ویژگی‌های افراد دارای هوش هیجانی بالا:

    1. آن ها سعی می‌کنند بیشتر به احساسات خود به بر چسب بزنند تا به موقعیت‌ها و خودشان.

    1. افکار و احساسات خویش را از یکدیگر تمییز می‌دهند.

    1. مسئولیت احساساتشان را برعهده می گیرند.

      1. از احساساتشان برای کمک کردن به تصمیم گیریشان استفاده می‌کنند.

    1. به احساسات دیگران احترام گذارند.

    1. احساس انرژی زا و نیرو بخشی دارند عصبانیت

    1. آن ها برای احساسات دیگران اعتبار قائلند و همدردی و پذیرش نسبت به دیگران و احساساتشان دارند.

  1. از نصیحت کردن، دستور دادن، کنترل کردن، قضاوت کردن یا سخنرانی ‌در مورد دیگران پرهیز می‌کنند. (اکرامی، ۱۳۸۰).

عناصر پایه ای هوش هیجانی

خودآگاهی:

مشاهده و شناخت احساسات خود؛ توانایی ابراز احساسات و یافتن واژگانی برای بیان آن ها؛ آگاه شدن از ارتباط میان افکار، احساسات و واکنش­ها.

خودآگاهی مهمترین مورد هوش هیجانی و زیر بنای تمام صلاحیت هاست. این گفته سقراط که (خود را شبان) ‌به این اصل اساسی هوش هیجانی یعنی آگاهی داشتن نسبت به احساسات خود در زمان بروز آن ها اشاره می‌کند. این نسبت به احساسات، توانایی عاطفی اساسی است که دیگر توانایی ها، از قبیل خویشتن داری عاطفی، بر پایه ان بنا می شود.

جان مایر روان شناس دانشگاه نیوهمپشایر که در فرموله کردن نظریه هوش هیجانی با پیتر سالوی از دانشگاه یل همکاری ‌کرده‌است، می‌گوید: «خودآگاهی به معنای آگاه بودن از حالت روانی خود و نیز تفکر ما درباره آن حالت روانی خود و نیز تفکر ما درباره آن حالت است (گلمن، ترجمه پارسا، ۱۳۸۲،ص ۷۹)

همدلی:

درک احساسات و علایق دیگران و مدنظر قرار دادن دور نمای ذهنی آنان، احترام گذاردن به تفاوت‌های موجود در احساسات افراد نسبت به پدیده‌های مختلف: همدلی بر پایه خودآگاهی بنا می شود. هر قدر نسبت به احساسات خودمان گشاده تر باشیم، در دریافت احساسات دیگران ماهرتر خواهیم بود و می‌توانیم پیامهایی را که در کلمات و اعمال افراد دیگر نهفته است، درک کنیم.

عواطف افراد بیشتر اوقات از طریق نشانه هایی غیر از بیان مستقیم ابراز می شود. ۹۰ درصد پیام های عاطفی یا حتی مقداری بیشتر از آن غیر کلامی هستند، شکست در دریافت احساسات دیگران، یک کاستی اساسی در هوش هیجانی است و توانایی دریافت پیام‌های غیر کلامی، کلید درک احساسات دیگران است.

در تحقیقی که توسط رابرت زرنتال روانشناس دانگشاه هاروارد، درباره توانایی افراد در درک پیام‌های غیر کلامی انجام شده، این نتیجه به دست آمد که افرادی که دریافتن احساسات دیگران بر اساس نشانه های غیر کلامی تواناهستند، انطباق عاطفی بهتری دارند، محبوب تر، معشارتی تر ونیز حساستر می‌باشند. در کل زنان، در ابراز این نوع همدلی بهتر از مردان هستند.

همچنین در آزمونی که بر ۱۰۱۱ کودک به عمل آمد،کسانی که در زمینه دریافتن احساسات غیر کلامی دیگران استعدای از خود نشان دادند، در میان محبوب ترین شاگردان مدرسه جای داشتند و از نظر ثبات عاطفی از بقیه با ثبات تر بودند. کارکرد آنان نیز در مدرسه بهتر از دیگران بود. می توان نتیجه گرفت که تسلط افرادی مؤثر و کارآمد باشند و معلمان آن ها را بیشتر دوست داشته باشند. (گلمن، ترجمه پارسا، ۱۳۸۲، ص ۱۴۰)

مجموعه ­ای از مطالعات انجام شده توسط «ماریان راک- یارو»[۴۸] «کارولین ژان- واکستر»در مؤسسه‌ ملی سلامت روان نشان داد که تفاوت موجود در میل به همدلی در افراد مختلف، به نحوه تربیت کودکان از جانب والدین بستگی دارد. آنان دریافتند زمانی که شیوه تربیتی، توجه شدید کودکان را به سوی مشکلی که در اثر بدرفتاری آنان برای دیگران پیش آمده است جلب می‌کند، آنان همدلی بیشتری پیدا می‌کنند.

همچنین آنان دریافتندکه همدلی کودکان از نحوه واکنش نشان دادن اطرافیان در مقابل درماندگی دیگران نیز شکل می‌گیرد. کودکان با تقلید از آنچه که می بینند، مجموعه ای رفتاری از واکنش های حاکی از همدلی را در خود به وجود می آورند، به ویژه در کمک به افراد دیگری که دچار درماندگی شده اند (همان منبع، ص ۱۴۳)

توانایی برقراری ارتباط:

توانایی شناخت احساسات دیگران و شکل دادن به عواطف فردی دیگر، نطقه ثقل هنر برقرار کردن ارتباط است. لازمه هماهنگی کردن با دیگران، وجود اندکی آرامش در وجود شخص و در واقع تسلط بر احساسات خود است. این مهارت در کنار آمدن با دیگران مؤثر واقع می شود.

توانایی بیان احساسات خود: میزان مهارت افراد در بیان احساسات خود، شایستگی اجتماعی مهمی است. « پل اکمن »[۴۹] اصطلاح قواعد بیانگری را برای بیان هم رأیی اجتماعی درباره اینکه کدام احساس ات را در چه زمانی می توان به طور صحیح نشان داد، به کار می‌برد.

در این زمینه در فرهنگ های مختلف تفاوت‌های بسیاری مشاهده می شود.

قواعد بیانگری بر اساس چند نوع هستند:

    • به حداقل رساندن نمایش احساسات

    • اغراق کردن در احساسات خود از طریق بزرگ نمایی آن احساسات

    • جایگزین کردن یک احساس به جای دیگری

  • اینکه یک فرد، این راهبردها را تا چه حد به خوبی به کاربگیرد و بداند چه زمانی از آن ها استفاده کند، یکی از عوامل هوش هیجانی است.

ما این قواعد بیانگری را تا حدودی از طریق دستور العمل های صریح، از همان اوایل زندگی فرا می گیریم. زمانی که به یک کودک یاد می‌دهیم وقتی پدربزرگ چیزی نامناسب اما از نظر معنوی با ارزش را برای تولدش به او هدیه داد، ناراحتی خود را نشان ندهد، بلکه لخند بزند و تشکر کند، در زمینه قواعد بیانگری به او آموزش می‌دهیم. اگر چه، آموزش در این زمینه غالباً از طریق الگو برداری صورت می‌گیرد.

اداره صحیح تبادلات عاطفی:

مادر هر رویارویی به دیگران، علائم عاطفی ارسال می‌کنیم، که این علائم بر افرادی که با ما هستند تأثیر می‌گذارند. هوش هیجانی، اداره صحیح تبادلات عاطفی را در بر می‌گیرد.

عبارتهای محبوب و مجذوب کننده را ‌در مورد افرادی به کار می بریم که دوست داریم از آن جهت با آن ها باشیم.

که مهارت‌های عاطفی آنان، احساس خوبی در ما پدید می آورد. افرادی که می‌توانند به دیگران در آرام کردن احساساتشان کمک کنند، ابزار اجتماعی سودمندی اختیار دارند که موجب می شود، دیگران هرگاه نیاز عاطفی شدیدی داشته به آن ها رجوع کنند.

در کنش متقابل افراد با یکدیگر، حالت روحی از مردی که در بیان احساسات نیرومند تر است به فرد منفعل تر منتقل می شود. افرادی که بتوانند خود را با حالت های روحی به خوبی هماهنگ کنند. یا بتوانند دیگران را از روحیات خود متأثر سازند. مناسبات عاطفی هموارتری برقرار می‌سازند. افرادی که در دریافت وارسال عواطف ضعیف هستند در ارتباط های خود با مشکل مواجه می‌شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...