کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 خطرات فروش ابزارهای دیجیتال
 بازاریابی موثر در توییتر
 معرفی نژادهای محبوب سگ
 کسب درآمد از تبلیغات گوگل
 نشانه‌های عشق ماندگار
 درآمد از فروشگاه آنلاین
 ملاک‌های ازدواج از دید روانشناسی
 درآمد از طریق وبسایت
 رازهای درآمدزایی از بلاگ‌نویسی
 افزایش فروش عکس آنلاین
 احساس گناه در رابطه عاشقانه
 راه‌های ساده درآمد خانگی
 درمان جوش سگ در خانه
 تولید محتوای تعاملی موفق
 آموزش دستشویی سگ ژرمن شپرد
 درآمد از ترجمه هوش مصنوعی
 اشتباهات پرهزینه در پادکست‌نویسی
 کسب درآمد بدون سرمایه اولیه
 خطرات درآمد طراحی با هوش مصنوعی
 درآمد از عکاسی آنلاین
 کسب درآمد از آموزش هوش مصنوعی
 شناخت نژاد سگ کن کورسو
 احساس تنهایی در روابط عاشقانه
 معیارهای انتخاب همسر برای مردان
 نگهداری سگ ساموید پشمالو
 اقدامات ضروری نگهداری گربه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید



جستجو


 



۲ ـ ۱ ـ ویژگی­های انفساخ

اول ـ انفساخ هم بر عقد عارض می­ شود و هم بر ایقاع و دلیلی بر اختصاص آن بر عقد وجود ندارد چرا که انحلال در بعضی از ایقاعات هم امکان پذیر است.

دوم ـ در انحلال قهری یا همان انفساخ هیچ گونه نیازی به قصد و انشاء مستقل طرفین وجود ندارد و همان واژه «قهری» بیان کننده این مطلب است که این رویداد به طور خودکار و بدون نیاز به عمل جدیدی از سوی طرفین، حاصل می­گردد. هم چنین رضایت طرفین نیز در آن شرط نمی ­باشد.

سوم ـ انفساخ از مقوله حق نیست تا این که در اجرای آن بتوان خودداری کرد، بلکه از مقوله نتایج است که با تحقق سبب، به طور قهری و بدون توجه به رضایت طرفین واقع می­گردد.[۲۸]

چهارم ـ انفساخ ممکن است ناشی از اراده و قصد طرفین باشد همچون مواردی که شرط فاسخ در عقد وجود داشته باشد و ممکن است بدون اراده و قصد طرفین حاصل گردد، همچون مورد تلف مبیع قبل از قبض.

۳ ـ ۱ ـ مصادیق انفساخ در حقوق ایران

انفساخ نیاز به منشاء دارد که این منشاء محتمل است تراضی طرفین در هنگام انشاء عقد باشد و گاهی ممکن است این منشاء ناشی از حکم قانون‌گذار باشد یعنی در مواردی خاص قانون‌گذار حکم به انحلال خودبه­خود عقد می­ کند بدون این که توجهی به قصد متعاملین بنماید و گاهی هم محتمل است که انحلال خودبه­خود یا انفساخ عقد ناشی از رسیدگی قضایی باشد که در ادامه این موارد را مورد بحث قرار می­دهیم.

۱ ـ ۳ ـ ۱ ـ انفساخ ناشی از تراضی متعاملین

انفساخ ناشی از تراضی متعاملین که همان «شرط فاسخ» ‌می‌باشد در مباحث قبل به طور تفصیل مورد بررسی قرار گرفت.

۲ ـ ۳ ـ ۱ ـ انفساخ ناشی از قانون

در این نوع از انفساخ، قصد طرفین در ایجاد آن بی تأثیر ‌می‌باشد و در اثر به وجود آمدن شرایطی خاص، قانون‌گذار حکم انحلال قهری معامله یا هر عقد دیگر می­ کند. در ادامه مواردی را که به حکم قانون منجر به «انفساخ» می­گردد، آورده و توضیحاتی در رابطه با آن ها یادآور می­شویم.

۱ ـ ۲ ـ ۳ ـ ۱ ـ تعذر انجام تعهد

چنانچه پس از انعقاد عقد، به علتی یکی از متعاقدین نتواند به مضمون عقد عمل نماید، عقد مذبور به علت تعذر و عدم امکان وفای به عهد، باطل می­گردد. منظور قانون‌گذار از بطلان در این جا همان مفهوم مستفاد از «انفساخ» ‌می‌باشد.

ابتدا تعذر انجام تعهد را از دیدگاه فقهی مطرح می­نمائیم سپس از دیدگاه حقوقی به بسط مطالب می­پردازیم.

۱ ـ ۱ ـ ۲ ـ ۳ ـ ۱ ـ قاعده «بطلان کل عقد بتعذر الوفاء بمضمونه»

۱ ـ ۱ ـ ۱ ـ ۲ ـ ۳ ـ ۱ ـ مفهوم قاعده

می­دانیم که معامله قائم به دو طرف ‌می‌باشد و هر یک از ایشان به واسطه عقدی که انشاء کرده ­اند ملتزم به انجام تعهدی در قبال طرف دیگر شده است. به طور مثال در عقد اجاره موجر متعهد گشته است که در مقابل دریافت اجاره بها، منافع مورد اجاره را ـ به طور مثال خانه ـ به مستأجر تملیک کند و مستأجر هم متقابلاً با دریافت منافع مذکور متعهد گشته است که مبلغی را به موجر بپردازد. حال اگر انجام تعهد متعذّر گردد و متعهد قادر به انجام آن نباشد؛ مثلا در مثال مذکور، خانه ویران گردد یا به گونه ­ای قابل استفاده نباشد، موجر متعذّر از انجام تعهد خود می­ شود.

طبق مطالب یاد شده قاعده «بطلان کل عقد به تعذّر الوفاء به مضمونه» در صدد بیان این است که هر عقدی که وفا به مضمون آن متعذّر باشد، باطل خواهد بود. مفاد این قاعده به معامله خاصّی اختصاص ندارد و در همه عقود و معاملات جاری است حتی در عقود اذنی هم چون عقد وکالت.[۲۹]

۲ ـ ۱ ـ ۱ ـ ۲ ـ ۳ ـ ۱ ـ مدارک و مستندات قاعده

اول ـ اجماع منقول: بعضی از فقها در توجیه تعذر وفا به مدلول عقد، به اجماع نیز استناد کرده ­اند. بدیهی است در مسائلی که در مدارک دیگر متکی است، نمی­ توان به اجماع استناد کرد.[۳۰]

دوم ـ تکلیف مالایطاق: صحت عقد، مستلزم عمل به مقتضای ذات آن ‌می‌باشد و چنان که بخواهیم به همان چیزی که مورد قصد و غرض قرار گرفته، عمل شود و آن «متعلق» و یا چیزی که در حکم آن است، تلف شده باشد، وفاء به آن ممکن نخواهد بود ‌بنابرین‏ تکلیف مالایطاق است که آن هم ـ شرعاً و عقلاً ـ نفی شده است و از نفی لازم به نفی ملزوم پی می­بریم، پس تکلیف باطل است.[۳۱]

سوم ـ عدم مالیت و لزوم غرر: بر اساس این توجیه بیع چیزی که تسلیم آن مقدور نباشد، صحیح نیست، خواه دلیل فساد آن، عدم مالیت چنین مالی باشد و خواه وجود غرر مستلزم جهل.[۳۲]

چهارم ـ لزوم ارتفاع نقیضین: طبق این استدلال صحت و فساد عقد دو امر متقابل­اند که تقابل بین آن ها از نوع تقابل عدم و ملکه است؛ زیرا منظور از صحت عقد، تمام بودن معامله و مقصود از فساد تمام نبودن آن از حیث اجزاء و شرایط و عدم مانع است. از سوی دیگر دو شیء متقابل در حکم دو نقیض هستند که ارتفاع آن ها ممکن نیست. پس اگر یکی از آن دو (صحت یا فساد) مرتفع شد، به ناچار دیگری موجود می­ شود. ‌به این ترتیب هر گاه تعذر یکی از دو طرف عقد و یا تعذر هر دو دائم باشد، وفاء به چنین عقدی غیر ممکن خواهد بود و در نتیجه از شمول «اوفوا بالعقود» خارج است؛ زیرا تکلیف محال، قبیح است. ‌بنابرین‏ «صحت» مرتفع می­ شود. ‌بنابرین‏ هرگاه عقد صحیح نباشد، ناگزیر فاسد و باطل است؛ زیرا در غیر این صورت، ارتفاع نقیضین لازم می ­آید.[۳۳]

پنجم ـ بناء عقلاء: بناء و روش عقلاء در موارد چنین عقدی که وفاء به آن از جانب هر دو طرف و یا از جانب یک طرف متعذر گشته است، این است که آن عقد را لغو و باطل می­دانند همان طور که اگر از ابتدا بدانند طرف یا طرفین عقد، قدرت بر وفاء به عقد ندارند، آن عقد را لغو و بی اثر می­دانند زیرا غرض و هدف از معاملات و معاهدات، تبادل و اخذ و اعطاء خارجی است.[۳۴]

۳ ـ ۱ ـ ۱ ـ ۲ ـ ۳ ـ ۱ ـ منظور از بطلان در قاعده

نکته­ای که در این قاعده حائز اهمیت است این است که بدانیم منظور از «بطلان» در آن چه ‌می‌باشد؟

آیا منظور همان بطلان به معنی اخص است که در مقابل عدم نفوذ و صحت استعمال می­ شود و شامل انفساخ نیست و یا این که مفهوم آن وسیع­تر است و انفساخ عقد به دلیل تلف موضوع عقد و غیره را نیز در بر ‌می‌گیرد؟

به نظر می­رسد منظور، معنی اعم بطلان است که موارد بطلان ذاتی و ابتدایی عقد و همچنین موارد انفساخ را نیز شامل می­ شود و علاوه بر این کلیه مواردی را که بطلان یا انفساخ عقد، در اثر تعذر دائمِ وفاء به مدلول عقد است را هم در بر ‌می‌گیرد؛ خواه این امر ناشی از عدم قدرت بر تسلیم کردن موضوع عقد ـ که به اعتباری از شرایط صحت معامله است ـ باشد و خواه در نتیجه تلف شدن موضوع عقد، پس از وقوع صحیح عقد.[۳۵]

صوَری که در آن عقد به واسطه تعذر وفاء به مدلول آن باطل ‌می‌باشد ‌به این شرح است:

صورت اول ـ عقد در حین انعقاد متعذر الوفاء باشد و طرفین ‌به این امر آگاه باشند. چنین عقدی از آغاز باطل است، چرا که یکی از شرایط صحت عقد، قدرت بر تسلیم یعنی وفاء به مدلول عقد است؛ مانند آن که در عقود تملیکی، مورد معامله مال مغروق و در معاملات عهدی مورد تعهد عملی باشد که برای متعهد، عمل به تعهد عقلاً غیر ممکن است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-29] [ 03:37:00 ق.ظ ]




۲-۷-۲-۲- لوین[۵۰]

در پژوهش لوین سه سبک رهبری شناسایی شده است:

۱٫ رهبری قدرت طلبانه که رهبر قدرت طلب به صورت مستقل تصمیم گیری می‌کند و از نظرات دیگران استفاده نمی کند یا خیلی کم استفاده می‌کند؛

۲٫ رهبری مشارکتی یا دموکراتیک؛

۳٫ رهبری آزاد منشانه.

مطالعه لوین ‌به این نتیجه رسید که رهبری مشارکتی (دموکراتیک) به طور کلی اثربخش ‌ترین شیوه رهبری است. رهبران دموکراتیک اعضای گروه را راهنمایی می‌کنند امّا خود نیز در کار گروه مشارکت می‌نمایند و امکان می‌دهند که نظرات دیگران نیز مطرح گردد.

۲-۷-۲-۳- مک گرگور

به جای تئوری x (قدرت در دست رئیس)، تئوری y (مشارکت کارکنان) را بیان می‌دارد. او در سال ۱۹۵۷ به بحث رفتار مدیران و ارتباط آن با چگونگی ادراک و دید آن ها نسبت به اشخاص پرداخته است ( امیر کبیری، ۱۳۷۴، ص ۷۴).

به نظر وی، اگر افراد از کار خود راضی باشند و به خواسته‌های خود برسند و به آن ها مسئولیت هایی واگذار گردد ، سازمان به طور مؤثری به اهداف خود خواهد رسید. اگر افراد استقلال بیشتری در کار پیدا کنند در تصمیم گیری نقش بزرگتری خواهند داشت و با مدیریت روابط بهتری برقرار خواهند نمود.

تئوری Y مک گرگور ، انسان را علاقه مند به کار قلمداد می‌کند و معتقد است که هر فرد در کار خود قبول مسئولیت کند در تحقق هدف‌های سازمان از طریق مدیریت مشارکت جویانه خود را متعهد احساس می‌کند ( بنی هاشمی، ۱۳۷۷، ص ۷۶).

۲-۷-۲-۴- لیکرت

لیکرت بر اساس یافته ها و نتایج به دست آمده از تحقیقات خویش، چهار سبک مدیریت و ویژگی‌های آن ها را در اثر علمی خود تحت عنوان سازمان انسانی[۵۱] در سال ۱۹۶۷ منتشر و آن ها را به ترتیب زیر نامگذاری نمود:

۱٫ سبک آمرانه- استثماری[۵۲]: این نوع مدیریت به زیردستان هیچ اعتمادی ندارد. زیرا که آن ها را به ندرت در تصمیم‌گیری شرکت می‌دهد. همه تصمیمات در رأس انجام شده و ازطریق زنجیر فرمان به پایین منتقل می‌گردد. زیردستان مجبور هستند با ترس، تهدید و تنبیه، پاداش‌های اتفاقی و رضایت در سطوح فیزیولوژیکی و ایمنی کار کنند. کنش و واکنش متقابل اندکی که میان رئیس و مرئوس اتفاق می‌افتد معمولاً با ترس و بدگمانی همراه است. فراگرد کنترل شدیداًً در سطح مدیریت عالی متمرکز است و معمولا در این شرایط یک سازمان غیر رسمی تشکیل می‌شود که با هدف‌های سازمان مخالفت می‌کند.

۲٫ سبک آمرانه- پدرانه[۵۳]: این نوع مدیریت، اعتماد و اطمینان توأم با مدارا نظیر اعتماد و اطمینان، اربابی است که نسبت به زیردستان یا خدمتکاران خود دارد در حالی که همه تصمیم‌‌ها وتعیین هدف‌های سازمان در رأس انجام می‌گیرد. بعضی تصمیم‌ها در چارچوب تجویز شده‌ای در سطوح پایین‌تر اتخاذ می‌شود. پاداش‌ها و برخی از تنبیهات عملی یا بالقوه برای انگیزش کارکنان به کار برده می‌شود و هر نوع کنش و واکنش متقابل رئیس و مرئوس با مدارا و ارفاق از طرف رؤسا و یا ترس و احتیاط از طرف مرئوسان صورت می‌گیرد، در حالی که فراگرد کنترل همچنان در دست مدیریت عالی متمرکز است. برخی نیز به سطوح متوسط یا پایین‌تر تفویض می‌شود. در این حالت معمولاً یک سازمان غیر رسمی شکل می‌گیرد ولی همیشه در مقابل هدف‌های رسمی سازمان مقاومت نمی‌کند.

۳٫ سبک مشورتی[۵۴]: این نوع مدیریت اعتماد و اطمینان قابل توجه و نه کامل به زیردستان دارد. در حالی که خط‌مشی‌های کلی و تصمیم‌های مهم در سطح عالی اتخاذ می‌گردد، به زیردستان نیز اجازه داده می‌شود که در سطوح پایین‌تر در موارد بسیار خاص به تصمیم‌‌‌گیری بپردازند. ارتباط در جهت بالا و پایین و به صورت سلسله مراتب جریان یافته پاداش‌ها و تنبیه‌ها اتفاقی و تا اندازه‌ای مشارکت در کار برای انگیزش کارکنان مورد استفاده قرار می‌گیرد. کنش و واکنش‌های متقابل میان رئیس و مرئوس جریان دارد که غالباً با اطمینان و اعتماد متعادلی همراه است. جوانب مهم فراگرد کنترل به پایین واگذار می‌شود و این کار در هر دو سطح بالا و پایین با احساس مسئولیت توأم می‌باشد. سازمان غیر‌‌‌رسمی ممکن است شکل پیدا کند ولی یا هدف‌های سازمانی را تأیید می‌کند یا تا اندازه‌ای در مقابل آن مقاومت می‌ورزد.

۴٫ سبک مشارکتی[۵۵]: در این نوع مدیریت ، اعتماد کاملی نسبت به زیردستان ابراز می‌شود با اینکه تصمیم‌گیری به طور وسیع و برابر در سازمان توزیع می‌شود ، ولی از یک وحدت و یگانگی برخوردار است. ارتباطات نه فقط در جهت‌های بالا و پایین بلکه بین گروه‌ها و همگنان جریان دارد. انگیزش کارکنان بر اثر مشارکت مستقیم آن ها در تعیین پاداش‌های اقتصادی، هدف ها، بهبود روش‌ها و ارزشیابی پیشرفت در جهت هدف‌ها به وجود می‌آید، تحت این نوع مدیریت کنش و واکنش متقابل رئیس و مرئوس گسترده، دوستانه و توأم با اعتماد و اطمینان فراوان است. از لحاظ فراگرد کنترل، مسئولیت جمعی و گسترده‌ای وجود دارد که واحدهای پایین ‌تر کاملا در آن مشارکت دارند. سازمان‌های رسمی غالبا یکی است، لذا نیروهای اجتماعی از کوشش هایی که برای تحقق هدف‌های سازمانی به عمل می‌آید جانبداری می‌کنند.

به طور خلاصه، مدیریت سبک یک، سبکی وظیفه‌مدار، آمرانه و ساختار گراست. در حالی که مدیریت سبک چهار، یک سبک روابط ‌مدار بوده که برپایه کار گروهی و اطمینان و اعتماد متقابل استوار است. سبک دو و سه حد فاصل میان دو حالت افراط و تفریط فوق هستند، که تقریباً قابل قیاس با مفروضات سبک X و سبک Yمک گرگور می‌باشند (علاقه‌بند، ۱۳۸۶).

مدیری که تحت رویکرد سبک یک عمل می‌کند خیلی آمرانه است ولی آمرانه از نوع پدرسالارانه می‌باشد. این نیک‌خواهی آمرانه از حفظ کنترل شدیدی برخوردار است و هرگز به زیردستان اجازه آزادی عمل داده نمی‌‌شود. مدیریت سبک سه از سبک مشورتی استفاده می‌کند و از افراد تقاضا کرده و با آن ها در تصمیم‌گیری مشورت می‌کند ولی تصمیم نهایی را خودش می‌گیرد. مدیر سبک چهار از یک سبک دموکراتیک بهره می‌جوید. این نوع مدیر به زیردستان راهنمایی‌های لازم را کرده و برای کلیه تصمیم‌ها از اجماع و رأی اکثریت افراد استفاده می‌کند (لوتانز[۵۶]، ۱۹۸۹).

۲-۷-۲-۵- آرجریس

سازمان سنتی (عدم مشارکت و دخالت کارمند در تصمیم گیری)، مانع رشد انسان و برآورده شدن خواسته‌های درونی وی است. بنا بر تحقیقات گریس آرجریس که در آمریکا انجام داده ‌به این نتیجه رسید که بین نیازمندی‌های فرد در کامیابی او و خواسته‌های سلسله مراتب اداری تعارض قابل توجهی وجود دارد که در واقع تراژدی سازمان محسوب می‌شود و اثرات ناشی از این تعارض به نظر وی موجب بروز عوارضی از قبیل بی‌علاقگی نسبت به کار یا بی اعتنایی و عدم مداخله مثبت و سازنده در سطوح پایین تر ، عدم اعتماد و فقدان ابتکار و ناتوانی در قبول نظرات تازه خواهد شد ( تهرانی، ۱۳۷۰).

او همانند مک گرگور ‌به این موضوع اهمیت می‌داد که باید:

الف. به زیر دستان استقلال بیشتری داده شود؛

ب. آنان در تصمیم گیری مشارکت بیشتری داشته باشند؛

ج. فرهنگ غیر رسمی سازمان تقویت شود؛

د. وظیفه رهبر ایجاد جو گرم ، سازگار یا متجانس است؛

ه. ایجاد همسازی بین مقاصد فرد و سازمان.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:37:00 ق.ظ ]




برزونسکی (۱۹۸۹) سه سبک پردازش هویّت و تعهّد را مطرح می‌کند: سبک هویّت ‌اطّلاعاتی[۷۱]، سبک هویّت هنجاری[۷۲]، سبک هویّت سردرگم/ اجتنابی[۷۳].

در سبک هویّت ‌اطّلاعاتی، تمایل به بررسی راه‌ حل ‌های چندگانه برای مسأله به منظور جست‌وجوی چند جایگزین، قبل از متعهّد شدن به یکی از آن‌هاست. کسی که دارای این نوع سبک هویّتی است، در برقراری روابط بین فردی، سنجیده‌تر و بهتر عمل می‌کند؛ شکیبایی بیشتری نسبت به کسانی که عقایدی متفاوت با آن‌ ها دارد، نشان می‌دهد و نیاز کمتری به تأیید و تصدیق دیگران برای کسب اطمینان نسبت به خود دارد. همچنین این نوع افراد، مهارت‌های مدیریّت زندگی را می‌شناسند و از استقلال عاطفی برخوردارند (حجازی و فرتاش، ۱۳۸۵). همچنین این افراد ‌در مورد ساختار هویّت خود، شکّاک هستند و زمانی که با بازخوردهای ناهماهنگ روبه‌رو می‌شوند، تمایل به آزمون، تجدیدنظر و انطباق ساختار هویّت خود با اطّلاعات و شرایط جدید دارند. این افراد، خودکاوشی فعّال و منبع کنترل درونی دارند؛ دارای اهداف شغلی و تحصیلی روشن و مشخّص هستند و در محیط تحصیلی از خودمختاری تحصیلی برخوردارند (آقاجانی حسین‌آبادی، فرزاد و شهرآرای، ۱۳۸۳). این سبک هویّتی منطبق بر منزلت هویّت‌یافتگی مارسیا (۱۹۶۶) است.

سبک هویّت هنجاری متمایل به هم‌نوا‌ شدن با انتظارات خانواده و اجتماع و درجه بالایی از تعهّد به افراد مهم و استفاده از نظر آن‌هاست. افراد دارای سبک هویّتی هنجاری، نسبت به افرادی که سبک هویّتی ‌اطّلاعاتی دارند، شکیبایی و خودمختاری عاطفی کمتری دارند (حجازی و فرتاش، ۱۳۸۵). این افراد، ارزش‌ها و عقاید را بدون ارزیابی آگاهانه می‌پذیرند و درونی می‌کنند، با گروه‌های مرجع هم‌نوایی زیادی دارند و در جست‌و‌‌جوی تأیید و تصدیق دیگران‌اند. آن‌ ها به جست‌‌وجوی اطّلاعات نمی‌پردازند، مگر این‌که یک منبع معتبر آن را تأیید کند. مردان در مقایسه با زنان به اجتناب اجتماعی می‌پردازند، احساس خودکارآمدی اجتماعی کمتری دارند و کمتر از زنان در جست‌‌وجوی حمایت و تأیید اجتماعی‌اند (آقاجانی حسین‌آبادی و همکاران، ۱۳۸۳). این سبک هویّتی منطبق بر سبک هویّتی دنباله‌روی مارسیا (۱۹۶۶) است.

سبک هویّتی اجتنابی، تمایل به تعلّل و به تأخیرانداختن تصمیم‌گیری‌های شخصی و اجتناب از پرداختن به موضوع هویّت دارد. این افراد، روابط ضعیفی با همسالان خود برقرار می‌کنند و روابط اجتماعی سطح پایینی از نظر صمیمیّت، گشودگی و شکیبایی و اعتماد دارند (حجازی و فرتاش، ۱۳۸۵). این سبک هویّتی منطبق بر منزلت سردرگمی ‌مارسیا (۱۹۶۶) است.

تعهّد به رفتار در ‌موقعیت‌هایی که « قاطعیّت خود » یا « تعهّد » وسوسه می‌شود به شکل دیگری رفتار کند، ثبات می‌بخشد. تعهّدات برای افراد احساس هدفمندی و جهت‌گیری به همراه داشته و به مثابه یک چارچوب مرجع عمل می‌کنند که در محدوده آن‌ ها رفتار و بازخورد، ارزیابی و تنظیم می‌گردد (شکری، شهرآرای، دانش‌پور و دستجردی، ۲۰۰۶). مطالعات نشان داده‌اند که قدرت تعهّد با تصمیم‌گیری سنجیده و حساب‌شده و مقابله مسأله‌مدار رابطه‌ مثبت و با اهمال‌کاری، دلیل‌تراشی، جهت‌گیری مبتنی بر دیگری، تمایل به تجربه‌ وحشت قبل از تصمیم و کم‌رویی کلّی رابطه‌ منفی دارد (برزونسکی، ۱۹۹۰، a1992؛ برزونسکی و فراری[۷۴]، ۱۹۹۶؛ به نقل از شکری، تاجیک اسماعیلی، دانشورپور، غنایی و دستجردی، ۱۳۸۶). همچنین مطالعات نشان داده‌اند که تعهّد هویّت با سبک‌های پردازش هویّت رابطه دارد. افراد با جهت‌گیری‌های پردازش ‌اطّلاعاتی و هنجاری در مقایسه با افراد سردرگم/اجتنابی، تعهّدات و قراردادهای فردی قوی‌تری نشان می‌دهند (برزونسکی، ۱۹۹۰).

    1. ‌هویت‌یابی در فرهنگ‌های مختلف

      1. ‌هویت‌یابی فردی:

در برخی فرهنگ‌ها بر رشد فرد به عنوان یک فرد تأکید می‌گردد، شاید تا حدودی ‌به این دلیل که سنّت این‌گونه جوامع به استقلال و اتّکای به خود تأکید دارد، از این‌گونه جوامع و فرهنگ‌ها می‌توان آمریکا را مثال زد (رولن[۷۵]، ۱۹۶۹؛ به نقل از ابوالقاسمی، ۱۳۸۶).

      1. ‌هویت‌یابی جمعی یا گروهی:

در بعضی فرهنگ‌ها ‌هویت‌یابی و احساس ارزش‌داشتن از طریق روابط نزدیک با دیگران و عضوبودن در یک نظم اجتماعی متشّکل تشویق می‌شود. برای مثال در کشور ژاپن، جامعه بار سنگینی بر دوش ژاپنی‌ها می‌گذارد و آموختن چگونگی پذیرفتن این محدودیّت‌ها و فشارها اولین قدم عمده در راه بالغ‌شدن است (رولن، ۱۹۶۹؛ به نقل از ابوالقاسمی، ۱۳۸۶). با وجود این، حتّی در فرهنگ‌هایی که تأکید نسبتاّ زیادی بر هویّت گروهی در برابر هویّت فردی می‌شود، باز هم لازم است فرد از خود تصوّر فردی متمایز و با ثبات رأی داشته باشد یعنی فردی که تا اندازه‌ای از دیگران جداست. در زبان ژاپنی نیاز به یکی‌کردن هویّت فردی و گروهی در عبارت «گذاشتن دیگران در درون خود» بیان می‌شود، که برای نشان‌دادن مطلوبیّت همدلی و پذیرابودن دیگران به کار می‌رود.

      1. ‌هویت‌یابی فردی و گروهی:

در برخی فرهنگ‌ها و جوامع، رشد احساس هویّت تلفیقی از دو هویّت فردی و گروهی است و بین این دو نوع ‌هویت‌یابی هماهنگی مناسب وجود ندارد؛ از یک سو بر استقلال و اتّکای خود تأکید می‌شود و از سوی دیگر بر روابط نزدیک و عضوبودن در یک نظم اجتماعی تأکید می‌شود و در نهایت هویّت منسجم و مستحکمی ‌ایجاد نشده و میزان از خودبیگانگی افزایش می‌یابد. جوامع در حال پیشرفت از این‌گونه فرهنگ‌ها هستند ( ابوالقاسمی، ۱۳۸۶).

    1. دیدگاه‌های بین فرهنگی

اغلب روان‌شناسان اعتقاد دارند که کسب هویّت نقش اساسی در رشد نوجوان دارد. با وجود این، سؤالاتی در این‌باره مطرح است که چگونه کسب هویّت به عنوان یک تکلیف، جنبه‌ای جهان شمول دارد. برای مثال، میرنا[۷۶] (۱۹۷۱؛ به نقل از بیابان‌گرد، ۱۳۷۶) خاطرنشان می‌سازد که به کودکان در بسیاری از فرهنگ ها (به‌ویژه کودکانی که فقیر هستند)، چون هنگام نوجوانی باید کار کنند، اجازه داده نمی‌شود تا یک تعویق روانی ـ اجتماعی را تجربه کنند. چنین کودکانی هرگز فرصت ندارند تا برای دست‌یابی به معنای واحدی از هویّت، نقش‌ها، اعتقادات و احساسات مختلفی را تجربه کنند.

دیانا بومریند[۷۷] (۱۹۷۵؛ به نقل از بیابانگرد، ۱۳۷۶) بر این باور تأکید می‌کند که کسب هویّت فقط برای نوجوانان غربی طبقه متوسّط یک وظیفه اساسی و تعیین‌کننده است. او می‌گوید که تجربه‌ نوجوانان غربی در قبل از بلوغ متفاوت از تجربه‌ نوجوانان سایر کشورهای دنیا است. در بسیاری از کشورها افراد ۱۳ ساله یا کمی‌ بزرگتر، مسئولیّت‌های بزرگسالان را به عهده می‌گیرند و دوره‌ نوجوانی را که خاصّ فرهنگ غربی است فراموش می‌کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:37:00 ق.ظ ]




    1. – صفایی،سید حسین،عادل،مرتضی،کاظمی،محمود و میرزانژاد، اکبر،حقوق بیع بین‌المللی با مطالعه تطبیقی ، انتشارات دانشگاه تهران،، چاپ دوم، ۱۳۸۷، ص ۳۲۲٫ ↑

    1. – انصاری،شیخ مرتضی،مکاسب،پیشین،ص۲۸۶؛بجنوردی،میرزا حسن،القواعد الفقهیه،ج۳، پیشین،ص‌۲۷۸؛نجفی، شیخ محمد حسن، جواهر الکلام، ج ۲۳، پیشین،ص۲۰۹؛مقایسه شود با فخر المحققین،شیخ ابی طالب‌ محمد،ایضاح الفوائد فی شرح القواعد،ج۲،قم: مؤسسه‌ اسماعیلیان؛۱۳۶۳، ص۵۱۴؛ علامه حلی، حسن‌ بن یوسف‌ تذکره الفقها،کتاب‌ بیع،مبحث شروط، چاپ افست تهران ۱۳۸۸ و الشهید الثانی،زین الدین بن علی العاملی، مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام، ج۱ ، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه،۱۴۱۳ ق ،ص۱۹۱؛ کرکی، شیخ علی بن حسین، (محقق ثانی):جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج۵ ، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، چاپ اول، ۱۴۰۸ ق.ص۲۶۲٫ ↑

    1. – انصاری،شیخ مرتضی،مکاسب،پیشین،ص۲۸۶؛بجنوردی،میرزا حسن،القواعد الفقهیه،ج۳، پیشین،ص‌۲۷۸؛نجفی، شیخ محمد حسن، جواهر الکلام، ج۲۳، دار الکتب الاسلامیه،تهران ۱۳۶۵،ص۲۰۹٫ ↑

    1. – علامه حلی، زین الدین بن علی العاملی، تذکره الفقهاء،کتاب‌ بیع،مبحث شروط، چاپ افست، تهران ۱۳۸۸،ص۱۸۶٫ الاقوی عندی ان العتق المشروط اجتمع فیه حقوق، حق لله و حق للبایع و حق العبد استقرت بنا علی ما ذکره مطالبه العبد بالعتق لو امتنع المشتری – شهید ثانی،زین الدین بن علی العاملی، مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام، جلد اول،قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه،۱۴۱۳ق ، ص ۱۹۱٫ ما کان حقا لغیر المشروط له کا لعتق فالاقوی عدم ستوطه باسقاط المشروط له . ↑

    1. – کاتوزیان،ناصر،حقوق مدنی،قواعد عمومی‌ قرار دادها،ج۳،پیشین،ش ۶۷۱، ص۱۳۸- صفایی، سید حسین، دوره مقدماتی حقوق مدنی، جلد دوم،نشر میزان،۱۳۸۲،ص ۱۷۱٫ ↑

    1. – کاتوزیان، ناصر،پیشین،صص ۴۱۲تا ۴۱۴- صفائی،حسین، پیشین،ص۱۹۴- شهیدی،مهدی، آثار قراردادها و تعهدات، انتشارات مجد،چاپ اول،۱۳۸۲، ص۳۳۴٫ ↑

    1. – همچنین ‌در مورد مسائل اقاله مراجعه شود به:شهیدی،مهدی،سقوط تعهدات، همان منبع، صص ۱۰۰- ۱۰۹٫ ↑

    1. – استاد دکتر امامی، برخلاف آنچه گفته شد، برآنند که طرفین عقد می‌توانند عقد مذبور را اقاله نمایند و در اثر اقاله حق شخص ثالث ساقط می‌گردد ( حقوق مدنی، ج۱، ص ۲۵۷) لیکن بعضی از استادان حقوق قبول این قول را مشکل می دانند: کاتوزیان، ناصر،پیشین،ش ۶۷۰،ص ۴۱۱؛ صفائی،دکتر حسین، پیشین،ص ۱۷۴٫ ↑

    1. – صفایی،حسین،دوره مقدماتی حقوق مدنی، جلد دوم،نشر میزان،۱۳۸۲، ۱۹۱٫ ↑

    1. – شهیدی،مهدی، حقوق مدنی۶، عقود معین ۱، انتشارات مجد،چاپ اول،۱۳۸۲،ص۵۲٫ ↑

    1. – Jafarzadeh,Mirghasem, Buyer’s Right to Specific Performance,Shahid Beheshti University, Tehran, Iran, March,2001, at: http:// www. cisg. law. pace. edu / cisg/biblio/biblio.html, visited at: 03:43 , 2012/10/06 ↑

    1. – کاتوزیان، ناصر،حقوق مدنی،قواعد عمومی‌ قرار دادها،ج۳، پیشین،ش ۶۷۱ ص ۲۶۹؛ حقوق مدنی، معاملات معوض، عقد تملیکی، عقود معین، ج ۱، شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم،۱۳۷۱،ش۱۵۲، ص ۲۱۴٫ ↑

    1. – شهید ثانی، زین الدین بن علی العاملی، شرح لمعه،ج۳،مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ۴، شهریو۱۳۷۰ص ۵۱۱٫ نجفی،محمد حسن؛جواهر الکلام، ج۲۵؛دار الکتب الاسلامیه؛ تهران،۱۳۶۵،ص ۲۹۵٫ ↑

    1. – فخر المحققین؛ایضاح الفوائد؛ج۲؛قم:مؤسسه‌ اسماعیلیان؛ ۱۳۶۳؛ص۷۲ نجفی،شیخ محمّد حسن؛ جواهر الکلام،ج۲۵،پیشین،ص۲۹۹؛ محقق حلی؛ شرایع الاسلام؛ج۲،،نجف:مطبعه الاداب۱۳۹۶ ق، ص۱۸۱؛ رشتی،میرزا حبیب اللّه؛الاجاره؛چاپ سنگی، بی‌تا،صص ۸۸- ۸۹؛خمینی،روح الله، تحریر الوسیله، چاپ۱، ج۲، نجف:مطبعه الاداب،۱۳۹۰ق،ص ۲۰٫ ↑

    1. – امامی،سید حسن، حقوق مدنی، ج۱،پیشین، ص ۵۲۸؛ کاتوزیان ناصر، ، عقود معین، ج۱،پیشین، ش ۱۵۵،ص ۲۱۷؛ قواعد عمومی قراردادها،ج۵، شرکت سهامی انتشار،چ۵،۱۳۷۶، ش ۱۰۵۹، ص ۳۹۳٫ ↑

    1. – عدل، مصطفی، حقوق مدنی، انتشارات امیر کبیر، تهران ، چ هشتم،۱۳۵۴ ، ش ۴۴۱٫ ↑

    1. – امامی،سید حسن، حقوق مدنی، پیشین، ص۴۳۶؛ صفایی، سید حسین، دوره مقدماتی حقوق مدنی، ج۲، نشر میزان، تهران، ۱۳۸۲، ص۳۱۳٫ ↑

    1. – شهیدی،مهدی، حقوق مدنی۶، عقود معین ۱، انتشارات مجد، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۲،ص ۵۷٫ ↑

    1. – جعفرزاده،عسکر، مقاله به نقل از: http://hoghough82.blogfa.com/post-111.aspx

    1. – کاتوزیان، ناصر، قواعد عمومی قراردادها، ج۳، همان منبع، ص۲۶۹- شهیدی، مهدی،حقوق مدنی۶، عقود معین ۱، انتشارات مجد،چاپ اول، ۱۳۸۲، ص ۱۰۰٫ ↑

    1. – شهیدی، مهدی،حقوق مدنی۶، عقود معین ۱، پیشین، ص ۷۰٫ ↑

    1. – نجفی،محمّد حسن؛جواهر الکلام؛ج۲۴؛ دار الکتب الاسلامیه،تهران ۱۳۶۵،ص۳۳۹؛سنهوری،عبد الرزاق؛مصادر الحق فی الفقه‌ الاسلامی؛ج۱، منشورات‏الحلبی الحقوقیه، بیروت، چاپ دوم از دوره جدید،۱۹۹۸م، ص۲۱۳٫ ↑

    1. – کاتوزیان، ناصر، قواعد عمومی قراردادها،جلد چهارم،نشر سهامی انتشار،چاپ سوم،۱۳۸۰، ش ۷۲۴٫ ↑

    1. – شهیدی،مهدی،حقوق مدنی،آثار قراردادها و تعهدات،انتشارات مجد،چاپ اول،۱۳۸۲، ش ۲۵٫ ↑

    1. – کاتوزیان، ناصر، قواعدعمومی قراردادها،جلدسوم، شرکت انتشار باهمکاری بهمن برنا،چاپ دوم،۱۳۷۱، ش۵۸۷٫ صفایی،سید حسین،عادل مرتضی، کاظمی محمود و میرزانژاد اکبر،حقوق بیع بین‌المللی با مطالعه تطبیقی، همان منبع،ص۴۴۶؛ امامی، سیدحسن، حقوق مدنی ، همان منبع، ص۵۸۴؛ عدل، مصطفی،حقوق مدنی، انتشارات امیر کبیر، چاپ هشتم،۱۳۵۴،ص۸۳٫ ↑

    1. – کاتوزیان، ناصر،قواعدعمومی قراردادها،جلدسوم، شرکت انتشار باهمکاری بهمن برنا،چاپ دوم،۱۳۷۶، ص ۲۶۶٫ ↑

    1. – عسکری، سید حکمت اله،تعیین زمان انتقال مالکیت مبیع توسط طرفین، انتشارات مجد، چاپ اول، ۱۳۹۰، ص ۱۸۳٫ ↑

    1. – کاتوزیان، ناصر،قواعدعمومی قراردادها،جلدسوم، پیشین، ص ۲۶۷٫ ↑

    1. – کاتوزیان، ناصر، قواعد عمومی قراردادها،جلد چهارم،نشر سهامی انتشار،چاپ سوم،۱۳۸۰، ص ۸۵٫ ↑

    1. – Duxbury,Robert, Contract in a Nutshell,3th ed, London, Sweet & Maxwell,1994,p.102. ↑

    1. – Treitel G H, The law of contract,11 ed, Sweet and Maxwell, , London, 2003.p.918. ↑

    1. – Equitable Remedies ↑

    1. – Zweigert, K.; Kotz, H.: Introduction to Comparative Law, 2nd ed, Clarendon Press, Oxford,1987, vol.2, p. 169. ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:37:00 ق.ظ ]




در دادرسی‌های بین‌المللی نیز می‌توان گفت به خاطر آنکه اکثر مقررات آن منبعث از حقوق داخلی است و محاکمه غیابی متهمان جرایم بین‌المللی زمانی است که آن‌ ها به دلایل مختلف در دادرسی شرکت نداشته و وکیل معرفی ننموده و لایحه‌ای نیز ارسال نداشته باشد. و با این تفسیر می‌توان دادرسی را غیابی تلقی کرد.

به عبارتی دیگر، یکی از مهم‌ترین اهداف مجازات‌ها، جنبه ارعابی آن است. مجازات درباره مرتکبان جرایم بایستی اجرا شود تا جامعه جدیت خود را در برابر عمل خلاف نظم اجتماعی نشان می‌دهد و از بروز جرایم جدید از ناحیه خود مرتکب (ارعاب خاص) و از جانب دیگر افرا جامعه داخلی یا بین‌المللی (ارعاب عام) پیشگیری به عمل آید. لذا فصل اول این بخش ‌به این موضوع اختصاص دارد.

موضوع دیگر در اثبات ضرورت دادرسی‌های غیابی در حقوق جزای بین‌الملل، دشواری دسترسی به مرتکبان جرائم بین‌المللی است. این صعوبت به‌مراتب بیشتر از امکان دسترسی به مرتکبان جرایم عمومی در حقوق جزای داخلی کشورها می‌باشد چراکه افرادی که مرتکب جرایم بین‌المللی می‌گردند، در اکثر موارد خود از مقامات و مسئولان مملکتی در کشور خود بوده اند و به‌راحتی می‌توانند دستیابی را به خود غیرممکن سازند. بحث و بررسی این موضوع در فصل دوم این پایان‌نامه انجام خواهد شد.

۲-۲- جرم بین‌المللی و ضرورت مقابله با جرائم بین‌المللی

۲-۲-۱-مفهوم جرایم بین‌المللی

جرم بین‌المللی عبارت از عملی است که علیه تعهدات و مقررات و اصول کلی حقوق بین‌الملل به وقوع پیوسته شدت لطمه‌ای که در اثر آن به منافع و نظم جامعه جهانی می‌رسد، به حدی است که مرتکب استحقاق مجازات را دارد و عدالت و انصاف ایجاب می‌کند که فاعل چنین جرمی شدیداًً مجازات گردد.[۴]

همان‌طوری که حقوق بین‌الملل عمومی در حال تغییر و تکامل است، مفهوم جرم بین‌المللی نیز برحسب زمان تغییر معنی داده و آنچه را که سابقاً جرم بین‌المللی محسوب نمی‌شد، اکنون ممکن است جرم و قابل مجازات دانند. چهارمین قرارداد ۱۹۰۷ لاهه که مخصوص عادات و قواعد جنگ زمینی بود، این تحول و تکامل را موردتوجه قرار داده و امکان پیدایش جرایم بعدی را پیش‌بینی نموده است که ‌به این شرح است: «عادات معمول به ملل متمدن، اصول کلی انسانی، مقتضیات زمان و احتیاجات وجدان عمومی بر مواردی حاکم خواهد بود که در این قرارداد تکلیف آن موارد معین نشده است.»

علت این حکم مذکور در چهارمین قرارداد ۱۹۰۷ لاهه در درجه اول، عرفی بودن حقوق بین‌الملل است. با این توضیح که حقوق بین‌الملل علاوه برقراردادها و عهدنامه‌های بین‌المللی از مقررات عام دیگری تشکیل می‌شود که در رأس آن عرف بین‌المللی قرار دارد و اگر کسی عملی را که برخلاف این عرف انسجام‌یافته و موردقبول جامعه بین‌المللی ارتکاب شود جرم بین‌المللی می‌نامند.

معمولاً عبارت جرائم بین‌المللی با موضوع صلاحیت جهانی گره‌خورده است چراکه جرایم بین‌المللی معمولاً به آن دسته از جرایم گفته می‌شود که صلاحیت جهانی بر آن‌ ها مستقرمی گردد و همه کشورها فارغ از ارتباط با جرم، امکان محاکمه و مجازات مرتکبان آن‌ ها رادارند و همچنین درباره بعضی از این جرایم نیز دادگاه کیفری بین‌المللی و دادگاه‌های موردی بین‌المللی تشکیل‌شده است. پس منظور از جرایم بین‌المللی را می‌توان جرایم موضوع در صلاحیت جهانی کشورها دانست البته همه چهار جرمی که در صلاحیت دیوان نیز هستند، باز و به صورت اولیه در صلاحیت محاکم داخلی کشورها قرار دارند.

در خصوص اینکه مصادیق جرایم بین‌المللی را چه جرایمی تشکیل می‌دهند، اتفاق‌نظری وجود ندارد زیرا به‌مرورزمان لیست این جرایم نیز در حال تغییر است جرایمی ‌به این مجموعه اضافه و جرایمی نیز از موضوعیت می‌افتد. اما ‌در مورد چهار نوع از این جرایم هیچ گونه شبهه‌ای وجود ندارد هم آن چهار جرمی که در صلاحیت دیوان کیفری بین‌المللی نیز وجود دارند

دیوان کیفری بین‌المللی (ICC) صلاحیت رسیدگی به چهار جرم از شدیدترین جرایم را دارد: نسل‌کشی، جرایم علیه بشریت، جرایم جنگی و جرم تجاوز. منظور از تأسیس چنین دادگاهی، تعقیب مرتکبین جرایم فوق در یک دادگاه مستقل بین‌المللی و الزام ایشان به پاسخ‌گویی در محضر جامعه جهانی می‌باشد.[۵]

حال چرا این چهار جرم به عنوان مهم‌ترین جرایم قابل‌تعقیب توسط دیوان تلقی گردیده است؟ آیا این چهار جرم می‌تواند تمامی صدمات مهمی که انسان‌ها را تهدید می‌کند تحت پوشش قرار دهد؟ به عنوان مقدمه باید توضیح داده شود که پیش‌نویس اساسنامه یک دیوان بین‌المللی کیفری به دهه پنجاه قرن بیستم بازمی‌گردد و کمیسیون حقوق بین‌الملل کیفری آن را در سال ۱۹۵۴ تهیه و تقدیم مجمع عمومی سازمان ملل متحد نمود. در این پیش‌نویس جنایت تجاوز نیز پیش‌بینی شده بود؛ اما به علت عدم وجود تعریف از کار رسیدگی به پیش‌نویس کمیسیون متوقف گردید و تصمیم بر این شد که ابتدا این جنایت تعریف شود. سرانجام بیست سال بعد، یعنی در سال ۱۹۷۴، مجمع عمومی با تصویب قطع‌نامه ۳۳۱۴، توانست تجاوز را تعریف و مصادیق آن را مشخص نماید. علی‌رغم وجود چنین تعریفی، کارهای کمیسیون حقوق بین‌الملل برای تدوین پیش‌نویس یک مجموعه مقررات کیفری تحت عنوان «مجموعه قواعد ‌در مورد جنایات بر ضد صلح و امنیت بشری» و دیگری در خصوص اساسنامه یک دیوان بین‌المللی کیفری بود. مجمع عمومی مبادرت به تشکیل یک کمیته ویژه نمود و از آن خواست با توجه به کارهای کمیسیون حقوق بین‌الملل، پیش‌نویس اساسنامه یک دیوان بین‌المللی کیفری را که قابل‌ارائه به کنفرانس دیپلماتیکی برای انعقاد یک کنوانسیون باشد، تهیه نماید. کمیته مذبور پس از دو سال کار، سرانجام موفق شد پیش‌نویسی را در ۱۳ ماه آوریل ۱۹۹۸ به مجمع عمومی ارائه نماید. البته در اغلب مواد این پیش‌نویس حاوی پیشنهادهای متعددی نیز بود.

مجمع عمومی هم تصمیم گرفت که از ۱۵ ژوئن تا ۱۷ جولای ۱۹۹۸ کنفرانسی برای بررسی این پیش‌نویس در رم برگزار نماید. این کنفرانس در مقر سازمان بین‌المللی کشوری و غذای جهانی (فائو) در رم تشکیل شد. پیش‌نویس ارائه شده به کنفرانس حاوی تعداد قابل توجهی از جنایات بود که می‌توان به موارد:

نسل‌کشی، تجاوز، جنایات بر ضد بشریت، نقض قواعد و عرف‌های لازم‌الاجرا در مخاصمات مسلحانه، نقض حقوق بشردوستانه. آپارتاید، تصرف غیرقانونی هواپیما، اعمال غیرقانونی بر ضد امنیت پرواز هواپیماها، جرایم بر ضد اشخاص تحت حمایت بین‌المللی، گروگان‌گیری، شکنجه، اعمال غیرقانونی بر ضد امنیت دریانوردی، اعمال غیرقانونی بر ضد امنیت سکوهای ثابت در فلات قاره، قاچاق مواد مخدر و مواد روان‌گردان اشاره نمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:37:00 ق.ظ ]