جدید را شناسایی و از موقعیت های مناسب برای دستیابی به مزایای رقابتی استفاده کند(آرتور و لیتل[۴۴]،۲۰۰۴). نتایج تحقیق انجام شده توسط(آمرو سوکان و فلدام[۴۵]،۱۹۹۷) نشان داد که بهبود در عملکرد زیست محیطی شرکت ها، باعث کاهش ریسک سیستماتیک آن ها می‌شود. همچنین نتایج تحقیق انجام شده توسط(روسن بلوم و لونگرستس[۴۶]،۱۹۷۳)نشان می‌دهد که رابطه ای منفی میان افشای مسئولیت اجتماعی و ریسک سیستماتیک وجود دارد.

بهبود عملکرد و افزایش ارزش شرکت

(نارور[۴۷]،۱۹۷۱) استدلال می‌کند که هدف فرضی یک شرکت، این است که ارزش فعلی بازار خود را به حداکثر برساند، اما شرکت تنها از طریق اقدامات داوطلبانه در خصوص اثرات جانبی (به خصوص آلودگی) می‌تواند ارزش خود را حداکثر کند. بر این اساس اکثر شرکت ها از آن رو اقدام به فعالیت در جهت مسئولیت های اجتماعی می‌کنند که عقیده دارند این فعالیت ها سودهایی را برای شرکت به همراه داشته و یا خواهد داشت(اون و اسچرر[۴۸]،۱۹۹۳) (باقرپور ولاشانی و عرب صالحی، ۲۰۰۸). تحقیقات قبلی نیز رابطه ی مثبتی میان ایفای مسئولیت های اجتماعی و عملکرد مالی شرکت نشان داده‌اند(مسگیور و همکاران[۴۹]،۱۹۹۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ق.ظ ]