مقاله های علمی- دانشگاهی | ۲-۱-۱-چشم انداز تاریخی اختلال شخصیت مرزی – 10 |
۱-۵-۳- اختلال شخصیت مرزی
اختلال شخصیت مرزی سندرم پیچیده ای است که خصیصه های مرکزی آن بی ثباتی خلق، اختلال کنترل تکانه و اختلال در روابط بین فردی است (پاریس[۵۹]، ۲۰۰۵).
برخی مبتلایان دریک یا بیشتر حوزه ها، آسیب رسان تکانشی هستند؛ مثل بی مسئولیتی، ولخرجی، قمار بازی، درگیری در رفتارهای جنسی نا سالم، سوء مصرف مواد یا الکل، بی پروایی در رانندگی یا پر خوری، خود آسیب رسانی و رفتارهای مکرر خود کشی، بی ثباتی عاطفی و واکنش های خلقی از دیگر خصیصه های شایع این اختلال هستند. (دوره های شدید تحریک پذیری یا اضطراب که برای ساعات کم و به ندرت برای بیشتر از چند روز دوام مییابد). بعضی تجربه نا متناسب خشم شدید یا مشکل در کنترل خشم دارند. برای مثال، آن ها ممکن است از کوره در بروند، احساس همیشگی خشم، آشفتگی های کلامی یا اقدام به درگیری های فیزیکی کنند. اختلال شخصیت مرزی رایج ترین اختلال شخصیتی است و در تمام فرهنگ های جهان گزارش شده است (مک گلاشن[۶۰]، ۲۰۱۲).
۱-۵-۴-ناگویی خلقی
ناتوانی در پردازش اطلاعات و تنظیم هیجانات، ناگویی خلقی نامیده می شود (تیلر، بگبی، ۱۹۹۷). ناگویی خلقی سازه ای چند وجهی است که با هوش هیجانی[۶۱] ارتباط تنگاتنگ و معکوسی دارد و واجد مشخصاتی است که عبارتند از : -۱ دشواری در شناخت احساسات و توصیف احساس -۲ توانایی کم در تمایز میان احساسات و حسهای بدنی ناشی از برانگیختگی هیجانی -۳ کم بودن تخیل و – ۴ تفکر درون نگرانه ضعیف و عینی (لسر ، ۱۹۸۵؛ لولاس و فون ، ۱۹۸۹؛ نمیا ، ۱۹۹۷؛ سیفنوس ، ۱۹۹۶؛ تیلور، بگبی و پارکر ، ۱۹۹۷ ،۱۹۹۱؛ به نقل از تیلور[۶۲]، ۲۰۰۰). همچنین این سازه با توانایی ارزیابی و ابراز هیجان، یعنی آگاهی فرد از خلق و خو و تفکرات مرتبط با آن رابطه دارد و در واقع فرد دارای اختلال نا گویی خلقی قادر به ارزیابی و بیان هیجانهای خود به صورت کلامی نیست (تایلور، ۲۰۰۰).
۱-۵-۵- اجتناب تجربی
اجتناب تجربی بهمعنی سعی در عوض کردن شکل یا فراوانی افکار، خاطرات، عواطف وحواس بدنی شخصی ناخواسته است حتی در زمانی که انجام چنین کاری باعث آسیب رساندن بهخود فرد شود. اجتناب تجربی زمانی رخ میدهد که فرد سعی میکند وقتی بهاین حالتها برخورد میکند در مقابل آن ها مقاومت کند، فراوانی یا شکل آن ها را عوض کند و یا از آن ها فرار یا اجتناب نماید. اگر چه این اجتناب تجربی در کوتاه مدت میتواند تسکینی به دنبال داشته باشد اما در طولانی مدت شدت، فراوانی و یا طول مدت آن را افزایش میدهد. بنابرین اجتناب تجربی میتواند از پیشرفت فرد برای رسیدن بههدفهای مهم جلوگیری نماید زیرا وقتی از موقعیتها اجتناب میکند نه تنها فرصتهای رسیدن بهیک زندگی معنی دار و ارزشمند را از دست میدهد بلکه نوعی احساس نومیدی و ناراحتی نیز برای او به وجود میآورد. داشتن چنین احساساتی ممکن است منجر به اختلال روانی شود (ایورسون، فولت، پیستورلو، و فرازتی[۶۳]، ۲۰۱۲). اجتناب تجربی به ارزیابی های منفی افراطی از حس ها، احساسات و افکار خصوصی ناخواسته و عدم تمایل به تجربه کردن این رویدادها و تلاش های عمدی برای کنترل یا فرار از آن ها اطلاق می شود (کلارک، و تایلر[۶۴]، ۲۰۰۹). اجتناب تجربی شامل مجموعه ای از سازههای مرتبط به هم است و فرو نشانی تفکر[۶۵] (ونزلاف، و ونگر[۶۶]، ۲۰۰۰)، فرو نشانی هیجانی[۶۷] ) گراس و لونسون، ۱۹۹۷) و مقابله اجتماعی[۶۸] (پنلی، توماکا، و وایب[۶۹]، ۲۰۰۲( را شامل می شود.
۱-۶- تعریف عملیاتی متغیرها
۱-۶-۱- گروه درمانی مبتنی بر تنظیم هیجان
گروه درمانی شکلی از مداخلات درمانی است که در این پژوهش با بهره گرفتن از رویکرد مبتنی بر تنظیم هیجان صورت خواهد گرفت. ساختار کلی درمان مبتنی بر تنظیم هیجان است که به وسیله جیمز گراس (۲۰۰۲) ساخته شده و برای آموزش چگونگی مدیریت و تنظیم هیجانات افراد استفاده خواهد شد.
۱-۶-۲- ناگویی خلقی
در این تحقیق نمره ای است که فرد از مقیاس ناگویی خلقی تورنتو که ساخت تیلور، بگبی و پارکر (۱۹۹۷) ساخته شده است به دست آورده است.
۱-۶-۳- اجتناب تجربی
در این پژوهش نمره ای است که فرد از پرسشنامه پذیرش و عمل که به وسیله بوند و همکاران (۲۰۰۷) ساخته شده، به دست آورده است.
۱-۶-۴-اختلال سوء مصرف مواد
منظور از این اختلال فردی است که توسط روانپزشک یا روانشناس بالینی و بر اساس ملاک های مطرح شده در چهارمین فهرست تجدید نظر شده راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی تشخیص وابستگی به اختلال سوء مصرف مواد گرفته است.
۱-۶-۵- اختلال شخصیت مرزی
منظور از این اختلال فردی است که توسط روانپزشک یا روانشناس بالینی و بر اساس ملاک های مطرح شده در چهارمین فهرست تجدید نظر شده راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی تشخیص اختلال شخصیت مرزی گرفته است.
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱- اختلال شخصیت مرزی
۲-۱-۱-چشم انداز تاریخی اختلال شخصیت مرزی
میلون [۷۰](۲۰۰۴) معتقد است که درک ما از تاریخچه اولیه اختلال شخصیت مرزی، ریشه در فهم ما از تاریخچه بیماری مانیک-دپرسیون داشته است. از زمانهای دور، درمانگران، اشخاصی را با خلق شدید و تغییر پذیر شناسایی کرده بودند. هومر، بقراط و ارسطو، خشم تکانشی، فعالیت شدید، تحریک پذیری و افسردگی را توصیف کردهاند، و به توصیف شخصیتهایی پرداختهاند که این حالت ها بر آن ها عارض گشته است. همانند قسمت اعظم دانش پزشکی و علمی، این نوشته های اولیه در قرون وسطی سرکوب، و با آغاز دوره رنسانس مجددا احیا شدند. از آن پس، برخی از نویسندگان بر “بی ثباتی هیجانی” و برخی دیگر بر “تغییرات ناگهانی از هیجان زدگی به افسردگی”، به عنوان جوهره اصلی نشانگان شخصیت مرزی تأکید نمودند. رابطه میان شخصیت مرزی و اختلالات عاطفی، حتی تا امروز محلی برای بحث و جدل علمی بوده است.
کرپلین، چهار نوع خلق و خوی مرتبط به هم را شناسایی کردهاست که یکی از آن ها (شخصیت تحریک پذیر[۷۱])، به شخصیت مرزی امروزی شباهت دارد. چنین افرادی، نوسان های شدیدی در زمینه تعادل هیجانی داشتند، دچار طغیان های خشم بی حد و حصر می شدند، بی دلیل گریه میکردند، افکار خودکشی داشتند و شکایت های خود بیمارانگارانه بروز میدادند. کرچمر، داشتن نگرشی خصمانه نسبت به دنیا، و همچنین بد خلق بودن به صورت خلقی عصبی، بی قرار و خشن را به چنین افرادی نسبت میداد. ولی از همه نزدیکتر به مفهوم مرزی امروزی، اصطلاح شخصیت بی ثبات[۷۲] اشنایدر است که با تغییرات ناگهانی و سریع خلق مشخص می شود، که گاهی اوقات حتی یک محرک بسیار کوچک کافی است تا واکنشی شدید و پرخاشگرانه ایجاد کند (میلون، ۲۰۰۴). در طول دهه ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، بسیاری از درمانگران در صدد مفهوم سازی شخصیت مرزی بر آمدند که ما حصل تلاشهای آن ها، در دیدگاه معاصر انعکاس یافته است.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-09-29] [ 04:41:00 ق.ظ ]
|