این نوع تفکر یکی از ضروریات جوامع امروزی است و داشتن تفکر انتقادی ‌در مورد کلیه رویدادها،پدیده ها و به طور کلی تمام تراوشات فکری از لوازم پیشرفت و تعالی انسان ها است(قاسمی،۱۳۸۴،ص۴۲).

تفکر انتقادی تفکری است مستدل، منظم،هدفمند، اثرگذار، منطقی ‌و مبتنی بر پیامد که به روش علمی به بررسی و تجزیه و تحلیل تمامی اطلاعات و نظرات در دسترس می پردازد(اسملتزر و همکاران[۴۶]،۲۰۰۴، ص۱۳).

تفکر انتقادی عبارت است از توانایی تفکر مستقل و تأملی و فکر کردن به شیوه ای روشن و منطقی، داشتن تفکر انتقادی به معنای مجادله یا انتقاد نسبت به دیگران نیست، بلکه نوعی مهارت است که می‌تواند در افشای سفسطه ها و استدلالهای نادرست به کار گرفته شود، به علاوه نقش مهمی در استدلال و تکالیف سازنده بازی می‌کند.تفکر انتقادی به ما کمک می‌کند تا به کسب دانش بپردازیم، نظریه های خود را بهبود ببخشیم و به استدلالهای قوی دست یابیم، همچنین میتوان از آن برای پیشبرد فرایند کاری و ارتقای نهادهای اجتماعی استفاده نمود. فردی که از مهارت تفکر انتقادی برخوردار است، قادر خواهد بود تا:

پیوندهای منطقی بین ایده های مختلف را درک کند.

استدلال های مختلف را شناسایی، سازماندهی و ارزیابی نماید.

ناهمسانی ها و اشتباهات معمول در استدلال ها را کشف کند.

مشکلات را به طور سیستماتیک حل کند.

تناسب و اهمیت ایده ها را دریابد.

روی توجیه و دلایل منطقی باورها و ارزش‌های شخصی اش تأمل کند.

تفکر انتقادی عبارت است از بررسی و آزمایش موضوعاتی که برای پذیرش ارائه می‌شوند،به منظور کشف اینکه آیا آن ها منطبق با واقعیت هستند یا خیر، این استعداد علاوه بر آنکه ذاتا در انسان وجود دارد، نیازمند آموزش و پرورش است(جزایری و رحیمی،۱۳۸۷،ص۲۱).

۲-۱۴تعریف تفکر انتقادی از دیدگاه های مختلف

اگرچه تفکر انتقادی مفهوم نسبتا جدیدی است که در قرن بیستم مطرح شده است، لیکن این فعالیت در افکار فلاسفه یونان از جمله سقراط، افلاطون وارسطو ریشه دارد، این فیلسوفان به طور کلی تفکر انتقادی را منزله توانایی پرسش کردن، آزمودن وفکر کردن بر روی ایده ها و ارزش ها قلمداد می‌کردند(الازی[۴۷]،۲۰۰۸، ص۹).

از ابتدای قرن بیستم، متعاقب توسعه پژوهش های مرتبط با آموزش و یادگیری، تفکر انتقادی به نحو ویژه ای مورد توجه قرار گرفت(گان و همکاران[۴۸]،۲۰۰۸،ص۲۲۱).

در این راستا دیویی معتقد بود، تفکر انتقادی ناظر به قضاوت و التزام به شک گرایی است(الازی،۲۰۰۹، ص۹)، بلوم[۴۹] و همکارانش(۱۹۵۶) نیز به نقل از پیج و مکورجی به طبقه بندی خرده مقیاس شناختی پرداخته و معتقد بوددند که دانشجویان باید در دانشگاه حداقل به سطح شناختی تفکر انتقادی معین تحلیل، ترکیب، ارزشیابی برسند و آن ها را برای ورود به دنیای کار به کار بگیرند.پیاژه نیز ضمن اشاره به فرایند تعالی جویی متزاید در زندگی بشر، آن را سازنده فعال دانش تلقی می‌کند، به همین ترتیب در دهه ۱۹۸۰ فراگیران و فرایند شناختی آن ها مورد تأکید واقع شده و در نتیجه جنبش سازنده گرا پدید آمد و تاکنون تأکید فزاینده بر تفکر انتقادی استمرار پیدا ‌کرده‌است(گان و همکاران،۲۰۰۸،ص۱۳۵).

بر اساس نظر والش و پول[۵۰]، تفکر انتقادی مهارتی است که همه افراد می‌توانند آن را کسب کنند. تفکر انتقادی چیزی نیست که ضرورتا با رشد افراد همراه شود، بلکه باید آموزش داده شود. اساسی ترین پیش فرض این است اگر نهادهای آموزشی و تربیتی چگونگی انجام آن را آموزش دهند، فراگیران بهتر می‌توانند فکر کنند، بیشتر فعالیت‌های پژوهشی در بیست و پنج سال بر اندازه گیری تفکر انتقادی فراگیران متمرکز شده است و انجام پژوهش در زمینه فرایندهای مورد نیاز برای تسهیل تفکر انتقادی مربیان و معلمان مورد اغماض قرار گرفته است( بنینگ[۵۱]،۲۰۰۶، ص۲۶).

یکی از راه های آموزش تفکر انتقادی به دانش آموزان، استفاده از محتوای کتب درسی است.تفکر انتقادی شناسایی استدلالهای غلط، پرهیز از تناقضات و مفروضات اظهار شده و اظهار نشده در بحث های دیگران، نداشتن هیجان عاطفی هنگام روبه رو شدن با مسأله یا عدم تعادل تعریف شده است(شعبانی،۱۳۸۹،ص۷۲).

از این رو می توان گفت پرورش شیوه های متفاوت تفکر، به ویژه تفکر انتقادی، یکی از اهداف اساسی نظام تعلیم وتربیت محسوب می شود.مهارت های تفکر انتقادی نیز مانند سایر مهارت های فکری قابل پرورش هستند، یکی از مهم ترین راه های پرورش تفکر انتقادی، آموزش است ‌و مدرسه کانون آموزش و کتاب‌های درسی مهم ترین وسیله آموزش تلقی می‌شوند که غالبا اهداف آموزش و پرورش از طریق آن ها قابل تحقق است، از اینرو کتاب‌های درسی چنانچه به درستی تدوین شوند می‌توانند نقش مؤثری در آموزش تفکر انتقادی ایفا کنند.آموزش تفکر انتقادی تنها آموزشی است که گذر از ساده نگری و پذیرش بی چون و چرایی مسائل را به ژرف نگری و انتخاب آزادانه آسان می‌کنند و توانایی انسان را برای درک مسائل افزایش می‌دهد. تفکر انتقادی را در دو معنا مطرح می‌کنند، در معنای محدود آن، تفکر انتقادی مجموعه مهارت‌های فنی است که صرفا برای انتقاد از دیدگاه های مخالف استفاده می شود.در معنای وسیع، تفکر انتقادی بررسی گرایشات و تمایلات خود محورانه و جامعه گرایانه است که در قلب عقاید و به صورت پنهان قرار دارند و شامل گرایشات و ویژگی های منشی و شخصیت است.

یکی از مهمترین و شناخته ترین تعاریف از تفکر انتقادی تعریف انیس است که طبق آن تفکر انتقادی نوعی تفکر منطقی ومستدل فرض ‌می‌شود که در تصمیم گیری، قبول باورها و یا انجام امور دخالت دارد وشامل اعمالی مانند فرضیه سازی، داشتن دیدگاه های مختلف و ارائه راه حلهای احتمالی و طرحهای مختلف برای بررسی امور است.انیس تفکر انتقادی را شامل دو خرده مقیاس مهارت[۵۲] و گرایش[۵۳] یا آمادگی می‌داند. مهارت شامل تحلیل استدلال ها، قضاوت در زمینه اعتبار منابع و شناسایی مسأله اساسی است و گرایش یا آمادگی نیز دربرگیرنده آماده بودن برای حفظ تمرکز بر روی نتیجه یا سؤال، آمادگی برای جستجو وارائه دلایل، تمایل برای جستجوی گزینه های گزینه های مختلف و تعلیق قضاوت در مواقع فقدان دلایل و شواهد کافی می‌باشد.

انجمن فلسفه آمریکا یک تعریف جامع مورد توافق همگانی برای تفکر انتقادی به شرح زیر ارائه ‌کرده‌است که شامل خرده مقیاس های عاطفی و شناختی است.

ما معتقدیم تفکر انتقادی قضاوت هدفمند و خود تنظیم دهنده ای است مبتنی بر تعبیر، تحلیل، ارزیابی، استنباط و همچنین تبیین ملاحظات موقعیتی، روش شناختی، ملاکی ‌و مفهومی است(بنینگ،۲۰۰۶،ص۲۷).

۲-۱۵چرا تفکر انتقادی باید قسمتی از تمام دروس باشد؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...