در ماده ۱۸۲ قانون حقوق بینالمللی خصوصی سوئیس گفته شده است محتوای توافق طرفین میتواند قواعدی ناشی از ابتکار و ابداع خود طرفین باشد این محتوا میتواند قواعد داوری شناخته شده مثلاً قواعد داوری نهاد داوری دائمی معین باشد همینطور ممکن است این محتوی قانون کشور معینی باشد.
این دو قانون، تنظیم قواعد دادرسی از سوی خود طرفین داوری، ارجاع آن ها به قواعد داوری معین و تعیین قانون آیین دادرسی کشور معین را در عرض هم قرار داده است. در نتیجه ممکن است قواعد دادرسی که بر آیین داوری حکومت میکند قانون آیین دادرسی هیچ کشوری نباشد.
پروتکل ۱۹۲۳ ژنو، پاراگراف اول ماده ۱۱ میگوید: «آیین داوری مشتمل بر تأسیس دیوان داوری، تحت حکومت اراده طرفین و قانون کشوری خواهد بود که داوری در قلمرو آن صورت میگیرد».
تفسیر این ماده تردیدهایی را به وجود آورد. آیا طرفین ملزم به متابعت از قوانین امری قانون کشوری هستد که مقر داوری در آن قرار دارد یا اینکه قانون داوری محل وقوع داوری، نقش مکمل قواعد مقرره از سوی طرفین موافقتنامه را دارد؟ مذاکرات کنفرانس نشان میدهد که مقصود نظر اول بوده است اما این تفسیر از سوی بسیاری حقوقدانان که در فکر توسعه داوری و گسترش قلمرو اراده طرفین داوری بودند رد شده است.
کنوانسیون نیویورک طرح ارائه شده از سوی اتاق بازرگانی بینالمللی را مورد توجه قرار داده و در ماده ۵ پاراگراف (d) (1) مقرر کردهاست ترکیب مرجع داوری و آیین دادرسی داوری برطبق توافق طرفین خواهد بود[۴۲].
کنوانسیون اروپایی ۱۹۶۱ درباره داوری تجاری بینالمللی، مانند کنوانسیون نیویورک، در مورد ترکیب داوری و تعیین آیین دادرسی داوری، اختیار کامل به طرفین داده است گفته است در صورتیکه ترکیب داوری یا آیین دادرسی داوری مطابق موافقتنامه طرفین نباشد رأی مربوطه قابل ابطال خواهد بود[۴۳].
در کنوانسیون ۱۹۶۵ راجع به حل و فصل اختلافات ناشی از سرمایهگذاری میان دولتها و اتباع دولتهای دیگر، به این نظر که قانون حاکم بر تشریفات داوری، قانون انتخابی طرفین است مهر تأیید گذارده شده است.
ماده ۱۹ قانون نمونه داوری تجاری بینالمللی آنسیترال میگوید: «طرفین آزادند در مورد تشریفاتی که بایستی جهت انجام رسیدگی توسط هیئت داوری رعایت شود با توجه به مقررات این قانون توافق نمایند».
«دکتر محمصانی در مورد دعوای لیامکو-دولت لیبی گفته است این یک اصل پذیرفته شده حقوق بینالملل است که قواعد رسیدگی تابع توافق طرفین باشد».[۴۴]
در هیچ کدام از متونی که مورد اشاره واقع شد گفته نشده است که طرفین داوری باید قانون داوری این یا آن کشور را برای حکومت بر آیین داوری برگزینند. طرفین میتوانند بدون رجوع یا اشاره به قانون ملی خاصی، قواعد و ترتیبی را که برای اداره داوری مناسب میدانند تعیین بکنند. آن ها همینطور میتوانند آیین دادرسی داوری را به قواعد داوری تهیه شده از سوی یکی از نهادهای داوری ارجاع دهند که در این قواعد حتی به عنوان مکمل نیز به اعمال هیچ قانون ملی اشاره نشده است. در واقع قواعد رسیدگی داوری، مشابه سایر مقررات قراردادهای خصوصی دانسته میشود که طرفین میتوانند با هم نسبت به آن توافق کنند. همان طور که قرارداد، برای متعاقدین، در حکم قانون، تلقی میشود قواعد رسیدگی مورد توافق دو طرف lex voluntato نیز حکم قانونی را دارد که داور در رسیدگی باید آن ها را مراعات کند. اما این قواعد نباید از چهارچوب مقررات آمره قانون خاص داوری تجاوز نماید. در داوری، قانون خاص حاکم بر آیین دادرسی داوری، قانون داوری مقر داوری است.
ج) اختیار داور برای تعیین قواعد شکلی داوری
پارهای از علمای حقوق، معتقد به آزادی داور- و نه فقط طرفین- در انتخاب قانون حاکم بر تشریفات داوری، هستند. این آزادی به داور اجازه خواهد داد حتی قوانین داخلی را رها کند و تشریفات داوری را مطابق مقررات حقوق بینالملل خصوصی، یا مطابق اصول کلی حقوقی، و یا حقوق بازرگانی فراملی به انجام رساند. پروفسور داوید استاد فرانسوی اتخاذ این نظر را موجب حل بسیاری از مشکلات ناشی از مراجعه الزامی به یک سیستم حقوقی داخلی میداند. این مؤلف میگوید: «اگر این نکته را بپذیریم که در داوریهای بینالمللی، آیین داوری تابع قرارداد طرفین است و در صورت عدم صراحت قرارداد، تشریفات به نحوی برگزار میشود که داور صلاح میداند، خود را از قید بسیاری از دشواریها خلاص خواهیم کرد».[۴۵]
دکتر محمصانی در رأی لیامکو میگوید: «این یک اصل پذیرفته شده حقوق بینالملل است که قواعد رسیدگی تابع توافق طرفین باشد و در صورت فقدان چنین توافقی، اتخاذ تصمیم بر عهده داور محول گردد. محمصانی متذکر میشود که این اصل در ماده ۴۴ مقاولهنامه مربوط به قواعد رسیدگی کمیسیون حقوقی سازمان ملل ۱۹۵۸ مورد تأیید قرار گرفته و در آرای آرامکو و سافیر هم به آن استناد شده است»[۴۶].
«در دعوای تکزاکو، پروفسور دوپوی داور پرونده، اقدام به تعیین قواعد داوری کردهاست و در دعوای امین اوبل، داور جزییات مربوط به رسیدگی را در حدودی که قانون فرانسه اجازه میدهد تعیین کردهاست»[۴۷].
ماده ۱۹ قانون نمونه داوری تجاری بینالمللی آنسیترال میگوید: «در صورت نبودن توافق طرفین در مورد آیین داوری، هیات داوری میتواند با رعایت مقررات این قانون، داوری را به نحوی که مقتضی تشخیص میدهد اداره و تصدی نماید».
ماده ۱۴۹۴ فرانسه میگوید: «موافقتنامه داوری ممکن است آیین رسیدگی مورد متابعت در جریان رسیدگی را مستقیما یا با ارجاع به یک مجموعه قواعد داوری تعیین کند. همچنین ممکن است آیین رسیدگی را تابع یک قانون آیین دادرسی را تعیین میکند».[۴۸]
در صورتیکه موافقتنامه داوری در مورد قواعد دادرسی ساکت باشد آیین دادرسی چگونه تعیین خواهد شد؟ در این مورد دو رویه وجود دارد: رویه اول بر لزوم تبعیت داوری از قانون مقر داوری تکیه دارد و رویه دوم داور را در تعیین آیین داوری مناسب، آزاد میگذارد.
متن ماده ۱۸۲ قانون سوییس نیز مشابه متن ماده ۱۴۹۴ فرانسه است با این تفاوت که قانون سوییس لزوم رعایت تساوی طرفین را ضروری دانسته است.
«بیتردید این نظر که داور باید در انتخاب قانون حاکم بر تشریفات داوری آزاد گذاشته شود میبایست مورد تأیید قرار گیرد، ولی از این آزادی نباید اینگونه مستفاد شود که داور قادر است در صورت عدم صراحت قرارداد طرفین در این خصوص، خودسرانه هر قانونی را انتخاب نماید بدون اینکه ملاکهای احتمالاً موجود در قرارداد مذبور را در نظر گرفته باشد. مسلماًً رأیی که داور طی آن قانونی را بر آیین داوری اعمال کردهاست که خود میل دارد در هیچ کشوری مورد قبول نخواهد بود. داور مکلف است تصمیم خود را مستدلاً و با توجه ملاکهای موجود در قرارداد… اتخاذ نماید».[۴۹]
[سه شنبه 1401-09-29] [ 05:14:00 ق.ظ ]
|