برنامه درمانی فشرده بیماران سرپایی۱۶ هفته است که ابتدا ساختار جلسات به صورت جلسات گروهی و هدفش آموزش مهارت‌های بهبود اولیه و مهارت‌های پیشگیری ازعود و رفتارهای پرخطراست. درمانگر باید هر دو جلسات درمانی فردی وگروهی را برای هر بیمار انجام دهد، جلسات درمانی بیماران دو بار در هفته می باشدکه در ماه اول درمان دوبار در هفته آموزش مهارت‌های اولیه برای بهبود و در سه ماه باقیمانده دوبار در هفته برنامه های پیشگیری ازعودآموزش داده می شود. همچنین در ۱۲هفته اول درمان جلسات گروهی آموزش خانواده و بیمار و ۴هفته آخر جلسات گروهی حمایت اجتماعی انجام می شود. انجام آزمایش ادرار درآخر هر هفته مؤلفه دیگر این برنامه است و همچنین شرکت کنندگان برای انجام جلسات ۱۲ قدمی به عنوان یک منبعی برای حمایت اجتماعی و حمایت عاطفی تشویق می‌شوند(رل، راوسون، لینگ و شاپ تاو[۷۷]، ۲۰۰۹).

مدل ماتریکس در گروه وسیعی از مردم انجام شده است. درکلینیک ماتریکس در جنوب کالیفرنیا، درمان ماتریکس در نژادهای مختلف که شامل ۱۷% آفریقایی- آمریکایی، ۱۸% اسپانیایی، ۶۲% قفقازی و۳۰% بقیه انجام شده است. بیماران زن حدود۳/۱ جمعیت بیماران بودند(راوسون و همکاران، ۲۰۰۹) دستورالعمل درمانی مدل ماتریکس توسط مؤسسه‌ انتشارات هازلدن چاپ شده است(راوسون، ۲۰۰۵).

همچنین یک نسخه از دستورالعمل ماتریکس برای آمریکایی های بومی چاپ شده است(رینگر[۷۸]، ۲۰۰۵). این مدل همچنین برای درمان همجنس بازان و دوجنس گراها و رفتارهای پرخطرجنسی انطباق شده است.

اصول راهنما در درمان ماتریکس

درمان ماتریکس، تعدادی مفاهیم اصلی دارد. این مفاهیم شامل:

۱٫ ایجاد رابطه مثبت و همیارانه با بیمار

۲٫ایجادساختار و انتظارات روشن و واضح

۳٫آموزش اطلاعات روانی آموزشی

۴٫معرفی و بکاربردن مفاهیم شناختی رفتاری

۵٫تقویت مثبت برای تغییر رفتار نامطلوب به شکل رفتارمطلوب

۶٫آموزش اعضای خانواده با توجه به دورهای مورد انتظاربهبودی

۷٫معرفی و تشویق به شرکت در جلسات خودیاری

رابطه مثبت وهمیارانه

مفهوم مدل ماتریکس با رابطه مثبت و همیارانه بین بیمار و درمانگر مشخص می شود. در این مدل، با وجود این که ‌درمانگر باید رهنمود باشد، اما باید حالت درمانی مراجع محور را حفظ کند. همانطورکه در بیشترتحقیقات روان درمانی مشخص شد، رابطه با همدلی صحیح، توجه مثبت، گرم و واقعی ضروری است. این رابطه ‌به این معنی است که بیمار با احترام و گوش دادن فعال درمان می شود و بدون قضاوت درمانگر، تجربیاتشان را منعکس می‌کنند. یک رابطه همیارانه وقتی ایجاد می شودکه درمانگر فعالانه به نگرانی ها و نظرات بیمارگوش دهد و تلاش کند که دنیا را از دیدگاه بیمار ببیند. این رابطه روحیه همیاری و تلاش دو طرفه ایجاد می‌کند. برعکس، هدف ها و خواسته های درمانی تحمیلی درمانگر و سبک مقابله ای او، رابطه رقابتی مخالف ایجاد می کندکه به طور زیادی در پایان زودرس درمان نقش دارد. توافق دوطرفه بر هدف های که مراجع را درگیر درمان می‌کند، یک فعالیت مهم است به علاوه این رابطه مهارت های و تمرین های بیمار را معتبرمی سازد و ‌بنابرین‏ اتحاد درمانی را تقویت می‌کند. جوهمیارانه، آمادگی بیماربرای یادگیری مهارت های جدید و راهبردهای مقابله ای سازگارانه تر را افزایش می‌دهد و محیطی فراهم می کندکه فرد موفیقت ها و شکست های استفاده راهبردهای جدید را ایجاد یک رابطه درمانی موفق آمیز با بیماران در درمان سرپایی ارزشمنداست. این مهارت‌های بالینی، با رویکردهای که در طی درمان، به خصوص طی هفته هایی اولیه درمان ترکیب می شود(مکری و اختیاری، ۱۳۸۸).

ساختارانتظارات

ساختاریک عنصراساسی در هر برنامه سرپایی مؤثراست. در درمان سرپایی ساختار با این توضیح برای بیمارکه فعالیت های درمانی شامل حضور در جلسات فردی وگروهی درمان شرکت در گروهای خودیاری، و برنامه ریزی روزانه که موجب حداقل تماس با وضعیت های پرخطر برای مصرف و رفتارهای جنسی می شود، شکل می‌گیرد.این ساختار، به بیماران در فهم برنامه درمانی و شکل گیری انتظارات بیمار و ایجادیک سیربهبودی کمک می‌کند. برنامه درمانی با ساختارمی تواند استرس را کاهش دهد و یک سبک زندگی باثبات و قابل پیش‌بینی که با سبک زندگی بی مسئولیتی، بابرنامه وآشفته دوران اعتیاد مغایراست، ‌ایجاد کند.

مؤلفه اولیه ساختارطی درمان سرپایی، برنامه ریزی برای فعالیت ها به طور روزانه و یا ساعت به ساعت است. هدف اصلی مهارت، آموختن برنامه ریزی، و بهرمندشدن از برنامه ریزی پیش از هر فعالیت، اعم از فعالیت های کاری، فعالیت درمان و بهبود، فعالیت های خانواده و فعالیت های آرامبخش است. این تمرین، تمرین برنامه ریزی، شناسایی و اجتناب از موقعیت ها و افرادپرخطر را آموزش می‌دهد و افراد را در رفتارهای جایگزین جدید و بدون دارو درگیر می‌کند. ایجاد برنامه شناسایی و اجتناب از موقعیت ها و افراد پرخطر را آموزش می‌دهد و افراد را در رفتارهای جایگزین جدید و بدون دارو درگیر می‌کند. ایجاد برنامه ۲۴ ساعته به بیمارکمک می کندکه به طورمؤثری، یک روز را در زمان درمان پاک بماند. این تمرین می‌تواند حس مغلوب شدن در اوایل بهبودی و یا حس غافل شدن از خود راکه طی تلاش برای حل کردن فوری مشکلاتی که به وسیله اعتیاد ایجادشده است، به وجودمی آید، کاهش دهد. بیمار باید برنامه ثبت شده را داشته باشد و هر روز به آن مراجعه بکند.

مهم است که مشاور، رونوشت از برنامه را داشته باشد وآن را درآغازجلسه بعدی، مورد بازبینی قراردهد، طی مراحل اولیه درمان، بیماران عمل کردن طبق برنامه را فراموش می‌کنند و یا تصمیم می ‌گیرند که برنامه را نادیده بگیرند. درطی درمان ممکن است لغزش هایی اتفاق بیافتد و این لغزش ها عدم استفاده از فرایندبرنامه ‌را تقویت می‌کند. بیماران باید ‌بدانند که می‌توانند درصورت لزوم برای تغییربرنامه اقدام کنند. ‌به این شرط که برای تغییر برنامه وقت مناسبی را بگذارند و فعالیت های جدید را جایگزین کنند. این فرایند به بیماران امکان تفکردر مورد صلاح بودن تغییربرنامه و عمل بودن برنامه را می‌دهد(برور[۷۹]، ۱۹۹۸).

مهارت های شناختی- رفتاری

دانش مهارت های درمان شناختی- رفتاری، در مدل ماتریکس بسیار مهم است(رینینگر[۸۰]، ۲۰۰۵) در ایجاد محتوای درمانی شناختی رفتاری در مدل ماتریکس، سهم بزرگ داشتند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...