کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 خطرات فروش ابزارهای دیجیتال
 بازاریابی موثر در توییتر
 معرفی نژادهای محبوب سگ
 کسب درآمد از تبلیغات گوگل
 نشانه‌های عشق ماندگار
 درآمد از فروشگاه آنلاین
 ملاک‌های ازدواج از دید روانشناسی
 درآمد از طریق وبسایت
 رازهای درآمدزایی از بلاگ‌نویسی
 افزایش فروش عکس آنلاین
 احساس گناه در رابطه عاشقانه
 راه‌های ساده درآمد خانگی
 درمان جوش سگ در خانه
 تولید محتوای تعاملی موفق
 آموزش دستشویی سگ ژرمن شپرد
 درآمد از ترجمه هوش مصنوعی
 اشتباهات پرهزینه در پادکست‌نویسی
 کسب درآمد بدون سرمایه اولیه
 خطرات درآمد طراحی با هوش مصنوعی
 درآمد از عکاسی آنلاین
 کسب درآمد از آموزش هوش مصنوعی
 شناخت نژاد سگ کن کورسو
 احساس تنهایی در روابط عاشقانه
 معیارهای انتخاب همسر برای مردان
 نگهداری سگ ساموید پشمالو
 اقدامات ضروری نگهداری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



مایرز[۵۷]و داینر (۱۹۹۵) بهزیستی را به عنوان احساس مثبت و احساس رضامندی عمومی از زندگی که شامل خود و دیگران در حوزه هایی مانند خانواده و شغل و. .. است، تعریف می‌کنند.

و نهون[۵۸](۱۹۹۷) بهزیستی را به عنوان مجموعه ای از عواطف و ارزیابی شناختی از زندگی تعریف ‌کرده‌است (نقل از کاشدان[۵۹]،۲۰۰۳).

بهزیستی یک مفهوم سلسله مراتبی و چند بعدی است (فیوهرر[۶۰]، ۱۹۹۴؛ کروز[۶۱]،۱۹۹۸؛ نقل از‌هامپتون[۶۲]۲۰۰۴) و از اجزاء شناختی، عاطفی، هیجانی و اجتماعی تشکیل شده است (داینر، ساوایشی، ۱۹۹۷).

بهزیستی به عنوان یک تجربه شناختی، به شرایطی اتلاق می‌شود که فرد حالت فعلی خود را با یک آرمان که به آن علاقمند است، مقایسه می‌کند (راسک [۶۳]،کورکی[۶۴]، پاویلانن [۶۵]و لاپالا[۶۶]، ۲۰۰۳) و یک ادراک مثبت یا غیر متضاد بین نتایج و وضعیت موجود و آنچه به دنبال آن است، می‌یابد (راسک، کورکی، پاویلانن و لاپالا، ۲۰۰۳).

این مؤلفه‌ شناختی، رضامندی از زندگی است (ریسامب، ‌هاریس، مگنس، ویترسو و تامبس، ۲۰۰۱) که به نگرش مثبت به زندگی، عزت نفس، لذت بردن از زندگی و فقدان خلق افسرده گفته می‌شود (راسک، استرت، پاویلانن و لاپالا، ۲۰۰۲). مؤلفه‌ شناختی نوعی از تفکر و پردازش اطلاعات است که منجر به خوشبینی می‌شود (داینر، ساوایشی، ۱۹۹۷). رضامندی یک قضاوت یا تجربه شناختی ایجاب می‌کند (آریندل[۶۷]ونسیک[۶۸]،رزنبرگ[۶۹]، توی لرت، استدما[۷۰]و‌هاتزیچریستو[۷۱]،۱۹۹۷)، که یک ارزیابی طولانی و داورانه از زندگی فرد است (کینگ [۷۲]، ۲۰۰۲؛ نقل از فارسی نژاد، ۱۳۸۳).

دو مؤلفه‌ عاطفی، حضور عواطف مثبت (مانند لذت بردن، خوشایندی و برخورداری از خلق مثبت و شاد ) و عدم حضور عواطف منفی (مانند اضطراب و غمگینی) است (فیوهرر،۱۹۹۶ ؛ نقل از‌هامپتون،۲۰۰۴). شادکامی حاصل تعادل بین عواطف مثبت و منفی می‌باشد (فارسی نژاد، ۱۳۸۳).

پس دو سازه رضایت از زندگی و شادکامی به عنوان مؤلفه‌‌های اصلی بهزیستی معرفی شده اند.

ملاک رضایت از زندگی، فاصله بین تجارب فرد از معیارها و خواسته‌هایش می‌باشد (فارسی نژاد، ۱۳۸۳)؛ در حالی که شادکامی یک تجربه از احساس یا عاطفه را در بر دارد (آریندل و همکاران، ۱۹۹۷) و بازتابی از عواطف خوشایند و ناخوشایند تجارب فرد می‌باشد (کینگ، ۲۰۰۲؛ نقل از فارسی نژاد، ۱۳۸۳).

جزء اجتماعی بهزیستی، بیانگر گسترش روابط با دیگران و به دنبال آن افزایش حمایت اجتماعی است (داینر، سا و ایشی، ۱۹۹۷). به طور کلی بهزیستی در این راستا قرار می‌گیرد که فرد چطور زندگیش را هم در یک لحظه و هم در دوره های طولانی به صورت علمی ارزیابی می‌کند (داینر، ایشی و لوکاس،۲۰۰۳). ‌بر اساس فرهنگ فردگرای امریکا که در آن افراد به راحتی می‌توانند لذت‌هایشان را دنبال کنند؛ با کسی که می‌خواهند، ازدواج کنند ؛ جایی که دوست دارند، زندگی کنند و کاری را که می‌خواهند انجام دهند (داینر و اسکلن، ۲۰۰۳)؛ بهزیستی عمومی در سطح بالایی قرار دارد (داینر، ساوایشی، ۱۹۹۷).

در مقابل در جوامع جمع گرا، تصمیمات در رابطه با مسائل زندگی به وسیله دیگران برای فرد گرفته می‌شود و خانواده های منسجم و دوست داشتنی در این جوامع (جمع گرا) ملاک مهمی برای رضامندی از زندگی می‌باشند (داینر و اسکلن، ۲۰۰۳). این ارزیابی‌ها، عکس العمل هیجانی افراد را در بر می‌گیرد که به رخدادهای زندگی خلق و خوی او و قضاوت‌هایش در رابطه با خرسندی و رضایت در حیطه‌هایی مانند ازدواج و کار مربوط می‌شود (داینر، ایشی و لوکاس، ۲۰۰۳).

طبق نظریه داینر، اسکلن و لوکاس (۲۰۰۳)، مؤلفه‌‌های اصلی بهزیستی (رضامندی از زندگی و شادکامی) به چندین عنصر کاهش می‌یابند و یک الگوی سلسله مراتبی را ایجاد می‌کند.

در بالاترین سطح این الگوی سلسله مراتبی مفهوم بهزیستی قرار دارد، که در این سطح، بهزیستی به ارزیابی کلی افراد از زندگیشان گفته می‌شود و محققینی که در این حیطه کار می‌کنند، می‌بایست برای درک کامل وضعیت بهزیستی افراد، مؤلفه‌‌های متنوع بهزیستی را از سطوح پایین تر این الگو اندازه گیری کنند. در سطح بعدی، چهار مؤلفه‌ خاص بهزیستی قرار دارند که درک دقیق تری را از بهزیستی افراد ایجاد می‌کنند. این مؤلفه‌‌ها ؛ عاطفه مثبت، عاطفه منفی، رضامندی کلی از زندگی و رضامندی در حیطه‌های خاص می‌باشند، که با یکدیگر نسبتاً همبسته هستند و با وجود اینکه از لحاظ مفهومی به هم مرتبطند، ولی هر کدام اطلاعات واحدی را ‌در مورد کیفیت زندگی فرد در اختیار می‌گذارند. در آخر، در هر کدام از این چهار مؤلفه‌، پنج جزء تمایز وجود دارد (داینر، اسکلن و لوکاس، ۲۰۰۳) که با توجه به الگوی سلسله مراتبی بهزیستی، عاطفه مثبت معمولاً به لذت،شعف، خشنودی، عزت نفس، عاطفه، شادی و وجد (ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵) و شور و اشتیاق (رابینسون، سلبرگ، تامیر، ۲۰۰۳) تقسیم می‌شود. عاطفه منفی به گناه، شرمندگی، غم و اضطراب، نگرانی، خشم، استرس، افسردگی و حسادت تقسیم می‌شود.

رضامندی از زندگی، به رضامندی از زندگی فعلی، رضامندی از زندگی گذشته و رضامندی از زندگی در آینده و بخصوص، دیدگاه سایرین از زندگی فرد و تمایل به تغییر دادن زندگی، که در جوامع جمع گرا این عامل نقشی مهمتر (از جوامع فرد گرا ) ایفا می‌کند، طبقه بندی شده است. در کل، حیطه رضامندی از زندگی به رضامندی از کار، خانواده، اوقات فراغت، سلامتی، دارایی و خود کاهش می‌یابد (ادینگتون و شامان، ۲۰۰۵).

۲-۴- ویژگی‌های افراد شاد

طبق معیار‌های جوامع فردگرا، افراد شاد از عزت نفس و احترام به خود بالایی برخوردارند (میرز و داینر، ۱۹۹۷) و خودشان را دوست دارند. این افراد به اخلاقیات توجه بسیار دارند و عقلانی رفتار می‌کنند (ژانوف و بولمن[۷۳]،۱۹۹۸؛ نقل از کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱).

افراد شاد احساس کنترل شخصی بیشتری را در خود دارند (میرز و داینر، ۱۹۹۷؛ بیسواس – داینر [۷۴]،داینر و تامیر، ۲۰۰۴)، در انجام امور، بیشتر به توانایی‌های شخصی خود می‌اندیشند تا به درماندگی و ناتوانایی‌های خویش (دومونت[۷۵]،۱۹۸۹؛ لارسن [۷۶]،۱۹۸۹؛ نقل از کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱). آن ها همچنین در مدرسه و محیط کار بهتر عمل می‌کنند و با فشارهای روانی بهتر و سازنده تر مقابله می‌کنند (میرز و داینر، ۱۹۹۷).

افراد شاد غالباً خوشبین اند و از افراد بدبین، موفق تر، سالم تر و شادتر هستند (میرز و داینر، ۱۹۹۷).این افراد غالباً برون گرا (بیسواس- داینر، داینر و تامیر، ۲۰۰۴)، موافق و کمتر روان رنجورند (داینر و سلیگمن، ۲۰۰۲) و در ارتباط و همکاری با دیگران توانمندند (میرز و داینر، ۱۹۹۷؛ بیسواس – داینر، داینر و تامیر، ۲۰۰۴).

افراد شاد در مقایسه با افراد ناشاد، چه در تنهایی و چه در حضور دیگران، احساس شادی می‌کنند و از زندگی با خود و دیگران، از زندگی در نواحی گوناگون شهری یا روستایی و یا اشتغال در مشاغل گوناگون انفرادی و اجتماعی به یک اندازه لذت می‌برند (داینر، ساندویک[۷۷]،پاوت[۷۸]و فوجیتا[۷۹]۱۹۹۲؛ نقل از کرمی نوری و مکری، ۱۳۸۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 03:46:00 ق.ظ ]




**۳۵/۰۰۰۰/۰

استبدادی پدر**۱۶/۰-۰۰۳/۰**۲۴/۰-۰۰۳/۰آزادمنشانه پدر**۲۱/۰-۰۰۰/۰**۲۷/۰-۰۰۰/۰اقتدارگرایانه مادر**۴۵/۰۰۰۰/۰**۳۲/۰۰۰۰/۰استبدادی مادر**۱۵/۰-۰۰۷/۰**۱۵/۰-۰۰۷/۰آزادمنشانه مادر۰۷/۰-۲۰/۰۱۰/۰-۰۷/۰

جدول شماره (۴-۳) نتایج ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین رابطه سبک های تربیتی با عزت نفس و شادکامی

** همبستگی های دو ستاره در سطح آلفای ۰۱/۰ معنی دار است.

* همبستگی های یک ستاره در سطح آلفای ۰۵/۰ معنی دار است.

آن گونه که جدول (۴-۳) نشان می‌دهد:

– بین شادکامی با سبک اقتدارگرایانه پدر رابطه مثبت و با سبک استبدادی و آزادمنشانه پدر رابطه منفی وجود دارد و این روابط در سطح آلفای ۰۱/۰ معنی دار است (۰۱/۰> P ). همچنین بین شادکامی با سبک اقتدارگرایانه مادر رابطه مثبت و با سبک استبدادی مادر رابطه منفی وجود دارد و این روابط در سطح آلفای ۰۱/۰ معنی دار است (۰۱/۰> P ). بین شادکامی با سبک آزادمنشانه مادر رابطه منفی و غیر معنی دار وجود دارد (۰۵/۰< P ).

– بین عزت نفس با سبک اقتدارگرایانه پدر رابطه مثبت و با سبک استبدادی و آزادمنشانه پدر رابطه منفی وجود دارد و این روابط در سطح آلفای ۰۱/۰ معنی دار است (۰۱/۰> P ). همچنین بین عزت نفس با سبک اقتدارگرایانه مادر رابطه مثبت و با سبک استبدادی مادر رابطه منفی وجود دارد و این روابط در سطح آلفای۰۱/۰ معنی دار است (۰۱/۰> P ). بین عزت نفس با سبک آزادمنشانه مادر رابطه منفی و غیر معنی دار وجود دارد (۰۵/۰< P ).

۴-۳ بخش دوم: فرضیه های پژوهش

۴-۳-۱فرضیه اول: بین سبک تربیتی والدین و شادکامی دانش آموزان رابطه وجود دارد.

جهت پیش‌بینی شادکامی از طریق سبک تربیتی والدین (اقتدارگرایانه، استبدادی و آزادمنشانه منشانه) از تحلیل رگرسیون با روش گام به گام برای ورود متغیرهای پیش‌بینی در مدل رگرسیون استفاده شد (جدول، ۴-۴). مدل نشان می‌دهد که سه متغیر سبک اقتدارگرایانه پدر، سبک اقتدارگرایانه مادر و سبک استبدادی پدر وارد معادله رگرسیون شده است.

جدول شماره (۴-۴) لیست متغیر ها وارد شده در تحلیل رگرسیون با روش گام به گام

مدل

متغییر های وارد شده

متغییرهای حذف شده

روش

۱

سبک اقتدارگرایانه پدر

تحلیل رگرسیون گام به گام

۲

سبک اقتدارگرایانه مادر

۳

سبک استبدادی پدر

متغیر وابسته: شادکامی

در جدول (۴-۵) خلاصه مدل و نتایج تحلیل واریانس برای متغیرهای پیش‌بینی کننده سبک اقتدارگرایانه پدر، اقتدارگرایانه مادر و استبدادی پدر ارائه شده است.

جدول (۴-۵) نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام شادکامی از طریق سبک تربیتی

مدل

منابع تغییر

SS

dF

MS

F

سطح معنی داری

r

R square Adjusted

۱

رگرسیون

۳۶/۹۸۰۳

۱

۳۶/۹۸۰۳

۹۹/۸۵

۰۰۰/۰

۴۶/۰

۲۱/۰

۲۰/۰

باقیمانده

۰۳/۳۶۸۲۲

۳۲۳

۰۰/۱۱۴

۲

رگرسیون

۰۹/۱۶۸۴۴

۲

۰۴/۸۴۲۲

۰۶/۹۱

۰۰۰/۰

۶۰/۰

۳۶/۰

۳۵/۰

باقیمانده

۳۰/۲۹۷۸۱

۳۲۲

۴۸/۹۲

۳

رگرسیون

۱۳/۱۷۳۱۱

۳

۳۷/۵۷۷۰

۱۸/۶۳

۰۰۰/۰

۶۱/۰

۳۷/۰

۳۶/۰

باقیمانده

۲۶/۲۹۳۱۴

۳۲۱

۳۲/۹۱

متغیر وابسته: شادکامی

متغیرهای پیش‌بینی کننده: سبک اقتدارگرایانه پدر، سبک اقتدارگرایانه مادر و سبک استبدادی پدر

مدل ۱ مشخص می‌کند که ۲۱ درصد از واریانس مشاهده شده در شادکامی از طریق سبک اقتدارگرایانه پدر توجیه می شود (۲۱/۰ R Square =). اضافه شدن مدل ۲ (سبک اقتدارگرایانه مادر) و مدل ۳ (سبک استبدادی پدر) به ترتیب باعث افزوده شدن ۱۵ درصد و ۱ درصد به واریانس قبلی می شود. بدین ترتیب سه مدل روی هم ۳۷ درصد از واریانس شادکامی را تبیین می‌کنند (۳۷/۰ R Square =).

با توجه به مقدار F و سطح معنی داری (P) که کوچکتر از ۰۱/۰ است فرضیه صفر رد شده و با اطمینان۹۹% نتیحه می گیریم بین متغیر شادکامی با سبک اقتدارگرایانه پدر، سبک اقتدارگرایانه مادر و سبک استبدادی پدر رابطه خطی وجود دارد.

۰۱/۰ > p و ۹۹/۸۵ = (۲۲۳ و ۱) = F

۰۱/۰ > p و ۰۶/۹۱ = (۲۲۲ و ۲) = F

۰۱/۰ > p و ۱۸/۶۳ = (۲۲۱ و ۳) = F

جدول شماره (۴-۶): ضرایب رگرسیون متغیرهای پیش‌بینی کننده در تحلیل رگرسیون شادکامی

مدل

B

خطای معیار SE

ضریب استاندارد Beta

t

سطح معناداری P

مقدار ثابت

۶۳/۱۴

۳۵/۵

۷۳/۲

۰۰۷/۰

سبک اقتدارگرایانه پدر

۸۷/۰

۰۹۷/۰

۴۵/۰

۱۰/۹

۰۰۰/۰

سبک اقتدارگرایانه مادر

۸۷/۰

۰۹۷/۰

۴۱/۰

۰۴/۹

۰۰۰/۰

سبک استبدادی پدر

۲۱/۰-

۰۹۳/۰

۱۱/۰-

۲۶/۲-

۰۲۴/۰

متغیر وابسته: شادکامی

متغیرهای پیش‌بینی کننده: سبک اقتدارگرایانه پدر، سبک اقتدارگرایانه مادر و سبک استبدادی پدر

در جدول (۴-۶) مقدارB، بتا، t و سطح معنی داری ارائه شده است. وزنهای بتا در ستون ضرایب بتای استاندارد شده برای ارزیابی سهم هر یک از متغیرها در معادله رگرسیون به کار می رود. این ضرایب به ما می‌گوید که با تغییر یک واحد در متغیر مستقل چند واحد تغییر در متغیر وابسته رخ می‌دهد. بر این اساس اگر سبک اقتدارگرایانه پدر به اندازه یک واحد افزایش یابد، این تغییر به اندازه ۳۹/۰ نمرات شادکامی را افزایش می‌دهد. به علاوه افزایش یک واحد در سبک اقتدارگرایانه مادر شادکامی را ۴۱/۰ افزایش می‌دهد. به علاوه جدول نشان می‌دهد که یک واحد افزایش در سبک استبدادی پدر شادکامی را ۱۱/۰ کاهش می‌دهد.

آماره t و سطح معنی داری آن (P) که برای سبک اقتدارگرایانه پدر و سبک اقتدارگرایانه مادر کوچکتر از ۰۱/۰ و برای سبک استبدادی پدر کوچکتر از ۰۵/۰ است این فرضیه که ضریب تفکیکی سبک اقتدارگرایانه پدر، سبک اقتدارگرایانه مادر و سبک استبدادی پدر برابر با صفر است را رد می‌کند و نتیجه گیری می شود که کاملا احتمال دارد که بین این سه متغیر و متغیر شادکامی رابطه خطی وجود داشته باشد.

به علاوه بر اساس ضرایب ستون B می توان معادله رگرسیون را به شرح زیر نوشت:

شادکامی= + ۶۳/۱۴ ۴۵/۰x1 + ۴۱/۰x2 – ۱۱/۰x3

تصمیم برنامه آماری گام به گام این است که افزایش مقدار R با وارد کردن سبک آزادمنشانه پدر، آزادمنشانه مادر و سبک استبدادی مادر پرتوان نیست و ‌بنابرین‏ این متغیرها از معادله نهایی خارج شده است، زیرا مقدار P value ارائه شده در ستون Sig بزرگتر از ۰۵/۰ است (جدول شماره، ۴-۶).

جدول شماره (۴-۷): متغیرهای حذف شده در تحلیل رگرسیون

مدل

Beta in

t

سطح معنی داری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:46:00 ق.ظ ]




خدمت ۱۶۷

جدول ۴-۹۵ : میانگین و انحراف معیار بهبود کیفیت علمی ‌بر اساس دانشگاه محل خدمت ۱۶۷

جدول ۴-۹۶ : نتایج آزمون F مقایسه میانگین نمرات بهبود کیفیت علمی بر حسب دانشگاه محل

خدمت ۱۶۷

جدول ۴-۹۷ : نتایج آزمون توکی ۱۶۸

جدول ۴-۹۸ : بارهای عاملی و ضرایب ساختاری ابعاد متغیرهای پژوهش ۱۷۰

جدول ۴-۹۹ : ضریب همبستگی بین تسهیم دانش و قابلیت جذب دانش با بهبود کیفیت علمی در دانشگاه

های اصفهان ، علوم پزشکی اصفهان و آزاد اسلامی واحد خوراسگان ۱۷۱

جدول ۴-۱۰۰ : شاخص های برازش کلی مدل تدوین شده ۱۷۲

جدول ۴-۱۰۱ : وزن های رگرسیونی مدل نهایی پژوهش ۱۷۳

فصل اول

کلیات پژوهش

مقدمه

سازمان ها به منظور حفظ پویایی و بقای خود در جریان تغییر و تحولات محیطی و پیشرفت های وسیع ، به دانش به عنوان یک منبع استراتژیک نگاه می‌کنند ، چرا که این دارایی مهم می‌تواند سازمان ها را بیش از پیش انعطاف پذیر کرده به طوری که بتوانند در شرایط چالش انگیز محیطی ، اهداف استراتژیک خود را محقق کنند . این دارایی ارزشمند یعنی دانش به خودی خود نمی تواند برای سازمان مزیت رقابتی کسب کند بلکه برای استفاده بهینه از آن باید بتوان آن را مدیریت کرد . مدیریت دانش موضوعی است که در چند دهه اخیر توجه سازمان ها را بخود جلب ‌کرده‌است . سازمان ها از طریق مدیریت دانش می‌توانند دانش کارکنان خود را مدیریت کرده و در جهت اهداف خود به کار گیرند . یکی از استراتژی های مهم برای استقرار و کاربست مدیریت دانش در سازمان ها ، فرایند تسهیم دانش می‌باشد . تسهیم دانش فرآیندی است که از طریق آن افراد به صورت متقابل دانش و تجربیات خود را به یکدیگر منتقل می‌کنند . تسهیم دانش برای سازمان ها بسیار ارزشمند است و از خروج ذخیره دانش از سازمان جلوگیری به عمل می آورد .

از طرف دیگر صرف اتکا به دارایی های دانشی داخل سازمان کافی نیست بلکه لازم است تا سازمان ها علاوه بر توجه دانش داخلی خود ، بر دانش جدید و با ارزشی که در خارج از مرزهای سازمان قرار دارند نیز توجه کنند ، قابلیت جذب دانش عاملی است که این امر را محقق می‌کند ، سازمان از طریق قابلیت جذب دانش می‌تواند دانش با ارزش و جدید خارجی را شناسایی و جذب کرده و از برای تحقق اهداف استراتژیک خود ، بهره برداری کند . ‌بنابرین‏ سازمان ها در چنین شرایطی باید هم به قابلیت تسهیم دانش و هم به قابلیت جذب دانش دسترسی داشته باشند .

سازمان ها با دستیابی ‌به این دو قابلیت مهم می‌توانند ، بهبود کیفیت خود را تضمین کنند . بهبود کیفیت علمی موضوعی است که برای تضمین کیفیت سازمان ها ، خصوصاًً دانشگاه و مراکز آموزش عالی بسیار حیاتی است . دانشگاه ها از طریق اعتباربخشی می‌توانند به ارزیابی کیفیت فعالیت های آموزشی خود پرداخته و کیفیت خود را تضمین کنند . برنامه بهبود کیفیت علمی ، راهکاری را به دانشگاه ها نشان داده که از طریق آن می‌توانند به بهترین وجه ، این امر مهم را محقق کنند . در نهایت همراهی این سه امر یعنی ، تسهیم دانش ، قابلیت جذب دانش و بهبود کیفیت علمی در دانشگاه ها برای ازبین بردن موانع در مسیر ‌پیشرفت دانش و علم بسیار ضروری است .

با توجه به اینکه در زمینه رابطه بین تسهیم دانش و قابلیت جذب دانش با بهبود کیفیت علمی در دانشگاه ها و سازمان های آموزشی پژوهش های جامع و کافی نشده است و پژوهش در این زمینه برای ارتقای بیشتر دانشگاه ها مهم است ، این سؤال مطرح می شود که آیا بین تسهیم دانش و قابلیت جذب دانش با بهبود کیفیت علمی رابطه وجود دارد ؟ این فرضیه موضوع اصلی پژوهش حاضر می‌باشد و این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین تسهیم دانش و قابلیت جذب دانش با بهبود کیفیت علمی از دیدگاه اعضای هیئت علمی در دانشگاه های اصفهان ، علوم پزشکی اصفهان و دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان انجام شده است .

در ادامه این فصل به شرح و بیان مسئله ، اهمیت و ارزش پژوهش ، اهداف پژوهش ، فرضیه های پژوهش و در نهایت تعریف نظری و عملیاتی واژه ها پرداخته می شود . ۱-۱ شرح و بیان مسئله

دانش به عنوان یک منبع ارزشمند و استراتژیک و نیز یک دارایی مهم مطرح است و ارائه محصولات و خدمات با کیفیت و مطلوب، بدون مدیریت و استفاده صحیح از این منبع مهم، امری سخت و بعضاً ناممکن است. از این رو، دانش در کنار منابع کار، زمین و سرمایه به عنوان یک دارایی جدید مطرح شده است. در چنین ساختاری، محور اصلی دانش است، به گونه‌ای که در آن اعضای سازمان به افرادی تبدیل شده که دانش و تجربیات خود را به یکدیگر منتقل نموده و از آن بهره مند می‌گردند (قلیچ لی، ۱۳۸۹).

دانشگاه‌ها عمده‌ترین مراکز تولید و اشاعه دانش هستند. ایجاد نوآوری‌ها و در نتیجه خلق دانش از دیر باز از مهم‌ترین کارکردهای مؤسسات دانشگاهی به شمار آمده و در این راستا بیشترین اهتمام جامعه دانشگاهی در ارتقاء دانش و تقویت سرمایه های فکری با بهره مندی از منابع موجود بوده است. این منابع نه تنها شامل منابع اطلاعاتی بلکه نیروهای فکری و منابع انسانی نیز می‌باشند که لازم است با به کارگیری شیوه های صحیح مدیریت، شناسایی و به گونه‌ای سازمان یافته مورد بهره برداری قرار گیرند. با وجود اینکه دانشگاه‌ها خود مخازن دانش هستند، تاکنون توجه کافی به به سرمایه های فکری و منابع علمی تولید شده به وسیله جامعه دانشگاهی مبذول نشده است.

دانشگاه‌ها به عنوان متولی تولید و تسهیم دانش نقشی کلیدی در زمینه اشاعه فرهنگ و ساختار تسهیم دانش در بخش‌های دولتی و خصوصی را به عهده دارند. بهبود کیفی وکمی تسهیم دانش در این نهادها و گسترش این فرهنگ میان اساتید، دانشجویان و کارکنان دانشگاه منجر به بهبود عملکرد تسهیم دانش در سطوح دیگر و بخش‌های جامعه نیز خواهد شد. در حقیقت، دانشگاه ها بازتاب پیشرفت پیشرفت دانش محور کشور و توانمندی آن در مدیریت سرمایه های انسانی و رشد و تعالی آن ها هستند.دانشگاه نهادی است که با تمام حوزه و سطوح جامعه ارتباط‌های وسیعی دارد و حلقه اتصال بیشتر سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی به شمار می‌رود از این رو تسهیم دانش در دانشگاه ها و مؤسسه‌‌های آموزشی و پژوهشی، به عنوان عنصر کلیدی موفقیت در دستیابی به اهداف سازمان نقش مهمی برعهده دارد (سهرابی و همکاران ، ۱۳۸۹).

تسهیم دانش فرآیندی مهم در سازمان‌ها محسوب می‌شود زیرا از طریق آن ایده ها و فرصت‌های جدیدی از طریق اجتماعی ساختن و تبدیل افراد به کارکنان دانشی به وجود می‌آید (گرانت[۱]،۱۹۹۶).فرهنگ تسهیم دانش ‌بر اساس اعتماد ایجاد می‌شود. به عبارت روشن تر، اعتماد برای اطلاع رسانی، مشارکت دادن و ترغیب افراد سازمانی در طی تغییرات سازمانی مورد نیاز ضروری است. فرهنگ تسهیم دانش، فرهنگی است که در آن تسهیم دانش هنجار است نه استثناء و افراد به خاطر کار کردن با یکدیگر، همکاری و تسهیم دانش، پاداش دریافت می‌کنند (قلیچ لی، ۱۳۸۹). جکابسون[۲] (۲۰۰۶) تسهیم دانش را تبادل دانش بین افراد یعنی کسانی که دانش را انتقال می‌دهند و کسانی که آن را جذب می‌کنند می‌داند، او هم چنین معتقد است که تسهیم دانش بر سرمایه انسانی و تعامل بین افراد تمرکز می‌کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:46:00 ق.ظ ]




در تصمیم‌گیری چندمعیاره­ی سنتی، وزن معیارها کاملاً شناخته شده است: اما به علت وجود ابهام و عدم قطعیت در اظهارات تصمیم‌گیرنده، بیان داده ها به صورت قطعی نامناسب است. ازآن‌جایی‌که قضاوت­های انسانی نمی‌توانند به وسیله­ مقادیر عددی دقیق برآورد شوند و معمولاً مبهم هستند، ازاین‌رو، نمی‌توان از روش‌های تصمیم‌گیری سنتی برای این‌گونه مسائل تصمیم‌گیری استفاده کرد(میرزایی، ۱۳۸۹). در سال­های اخیر، تلاش های بسیاری برای رفع این­گونه ابهامات و عدم قطعیت­ها صورت پذیرفته که نهایتاًً به به­ کارگیری نظریه مجموعه ­های فازی در روش­های ارزیابی چندمعیاره منجرگردیده است(چن و هوانگ[۹۷]، ۱۹۹۲).

نظریه فازی در سال ۱۹۶۵ توسط پروفسور لطفی­زاده نشر پیدا ‌کرده‌است. این نظریه برای شرایط متغیر و شرایط غیرقابل مقایسه بودن مناسب است. قضاوت­های مردم عموماً به­ صورت مبهم، مانند عبارات زبانی: مساوی، نسبتاً قوی، خیلی قوی، بی‌نهایت قوی و … با یک درجه اهمیت می‌باشد. نظریه فازی می‌تواند به ابهام موجود در عبارت‌های زبانی نظردهندگان کمک کند(سمیح[۹۸]، ۲۰۰۹). مطلوبیت گزینه‌ها در مقایسه با همه معیارها معمولاً به­ صورت اعداد فازی بیان می­گردند که آن را مطلوبیت فازی می­نامند و با روش­های ارزیابی تصمیم ­گیری فازی سنجیده می­شوند. رتبه‌بندی گزینه‌ها بر اساس مقایسه­ مطلوبیت‌های فازی مربوطه است(یه و دنگ[۹۹]، ۲۰۰۴).

۲-۴-۲-۱- TOPSIS فازی

TOPSIS (روش اولویت‌بندی با توجه به شباهت با راه‌حل ایده‌آل مثبت)، به­عنوان یکی از روش‌های سنتی تصمیم‌گیری­های چندمعیاره شناخته شده است که در سال ۱۹۸۱ توسط هوانگ و یون[۱۰۰]برای حل مسائل تصمیم‌گیری­های چندمعیاره توسعه داده شد و بر اساس تعیین ایده‌آل بود. گزینه­ی انتخاب شده، باید دارای کوتاه‌ترین فاصله از ایده­آل مثبت و از طرف دیگر، بیشترین فاصله از ایده‌آل منفی باشد(هوانگ و یون، ۱۹۸۱). با کاربرد منطق فازی در این تکنیک، روش TOPSIS فازی به¬دست می¬آید که به گونه ­ای متفاوت از تکنیک TOPSIS است. سابقه­ استفاده از مدل TOPSIS در ایران از آغاز دهه ۱۳۷۰ به شکل محدود آغاز شده است و موارد استفاده از وضعیت فازی به چند سال اخیر محدود می‌شود. مراحل تصمیم‌گیری به کمک تکنیک TOPSIS فازی به‌شرح زیر است(میرغفوری و همکاران، ۱۳۹۲):

گام اول: تشکیل ماتریس تصمیم ­گیری ارزیابی گزینه ها.

گام دوم: بی­مقیاس نمودن ماتریس تصمیم ­گیری: در این گام بایستی ماتریس تصمیم ­گیری فازی ارزیابی گزینه ها را به یک ماتریس بی­مقیاس فازی تبدیل نماییم. برای به­دست آوردن ماتریس، از رابطه­(۲-۸) استفاده می­ شود.

(۲-۸)

n : تعداد خبره ها m تعداد گزینه ها :

اگر اعداد فازی به صورت(a,b,c) باشند، که ماتریس بی­مقیاس(نرمالیزه شده) است به­ صورت رابطه­(۲-۹) به دست می ­آید:

(۲-۹)

در این رابطه ماکزیمم مقدار c در خبره j ام در بین تمام گزینه­ ها است. رابطه­(۲-۱۰) این موضوع را بیان می­ کند:

(۲-۱۰)

گام سوم: ایجاد ماتریس بی­مقیاس موزون فازی : برای تشکیل ماتریس بی­مقیاس موزون فازی از روابط(۲-۱۱) و (۲-۱۲) استفاده می­ شود.

(۲-۱۱)

(۲-۱۲)

در این رابطه ماتریس بی­مقیاس به­دست آمده از گام دوم است. توجه شود در این­جا منظور از وزن، وزن نظرات خبرگان ‌می‌باشد که یکسان در نظر گرفته شده است.

گام چهارم: مشخص نمودن ایده­آل مثبت فازی[۱۰۱] و ایده­آل منفی فازی[۱۰۲] :

برای این منظور از روابط(۲-۱۳) و (۲-۱۴) استفاده می­ شود.

(۲-۱۳)

(۲-۱۴)

که بهترین مقدار معیار i از بین تمام گزینه­ ها و بدترین مقدار معیار i از بین تمام گزینه­ ها ‌می‌باشد. این مقادیر از روابط(۲-۱۵) و (۲-۱۶) به­دست می­آیند.

(۲-۱۵)

(۲-۱۶)

گزینه ­هایی که در و قرار می­ گیرند، به ترتیب نشان­دهنده گزینه­ های کاملاً بهتر و کاملاً بدتر هستند.

گام پنجم: محاسبه­ مجموع فواصل هر یک از گزینه­ ها از ایده­آل مثبت فازی و ایده آل منفی فازی.

در صورتی که و دو عدد فازی به شرح زیر باشند، آن­گاه فاصله­ بین این دو عدد فازی به­واسطه­ رابطه(۲-۱۷) به­دست می ­آید:

(۲-۱۷)

با توجه به توضیحات فوق ‌در مورد نحوه­ محاسبه­ فاصله بین دو عدد فازی، فاصله­ هر یک از مؤلفه ها را از ایده­آل مثبت و ایده­آل منفی به کمک روابط(۲-۱۸) و (۲-۱۹) به­دست می ­آید.

(۲-۱۸)

(۲-۱۹)

گام ششم: محاسبه­ نزدیکی نسبی گزینه i ام از راه ­حل ایده­آل: این نزدیکی نسبی به صورت رابطه­(۲-۲۰) تعریف می­ شود.

(۲-۲۰)

گام هفتم: رتبه ­بندی گزینه­ ها.

هر گزینه­ای که CC بزرگتری داشته باشد در اولویت قرار دارد.

۲-۴-۲-۲- روش SAW

روش [۱۰۳]SAW، یکی از ساده‌ترین روش‌های تصمیم‌گیری چندمعیاره می‌باشد. با محاسبه اوزان شاخص‌ها، می‌توان به‌راحتی از این روش استفاده کرد. برای استفاده از این روش، مراحل زیر ضرورت دارد(احمدی و صالحی، ۱۳۹۰):

    1. کمی کردن ماتریس تصمیم‌گیری.

    1. بی‌مقیاس‌سازی خطی مقادیر ماتریس تصمیم‌گیری.

    1. ضرب ماتریس بی‌مقیاس شده در اوزان شاخص‌ها.

  1. انتخاب بهترین گزینه(A*) با بهره گرفتن از فرمول(۲-۲۱).

(۲-۲۱)

به بیانی دیگر، در روشSAW،گزینه‌ای انتخاب می‌شود(A*) که حاصل­جمع مقادیر بی‌مقیاس شده‌ وزنی ‌آن (nijwij)، از بقیه گزینه‌ها بیشتر باشد.

۲-۴-۳- گسترش عملکرد کیفیت

از اواسط دهه ۱۹۵۰ میلادی، QFD مورد توجه قرار گرفت و در همه بخش‌های سازمان‌ها، به­عنوان یک ابزار مدیریتی شناخته شد. اصطلاح QFD در مفاهیم و روش‌های توسعه محصولات جدید(NPD)[104]و در سایه‌ مدیریت کیفیت جامع[۱۰۵](TQM) ایجاد شد(جیانگ و همکاران[۱۰۶]، ۲۰۰۷). شرکت تویوتا[۱۰۷]در سال ۱۹۷۷، به توسعه‌ QFD اقدام نمود و آن را در توسعه‌ محصولات خود به کار گرفت. نقطه عطف تکامل روش QFD در سال ۱۹۷۸ با انتشار کتابی با عنوان”گسترش عملکرد کیفیت”، از سوی دکتر یوجی آکائو[۱۰۸] و شیگرو میزونو[۱۰۹] همراه بود(برادران کاظم­زاده و بشیری، ۱۳۸۰).

این روش برای توسعه‌ محصولات و از ابتدای دهه ۱۹۸۰ میلادی، در صنایع آمریکایی مورد استفاده قرار گرفت. صنایع خودروسازی، اولین گروه از صنایعی بودند که در ایالات متحده به استفاده از QFD روی آوردند. اما به­زودی سایر صنایع و به‌ویژه صنایع خدماتی نیز از آن استفاده نمودند(آینسپراش[۱۱۰]، ۱۹۹۶). شرکت فورد[۱۱۱]در سال۱۹۸۶ ضمن استفاده از QFD در طراحی قطعات خودرو در زمره‌ی پیشگامان استفاده از این ابزار در آمریکا قرار گرفت. از آن تاریخ به بعد استفاده از QFD در صنایع آمریکا و اروپا به‌تدریج به­عنوان ابزاری کارآمد و مؤثر در طراحی کالاها و فرایند خدمات بسط یافت(چان و وو[۱۱۲]، ۲۰۰۲).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:45:00 ق.ظ ]




      1. صحت و اسماعیلی (۱۳۸۶) در مطالعات خود در همین زمینه با عنوان “عوامل مؤثر بر عدم توسعه بیمه های تکمیلی درمان گروهی از نظر خبرگان صنعت بیمه” انجام داده‌اند که به دلیل اهمیت بیمه درمان تکمیلی گروهی در جامعه ایران در این تحقیق به عوامل مؤثر بر عدم توسعه بیمه مذکور پرداخته شده است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه کارشناسان و کارشناسان ارشد شاغل در شرکت های بیمه ایران، دانا، آسیا و البرز که در امر صدور و پرداخت خسارت ها ی بیمه تکمیلی درمان گروهی فعالیت دارند، تشکیل می‌دهند. مدل مفهومی‌تحقیق، پنج متغیر اثرگذار بر عدم توسعه بیمه تکمیلی درمان گروهی را در نظر گرفته و آزمون می‌کند. نتایج تحقیق، نشان می‌دهد که کمبود، کاهش انگیزه و به روز نبودن نیروی متخصص، آمیخته بازاریابی شرکت های بیمه، عملکرد نامناسب بیمه مرکزی ایران، فعالیت تامین اجتماعی و خدمات درمانی و وضعیت مالی مشتریان در عدم توسعه بیمه مذکور مؤثراند و به همین جهت، پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت این نوع بیمه ارائه می‌شود.

  1. عباسی و تقی آبادی (۱۳۹۰) نیز از سوی دیگر در پژوهشی تحت عنوان “نقش تکمیلی بیمه اشخاص برای تأمین اجتماعی” را با بهره گرفتن از داده های سری زمانی سالانه طی دوره ۱۳۸۷-۱۳۶۹، رابطه بین درآمد سرانه، نرخ تورم، نرخ بیکاری، نرخ باسوادی و قیمت بیمه با تقاضای بیمه درمان تکمیلی بررسی نموده اند (از آزمون هم جمعی انگل-گرنجر، برای بررسی رابطه بلندمدت بین متغیرها و تقاضای بیمه درمان تکمیلی استفاده شده است). بدین منظور آمار و اطلاعات مربوط به چهار شرکت بیمه ای جمع‌ آوری شده است. نتایج به دست آمده نشان می‌دهد که رابطه بلندمدتی بین متغیرهای اقتصادی و تقاضای بیمه درمان تکمیلی وجود دارد. یافته ها نشان دادند که درآمد ملی سرانه و نرخ باسوادی با تقاضای بیمه درمان تکمیلی رابطه مثبت و معنی داری دارد، درحالی که قیمت بیمه درمان تکمیلی، نرخ تورم و نرخ بیکاری تأثیر معنی داری بر تقاضای بیمه درمان تکمیلی ندارد.

ب-مطالعات خارجی

    1. دهقانی و انصاری (۲۰۰۵) در تحقیقات خود در همین زمینه پژوهشی را با موضوع “رویکرد بیمه به مدیریت جامع بحران برای تداوم کسب و کار” ارائه نموده اند. دامنه محدودی از صنعت بیمه برای پوشش زیان های مختلف کسب و کار در نظر گرفته شده است که نیازمند بازنگری در روش های مدیریت ریسک در این امر شدیداً احساس می‌شود. روش های مختلف برای به حداقل رساندن تلفات ارائه شده است که البته این مقاله دیدگاه نوینی را در نظر دارد. در این مقاله، تعریف بحران، برای در بر گرفتن “هر” وضعیت در کسب و کار به عنوان یک متغیر موقعیتی، تمدید شده است. شدت خطر، فقدان اطلاعات تصمیم گیرندگان و عدم زمان را به یک تصمیم مناسب می‌باشد. علاوه بر این، تعریف تحلیلی ما از بحران آن را به عنوان یک تابع از سه متغیر مستقل است.

    1. گوون و ناولز[۴۳] (۲۰۱۰) در مقاله ای با موضوع “تقاضا برای بیمه بهداشت و درمان داوطلبانه در کشورهای در حال توسعه: مورد کودکان در سن مدرسه ویتنام و برنامه بیمه بهداشتی دانش آموز نوجوان ” به تجزیه و تحلیل تقاضای بیمه درمان برای کودکان و دانش آموزان نوجوان بین ۲۰-۶ سال در ویتنام پرداخته‌اند. نتایج این پژوهش نشان می­دهد که خانواده های تحصیل کرده­تر و ثروتمندتر تمایل بیشتری به خرید بیمه برای فرزندان خود دارند.

    1. چاکرابارتی[۴۴] (۲۰۰۹) ‌در مورد بازار بیمه درمان خصوصی در کشورهای در حال توسعه با عنوان ” بازار برای بیمه درمانی خصوصی در حال توسعه اقتصاد: تجزیه و تحلیل متقابل کشور “، تحقیق کرده و دریافت که تقاضا برای بیمه به توان پرداخت فرد وابسته است. همچنین تقاضا برای بیمه دارای کشش درامد سرانه مثبت بوده و بهترین راه را برای نشان دادن آن در سطح کلان از طریق درآمد سرانه است.

    1. رویالتی و هاگنز[۴۵] (۲۰۰۵) در پژوهش های خود با موضوع “اثر حق بیمه در تصمیم گیری برای شرکت در بیمه سلامت و مزایای ارائه شده توسط کارفرما: شواهد به دست آمده از یک آزمایش دنیای واقعی” تاثیر حق بیمه بر تقاضای انواع بیمه های درمان را در میان کارگران آمریکایی بررسی کردند. متغیر اصلی مورد مطالعه، حق بیمه های درمان بود و بیمه های ارائه شده توسط کارفرما به چهار گروه تقسیم شد که شامل بیمه های درمان پایه، بیمه های دندانپزشکی؛ بیمه خدمات
      چشم پزشکی و بیمه مراقبت های بلند مدت بود نتایج تحقیق نشان داد که ضریب کشش قیمتی احتمال تقاضا برای درمان معنی دار نیست، ‌بنابرین‏ با تغییر نرخ حق بیمه احتمال تقاضا برای بیمه نامه ها به نسبت ثابت می­ماند. کشش قیمتی برای سایر مزایای بیمه ای برابر با ۱۶۷/۰- درصد برای خدمات دندانپزشکی، ۲۶۷/۰- درصد برای خدمات چشم پزشکی و ۴۶۸/۰- درصد برای
      مراقبت های بلند مدت محاسبه شد که بر کم کشش بودن احتمال تقاضای این خدمات بیمه ای نسبت به نرخ حق بیمه دلالت دارد. کشش درآمدی که ‌بر اساس ضریب متغیر دستمزد کارگر به دست آمده است ‌در مورد بیمه های درمان پایه معنی دار نبوده و ‌در مورد سایر مزایای بیمه ای نیز میزان این کشش قیمتی کمتر محاسبه شد. همچنین با افزایش تعداد سال های کار، احتمال تقاضا برای بیمه های درمان پایه و سایر انواع خدمات بیمه ای افزایش می­یابد. اما کشش احتمال تقاضا نسبت ‌به این متغیر کمتر از ۱ است.

    1. کاوبی و سایمون[۴۶] (۲۰۰۳) در مطالعات خود پیرامون مبحث بیمه تکمیلی، با عنوان “اثر متغیرهای کلان اقتصادی روی پوشش بیمه درمان در امریکا” تحقیق کردند. آن ها دریافتند که احتمال خرید هر گونه پوشش بیمه با وضعیت بیکاری رابطه معکوس و با GDP رابطه مستقیم دارد.

  1. هاپکینز و کید[۴۷] (۱۹۹۳) نیز در دیگر تحقیقاتی در همین زمینه پژوهشی را تحت عنوان “عوامل تعیین کننده تقاضا برای بیمه خصوصی بهداشتی” انجام دادند، آن ها در مطالعه خود با بهره گرفتن از مدل لجیت دودویی به بررسی عوامل مؤثر بر تقاضای بیمه درمان خصوصی در استرالیا پرداخته و نشان دادند که سطح سواد و درامد از جمله عوامل مهم در خصوص خرید بیمه های خصوصی اند.

فصل: روش شناسی تحقیق

مقدمه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:45:00 ق.ظ ]