دانلود منابع پایان نامه ها | ۲٫۲ سیر تکاملی نظریه های مدیریت – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
۲٫۲ سیر تکاملی نظریه های مدیریت
پیش از بیان دیدگاه های متفاوت سازمان و مدیریت، ابتدا به تعریف مفهوم مدیریت می پردازیم؛
مری فالت[۲۵] ۱۹۲۴: مدیریت عبارت است از هنر انجام دادن کار به وسیله ی دیگران
گیولیک[۲۶] ۱۹۳۷: مدیریت علم و هنر هماهنگی کوشش ها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف معین است
دانلی[۲۷]۱۹۷۲: مدیریت فراگرد هماهنگ سازی فعالیت فردی و گروهی در جهت هدف های گروهی است.
کاست [۲۸]۱۹۷۴: مدیریت فرایند هماهنگ سازی منابع انسانی و مادی در جهت هدف های گروهی است.
آلبانیز[۲۹]۱۹۷۵: مدیریت فراگرد تبدیل اطلاعات به عمل است.
استفان رابینز[۳۰]و دیوید سنزو[۳۱]۱۹۷۷: مدیریت فرایند انجام کارها به طور ثمربخش و کارآمد به وسیله دیگران است.
سیمون[۳۲] ۱۹۷۷: مدیریت فرایند تصمیمگیری است. از نظر او مدیر خوب کسی است که تصمیمات صحیح را بهموقع اتخاذ میکند و مدیر بد کسی است که در تصمیمگیری متزلزل عمل میکند.
مفهوم مدیریت باید به گونه ایی تعریف شود که بیان گر اهمیت آن باشد. مدیریت فرایند انجام کار با دیگران و از طریق آن ها در محیطی متغیر به منظور دستیابی به اهداف سازمانی است که استفاده ی اثر بخش و کارامد از منابع محدود ، مهمترین بخش آن است.
این تعریف ۵ جز دارد که شامل:۱٫ انجام دادن کار با دیگران و از طریق آن ها ۲٫دستیابی به اهداف سازمان۳٫ موازنه ی اثر بخش و کارایی۴٫ حداکثر استفاده از منابع محدود ۵٫ سازگاری با محیط متغیر(کرینتر, ۱۳۸۷)[۳۳]
در مقوله ی مدیریت و سازمان نیز می توان اولین نظریه ها را در سال های آغازین دهه ی بیست جستجو کنیم. تمامی مسائل مدیریتی مطرح از ابتدای تاریخ بشر تا سال ۱۹۱۰ در قسمت طبقهبندی” پیش از کلاسیک ها” طبقه بندی میشود. مسائلی نظیر سیستمهای اداری و مدیریتی سومریها، مصریها، ایرانیان باستان و مواردی نظیر ساخت اهرام ثلاثه مصر و ساخت دیوار چین در این حوزه طبقهبندی میشود. شخصیتهای زیر از تأثیرگذارترین افراد دوره قبل از کلاسیک هستند:
– هنری تاون[۳۴]، کسی که اولین مطالعات مربوط به تأثیر محیط کاری بر عملکرد کارکنان توسط وی انجام گرفته است.
– آدام اسمیت[۳۵]، که به پدر علم اقتصاد مشهور است و برای اولین بار موضوع تقسیم کار در سازمان را مطرح نمود.
ویلیام اسکات[۳۶] با پیروی از طبقه بندی تاریخی سه مکتب را در مدیریت مطرح کردهاست. مکتب کلاسیک ها که با تقسیم کار، سلسه مراتب، حیطه ی نظارت و ساختار منطقی سر و کار داشت. مکتب نئوکلاسیک ها که با نهضت روابط انسانی شناخته می شود ومکتب سوم مکتب سیستمی سازمان است.در این مکتب سازمان را هم چون سیستمی با متغیر های وابسته به محیط توصیف میکند و آن را در سطحی بالاتر از دو مکتب قبلی قرار میدهد. اولین نظریه های مربوط به دهه ی آغازین ۱۹۱۰ مربوط به نظریه های مدیریت کلاسیک بوده است. محوریت بحث نظریه های مدیریت کلاسیک دستیابی به حداکثر کارایی در سازمان میباشد. کلاسیکها به سازمان رسمی توجه داشتند و وجود سازمان غیر رسمی را مضر میدانستند. دیدگاههای کلاسیک شامل یک نگرش صرفاً مکانیکی به سازمان و افراد بوده است. کلاسیکها انسان را هم ردیف با سایر عناصر تولید میدانستند و برای آن هویت مستقل قائل نبودند. این تئوریها از سال ۱۹۱۰ شروع شدند و به ۳ دستهٔ کلی تقسیم میشوند:
– مکتب مدیریت علمی
– مکتب مدیریت اداری (اصولگرایان)
– نظریهٔ بروکراسی ( رابینز[۳۷]، ۱۳۸۳)
۱٫۲٫۲ مکتب مدیریت علمی
یکی از پیش گامان مدیریت علمی[۳۸] فردریک تیلور[۳۹] بود. او مدعی بود به هنگام تصمیم گیری درباره ی سازمان و طرح مشاغل باید به صورتی دقیق و با روش های علمی درباره ی شرایط، اوضاع و موقعیت افراد مطالعه کرد. تیلور مهندس مکانیک بود که با بهره گرفتن از تجربیات خود درصنایع فولادسازی، مطالعاتی در زمینه “اصول مدیریت و مطالعه روش کار” انجام داد .او”حرکاتِ بدن”را برای انجام کار و “زمان انجام کار “را مطالعه میکرد تا بتواند زمانی استاندارد را برای انجام کارها تعیین کند و بر اساس آن قضاوت کند، زمانی که هرکارگر برای انجام کار مشخصی صرف کرده چه تناسبی با زمان ممکن برای انجام آن کار داشته است. این تفکر بعداً مبنایی برای سیستم پاداش وتنبیه گردید. در دهه ۱۸۸۰ میلادی فردریک تیلور مطالعات خود را در زمینه زمان سنجی و حرکت سنجی، به مثابه راهی برای تعریف و بهینه سازی “واحدهای مستقل نیروی کار تخصصی”آغاز کرد. هدف تیلور تغییر این وضعیت به شرایطی بود که نشان دهد مدیریت، فعالیتی علمی است نه یک کاری اتفاقی . از تیلور با عنوان “پدر مدیریت علمی” و موسس مکتب تیلوریسم یاد می شود. اودر سال ۱۹۱۱ میلادی کتاب اصول مدیریت علمی را منتشر ساخت و در آن متذکر شد که “بهتر است هدف اصلی مدیریت، حداکثر کردن کامیابی کارفرما و کارمند باشد”. (دفت, ۱۳۷۷)[۴۰]
تیلور “پدر مدیریت علمی” ، بر این باور بود که بسیاری از کارکنان هم عصرش، کمتر از ظرفیت واقعی خود کار میکنند. او تصور می کرد که این مسئله با اتخاذ رهیافتی منظم، مبتنی بر هدایت و حمایت کارکنان توسط سرپرستان و ارضا نیازها و انگیزه های پولی کارکنان قابل حل است.(رضائیان, ۱۳۸۸)
تیلور چهاراصل ذیل را به عنوان “اصول مدیریت علمی” پیشنهاد کرد:
۱- مدیریت باید علمی باشد. روش علمی جانشین روش تجربه و خطا گردیده و باید با مطالعه علمی کار بهترین روش انجام کار را پیدا و به صورت دستورالعمل به کارکنان ابلاغ کرد. مطالعه علمی کار، شامل حرکت سنجی و زمان سنجی وتعیین استانداردهای تولید و کارکرد بر اساس آن است.
۲- انتخاب کارکنان باید اساس علمی داشته باشد و با بهره گرفتن از روش ها و فنون علمی افرادی برای کارانتخاب شوند که مهارت و تواناییهای لازم برای انجام مؤثر و موفقیت آمیز آن را داشته باشند.
۳- آموزش و تربیت کارکنان باید جنبه علمی داشته باشد.
۴- روابط نزدیک و دوستانه و روحیه همکاری بین مدیریت و کارکنان و تقسیم کار و مسئولیت به طور مساوی میان مدیران وکارکنان به طوری که برنامه ریزی و کارهای فکری را مدیران و کارهای جسمی را کارکنان انجام دهند.) کریتنر[۴۱]، ۱۳۸۷)
تیلوریسم با تأکید بر به کاربستن شیوه های مدیریت علمی و کاربرد انضباط و دقت بیشتر درتعیین کار متناسب در روز و پاداش به واحد کار اضافی مدعی بود می توان تولید سازمان را افزایش داد و نهایتاًً با سهیم کردن کارگران در منافع مادی ناشی از صرفه جویی ، تلاش همگانی و تولید بیشتر موجبات تشویق هر چه بیشتر آنان را در ازدیاد سطح تولید فراهم کرد.
-
-
- مکتب مدیریت اداری ( اصول گرایی)
-
اصول اداری ( مدیریت)[۴۲] بیشتر بر کل سازمان متمرکز است و بر پایه ی ژرف نگری مجریان امور و کارشناسان این رشته قرار دارد. برای مثال هنری فایول[۴۳] ۱۴ اصل را برای مدیریت ارائه داده است. هنری فایول ۵ کارکرد و ۱۴ اصل را برای مدیریت بر شمرد. این۵ کارکرد عبارت اند از برنامه ریزی، سازمان دهی، فرماندهی، هماهنگ سازی و کنترل
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:21:00 ق.ظ ]
|