۲-۳-۴)اشتغال زنان درعهد چهارم (معاصر)

۲-۳-۴-۱)دوره مشروطیت تا پهلوی :

از اقدامات این دوره که زمینه ساز اشتغال تعدادی از زنان بود ، تأسيس دارالمعارف برای تربیت آموزگاران زن بود که معلمان این مدارس از مردان مسن و دانشمند انتخاب می شدند ، فارغ التحصیلان این مراکز به شغل معلمی در مدارس دخترانه مشغول شده و کم کم تعداد مدارس دخترانه افزایش می یافت که خود مقدمه ورود دختران و زنان به عرصه فعالیت‌های اقتصادی بود

۲-۳-۴-۲)دوره پهلوی :

الف) دوره رضا شاه: رشد مطبوعات وابسته و تبلیغات آن ها ، زمینه تشکیل انجمن های فرهنگی واجتماعی توسط زنان را فراهم آورد و همچنین مقدمه اشتغال آنان در برخی مشاغل دولتی و غیر آن بود اما حضور آنان در جهت اهداف استعماری و جداکردن آنان از مبادی دینی صورت می گرفت

ب) دوره محمد رضا شاه : زنان در این دوره درعرصه های مختلف اجتماعی و شغلی حضور داشتند اما روی آوردن آنان به الگو های غربی مورد نظر رژیم بود ، عدم پذیرش آموزه های فرهنگی رژیم پهلوی با الگوی مورد تبلیغ آنان برای زنان از یک سو و ارائه الگوی آرمانی از زن مسلمان ایرانی در قالب شخصیت های دینی توسط برخی از اندیشمندان آن دوره زمینه‌های بازیابی هویت اصیل دینی در بسیاری ‌از زنان را فراهم آورد

۲-۳-۴-۲)دوره انقلاب اسلامی :

در این دوره با آگاهی ازتوانایی ها و ظرفیت های زنان ، عرصه های جدیدی را برای حضور فعال زنان درجامعه ‌و در راه پیشبرد اهداف اسلامی گشودند و زنان را ترغیب به مقدرات اساسی وامور مهم اجتماعی نمودند تا شبهه دورماندن و بر کناری نیمی از آحاد جامعه از فعالیت های اجتماعی را که توسط دشمنان القاء شده بود را برطرف نمایند .(روشن فر ، ۱۳۸۲، ص ۶۱-۶۳)

۲-۴)تاریخچه تأسيس سازمان‌های غیر دولتی توسط زنان در ایران

سابقه تأسيس سازمان‌های غیر دولتی توسط زنان در ایران نیز به اواخر دوره قاجار و انقلاب مشروطه باز می‌گردد . بحران های اجتماعی حاصل از تنش های سیاسی و جنگ جهانی اول مانند بیماری های اپیدمیک ، قحطی و بیکاری باعث شد تا زنان به صورت گروهی درصدد رفع مشکلات برآیند و مؤسسات خیریه را تأسيس نمایند . از جمله مشکلات دیگر آن زمان مسئله آموزش و تأسيس مدارس دخترانه بود که زنان مجبور بودند جلسات آموزش و را به صورت مخفیانه در منازل خود برگزار نمایند . در دوران انقلاب مشروطه نیز زنان دارای تشکل مستقل سیاسی و یک تشکل اجتماعی بودند . هرچند نظام بسته و مردسالارانه دوره قاجار و عرف جامعه آن روزگار زمینه پذیرش زنان در جامعه را محدود می نمود ، اما در دوره احمد شاه ، دولت مجبور به تأسيس « اداره معارف نسوان » شد تا به امور آنان رسیدگی نماید.

این روند تا دوره رضا شاه ادامه داشت ، ولی پیشرفت چشمگیری مشاهده نگردید . پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ سازمان های دولتی و غیر دولتی زنان به حالت تعطیل یا نیمه فعال در آمد تا اینکه در دهه ۴۰ «انجمن زنان ایران » تأسيس شد که ‌به‌تدریج‌ به «حزب زنان ایران » تغییر شکل داد . اما با توجه به فضای کاملاً بسته سیاسی و کنترل شدید دولتی عملاً این حزب منحل گردید . فقط برخی انجمن های ادبی و خیریه غیر دولتی ، کم و بیش به کار خود ادامه میدادند . در اواخر دهه ۵۰ و با شدت گرفتن مبارزات انقلابی ، زنان نیز دوشادوش مردان در گردهمایی ها و تشکل های مخفی سیاسی و اجتماعی ، سهم در خور توجهی داشته و توانستند انقلاب اسلامی را به سرانجام برسانند . پس از انقلاب در دوران جنگ تحمیلی نیز زنان در قالب ‌گروه‌های مردمی درعرصه های پشتیبانی و خدمات درمانی و بهداشتی نقش مؤثر را ایفا نمودند که از بارزترین مشخصات این فعالیت ، خود جوش و داوطلبانه بودن آن ها بود . بعد از جنگ تحمیلی در دوران سازندگی بحث سازمان‌های غیر دولتی به صورت جدی مطرح گردید ، زیرا احساس می شد که زنان باید نقش پر رنگ تری را در فضای اجتماعی و سازندگی کشور ایفا نمایند . از طرفی پس از جنگ تحمیلی ارتباطات بین‌المللی نیز رونق تازه ای یافت که خود باعث می شد تا در محافل جهانی بسترهای تازه ای برای تعامل دول و ملل فراهم گردد ( فرهمند ، ۱۳۸۵، ص ۱۶)

۲-۵)موانع ارتقای زنان به مشاغل مدیریتی

در گذشته فرصت‌های مدیریتی برای زنان ، به مشاغل سرپرستی محدود بود . بررسی‌های متعدد نشان می‌دهند که زنان برای به دست آوردن مشاغل مدیریتی باید چالش‌های بیشتری را نسبت به مردان متحمل شوند . این چالش‌ها در واقع موانع ارتقای شغلی زنان به پستهای مدیریتی تلقی می‌شوند که به سه دسته کلی قابل طبقه بندی می‌باشند : موانع فردی ، موانع سازمانی ، موانع فرهنگی و اجتماعی . در ادمه درباره هر گروه از موانع مذبور شرح مختصری داده می شود

۲-۵-۱)موانع فردی

میان توانایی‌های شخصیتی و بیولوژیکی زنان با اشتغال آنان رابطه متقابل وجود دارد .حتی زمانی که زنان به مشاغل مدیریتی ارتقاء می‌یابند با موانعی از قبیل: بی میلی برای اعزام به مأموریت و مسافرت همراه مردان ، عدم توان مواجهه با تنش و تعارض بین کار و خانواده و غیره مواجه هستند ، همچنین بین وضعیت تأهل زنان و اشتغال آنان رابطه معکوسی وجود دارد ، به طوری که زنان مجرد از آزادی عمل بیشتری برای اشتغال و فعالیت های اقتصادی ، ‌اجتماعی برخوردار می‌باشند . از دیگر عوامل مهم تعداد فرزندان و تحصیلات عنوان شده است ( الوانی ، ۱۳۸۳ ، ص ۶۵ )

۲-۵-۲)موانع سازمانی

یکی از موانع سازمانی ، وجود تعداد اندکی منشور (راهنما) در سطوح بالای سازمانی برای تربیت مدیران زن است . ریگر و گالیگان (۱۹۸۰) این موضوع را با عبارت ملکه زنبور ، توصیف می‌کنند ؛ یعنی مربی زن محدود است و تمایلی برای تربیت زنان دیگر وجود ندارد .از طرف دیگر مردان مدیر هم تمایل اندکی برای مربی گری زنان دارند . از سوی دیگر چون زنان در شغلهای معتبر قرار ندارند ، لذا نمی توانند به شبکه ها کاری و فرایندهای غیر رسمی دسترسی پیدا کنند تا بتوانند اطلاعات مورد نیاز را رد و بدل کنند . زنان به علت عدم پذیرش زیر دستان و حمایت نشدن از سوی بالادستان ، احسای انزوا و تنهایی بیشتری نسبت به مردان می‌کنند . یکی دیگر از موانع سازمانی ، فرهنگ سازمانی مرد سالارانه می‌باشد که به تبعیت از فرهنگ جامعه و نگرشهای کلیشه ای تصمیم گیرندگان عمل می‌کند . در نتیجه کلیه سازو کارهای سازمانی و همچنین هنجارها و ارزش‌ها به طرفداری از مردان و علیه زنان طراحی می شود

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...