۲-۷-۱- پژوهش‏های داخلی

گلابی و همکاران(۱۳۸۹) در مقاله ای تحت عنوان”مفهوم پردازی فرایند مدیریت بازاریابی در کسب و کارهای دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری شهر اراک ” از رویکرد کیفی و به طور مشخص راهبرد مطالعه موردی مرکب و طرح سوال های باز با ده نفر از کارآفرینان و مالکان کسب و کارهای دانش بنیان در قالب مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته به شیوه نمونه گیری هدفمند استفاده شده کردند . جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته شده است و ‌به این نتیجه رسیدند که فرایند مدیریت بازاریابی در کسب و کارهای دانش بنیان طی ۷ مرحله متوالی صورت می‌گیرد. مرحله اول:شناسایی و درک نیازهای مشتریان مرحله دوم:توسعه محصولات، خدمات و فرآیندها جهت برآوردن نیازهای مشتریان، مرحله سوم:قیمت گذاری نفوذی محصولات و خدمات به شیوه ای مؤثر، مرحله چهارم: شناسایی رقبا، مرحله پنجم:مکان یابی و ایجاد زمینه ای جهت دسترسی آسان و مؤثر مشتریان به محصولات و خدمات، مرحله ششم:حصول اطمینان از رضایت مشتریان و مرحله هفتم:برقراری ارتباطات بلند مدت با مشتریان است.

طبرسا و همکاران(۱۳۹۰) در پژوهشی تحت عنوان “طراحی و تبیین مدل مزیت رقابتی مبتنی بر هوشمندی سازمانی در سازمان های دانش بنیان “بیان کرده‌اند که مدیریت سرمایه های دانشی و توانایی‌های ذهنی سازمان و مفاهیم راهبردی مربوط به آن، به عنوان اجزا و عناصر مهم بقای سازمان و حفظ موقعیت رقابتی آن در عصر حاضر مورد توجه قرار گرفته اند.در سازمان های دانش بنیان مهمترین سرمایه سازمان، دانش بوده و موفقیت سازمان ها به توانایی آن ها در ایجاد،کسب و بهره گیری و انتقال دانش و سرمایه های دانشی بستگی دارد. هدف این تحقیق شناسایی عوامل مؤثر بر مزیت رقابتی مبتنی بر هوشمندی سازمانی بر اساس مؤلفه‌ های سازمان دانش بنیان می‌باشد. واحد تجزیه و تحلیل و جامعه اماری این تحقیق شامل اساتید و اعضای هیئت علمی دانشگاه های سطح لرستان می‌باشد.حجم نمونه انتخابی ‌بر اساس یک قاعده به منظور انجام تحلیل عامل تاییدی، ۳۳۰ نفر تعیین شده است. تحلیل یافته های بخش ساختاری مدل، نشان می‌دهد که ۶۶ درصد از مزیت رقابتی در سازمان های دانش بنیان از طریق سازه‌های هوشمندی انسانی و ۶۱ درصد آن از طریق هوشمندی ساختاری تبیین می شود. همچنین استراتژی های دانش با ضریب تشخیص ۴۰ درصدی و ۴۸ درصدی مهم ترین شاخص اثر گذار بر هوشمندی ساختاری و هوشمندی انسانی محسوب می شود.

روشندل اربطانی و همکاران(۱۳۹۱) در پژوهشی تحت عنوان” چارچوبی برای تجاری سازی نوآوری های دیجیتال در شرکت کارآفرین(مطالعه چند موردی)”با هدف ارائه چارچوبی برای تجاری سازی نوآوری های دیجیتال در شرکت های ‌کارآفرین رسانه ای ایران، با رویکرد پژوهش کیفی و استفاده از مطالعه چند موردی و انجام تحلیل تِم اجرا شد. سوال این پژوهش این بود که چارچوب مورد نظر در بیان مسئله چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد. جامعه پژوهش کارآفرینان رسانه‌ای در سطح کشور بوده‌اند که در تعریف بیان شده در پژوهش می‌گنجیدند. نمونه‌گیری نظری منجر به نمونه‌ای از پانزده کارآفرین شد که در پنج طبقه محصول فعالیت می‌کردند. مصاحبه نیز به عنوان ابزار جمع‌ آوری داده استفاده شد. کدگذاری‌های باز، محوری و گزینشی به عمل آمد و دسته های مفهومی و مقوله‌ها از مصاحبه ها استخراج شدند. عوامل مربوط به تجاری سازی نوآوری های دیجیتال را در قالب پنج دسته :عوامل مرتبط با منابع(مزیت رقابتی،مدیریت منابع انسانی، مدیریت منابع خارج از سازمان، مدیریت ریسک)، عوامل مرتبط با شرکت (دانش مدیریت کسب و کار، پرورش رفتارهای کارآفرینی)، عوامل مرتبط با محصول(ایده محصول، طراحی محصول، زمان بندی ارائه محصول)، عوامل مرتبط با بازار(چشم انداز و برنامه ریزی آینده، نیازهای بازار و مشتریان، استراتژی رقابتی، مدل درآمدی)، به عنوان عوامل تحت کنترل کارآفرین و عوامل مرتبط با زیر ساخت(زیر ساخت الکترونیکی پایه، زیرساخت پرداخت الکترونیکی، زیرساخت توزیع، زیرساخت قوانین دولتی، نظام اطلاعاتی بازار)به عنوان عامل غیر قابل کنترل تقسیم بندی نمودند.آن ها همچنین در تحلیل داده ها نشان دادند که برای تجاری سازی موفق نوآوری های دیجیتال، کارآفرینان ناگزیر از برقراری یک توازن در توجه خود به عوامل گوناگون هستند.

فرجادی و همکاران( ۱۳۸۷)در پژوهشی تحت عنوان”روشی پیشنهادی در مدیریت بازاریابی پارک های علم و فناوری” تلاش کردند تا با بهره گرفتن از تجارب مدیریت بازاریابی مکان الگویی مناسب ارائه دهند . ماهیت کلی این پژوهش اکتشافی است و ازداده های کیفی و رویکرد تفسیری و تمرکز بیشتر بر درک تا اکتشاف استفاده شده است. این پژوهش شامل تحلیل مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته با برخی طراحان و سیاستگذاران پارک های علم و فناوری در ایران و نیز استفاده از پرسشنامه های بسته و داده های ثانویه است. جامعه پژوهش شامل هفت نفر از نخبگان بود که امکان مصاحبه عمیق با پنج نفر از آن ها فراهم شد. تحلیل داده ها با بهره گرفتن از روش های تحلیل کیفی انجام شده است. در این مقاله نتیجه بر آن شد که نبود دانش بازاریابی،نزدیک بینی بازار ،دیدگاه فروش و توجه بیش از حد به جذب اعتبارات دولتی در بین سیاستگذاران پارک های علمی ایران به بی توجهی جدی مدیران به مدیریت راهبردی بازاریابی در این سازمان‌ها منجر شده است.

بندریان(۱۳۸۸)در تحقیقی با عنوان”بازاریابی و تجاری سازی فناوری های جدید:مراحل، عوامل تسهیل کننده و کلیدی موفقیت”، عنوان نمود که فرایند تجاری سازی فناوری های جدید فرایندی پیچیده، نامنظم و تصادفی است و این فرایند برای هر فناوری جدید دارای مشکلات و ویژگی‌های خاص خود می‌باشد. تجاری سازی موفق فناوری حداقل نیازمند به تقاضای کافی، برتری بالقوه فناوری برای ‌پاسخ‌گویی‌ به آن تقاضا و یک سازمان و یا فرد کارآفرین با منابع و توانمندی‌های مدیریتی و بازاریابی مناسب برای تحویل محصول نهایی به بازار می‌باشد. فرایند تجاری سازی فناوری های جدید فرایند پیچیده و نامنظمی می‌باشد و دریافت که یکی از مهم ترین ارکان فرایند تجاری سازی فناوری، بازاریابی فناوری می‌باشد. بازاریابی فناوری از نوع بازاریابی تعاملی است، بدین معنی که کیفیت فناوری تا حد زیادی به کیفیت تعامل فروشنده و خریدار بستگی دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...